یکی از مسائلی که سلفیه امروزه به آن می پردازند، مسئله روش شناسی در برخورد با مسائل اعتقادی است. در واقع، آنان با ابداع چنین روشی کوشیده اند برای مشروعیت بخشیدن به عقاید خود، مسئله مخالفت با سلف را مطرح نمایند تا بدین وسیله عقاید خود را به دیگر مسلمانان تحمیل نموده و تنها خود را میدان دار اندیشه و تفکر اسلامی معرفی کنند. ازاین رو شناخت روش و مبانی آنان در مسائل اعتقادی برای روشن ساختن ابعاد تفکرات این فرقه، ضروری است. این جریان فکری معتقد است عقل در فهم معارف، شایسته نبوده و بنابراین باید به نقل مراجعه نمود. در باور آنان، فهم سلف صالح از همه فهم ها برتر بوده و به واقعیت نزدیک تر است. نویسندگان می کوشند در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، روش سلفیه در برخورد با مسائل اعتقادی را بیان نمایند. در پایان این نتیجه به دست آمد که سلفیه برای تبیین مسائل اعتقادی، روش هایی را اتخاذ نمودند که مهم ترین آن به این شرح است: در شناخت معارف، فقط نقل را قبول دارند؛ برای علوم عقلی جایگاهی قائل نبوده و توجه تام به فهم سلف دارند؛ در معناشناسی تأویل در آیات و روایات را به شدت انکار می کنند. روش سلفیه در برخورد با مسائل اعتقادی، پیامدهایی تلخی به همراه دارد؛ نظیر ارزش ستیزی از علوم عقلی، نوعی انحصارگرایی و مطلق گرایی در فهم سلف صالح، پذیرش تشبیه و تجسیم در آیات و روایات.