در متون حدیثی روایات زیادی وجود دارند که با تعابیری همچون «وجبت له الجنه» و نظایر آن، تعدادی از عناصر اعتقادی، اخلاقی و یا رفتاری را برجسته و مهم توصیف نموده و التزام به آنها را موجب قطعیت ورود انسان به بهشت معرفی کرده اند. بیان این پاداش بزرگ و حیرت انگیز برای چنین اموری، روایات یادشده را با چالش های مختلفی روبه رو کرده است؛ از جمله اینکه در تلقی نخستین، این پاداش در ازای آن عوامل، نامتناسب و باورنکردنی به نظر می رسد، همچنین وعده پاداش بهشت برابر اعمالی به ظاهر اندک نظیر استغفار، موجب امیدواری کاذب و اباحه گری و جرأت بر انجام گناه در افراد می شود. همین امر سبب شده تا برخی در مواجهه با این احادیث، رویکرد سلبی اتخاذ نمایند و نسبت به اصل صدورشان تردید کرده و آنها را ضعیف السند و یا مجعول تلقی کنند. در این مقاله، نگارندگان کوشیده اند ضمن بیان تحلیل آماری و نمونه هایی از این روایات، راهکارهایی برای حل چالش های مذکور ارائه نموده و رویکرد سلبی نسبت به این روایات و نادیده انگاشتن آنها را نادرست دانسته اند. از جمله احتمالات بیان شده برای برون رفت از اشکالات مذکور می توان به عدم لزوم تناسب میان عمل و جزا، تفاوت نهادن میان علت تامه و علت ناقصه و پرهیز از تمام نگاری «سبب»، تفاوت میان صورت «مُلکی» و صورت «ملکوتی» اعمال، توجه به تفاوت مراتب بهشت و مقامات بهشتیان و مواردی مانند آن اشاره نمود.