چکیده

مقاله حاضر در صدد است چگونگی شکل گیری ایده «قانون» را در ذهن یوسف خان مستشارالدوله تبریزی در دوران پیشامشروطه و بر اساس چارچوب نظری توماس اسپریگنز واکاوی کند. بر این اساس مستشارالدوله به عنوان یکی از اصلاح طلبان و کارگزاران حکومتی عصر قاجار، با مشاهده آشفتگی، بی نظمی و اوضاع نامطلوب ایران و قیاس این احوال با پیشرفت، ترقی و انتظام غرب، درد و مشکله ای بزرگ را در جامعه خویش شناسایی و درک کرده و در جستجوی راه حل برآمد. وی نیز همچون دیگر روشنفکران و دغدغه مندان عصر قاجار در این اندیشه بود که برای رهایی از بحران عقب-ماندگی و رکود، چه باید کرد؟ بحرانی که پس از تلخی شکست های سنگین در برابر روس ها و مواجه های بعدی با تمدن غربی، بدان واقف شده بودند. پاسخی که مستشارالدوله پس از تلاش های نظری و عملی برای «چه باید کرد» و «رهایی از بحران» بدان دست می یابد، داشتن قانونی جدید منطبق با مبانی شریعت اسلام است که آن را به عنوان راه حلی قابل اطمینان به هم وطنان خود مورد تأکید قرار می دهد و جامعه قانون مند را به عنوان جامعه مطلوب خویش ترسیم می کند.

تبلیغات