بلاک چین تکنولوژی برافکن و در مرزهای نوآوری است و توسعه کاربرد بلاک چین آثار و پیامدهای گوناگونی را بر فضای عمومی و سیاست گذاری فرهنگی بر جای می گذارد. بازشناسی بلاک چین برپایه بنیادهای فلسفی و سپس نظریه فرهنگی متناسب با این تکنولوژی، امکان طرح دکترین بلاک چین و دلالت های سیاستی آن را تمهید خواهد کرد. در این مقاله و متناسب با نظام مسئله بلاک چین در سیاست گذاری فرهنگی، مجموعه ای از دلالت های سیاستی در سه سرفصل فرهنگی، مدیریتی و علمی بیان شده اند.عناوین دلالت های فرهنگی عبارت اند از معناسازی فرهنگی، تغییر ساختاری فرهنگ، ارتباطات فرهنگی، پویایی فرهنگ، یکسان سازی فرهنگی، تعارض های فرهنگی، انسجام اجتماعی، اعتماد عمومی، نقش های عاملیتی در فرهنگ، خودتنظیمی و نظارت، رشد فردگرایی، رشد تمدنی نئولیبرالیسم.دلالت های مدیریتی نیز ذیل این عناوین طرح شده اند: تمرکزگرایی تمرکززدایی، خوداتکایی وابستگی، تصمیم سازی فقدان تصمیم، نهادگرایی گروه گرایی، فرصت محوری تهدیدمحوری، کارآمدی ناکارآمدی، محدودسازی دسترس پذیری، تدریج آزمون، تهدید انرژی فرصت انرژی.همچنین در دلالت های علمی به این محورها توجه شده است: پیشرفت در علم اسلامی، ترابط علوم پایه و علوم انسانی.در برآیند و جمع بندی نیز چهار رویکرد سیاست گذاری بلاک چین طرح شده اند: رویکردهای تنظیم گرانه، مشارکتی، مداخله ای و نوآورانه.