چکیده

 Objective: This study aimed to predict emotional divorce among married female teachers in Darab City by analyzing family communication patterns and examining the mediation effect of marital burnout.Methods: Descriptive and correlational analyses were used. All married female instructors employed at the Darab primary schools during the academic year 2023-2024 were the study's population. The census technique was employed to estimate the sample, estimating the population of 176 individuals. The Revised Family Communication Patterns Scale (RFCP),  Couple Burnout Measure (CBM), and Gottmanns Emotional Divorce Scale (GEDS) were used to collect data. The data were analyzed using structural equations (SEM) and Pearson's correlation test, and the findings were examined using Lisrel 9 and SPSS25 statistical software.Results: Marital boredom had a direct and significant association with emotional divorce, and it had an inverse and significant relationship with communication orientation and compliance orientation. There was a direct and significant correlation between emotional divorce and conformity orientation, and an inverse and significant correlation between emotional divorce and communication orientation. Marital boredom also acted as a mediator in the interaction between emotional divorce and family communication styles (p<0.05).Conclusion: Thus, it can be anticipated that as the family's conformance orientation increases, the rate of marital discontent will rise as well, and that as this variable rises, so too will the emotional divorce rate.

پیش بینی طلاق عاطفی براساس الگوهای ارتباط خانواده با نقش میانجی دلزدگی زناشویی در معلمان زن متأهل شهر داراب

 هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی طلاق عاطفی براساس الگوهای ارتباط خانواده با نقش میانجی دلزدگی زناشویی در معلمان زن متأهل شهر داراب انجام گرفت. روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه معلمان زن متاهل شاغل در دوره ابتدایی شهر داراب در سال تحصیلی 1403-1402، بود. جهت برآورد نمونه با توجه به اینکه جامعه آماری 176 نفر بود، از روش سرشماری استفاده گردید. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه بازنگری شده  الگوهای ارتباطی خانواده (RSCP)، مقیاس دلزدگی زناشویی (CBM)  و مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (GEDS) انجام شد. از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری (SEM) جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد، و نتایج به دست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS25 و لیزرل 9 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: دلزدگی زناشویی با جهتگیری همنوایی ارتباط مستقیم و معنادار و با جهتگیری گفت و شنود رابطه معکوس و معنادار دارد، دلزدگی زناشویی با طلاق عاطفی رابطه مستقیم و معنادار دارد. طلاق عاطفی با جهتگیری گفت و شنود رابطه معکوس و معنادار و با جهتگیری همنوایی رابطه مستقیم و معنادار دارد. علاوه براین دلزدگی زناشویی نقش میانجی در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و طلاق عاطفی ایفا می کند. نتیجه گیری: بنابراین می توان پیش بینی نمود با افزایش جهتگیری همنوایی در خانواده، میزان دلزدگی زناشویی افزایش و با افزایش این متغیر، طلاق عاطفی نیز افزایش یابد.

تبلیغات