خردورزی و مصرف گرایی
آرشیو
چکیده
متن
رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، سال 1388ش. را به عنوان سال «اصلاح الگوی مصرف» و آغاز دهه پیشرفت و عدالت نامیدند؛ از آنجا که گام اول به سوی تحقق این آرمان مقدس «خردورزی» است، رابطه خردورزی و مصرفگرایی در این شماره مورد بررسی قرار میگیرد.
درآمد
تصمیمگیری درباره چند و چون فعالیتهای بشر، در اختیار عقل و علم اوست و به هر میزان که عقل وی آزادتر و قویتر و آگاهیهای وی بیشتر باشد، تصمیمهای شایستهتری میگیرد.
شناخت امکانات موجود،شناخت نیازهای خود و دیگران و شناخت دستاوردهای خود و دیگران، هر کدام در اینکه چه چیزی تولید کنیم، چگونه تولید کنیم و چگونه مصرف نماییم؟ نقش اساسی دارد و عقل بر اساس این آگاهیها، فرمان نهایی را صادر میکند.
عقاید، فضای زندگی حال و آینده انسان را روشن میکند و نیازها و وظایف، در پرتو اندیشهها مشخص میشود. زندگی جوامع انسانی بر سه پایه «تولید»، «توزیع» و «مصرف» استوار است. برنامهریزی عاقلانه برای هر گونه «تولید»، «توزیع» و «مصرف» از سوی فرد و جامعه ضرورت دارد. تدبیر درباره آنچه تولید میکنیم و کم و کیف آن، تفکر درباره چگونگی توزیع محصولات تولید شده، و برنامهریزی برای میزان و نحوه «مصرف» افراد، خانواده، نهادها، و کشور، لازمه زندگی خردمندانه است.
خردورزی هم به «تولید» جهت میبخشد، هم به «توزیع» رهنمود میدهد و هم الگوی «مصرف» را تعیین میکند. کاربرد درست منابع، نشان خردورزی و سبب وحدت اجتماعی و بهترین راهکار «شکر الهی» است.
درست است که برخی در جهان از عقل دستور نمیگیرند، از غرایز و عادات و عشق و عواطف و زور و خواب و خیال تبعیت میکنند و برخی، به مصرف هر چه بیشتر میاندیشند و کاری به تولید و توزیع ندارند، و بدون تولید ثروت و ارائه خدمات مناسب، از دستاوردهای دیگران سهم میخواهند.
اما انسانهایی که عاقلانه و آگاهانه رفتار میکنند و نمیخواهند حیوانی زندگی کنند و یا باری بر دوش دیگران و یا مانند خاشاک روی سیل باشند، بلکه میخواهند از تبار آب باشند و سیل را هدایت کنند، چارهای جز «برنامهریزی»، «آگاهی» و «همکاری» در تولید و توزیع و مصرف ندارند و همیشه به مدیریت صحیح نیروها و امکانات و تجهیزات موجود میاندیشند.
یکی از ویژگیهای انسان و دیگر موجودات زنده، این است که برای تداوم زندگی و رشد و سلامت، نیاز به مصرف آب و غذا و لباس و مسکن و دارو و سوخت و ... دارند.
انسان، موجودی زنده و مصرف کننده است. اما اینکه چه چیزهایی را و به چه میزان و چگونه مصرف کند؟ از اموری است که شرائط طبیعی و عوامل فرهنگی حاکم بر انسانها، تعیین میکند. شرائط فرهنگی را، عقل و وحی میسازند و حلال و حرام را اعلام میکنند و شرائط طبیعی، مولود میزان تعامل و تسلّط انسان بر طبیعت و جامعه است.
در بخش «تغذیه»، گیاهان، میوهها، حبوبات، مواد آلی، مواد لبنی و پروتئینی، هر کدام چه میزان مورد نیاز انسان است؟ و یا در دسترس او قرار دارد؟ و چه گونه باید مصرف شود؟ کدام اولویت دارد؟
پاسخ این سؤالات را، علم در سایهسار عقل و وحی مشخص میکند.
راستی مواد مصرفی ضروری و لازم چیست؟ چه میزان ضرورت دارد؟ مواد مصرفی زائد کدام است؟ و بشر چرا گرفتار آن شده است؟ مواد مصرفی «زیانبخش» چه چیزهایی است و چگونه میتوان جامعه را از آن رهایی بخشید؟ علم و دین در این زمینه چه رهنمودهایی دارند و مدیران جامعه چه کارهایی باید انجام دهند؟ و وظیفه هر شخص چیست؟
این مسائل، دغدغه همیشگی انسانهای سالم و خردمند و مدیریتهای حکیمانه است.
شیطان و مصرفگرایی
در فرهنگ قرآن و اهل بیت(س) ریخت و پاش و هدردادن اموال و امکانات الهی، اقدامی شیطانی است. انسانهایی که گرفتار این شیوه زندگی شوند، به تعبیر قرآن «برادران شیطان»اند.
)إِنّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشّیاطینِ وَ کانَ الشّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا(. [1]
قبل از این آیه شریفه، دعوت به صله ارحام، دعوت به بذل و بخشش به نیازمندان و تهیدستان و راهماندگان آمده و راه مصرف الهی و انسانی را نشان داده است؛ یعنی اگر تو نیازی نداری، برخی خویشاوندان و مساکین و راهماندگانی هستند که میتوانی به آنها کمک کنی و منابع و اموال را هدر ندهی.
)وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیرًا([2]؛
«حق خویشاوند و نیازمند و راهمانده را بپرداز و ریخت و پاش نکن».
همپالگی شیطان
شیاطین و مسرفان در اهداف و شیوهها و عملکرد، با یکدیگر شباهتهای فراوان دارند؛ از این رو قرآن، اسرافکاران را برادران شیطان نامیده است.
1. هر دو، مالباختگان احمقی هستند که حاصل تلاشهای خود و دیگران را تباه میسازند.
2. هر دو، مانع حرکت جامعه به سوی خداوند میشوند.
3. هر دو، گرفتار نوعی خود برتربینی و غرور هستند، که با این اقدامات می خواهند برتریهاینداشته خویش را اثبات کنند و از نعمتهای الهی در جهت شرارت استفاده کنند.
«شکمبارگی» از عادات بسیار زشت مستکبران و برخی انسانهای نادان شناخته میشود. در برابر، رهایی از «سلطه شکم» یک توفیق بزرگ الهی است. شکم سالاری و عادت کردن به مصرف بیاندازه، یکی از خطرهای بزرگ در زندگی انسانی است که نه تنها سلامت بلکه اخلاق و اقتصاد و فرهنگ و سیاست را تهدید میکند. حیوان همیشه به مصرف بیشتر و بیشتر میاندیشد و تا آنجا که بتواند، علوفه میخورد. امّا انسان میتواند خویش را کنترل کند، امساک کند، روزه بگیرد، کم و کیف غذای خویش را انتخاب کند و با مدیریت عاقلانه مصرف، سلامت و سعادت خود و دیگران را فراهم آورد.
در حدیث شریف نبوی آمده است:
«الصوم یسوّد وجه الشیطان و الصدقة تکسر ظهره، والحبّ فی الله و الموازرة علی العمل الصالح یقطع دابره، و الاستغفار یقطع وتینه؛[3] روزه، روی شیطان را سیاه میسازد و صدقه، کمرش را میشکند و دوستی در راه خدا و همکاری در عمل صالح، نسل او را قطع میکند و استغفار، شاهرگ گردنش را میبرّد».
«اصلاح الگوی مصرف» فقط حرکتی اقتصادی نیست، اقدامی اخلاقی، اجتماعی، و حتی سیاسی و عبادی است. و زیربنای آزادی و استقلال و تعالی و تکامل معنوی انسان و مایه تداوم نعمتهای الهی است.
رابطه شکر و خردورزی
نظام الهی و سنت خداوند چنین است که اگر از «منابع» درست بهرهگیری شود، نعمتهای خداوند، تداوم و افزایش مییابد و اگر ناسپاسی شود و با اسراف و تبذیر، منابع الهی به هدر رود و یا راکد گذاشته شود، نعمتهای الهی سلب میگردد و سلب نعمتها، یکی از شلاقهای دردناک الهی برای بیدار کردن و تنبیه جوامع بشری است.
) لَئِنْ شَکَرْتُمْ َلأَزیدَنّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنّ عَذابی لَشَدیدٌ([4]؛
«اگر شکرگذاری کنید، نعمتها را برای شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید، براستی کیفر من سخت است».
بهرهگیری بجا و درست و در جهت اهداف و وظایف، نیمی از خردورزی است. شناخت نعمتها و نعمت بخش و وظیفه خویش نسبت به آفریدگار و الطاف و انعام او و بهرهبردای از امکانات در جهت اهداف و مسؤولیتها، مقتضای عقل و اندیشه انسانی است.
اگر سعادت انسان را دارای دو بخش نظری و عملی بدانیم، نیمی از خردورزی به علم و آگاهی و معارف نظری انسان مربوط میشود و نیمه دیگر آن، به رفتار ما و چگونگی بهرهگیری از نعمتهای خداوندی در زندگی فردی و اجتماعی بستگی دارد.
راغب اصفهانی، «شکر» را به معنای تصوّر نعمت و اظهار آن، در برابر فراموشی نعمت و پوشاندن آن میداند و شکر را سه گونه میشمارد:
1. شکر قلبی؛ به معنای توجه به نعمت.
2. شکر زبانی؛ به معنای ستایش و ثنای نعمتآفرین.
3. شکر رفتاری؛ بدین معنا که در برابر نعمت، متناسب با آن به نعمت دهنده (مُنعم) نیکی کند.[5]
«اسراف و تبذیر»، ناسپاسی نسبت به نعمت و نعمت بخش و مایه سلب نعمتهای الهی است. اباصلت هروی، از امام هشتم از پدران بزرگوارش از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود:
«اسرع الذنوب عقوبةً کفران النعمة؛[6] کیفر کفران نعمت، زودتر از دیگر گناهان دامنگیر انسان میشود».
امیرمؤمنان علی(ع) فرموده است:
«شکر کلّ نعمة الورع عمّا حرّم الله؛[7] شکر هر نعمت، پارسایی نسبت به حرامهای الهی است».
غفلتها و پرتوقعیها و چشم و همچشمیها، گاهی مانع دیدن نعمتهای فراوان موجود در زندگی میشود و همه توجهها را به سوی نیمه خالی لیوان معطوف میسازد؛ چنان که تفکر و تذکر و موعظه و تلاوت، انسان را از خواب غفلت بیدار میکند. بنابراین «شکر»، نوعی حقشناسی و قدردانی زبانی و رفتاری است که هر خردمندی آن را رعایت میکند.
مدیریت منابع و مصرف
از آنجا که منابع طبیعی و انسانی و دستاورد تلاشگران عرصه تولید در اختیار عموم جامعه قرار میگیرد، بنابراین همه و به ویژه مدیران و دولتمردان که امکانات و اموال عمومی و نیروهای انسانی بیشتری در اختیار ایشان است، در بهرهگیری بهتر از منابع باید تمام توان خویش را به کار گیرند و منابع و نعمتهای الهی را عاقلانه مدیریت کنند.
ثروت، قدرت، سلامت، فرصت، دانش، محبوبیت، شهرت، زیبایی، مهارت و هنر، همه «سرمایه»هایی است که با دو خطر رکود و مصرف ناشایست مواجه است. سوء استفاده از این سرمایهها، مشکل دنیای کفر است و راکد گذاردن این سرمایهها، مشکل دنیای اسلام.
مدیریت مصرف، ابعاد گوناگونی دارد:
1. مدیریت وقت خویش و دیگران؛
2. مدیریت سلامت و تندرستی خود و دیگران؛
3. مدیریت فرصتها و شرائط اجتماعی؛
4. مدیریت ثروت و امکانات اقتصادی؛
5. مدیریت بحرانها و حوادث اجتماعی؛
6. مدیریت استعداد و نیروی جوانی.
«مدیریت» علاوه بر دانش، نیاز به عقل و ایمان دارد؛ زیرا هر کدام از این سه عنصر نباشد، بخشی از سرمایهها و منابع انسانی و طبیعی هدر میرود.
حدیث معروف نبوی(ص) خطاب به ابوذر غفاری، پنج سرمایه مهم انسان را یادآوری میکند و بر بهرهگیری از آن قبل از فرارسیدن موانع و آفات، تأکید میورزد:
«یا اباذر! اغتنم خمساً قبل خمس: حیاتک قبل موتک، و صحّتک قبل سقمک، و فراغک قبل شغلک، و شبابک قبل هرمک، و غنائک قبل فقرک؛[8] ای اباذر! پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت شمار: زندگیات را قبل از مرگ، سلامتیات را قبل از بیماری، فراغت خود را قبل از گرفتاری، جوانیات را قبل از پیری، و بینیازیات را پیش از نیازمندی».
مدیریت سرمایه، دو بخش مهم دارد:
1. راکد نگذاشتن سرمایهها.
2. درست مصرف کردن امکانات.
سرمایهها و منابع، محمولهای است که همیشه در یک سه راهی قرار دارد، دو راه آن جرم و جنایت و ورود به منطقه ممنوعه است. هر کس نسبت به سرمایههایی که خداوند در اختیار او قرار داده، مسئولیت دارد. این سرمایهها از یک سو، نباید رایگان و بیهوده تلف گردد و از سوی دیگر، نباید در جهت اهداف شیطانی به کار گرفته شود. در این حدیث، تأکید پیامبر اعظم بر بخش اوّل و خطر رکود سرمایههاست، آن هم سرمایههایی که در اختیار همه انسانها قرار گرفته است.
راستی آیا همه ما از نعمت زندگی، سلامتی، فراغت، جوانی و بینیازی، درست استفاده میکنیم؟!
استفاده از این نعمتها در جهت ساختن زندگی بهتر برای خود و دیگران، رسالتی بزرگ بر دوش همه انسانهاست. امیرمؤمنان(ع) در تفسیر آیه شریفه )وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدّنْیا( [9]فرموده است:
«فراموش نکن که از سلامتی و نیرو و فراغت و جوانی و نشاط خویش برای آخرت خود بهرهبرداری کنی».[10]
خداوند، نعمتهای فراوانِ کلّ جهان و آسمان و زمین را برای بهرهگیری انسان آفریده است و از اینکه بندگان او از این ارمغانهای آسمانی استفاده کنند، هیچ دریغی ندارد ولی رهنمودهایی برای شیوه استفاده و کم و کیف آن صادر کرده است که این محدودیتهای بهرهبرداری نیز در جهت مصالح و منافع خود انسانهاست.
وظایف انسان در برابر نعمتها
انسان در دو بخش «بایدها و نبایدها» وظایفی برعهده دارد. بخشی از وظایف، معرفتی و نظری و بخش دیگری، رفتاری و عملی است. در اینجا به فهرستی از بایدها و نبایدها اشاره میشود:
الف) بایدها
1. یاد نعمتهای الهی.
2. وفاداری نسبت به ولی نعمت.
3. توجه و قدرشناسی از واسطههای نعمت.
4. توجه به نعمتهای الهی بر والدین.
5. درخواست توفیق شکرگذاری.
6. بازگوکردن نعمت الهی برای دیگران.
7. شکرگذاری نعمتها و احسان و انفاق به دیگران.
8. شناخت نعمتهای گوناگون پیدا و پنهان.
9. تسلیم نسبت به دستورات و مقدرات الهی.
10. پارسایی و تقوامداری.
وظایف فوق در برابر نعمتهای الهی، با دقت در واژه «نعمت» از قرآن کریم، قابل استنباط و استفاده است.
البته نعمتها، انواع و اقسام فراوان دارد و به بزرگ و کوچک قابل تقسیم است؛ ولی به دلیل اینکه نعمتها، «هدایای الهی» برای انسان است، با کوچکترین نعمت هم باید با احترام و قدرشناسی و سپاسگذاری برخورد شود؛ چرا که هیچ عاقلی «هدیه دوست» را کوچک نمیشمارد!
ب) نبایدها
انکار نعمت، کفران نعمت، نسیان نعمت، اعراض از نعمت و نعمت بخش، اسراف و تبذیر نعمتهای الهی و...، وظایف منفی و بخش ممنوع رفتارهای انسان نسبت به نعمتهای الهی است. اصلاح الگوی مصرف، شناخت بایدها و نبایدها و انجام وظیفه نسبت به نعمتهای خداست.
والسلام.
پینوشتها
[1] . اسراء / 27.
[2] . همان / 26.
[3] . سفینة البحار، ج4، ص434.
[4] . ابراهیم/ 7.
[5] . ر.ک: مفردات راغب، (شکر).
[6] . سفینة البحار، ج4، ص475.
[7] . همان، ص476.
[8] . کنزالعمال، حدیث43490.
[9] . قصص/ 77.
[10] . معانی الاخبار، ص325.
درآمد
تصمیمگیری درباره چند و چون فعالیتهای بشر، در اختیار عقل و علم اوست و به هر میزان که عقل وی آزادتر و قویتر و آگاهیهای وی بیشتر باشد، تصمیمهای شایستهتری میگیرد.
شناخت امکانات موجود،شناخت نیازهای خود و دیگران و شناخت دستاوردهای خود و دیگران، هر کدام در اینکه چه چیزی تولید کنیم، چگونه تولید کنیم و چگونه مصرف نماییم؟ نقش اساسی دارد و عقل بر اساس این آگاهیها، فرمان نهایی را صادر میکند.
عقاید، فضای زندگی حال و آینده انسان را روشن میکند و نیازها و وظایف، در پرتو اندیشهها مشخص میشود. زندگی جوامع انسانی بر سه پایه «تولید»، «توزیع» و «مصرف» استوار است. برنامهریزی عاقلانه برای هر گونه «تولید»، «توزیع» و «مصرف» از سوی فرد و جامعه ضرورت دارد. تدبیر درباره آنچه تولید میکنیم و کم و کیف آن، تفکر درباره چگونگی توزیع محصولات تولید شده، و برنامهریزی برای میزان و نحوه «مصرف» افراد، خانواده، نهادها، و کشور، لازمه زندگی خردمندانه است.
خردورزی هم به «تولید» جهت میبخشد، هم به «توزیع» رهنمود میدهد و هم الگوی «مصرف» را تعیین میکند. کاربرد درست منابع، نشان خردورزی و سبب وحدت اجتماعی و بهترین راهکار «شکر الهی» است.
درست است که برخی در جهان از عقل دستور نمیگیرند، از غرایز و عادات و عشق و عواطف و زور و خواب و خیال تبعیت میکنند و برخی، به مصرف هر چه بیشتر میاندیشند و کاری به تولید و توزیع ندارند، و بدون تولید ثروت و ارائه خدمات مناسب، از دستاوردهای دیگران سهم میخواهند.
اما انسانهایی که عاقلانه و آگاهانه رفتار میکنند و نمیخواهند حیوانی زندگی کنند و یا باری بر دوش دیگران و یا مانند خاشاک روی سیل باشند، بلکه میخواهند از تبار آب باشند و سیل را هدایت کنند، چارهای جز «برنامهریزی»، «آگاهی» و «همکاری» در تولید و توزیع و مصرف ندارند و همیشه به مدیریت صحیح نیروها و امکانات و تجهیزات موجود میاندیشند.
یکی از ویژگیهای انسان و دیگر موجودات زنده، این است که برای تداوم زندگی و رشد و سلامت، نیاز به مصرف آب و غذا و لباس و مسکن و دارو و سوخت و ... دارند.
انسان، موجودی زنده و مصرف کننده است. اما اینکه چه چیزهایی را و به چه میزان و چگونه مصرف کند؟ از اموری است که شرائط طبیعی و عوامل فرهنگی حاکم بر انسانها، تعیین میکند. شرائط فرهنگی را، عقل و وحی میسازند و حلال و حرام را اعلام میکنند و شرائط طبیعی، مولود میزان تعامل و تسلّط انسان بر طبیعت و جامعه است.
در بخش «تغذیه»، گیاهان، میوهها، حبوبات، مواد آلی، مواد لبنی و پروتئینی، هر کدام چه میزان مورد نیاز انسان است؟ و یا در دسترس او قرار دارد؟ و چه گونه باید مصرف شود؟ کدام اولویت دارد؟
پاسخ این سؤالات را، علم در سایهسار عقل و وحی مشخص میکند.
راستی مواد مصرفی ضروری و لازم چیست؟ چه میزان ضرورت دارد؟ مواد مصرفی زائد کدام است؟ و بشر چرا گرفتار آن شده است؟ مواد مصرفی «زیانبخش» چه چیزهایی است و چگونه میتوان جامعه را از آن رهایی بخشید؟ علم و دین در این زمینه چه رهنمودهایی دارند و مدیران جامعه چه کارهایی باید انجام دهند؟ و وظیفه هر شخص چیست؟
این مسائل، دغدغه همیشگی انسانهای سالم و خردمند و مدیریتهای حکیمانه است.
شیطان و مصرفگرایی
در فرهنگ قرآن و اهل بیت(س) ریخت و پاش و هدردادن اموال و امکانات الهی، اقدامی شیطانی است. انسانهایی که گرفتار این شیوه زندگی شوند، به تعبیر قرآن «برادران شیطان»اند.
)إِنّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشّیاطینِ وَ کانَ الشّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا(. [1]
قبل از این آیه شریفه، دعوت به صله ارحام، دعوت به بذل و بخشش به نیازمندان و تهیدستان و راهماندگان آمده و راه مصرف الهی و انسانی را نشان داده است؛ یعنی اگر تو نیازی نداری، برخی خویشاوندان و مساکین و راهماندگانی هستند که میتوانی به آنها کمک کنی و منابع و اموال را هدر ندهی.
)وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیرًا([2]؛
«حق خویشاوند و نیازمند و راهمانده را بپرداز و ریخت و پاش نکن».
همپالگی شیطان
شیاطین و مسرفان در اهداف و شیوهها و عملکرد، با یکدیگر شباهتهای فراوان دارند؛ از این رو قرآن، اسرافکاران را برادران شیطان نامیده است.
1. هر دو، مالباختگان احمقی هستند که حاصل تلاشهای خود و دیگران را تباه میسازند.
2. هر دو، مانع حرکت جامعه به سوی خداوند میشوند.
3. هر دو، گرفتار نوعی خود برتربینی و غرور هستند، که با این اقدامات می خواهند برتریهاینداشته خویش را اثبات کنند و از نعمتهای الهی در جهت شرارت استفاده کنند.
«شکمبارگی» از عادات بسیار زشت مستکبران و برخی انسانهای نادان شناخته میشود. در برابر، رهایی از «سلطه شکم» یک توفیق بزرگ الهی است. شکم سالاری و عادت کردن به مصرف بیاندازه، یکی از خطرهای بزرگ در زندگی انسانی است که نه تنها سلامت بلکه اخلاق و اقتصاد و فرهنگ و سیاست را تهدید میکند. حیوان همیشه به مصرف بیشتر و بیشتر میاندیشد و تا آنجا که بتواند، علوفه میخورد. امّا انسان میتواند خویش را کنترل کند، امساک کند، روزه بگیرد، کم و کیف غذای خویش را انتخاب کند و با مدیریت عاقلانه مصرف، سلامت و سعادت خود و دیگران را فراهم آورد.
در حدیث شریف نبوی آمده است:
«الصوم یسوّد وجه الشیطان و الصدقة تکسر ظهره، والحبّ فی الله و الموازرة علی العمل الصالح یقطع دابره، و الاستغفار یقطع وتینه؛[3] روزه، روی شیطان را سیاه میسازد و صدقه، کمرش را میشکند و دوستی در راه خدا و همکاری در عمل صالح، نسل او را قطع میکند و استغفار، شاهرگ گردنش را میبرّد».
«اصلاح الگوی مصرف» فقط حرکتی اقتصادی نیست، اقدامی اخلاقی، اجتماعی، و حتی سیاسی و عبادی است. و زیربنای آزادی و استقلال و تعالی و تکامل معنوی انسان و مایه تداوم نعمتهای الهی است.
رابطه شکر و خردورزی
نظام الهی و سنت خداوند چنین است که اگر از «منابع» درست بهرهگیری شود، نعمتهای خداوند، تداوم و افزایش مییابد و اگر ناسپاسی شود و با اسراف و تبذیر، منابع الهی به هدر رود و یا راکد گذاشته شود، نعمتهای الهی سلب میگردد و سلب نعمتها، یکی از شلاقهای دردناک الهی برای بیدار کردن و تنبیه جوامع بشری است.
) لَئِنْ شَکَرْتُمْ َلأَزیدَنّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنّ عَذابی لَشَدیدٌ([4]؛
«اگر شکرگذاری کنید، نعمتها را برای شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید، براستی کیفر من سخت است».
بهرهگیری بجا و درست و در جهت اهداف و وظایف، نیمی از خردورزی است. شناخت نعمتها و نعمت بخش و وظیفه خویش نسبت به آفریدگار و الطاف و انعام او و بهرهبردای از امکانات در جهت اهداف و مسؤولیتها، مقتضای عقل و اندیشه انسانی است.
اگر سعادت انسان را دارای دو بخش نظری و عملی بدانیم، نیمی از خردورزی به علم و آگاهی و معارف نظری انسان مربوط میشود و نیمه دیگر آن، به رفتار ما و چگونگی بهرهگیری از نعمتهای خداوندی در زندگی فردی و اجتماعی بستگی دارد.
راغب اصفهانی، «شکر» را به معنای تصوّر نعمت و اظهار آن، در برابر فراموشی نعمت و پوشاندن آن میداند و شکر را سه گونه میشمارد:
1. شکر قلبی؛ به معنای توجه به نعمت.
2. شکر زبانی؛ به معنای ستایش و ثنای نعمتآفرین.
3. شکر رفتاری؛ بدین معنا که در برابر نعمت، متناسب با آن به نعمت دهنده (مُنعم) نیکی کند.[5]
«اسراف و تبذیر»، ناسپاسی نسبت به نعمت و نعمت بخش و مایه سلب نعمتهای الهی است. اباصلت هروی، از امام هشتم از پدران بزرگوارش از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود:
«اسرع الذنوب عقوبةً کفران النعمة؛[6] کیفر کفران نعمت، زودتر از دیگر گناهان دامنگیر انسان میشود».
امیرمؤمنان علی(ع) فرموده است:
«شکر کلّ نعمة الورع عمّا حرّم الله؛[7] شکر هر نعمت، پارسایی نسبت به حرامهای الهی است».
غفلتها و پرتوقعیها و چشم و همچشمیها، گاهی مانع دیدن نعمتهای فراوان موجود در زندگی میشود و همه توجهها را به سوی نیمه خالی لیوان معطوف میسازد؛ چنان که تفکر و تذکر و موعظه و تلاوت، انسان را از خواب غفلت بیدار میکند. بنابراین «شکر»، نوعی حقشناسی و قدردانی زبانی و رفتاری است که هر خردمندی آن را رعایت میکند.
مدیریت منابع و مصرف
از آنجا که منابع طبیعی و انسانی و دستاورد تلاشگران عرصه تولید در اختیار عموم جامعه قرار میگیرد، بنابراین همه و به ویژه مدیران و دولتمردان که امکانات و اموال عمومی و نیروهای انسانی بیشتری در اختیار ایشان است، در بهرهگیری بهتر از منابع باید تمام توان خویش را به کار گیرند و منابع و نعمتهای الهی را عاقلانه مدیریت کنند.
ثروت، قدرت، سلامت، فرصت، دانش، محبوبیت، شهرت، زیبایی، مهارت و هنر، همه «سرمایه»هایی است که با دو خطر رکود و مصرف ناشایست مواجه است. سوء استفاده از این سرمایهها، مشکل دنیای کفر است و راکد گذاردن این سرمایهها، مشکل دنیای اسلام.
مدیریت مصرف، ابعاد گوناگونی دارد:
1. مدیریت وقت خویش و دیگران؛
2. مدیریت سلامت و تندرستی خود و دیگران؛
3. مدیریت فرصتها و شرائط اجتماعی؛
4. مدیریت ثروت و امکانات اقتصادی؛
5. مدیریت بحرانها و حوادث اجتماعی؛
6. مدیریت استعداد و نیروی جوانی.
«مدیریت» علاوه بر دانش، نیاز به عقل و ایمان دارد؛ زیرا هر کدام از این سه عنصر نباشد، بخشی از سرمایهها و منابع انسانی و طبیعی هدر میرود.
حدیث معروف نبوی(ص) خطاب به ابوذر غفاری، پنج سرمایه مهم انسان را یادآوری میکند و بر بهرهگیری از آن قبل از فرارسیدن موانع و آفات، تأکید میورزد:
«یا اباذر! اغتنم خمساً قبل خمس: حیاتک قبل موتک، و صحّتک قبل سقمک، و فراغک قبل شغلک، و شبابک قبل هرمک، و غنائک قبل فقرک؛[8] ای اباذر! پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت شمار: زندگیات را قبل از مرگ، سلامتیات را قبل از بیماری، فراغت خود را قبل از گرفتاری، جوانیات را قبل از پیری، و بینیازیات را پیش از نیازمندی».
مدیریت سرمایه، دو بخش مهم دارد:
1. راکد نگذاشتن سرمایهها.
2. درست مصرف کردن امکانات.
سرمایهها و منابع، محمولهای است که همیشه در یک سه راهی قرار دارد، دو راه آن جرم و جنایت و ورود به منطقه ممنوعه است. هر کس نسبت به سرمایههایی که خداوند در اختیار او قرار داده، مسئولیت دارد. این سرمایهها از یک سو، نباید رایگان و بیهوده تلف گردد و از سوی دیگر، نباید در جهت اهداف شیطانی به کار گرفته شود. در این حدیث، تأکید پیامبر اعظم بر بخش اوّل و خطر رکود سرمایههاست، آن هم سرمایههایی که در اختیار همه انسانها قرار گرفته است.
راستی آیا همه ما از نعمت زندگی، سلامتی، فراغت، جوانی و بینیازی، درست استفاده میکنیم؟!
استفاده از این نعمتها در جهت ساختن زندگی بهتر برای خود و دیگران، رسالتی بزرگ بر دوش همه انسانهاست. امیرمؤمنان(ع) در تفسیر آیه شریفه )وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدّنْیا( [9]فرموده است:
«فراموش نکن که از سلامتی و نیرو و فراغت و جوانی و نشاط خویش برای آخرت خود بهرهبرداری کنی».[10]
خداوند، نعمتهای فراوانِ کلّ جهان و آسمان و زمین را برای بهرهگیری انسان آفریده است و از اینکه بندگان او از این ارمغانهای آسمانی استفاده کنند، هیچ دریغی ندارد ولی رهنمودهایی برای شیوه استفاده و کم و کیف آن صادر کرده است که این محدودیتهای بهرهبرداری نیز در جهت مصالح و منافع خود انسانهاست.
وظایف انسان در برابر نعمتها
انسان در دو بخش «بایدها و نبایدها» وظایفی برعهده دارد. بخشی از وظایف، معرفتی و نظری و بخش دیگری، رفتاری و عملی است. در اینجا به فهرستی از بایدها و نبایدها اشاره میشود:
الف) بایدها
1. یاد نعمتهای الهی.
2. وفاداری نسبت به ولی نعمت.
3. توجه و قدرشناسی از واسطههای نعمت.
4. توجه به نعمتهای الهی بر والدین.
5. درخواست توفیق شکرگذاری.
6. بازگوکردن نعمت الهی برای دیگران.
7. شکرگذاری نعمتها و احسان و انفاق به دیگران.
8. شناخت نعمتهای گوناگون پیدا و پنهان.
9. تسلیم نسبت به دستورات و مقدرات الهی.
10. پارسایی و تقوامداری.
وظایف فوق در برابر نعمتهای الهی، با دقت در واژه «نعمت» از قرآن کریم، قابل استنباط و استفاده است.
البته نعمتها، انواع و اقسام فراوان دارد و به بزرگ و کوچک قابل تقسیم است؛ ولی به دلیل اینکه نعمتها، «هدایای الهی» برای انسان است، با کوچکترین نعمت هم باید با احترام و قدرشناسی و سپاسگذاری برخورد شود؛ چرا که هیچ عاقلی «هدیه دوست» را کوچک نمیشمارد!
ب) نبایدها
انکار نعمت، کفران نعمت، نسیان نعمت، اعراض از نعمت و نعمت بخش، اسراف و تبذیر نعمتهای الهی و...، وظایف منفی و بخش ممنوع رفتارهای انسان نسبت به نعمتهای الهی است. اصلاح الگوی مصرف، شناخت بایدها و نبایدها و انجام وظیفه نسبت به نعمتهای خداست.
والسلام.
پینوشتها
[1] . اسراء / 27.
[2] . همان / 26.
[3] . سفینة البحار، ج4، ص434.
[4] . ابراهیم/ 7.
[5] . ر.ک: مفردات راغب، (شکر).
[6] . سفینة البحار، ج4، ص475.
[7] . همان، ص476.
[8] . کنزالعمال، حدیث43490.
[9] . قصص/ 77.
[10] . معانی الاخبار، ص325.