چکیده

در نصوص شرعی از ساختارها و واژگان مختلفی برای منع استفاده شده است که نسبت به مدلول یا چگونگی دلالت بسیاری از آنها، اختلاف وجود دارد. نوشتار پیش رو به بررسی پرتکرارترین آنها پرداخته است. برخی از واژگان مانند «یحرم»، برای دلالت بر حرمت وضع شده اند، و برخی از واژگان مانند «لا ینبغی» در روایات هرچند برای حرمت وضع نشده اند، ولی ظهور اطلاقی در حرمت دارند؛ گرچه از نظر لغوی شامل حرمت و کراهت باشند. همچنین ساختار «صیغه نهی» و «جمله خبری در مقام انشای نهی» برای جامع نهی وضع شده، ولی حکم عقل و بنای عقلا، بر لزوم امتثال آن است؛ زیرا از جهت قانون عقلا تا زمانی که ترخیص از ناحیه مولا ثابت نشود، باید آن درخواست را اطاعت نماید و بنده برای ترک درخواست مولا نمی تواند عذر بیاورد که احتمال می داده درخواست مولا غیر الزامی است. اما الفاظی مانند «لا یحبّ»، ظهور در نهی تنزیهی دارند؛ زیرا از یک سو استفاده از این الفاظ برای اراده حرمت رایج نیست و از سوی دیگر آوردن تعبیری که جامع بین مرتبه شدید و خفیف است، برای بیان حرمت کافی نیست؛ لذا شکلی از ظهور عرفی در مرتبه خفیف، یعنی کراهت خواهد داشت.

قراءه جدیده لمفاهیم ألفاظ المنع وأسالیبه فی المصادر الوحیانیّه

قد استعملت فی النصوص الشرعیّه أسالیب وموادّ مختلفه للمنع، وهناک خلاف فی مدلول العدید منها أو کیفیّه دلالتها. تدرس هذه المقاله الأکثر شیوعاً منها. قد وُضع بعض الکلمات للدلاله على الحرمه، مثل «یحرم» وبعض آخر -نظیر «لا ینبغی»- وإن لم یکن موضوعاً للحرمه، بل یشمل کلّاً من الحرمه والکراهه لغهً إلّا أنّ له ظهوراً إطلاقیّاً فی الحرمه؛ کما أنّ أسلوبَی «صیغه النهی» و«الجمله الخبریّه فی مقام إنشاء النهی» قد تمّ وضعهما لمطلق النهی، ولکنّ العقل یقتضی ضروره امتثالهما؛ لأنّ حکم العقل وبناء العقلاء علی لزوم امتثال طلب المولی ما لم تثبت الرخصه منه ولا یجوز للعبد أن یتذرّع لعدم الامتثال بأنّه احتمل عدم کون طلب المولی إلزامیّاً. کما أنّ ضرباً آخر من ألفاظ النهی -مثل «لا یحبّ»- ظاهر فی النهی التنزیهیّ؛ لأنّ استعمال هذه الألفاظ لإراده الحرمه لیس شائعاً من جهه، ومن جهه أخرى فإنّ استعمال عباره جامعه بین المرتبه الشدیده والخفیفه لا یصلح للتعبیر عن الحرمه؛ ولذلک سیکون له نوع من الظهور العرفیّ فی المرتبه الخفیفه وهی الکراهه.

تبلیغات