بررسی محتوایی دو اثر از نادر ابراهیمی (صوفیانه ها و عارفانه ها، بار دیگر شهری که دوست می داشتم) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
نادر ابراهیمی از بزرگترین نویسندگان معاصر ایران در آثار خود سبک شخصی و خاصی را دنبال می کند. کتاب«صوفیانه ها و عارفانه ها» از یادگارهای ارزشمند او در حوزه ادبیات عرفانی و رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» از درخشان ترین آثار وی در حوزه ادبیات داستانی است. بررسی درونمایه دو اثر مذکور، موضوع اصلی این پژوهش است. نویسنده در«صوفیانه ها و عارفانه ها» در نقش یک منتقد ادبی ظاهرمی گردد و کتاب را مورد تحلیل ساختاری و محتوایی قرارمی دهد؛ این اثر تنها نوشته ابراهیمی درباره صوفیه و درواقع، تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران و نمونه بارز گره خوردگی ادبیات عرفانی و هنر داستان پردازی است. رمان «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نیز با زاویه دید درونی و از منظر قهرمان و شخصیت محوری داستان، پسر کشاورز، روایت می شود. ابراهیمی در کتاب «صوفیانه ها و عارفانه ها» نگاه عملی به عرفان پویا دارد و «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نیز پس از رمان«شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری از نظر کاربرد شیوه جریان سیّال ذهن از درخشان ترین و موفّق ترین رمان ها به حساب می آید و ابراهیمی را نویسنده ای توانمند و صاحب سبک معرفی می کند. مطالعه و مقایسه دو اثر متفاوت نادر ابراهیمی تقابل اندیشه نویسنده را در حالات مختلف وگستردگی اندیشگی وی و تسلط برفرهنگ ایرانی وعرفانی را نشان می دهد.Content Analysis of Two Works of Nader Ebrahimi (Sufianehā and Arefanehā; Once Again, the City I Loved
Nader Ebrahimi, one of Iran's greatest contemporary writers, follows a personal and special style in his works. The book "Sufianehā and Arefanehā" is one of his valuable monuments in the field of mystical literature and the novel "The City I Loved Again" is one of his most brilliant works in the field of fiction. Examining the content of the two mentioned works is the main subject of this research. The author appears in the role of a literary critic in "Sufianehā and Arefanehā" and analyzes the book's structure and content. This work is Ebrahimi's only writing about Sophia and, in fact, the analytical history of five thousand years of Iranian fiction literature and a clear example of the connection between mystical literature and the art of storytelling. The novel "The City I Loved Again" is narrated from the perspective of the hero and the main character of the story, the farmer's son. Although this novel has a logical plot, the author's neglect of some points weakens the plot to some extent. Ebrahimi has a practical view of dynamic mysticism in the book "Sufianehā and Arefanehā" and "Once again the city that I loved" is one of the most brilliant and successful after Hoshang Golshiri's novel "Shāzdeh Ehtejāb" in terms of using the flow of mental fluid. The novels are considered and introduce Ebrahimi as a powerful writer and a master of style. The study and comparison of Nader Ebrahimi's two different works shows the confrontation of the author's thought in different states and the breadth of his thinking and his mastery of Iranian and mystical culture, and finally shows the fluid flow and school of mysticism in this culture.