آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

امروزه طبیعت گرایی دینی یکی از رویکردهای بارز در الهیات فلسفی معاصر به شمار می آید که از آن قرائت های مختلفی ارائه شده است. در این میان طبیعت گرایی دینی مبتنی بر الهیات پویشی که ریشه در فلسفه پویشی وایتهد دارد و نماینده بارز آن گریفین است، از جایگاه بس مهمی برخوردار است؛ چراکه تلاش می کند با عبور از طبیعت گرایی حداکثری از یک سو و عبور از فراطبیعت گرایی دینی از دیگر سو، طرحی نو را دراندازد که با شرایط جهان پسامدرن سازگاری داشته باشد. مقاله حاضر بر آن است اولاً نشان دهد چگونه گریفین به این طرح یا الگوی الهیاتی رسیده است. ثانیاً مهم ترین مشخصه های این رویکرد الهیاتی را در مقایسه با فراطبیعت گرایی دینی و طبیعت گرایی حداکثری معلوم سازد. ثالثاً با نگاهی نقادانه نشان دهد این رویکرد هرچند از حیث سازگاری با علم پسامدرن توفیقاتی داشته است، با چالش هایی روبه روست از قبیل بی توجهی به داده های ذاتاً دینی به ویژه وحی و متون مقدس، ناسازگاری در درک وجود خدا از حیث حضور عناصری فراطبیعت گرایانه و تعارض با عقلانیت معتدل یا انتقادی. افزون بر اینها در مقایسه با الگوی برگرفته از حکمت صدرایی، نمی تواند تبیین قانع کننده ای از رابطه خدا و جهان و فاعلیت خداوند به دست دهد که مقبولیت عام پیدا کند.

Analysis and Investigation of Religious Naturalism based on Dynamic Theology (with Emphasis on Griffin's Thoughts)

Today, religious naturalism is one of the prominent approaches in contemporary philosophical theology, from which various readings have been presented. The religious naturalism based on dynamic theology, which is rooted in Whitehead's dynamic philosophy and is a prominent representative of Anne Griffin, has a very important position, because she tries to overcome maximal naturalism on the other hand, and overcoming religious supernaturalism, on the other hand, will introduce a new plan that is compatible with the conditions of the postmodern world. This article aims to firstly show how Griffin arrived at this theological plan or model. Secondly, to clarify the most important characteristics of this theological approach in comparison with religious supernaturalism and maximal naturalism. Thirdly, with a critical view, show that although this approach has been successful in terms of compatibility with postmodern science, it faces challenges such as neglecting essentially religious teachings, especially revelation and scriptures, inconsistency in understanding the existence of God in terms of Presence of supernatural elements, and conflict with moderate or critical rationality. In addition to these, compared to the model derived from Sadra's philosophy, it cannot provide a convincing explanation of the relationship between God and the world and God's agency that will gain general acceptance.

تبلیغات