نویسندگان: فهیمه اسدی

کلیدواژه‌ها: طبقه اجتماعی جهان بینی آرمان شاعران مشروطه

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۴۱ - ۶۳
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۸۹

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

اجتماع در پیدایش اثر هنری و ادبی صاحب نقش است؛ بررسی های جامعه شناسانه ادبیات، روش های گوناگون دارد. لوسین گلدمن، صاحب نظریه ساختارگرایی تکوینی، معتقد است که طبقه اجتماعی آفریننده اثر، بر جهان بینی او تأثیر می گذارد و جهان بینی، تعیین کننده ساختار اثر است. در پژوهش پیش رو، جهان بینی بهار، ایرج میرزا، عارف قزوینی و فرخی یزدی، بر این مبنا تحلیل شده و رابطه جهان بینی این شاعران، با ساخت و کاربرد واحد ساختار؛ یعنی ترکیب اضافه ای که مضاف آن واژه مُشت است، تحلیل گردیده است. مُشت روزگار، مُشت محکم ایران، مُشت چکش مانند، مُشت معارف، مُشت جماعت و مُشت زر ترکیباتی است که این شاعران ساخته اند. هر شاعر، مشت (مجازاً قدرت) را متعلق به امری می داند که در جهان بینی او اهمیت دارد؛ جهان بینی شاعری که «مشتِ روزگار» را می سازد، با جهان بینی شاعری که «مشت معارف» را ساخته است، یکسان نیست. عارف قزوینی، دارای آرمان های بزرگ برای ایران و ملت است و راه رسیدن به آن را علوم طبیعی و حاکمیت ملی می داند و لذا مشت محکم ایران و مشت معارف را می سازد. ایرج میرزا شاهزاده ای مرفه است و نهایت اراده او حفظ ساختار موجود است، بنابراین بی آرمان است و بر قدرت اقتصاد واقف است و مشت زر را به کار می برد. اما فرخی یزدی با اینکه سعی دارد جانب عناصر نو را بگیرد، جهان بینی او التقاطی از عناصر سنتی و نو باقی می ماند و بیشتر جاذبه های سوسیالیست در جهان بینی او حضور دارد و چنین است که مشت چکش مانند را می سازد. گسستی که در بخش های مختلف به نظر می رسد ناشی از تفاوت جهان بینی های شاعران است.

تبلیغات