آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

در این پژوهش، وجوه اختلاف و تشابه دیدگاه مولانا و شوپنهاور در خصوص اراده، به روش توصیفی تفسیری بررسی شده است. شوپنهاور ازجمله فلاسفه ای است که به صراحت اصالت را به اراده داده و آن را به عنوان نیروی اساسی بشر و بنیان کوشش ها و فعالیت های او، ازجمله اندیشیدن، پذیرفته است. وی در نظام فلسفی خود از عباراتی نظیر «جهان تمثّل اراده» و «اراده معطوف به قدرت» بهره برده است که شاخص نظام فلسفی اش تلقی می شود. مولوی نیز با بیان دلایل دینی، عقلی، حسی و وجدانی از اراده انسان دفاع و او را موجودی مختار معرفی کرده است. او حتی سعی کردن در زمینه شکر نعمت حق را اراده می داند. ازنظر او نیز عاشق با میل و اختیار، اراده خود را در اراده معشوق فانی می سازد. با بررسی دیدگاه این دو درباره اراده، نکات و وجوه مشترک و مختلفی استخراج شدنی است که زمینه آشنایی هرچه بیشتر با این موضوع و رفع ابهامات مربوط به آن را برای مخاطبان فراهم می سازد.

تبلیغات