رشد مناسبات سرمایه داری در سده 19 و تاثیرات ناشی از رشد سوسیالیزم، سبب تحول در مقام اجتماعی زن، مشارکت زنان وظهور فمینیسم در غرب شد. نهضتی که اتحاد زنان جهان و مبارزه برای کسب حقوق یکسان با مردان را درپی داشت. در سده 20، استفاده از نیروی زنان توسط نظامهای کمونیستی و فاشیستی، هم زمان با رشد روزافزون تمایلات ناسیونالیستی، بر دامنه کنشگری زنان در جوامع درحال توسعه و متاثر از روابط با غرب، مانند ایران افزوده شد. درنتیجه، مقارن جنبش مشروطیت، زنان ایرانی در تکاپوی دریافت بخشی از حقوق اجتماعی خود، به اقداماتی دست زدند که پیشتر در روند جنبش زنان اروپایی دیده شد. طی سالهای 1285 تا 1342 شمسی، رواج اندیشه های نوگرایانه و ناسیونالیستی، سهم عمده ای در پویش جامعه داشت و در این بین، زنان در این فرایند، خود را در سطحی تقریباً همطراز با مردان قرار دادند. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد که ملی گرایی در ایران معاصر، چگونه در پیدایش و روند جنبش زنان ایران تأثیر داشته و بین ملی گرایی و حق خواهی زنان چه رابطه ای وجود دارد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد ملی گرایی و کنشهای ضد استعماری و ضد استبدادی، بسترساز ورود زنان به عرصه اجتماع شد و باوجود بهره مندی ملی گرایان از مشارکت زنان و تأیید آزادی اجتماعی و سیاسی آنان، ولی حقوقی که زنان خواستار آن بودند؛ به آن ها اعطاء نشد و همین امر موجب گردید تا جنبش زنان، روشهای دیگری را برای کسب حقوق خویش دنبال کند.