مطهری را در حوزه بایکوت کردند
حوزههای تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
«محمدعلیایازی» موسس مجله حوزه دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم است و روزگاری او و همفکرانش در دفتر تبلیغات به فعالیت میپرداختند؛ در سالهای دهه 60. اما امروز آنان در «مجمع مدرسین حوزه علمیه قم» حضور دارند و به تحقیق و تدریس میپردازند. ایازی را به یاری طلبیدم تا از تأثیرات آرای مرتضی مطهری بر فضای حوزه علمیه پس از انقلاب سخن گوید و چرایی اجرایی نشدن برخی از آرای مطهری در حوزه را تحلیل کند. او که چند سالی شاگرد مطهری بوده است، به پرسشهایی در اینباره پاسخ گفت و پایان گفتوگو به تلخخندههای او و گلایههایش اختصاص یافت.
مهمترین تاثیر آرای استاد مطهری بر فضای حوزه علمیه قم، پس از انقلاب چه بود؟
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی تحولات بس شگرفی در نسل جدید حوزه رخ داد. طلاب جوان آن دوره، دیگر تنها به کتابهای درسی چون فقه و اصول بسنده نمیکردند. از کتابهای اقتصاد و فلسفه و جامعهشناسی گرفته تا ادبیات و رمان میخواندند. استاد مطهری به قم رفت و آمد میکرد و هفتهای یکبار در جمعی محدود و جمعی فراگیرتر مسائل و مباحثی در حوزه قرآن و فلسفه و نقد آرای مخالفان طرح میکرد. به همین دلیل روش تحلیلی و استدلالی شهید مطهری بر نسل نواندیش جدید حوزه تاثیر بسیاری گذاشت، تا تعامل با مخالفان از طریق بررسی منصفانه ادله آنان صورت گیرد که این حرکت آثار فراوانی بر جای گذاشت که از آن جمله تاثیر، باعث بروز روشنفکری دینی در دهه 60 در حوزه شد.
مگر پیش از این، فضای حوزه چگونه بود؟
پیش از تاثیر اندیشه آقای مطهری بر فضای حوزه، در فضای فرهنگی حوزه عموما رسم بر نقد علمی و استدلالی نبود که ادله مخالفان به خوبی و با نگرش جامع و روش انصاف و به صورت علمی طرح شود و بیشتر با جهتگیری، ردیهنویسی و ادبیات جدلی بود. گاه روش نقد به انگیزهیابی و نقد شخصیت مخالفان پرداخته میشد. نکته دیگر اینکه کمتر موضوعات چالشبرانگیز و نقد سنت دینی طرح میشد. اینگونه بود که برخی آثار شهید مطهری در پیش از انقلاب، از سوی برخی از حوزویان نه تنها جایی نداشت که برتافته هم نمیشد؛ همچون بحث حجاب ایشان. در این بحث بیشتر به نقد دیدگاههای سنتی پرداخته شد تا جایی که برخی هجرت ایشان از قم به تهران را به دلیل بیان این نظرات در باب حجاب دانستند.
اما درباره این نگاه، همچون کتاب شهید جاوید، نقدهایی بیان نشد و هیچ نوع عکسالعملی در حوزه، در تاریخ آن دوره ثبت نشده است.
داستان شهید جاوید داستان دیگری است. برخی جنجالها درباره این کتاب با پشتوانههای ساواک شکل گرفت. اسناد این سازمان به خوبی گویای این واقعیت است. اماگرچه عکسالعمل درباره کتاب مسئله حجاب آشکار صورت نگرفت، اما در آن دوره بگو و مگوهایی درسطح جریان سنتی طرح میشد تا جایی که استاد مطهری در حوزه بایکوت شد. تنها این مسئله نبود، در بحث «حماسه حسینی» هم که ایشان به نقد تحریفات تاریخی در مورد قیام امام حسین(ع) پرداخت و دیدگاههای سنتی را هدف قرار داد، سنتیهای حوزه را برآشفته کرد.
شما در بیان تاثیرات آرای استاد مطهری، از بروز روشنفکری دینی در حوزه در دهه شصت سخن گفتید. مراد شما از این بروز و ظهور چه بود؟
این بروز و ظهور را میتوان در دفتر تبلیغات اسلامی آن دوره شاهد بود. انتشار نشریاتی با دید تحقیقی و منصفانه همچون نشریه حوزه یا مجله نقد و نظر، نمادی از بسترسازی برای شکلگیری روشنفکری دینی بود. نوگرایان حوزوی در آن دوره دیدگاههای مخالف را در قالب نظریهها مطرح میکردند و هیچگاه نظریات مخالفان سانسور نمیشد؛ بلکه به نقد و بررسی آن میپرداختند.
اگر ممکن است، نمونهای از انتشار نظرات مخالفان در نشریات آن دوره دفتر تبلیغات را بیان کنید.
در آن دوره در کانون گفتوگوهای قم، مباحث ضرورت تحول حوزه و نقد وضعیت موجودحوزهها مطرح میشد، از سوی دیگر تحمل نقد اندیشه دینی کمتر مطرح بود. آزادی نقد اندیشه و نقد دیدگاههای اقتصادی که از اسلام در جریان سنتی حوزه ارائه میشد، نمونهای از مباحث آن دوره بود که ما در مجله حوزه دنبال میکردیم. در حوزه دو دیدگاه اقتصادی وجود داشت؛ برخی به دنبال تعدیل و کنترل ثروت بودند و مخالفانشان نگرش اقتصاد آزاد داشتند.
آنان گروه اول را با اندیشههای سوسیالیستی – کمونیستی متهم میکردند. در برابر آنان برخی به دنبال اقتصاد آزاد آزاد بودند و طرف مقابل، آنان را به طرفداران سرمایهداری متهم میکرد. نمیتوان کتمان کرد که افراط و تفریط در نگاه هر دو بود؛ اما نشریههای دفتر تبلیغات -که آن وقت مدیرش مرحوم آیتالله عبایی بود- دنبال میشد. از خصوصیات این دوره طرح نظرات با چنین ادبیات و گفتمانی است که به دو نظریه به صورت علمی میپرداخت و آن را طرح و نقد میکرد.
البته گمان میکنم که شما و دوستانتان در آن دوره در دفتر تبلیغات مدافع نگرشهای اقتصادی چپگرایانه بودید؟
بله، اما جلوی طرح نظرات اقتصادی مخالف، در نشریات ما گرفته نمیشد. به هر حال روش و اندیشههای شهید مطهری، در کتاب مبانی اقتصاد اسلامی و پیرامون جمهوری اسلامی، روش استدلالی و آزاداندیشی را در حوزه به ارمغان آورد.
دیدگاه نوگرایانه و بحث و بررسی دیدگاههای گوناگون، در پیش از انقلاب هم در دارالتبلیغ وجود داشت. شما در دفتر تبلیغات فعالیت آنچنان متفاوتی با دارالتبلیغ انجام ندادید. به گونهای که حتی انتشار نشریههای شما را میتوان ادامهدهنده سیر و روش «مکتب اسلام» دانست.
در دارالتبلیغ فعالیتها در سطح «ترویجی» بود، بحثهای علمی و نظری بهویژه موضوعات بنیادی و چالشبرانگیز که در مجله نقد ونظر طرح میشد مدنظر نبود؛ تفاوت اصولی بود. چرا که میان فعالیت ترویجی و تحقیقی تفاوت است. فعالیتها در دفتر تبلیغات در آن دوره که گروهی از نواندیشان گردآمده بودند و تحت تاثیر شهید مطهری بودند، براساس متد تحقیقی شکل گرفته بود؛ نه ترویجی. البته این سخن بنده به معنای نفی و دست کم گرفتن فعالیتهای دارالتبلیغ نیست؛ بلکه آنان در دارالتبلیغ به دنبال کارکردهای عمومیتر بودند.
شما خودتان، چه تاثیری از اندیشه آقای مطهری پذیرفته بودید؟
بنده در عمده فعالیتهایم در دفتر تبلیغات همچون بنیانگذاری نشریه حوزه از آرای ایشان همچون در ضرورت تحول حوزه و پاسخگویی به نیازهای جامعه و تقویت بنیه علمی و اجتماعی حوزهها، تاثیر پذیرفته بودم. بنده شاگرد ایشان در مباحث تفسیری- قرآنی و فلسفه و فلسفه تاریخ بودم و آثار ایشان را میخواندم. دیگر دوستان آن حلقه همچون آقایان عبداللهیان و کاملان و مرحوم عباییخراسانی هم شاگرد شهید مطهری بودند.
علاوه بر دفتر تبلیغات، دیگر نمودی از تاثیرگذاری مطهری بر حوزه را شاهد نیستیم؟
البته تا حدودی هم این تاثیرات را میتوان در شکلگیری کانونهای آموزشی و مراکز پژوهشی و ساماندهی حوزه دید که مخالفانی هم در اجرایی شدن آرای ایشان در حوزه وجود داشت؛ برخی سنتیهای همراه با انقلاب، همچون جامعه مدرسین و برخی سنتیهای مخالف انقلاب. ما حتی به نقد ریشهای نظام آموزشی و تربیتی حوزهها پرداختیم و نقد استاد مطهری بر سازمان روحانیت را با ویراستاری، مجددا منتشر کردیم و مصاحبهها و مقالاتی در نقد مشکلات حوزههای علمیه در نشریه حوزه آن دوره منتشر شد.
شما زمانی که از تاثیرگذاری آرای مطهری بر شکلگیری روشنفکری دینی در دهه شصت سخن گفتید، آیا ظهور برخی روشنفکران دینی همچون دکتر سروش را هم تحتتاثیر مطهری میدانید؟
بالاخره دکتر سروش هم شاگرد استاد مطهری بود و مصاحبتهای زیادی با ایشان داشت. منش و الگوی مطهری مطمئناً نمیتوانست روی دکتر سروش بیتاثیر باشد.
آیا آرای مطهری نقشی در تغییر و تحولات درسی در حوزهها پس از انقلاب داشت؟
استاد مطهری برخی دگماندیشیهای حاکم بر فضای درسی را تغییر داد. به گونهای که در گذشته قالبها را حفظ میکردند و هیچکس به خود جرات شکستن این قالبها را نمیداد. در مباحث فقهی شاهد این مسئله در نقد اجتهاد و بیتوجهی به جایگاه عقل و فلسفه و اندیشه اقتصادی و حقوق کارگران بودیم.
میتوانید نمونهای از این تاثیرگذاری را بیان کنید؟
در بحث سن بلوغ دختران و ارتداد، مباحث جدیدی در دوره پس از انقلاب مطرح و گفته شد که ارتداد به معنای تغییر عقیده نیست. شهید مطهری هم اینگونه بود؛ به طوری که در بحث جهاد ابتدایی مباحثنوینی را مطرح کردند و هیچکدام از جنگهای پیامبر(ص) را جهاد ابتدایی نمیدانستند و آنان را جنگ دفاعی قلمداد میکردند.
در مسئله مبارزه با خرافات، نگرش آقای مطهری چه فوایدی را نصیب حوزه کرد؟
«حماسه حسینی» نقش پررنگی را در این وادی بر جای گذاشت. البته در کنار این اثر، میتوان به مباحث «انسان و سرنوشت»، بررسی مفاهیم «قضا و قدر»، «توکل»، «عدل الهی» و «حقوق زن» اشاره کرد. اما متاسفانه در آغاز دهه 70 این باورها به فراموشی سپرده شد و گاهی در رسانههای عمومی به مباحث خرافات دامن زده شد و امروز هم میتوان گوشههایی از این مسئله را در سطح رسانه ملی دید.
در ورود مباحث عمومی و علوم دانشگاهی به مباحث درسی طلاب، میتوان نمونههایی از رفتار استاد مطهری را دید؟
مطمئناً. فرهنگ جامعنگری روحانیت برخاسته از ویژگیهای شهید مطهری بود. ایشان معتقد بود که باید روحانیت به تمامی ابعاد علومی که با علوم اسلامی ارتباط دارد، آشنا باشد تا بتواند از مشکلات آگاه باشد و به سوالات جوانان پاسخ دهد. در گذشته در حوزههای علمیه فقط «فقه» بود که حرف اول و آخر را میزد. اما امروز نهتنها «تفسیر»، «حدیث»، «فلسفه» و «کلام» به حوزهها راه یافته، بلکه علوم دانشگاهی همچون «اقتصاد»، «جامعهشناسی»، «مدیریت»، «فلسفه غرب» و... هم به این وادی پای گذاشتهاند.
آیا ورود علوم غیرحوزوی و تاکید بر آموزش علوم دیگر از سوی طلاب، عاملی در جهت سطحی شدن روحانیت و به قول معروف شکلگیری «اقیانوسی به عمق یک وجب» نشده است؟
به هر حال باید روحانیت بتواند شناختی از مسائل علمی عصر خود داشته و بتواند پاسخگوی تمامی ابعاد باشد. اما باید در کنار آشنایی با سایر علوم، در یک علم به صورت عمیق متخصص شود تا به قول شما «روحانیت سطحی» تربیت نشود. مطهری میتواند الگوی یک روحانی کامل باشد که از یک سو در چندین علم همچون «فقه»، «فلسفه»، «تفسیر»، «سیاست»، «علوم اجتماعی» و... صاحبنظر است و از دیگر سو، در حوزه فلسفه به صورت عمیق به این مباحث میپردازد.
شما از تاثیر آرای آزاداندیشانه مطهری بر فضای حوزه سخن گفتید، اما ایشان خود برخی را به التقاطی بودن متهم میکرد؟
مبارزه شهید مطهری با اندیشههای التقاطی به این دلیل بود که در پیش از انقلاب روشنفکران دینی تحت تاثیر مکاتب و ایسمهای غیردینی قرار گرفته بودند. اگر آثار آن دوره را مرور کنید، میبینید که رنگ و بوی مباحث مارکسیستی و تطبیق اصول دیالکتیک در آنها بسیار شدید بود. البته ایشان معتقد نبودند که از ارائه نظرات غیردینی جلوگیری شود، بلکه بر عدم خودباختگی تاکید میکردند.
اگر اندیشههای مطهری بر فضای حوزه تاثیر گذاشته است، پس چرا دیگر آنچنان صدای انتقادی از میان حوزویان مطرح نمیشود که از آن جلوگیری نشود و گوینده به انتقادات خود ادامه دهد؟
پدیده دولتی شدن حوزهها، یکی از عواملی است که از ظهور و بروز «مطهریها» جلوگیری میکند و در مقابل هر ایده و نظری میایستد و خود را متولی همه امور دینی میداند. گاهی میبینید که حتی اجازه مطرح شدن برخی مباحث تخصصی کلامی را هم نمیدهند؛ چه برسد به مسائلی که عموم آن را درک میکنند. این رفتارها به گونهای شده است که حتی آقای هاشمیرفسنجانی در حدود 2 سال پیش در گفتوگو با مجله «پیام زن» دفتر تبلیغات گفته بودند که حوزههای امروز به لحاظ تنگنظری به مراتب از گذشته هم بدتر شده است.
دلایل رشد این تنگنظریها که باعث شده، آرای مطهری در باب سازمان روحانیت اجرایی نشود، چیست؟
در پاسخ به این سوال میتوان به چهار عامل اشاره کرد: اول اینکه جریان تکفیری و تفسیقی در آغاز دهه 70 در فضای حوزه قدرت یافته است. آنها به تفکرات و آرای دیگران توجه نمیکنند، بلکه هر کس که همراه جریان آنان باشد، تشویق و تمجید میشود و هر آن کس که در جریان مقابل باشد، نظراتش را بایکوت یا غیراسلامی قلمداد میکنند. به گونهای که گاهی میبینید هنرپیشه یا کارگردانی در باب مسائل دینی اظهارنظر میکند و او را بزرگ میکنند و در مقابل عالم دینی در این وادی تحقیر وتکفیر میشود. چرا که آن هنرپیشه در جبهه آنان است و آن عالم دینی منتقد آنان.
دوم؛ عامل این تنگنظریها به دولتی شدن نهادهای مدیریتی حوزه بازمیگردد. گاهی میبینید که در معرفی کتاب سال حوزه، ابتدا نویسنده از لحاظ معیارهای سیاسی ارزیابی میشود و سپس به ممیزی علمی او میپردازند. از اینروست که هر سال شاهد معرفی نویسندگان تکراری هستید.
عامل سوم، نقشآفرینی برخی نهادهای نظامی در ساختار حوزه است. همچنین عامل چهارم، بهرهگیری موسمی از برخی مفاهیم فرهنگ دینی است. به عنوان نمونه گاهی در ایام انتخابات، به صورت ابزاری از برخی افراد یاد میشود تا تاثیری بر معادلات سیاسی بگذارند. همه این عوامل به دلیل نبود محور علمی و آلترناتیو جدی و مهم در فضای علمی حوزه، بستر بازتولید تنگنظری را فراهم کرده است.
آقای ایازی! با وجود این موانع، آیا به آینده حوزه و پرورش روحانیونی همچون استاد مطهری در حوزه خوشبین هستید؟
بله. اینجانب از کسانی هستم که به آینده حوزه علمیه و آمدن نسل جدید وکارا معتقدم که سه عامل این خوشبینی را به ارمغان میآورد؛ اول اینکه نسل جدید حوزه زیاد وامدار قالب حاکم نیست و خود را در کانال اطلاعاتی آنان محدود نمیکند. دوم آنکه، شرایط سیاسی- اجتماعی و اتفاقات بیرون حوزه اجازه رشد بلندمدت این تنگنظریها را نمیدهد. به گونهای که برخی طلبههای همراه با آنان، امروز راه دیگری را جستوجو میکنند و از این رو دیگر با آن نگرشها همراهی نمیکنند. سوم اینکه قالبهای اطلاعاتی توسعهیافته و رسانههای مکتوب و تصویری در میان حوزویان مورد توجه است. همچنین برخی از طلبهها با آشنایی با زبانهای خارجی، از مجموعه اطلاعاتی برخوردارند که دیگر عوامل رشد تنگنظریها توان رویارویی را ندارند.
مهمترین تاثیر آرای استاد مطهری بر فضای حوزه علمیه قم، پس از انقلاب چه بود؟
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی تحولات بس شگرفی در نسل جدید حوزه رخ داد. طلاب جوان آن دوره، دیگر تنها به کتابهای درسی چون فقه و اصول بسنده نمیکردند. از کتابهای اقتصاد و فلسفه و جامعهشناسی گرفته تا ادبیات و رمان میخواندند. استاد مطهری به قم رفت و آمد میکرد و هفتهای یکبار در جمعی محدود و جمعی فراگیرتر مسائل و مباحثی در حوزه قرآن و فلسفه و نقد آرای مخالفان طرح میکرد. به همین دلیل روش تحلیلی و استدلالی شهید مطهری بر نسل نواندیش جدید حوزه تاثیر بسیاری گذاشت، تا تعامل با مخالفان از طریق بررسی منصفانه ادله آنان صورت گیرد که این حرکت آثار فراوانی بر جای گذاشت که از آن جمله تاثیر، باعث بروز روشنفکری دینی در دهه 60 در حوزه شد.
مگر پیش از این، فضای حوزه چگونه بود؟
پیش از تاثیر اندیشه آقای مطهری بر فضای حوزه، در فضای فرهنگی حوزه عموما رسم بر نقد علمی و استدلالی نبود که ادله مخالفان به خوبی و با نگرش جامع و روش انصاف و به صورت علمی طرح شود و بیشتر با جهتگیری، ردیهنویسی و ادبیات جدلی بود. گاه روش نقد به انگیزهیابی و نقد شخصیت مخالفان پرداخته میشد. نکته دیگر اینکه کمتر موضوعات چالشبرانگیز و نقد سنت دینی طرح میشد. اینگونه بود که برخی آثار شهید مطهری در پیش از انقلاب، از سوی برخی از حوزویان نه تنها جایی نداشت که برتافته هم نمیشد؛ همچون بحث حجاب ایشان. در این بحث بیشتر به نقد دیدگاههای سنتی پرداخته شد تا جایی که برخی هجرت ایشان از قم به تهران را به دلیل بیان این نظرات در باب حجاب دانستند.
اما درباره این نگاه، همچون کتاب شهید جاوید، نقدهایی بیان نشد و هیچ نوع عکسالعملی در حوزه، در تاریخ آن دوره ثبت نشده است.
داستان شهید جاوید داستان دیگری است. برخی جنجالها درباره این کتاب با پشتوانههای ساواک شکل گرفت. اسناد این سازمان به خوبی گویای این واقعیت است. اماگرچه عکسالعمل درباره کتاب مسئله حجاب آشکار صورت نگرفت، اما در آن دوره بگو و مگوهایی درسطح جریان سنتی طرح میشد تا جایی که استاد مطهری در حوزه بایکوت شد. تنها این مسئله نبود، در بحث «حماسه حسینی» هم که ایشان به نقد تحریفات تاریخی در مورد قیام امام حسین(ع) پرداخت و دیدگاههای سنتی را هدف قرار داد، سنتیهای حوزه را برآشفته کرد.
شما در بیان تاثیرات آرای استاد مطهری، از بروز روشنفکری دینی در حوزه در دهه شصت سخن گفتید. مراد شما از این بروز و ظهور چه بود؟
این بروز و ظهور را میتوان در دفتر تبلیغات اسلامی آن دوره شاهد بود. انتشار نشریاتی با دید تحقیقی و منصفانه همچون نشریه حوزه یا مجله نقد و نظر، نمادی از بسترسازی برای شکلگیری روشنفکری دینی بود. نوگرایان حوزوی در آن دوره دیدگاههای مخالف را در قالب نظریهها مطرح میکردند و هیچگاه نظریات مخالفان سانسور نمیشد؛ بلکه به نقد و بررسی آن میپرداختند.
اگر ممکن است، نمونهای از انتشار نظرات مخالفان در نشریات آن دوره دفتر تبلیغات را بیان کنید.
در آن دوره در کانون گفتوگوهای قم، مباحث ضرورت تحول حوزه و نقد وضعیت موجودحوزهها مطرح میشد، از سوی دیگر تحمل نقد اندیشه دینی کمتر مطرح بود. آزادی نقد اندیشه و نقد دیدگاههای اقتصادی که از اسلام در جریان سنتی حوزه ارائه میشد، نمونهای از مباحث آن دوره بود که ما در مجله حوزه دنبال میکردیم. در حوزه دو دیدگاه اقتصادی وجود داشت؛ برخی به دنبال تعدیل و کنترل ثروت بودند و مخالفانشان نگرش اقتصاد آزاد داشتند.
آنان گروه اول را با اندیشههای سوسیالیستی – کمونیستی متهم میکردند. در برابر آنان برخی به دنبال اقتصاد آزاد آزاد بودند و طرف مقابل، آنان را به طرفداران سرمایهداری متهم میکرد. نمیتوان کتمان کرد که افراط و تفریط در نگاه هر دو بود؛ اما نشریههای دفتر تبلیغات -که آن وقت مدیرش مرحوم آیتالله عبایی بود- دنبال میشد. از خصوصیات این دوره طرح نظرات با چنین ادبیات و گفتمانی است که به دو نظریه به صورت علمی میپرداخت و آن را طرح و نقد میکرد.
البته گمان میکنم که شما و دوستانتان در آن دوره در دفتر تبلیغات مدافع نگرشهای اقتصادی چپگرایانه بودید؟
بله، اما جلوی طرح نظرات اقتصادی مخالف، در نشریات ما گرفته نمیشد. به هر حال روش و اندیشههای شهید مطهری، در کتاب مبانی اقتصاد اسلامی و پیرامون جمهوری اسلامی، روش استدلالی و آزاداندیشی را در حوزه به ارمغان آورد.
دیدگاه نوگرایانه و بحث و بررسی دیدگاههای گوناگون، در پیش از انقلاب هم در دارالتبلیغ وجود داشت. شما در دفتر تبلیغات فعالیت آنچنان متفاوتی با دارالتبلیغ انجام ندادید. به گونهای که حتی انتشار نشریههای شما را میتوان ادامهدهنده سیر و روش «مکتب اسلام» دانست.
در دارالتبلیغ فعالیتها در سطح «ترویجی» بود، بحثهای علمی و نظری بهویژه موضوعات بنیادی و چالشبرانگیز که در مجله نقد ونظر طرح میشد مدنظر نبود؛ تفاوت اصولی بود. چرا که میان فعالیت ترویجی و تحقیقی تفاوت است. فعالیتها در دفتر تبلیغات در آن دوره که گروهی از نواندیشان گردآمده بودند و تحت تاثیر شهید مطهری بودند، براساس متد تحقیقی شکل گرفته بود؛ نه ترویجی. البته این سخن بنده به معنای نفی و دست کم گرفتن فعالیتهای دارالتبلیغ نیست؛ بلکه آنان در دارالتبلیغ به دنبال کارکردهای عمومیتر بودند.
شما خودتان، چه تاثیری از اندیشه آقای مطهری پذیرفته بودید؟
بنده در عمده فعالیتهایم در دفتر تبلیغات همچون بنیانگذاری نشریه حوزه از آرای ایشان همچون در ضرورت تحول حوزه و پاسخگویی به نیازهای جامعه و تقویت بنیه علمی و اجتماعی حوزهها، تاثیر پذیرفته بودم. بنده شاگرد ایشان در مباحث تفسیری- قرآنی و فلسفه و فلسفه تاریخ بودم و آثار ایشان را میخواندم. دیگر دوستان آن حلقه همچون آقایان عبداللهیان و کاملان و مرحوم عباییخراسانی هم شاگرد شهید مطهری بودند.
علاوه بر دفتر تبلیغات، دیگر نمودی از تاثیرگذاری مطهری بر حوزه را شاهد نیستیم؟
البته تا حدودی هم این تاثیرات را میتوان در شکلگیری کانونهای آموزشی و مراکز پژوهشی و ساماندهی حوزه دید که مخالفانی هم در اجرایی شدن آرای ایشان در حوزه وجود داشت؛ برخی سنتیهای همراه با انقلاب، همچون جامعه مدرسین و برخی سنتیهای مخالف انقلاب. ما حتی به نقد ریشهای نظام آموزشی و تربیتی حوزهها پرداختیم و نقد استاد مطهری بر سازمان روحانیت را با ویراستاری، مجددا منتشر کردیم و مصاحبهها و مقالاتی در نقد مشکلات حوزههای علمیه در نشریه حوزه آن دوره منتشر شد.
شما زمانی که از تاثیرگذاری آرای مطهری بر شکلگیری روشنفکری دینی در دهه شصت سخن گفتید، آیا ظهور برخی روشنفکران دینی همچون دکتر سروش را هم تحتتاثیر مطهری میدانید؟
بالاخره دکتر سروش هم شاگرد استاد مطهری بود و مصاحبتهای زیادی با ایشان داشت. منش و الگوی مطهری مطمئناً نمیتوانست روی دکتر سروش بیتاثیر باشد.
آیا آرای مطهری نقشی در تغییر و تحولات درسی در حوزهها پس از انقلاب داشت؟
استاد مطهری برخی دگماندیشیهای حاکم بر فضای درسی را تغییر داد. به گونهای که در گذشته قالبها را حفظ میکردند و هیچکس به خود جرات شکستن این قالبها را نمیداد. در مباحث فقهی شاهد این مسئله در نقد اجتهاد و بیتوجهی به جایگاه عقل و فلسفه و اندیشه اقتصادی و حقوق کارگران بودیم.
میتوانید نمونهای از این تاثیرگذاری را بیان کنید؟
در بحث سن بلوغ دختران و ارتداد، مباحث جدیدی در دوره پس از انقلاب مطرح و گفته شد که ارتداد به معنای تغییر عقیده نیست. شهید مطهری هم اینگونه بود؛ به طوری که در بحث جهاد ابتدایی مباحثنوینی را مطرح کردند و هیچکدام از جنگهای پیامبر(ص) را جهاد ابتدایی نمیدانستند و آنان را جنگ دفاعی قلمداد میکردند.
در مسئله مبارزه با خرافات، نگرش آقای مطهری چه فوایدی را نصیب حوزه کرد؟
«حماسه حسینی» نقش پررنگی را در این وادی بر جای گذاشت. البته در کنار این اثر، میتوان به مباحث «انسان و سرنوشت»، بررسی مفاهیم «قضا و قدر»، «توکل»، «عدل الهی» و «حقوق زن» اشاره کرد. اما متاسفانه در آغاز دهه 70 این باورها به فراموشی سپرده شد و گاهی در رسانههای عمومی به مباحث خرافات دامن زده شد و امروز هم میتوان گوشههایی از این مسئله را در سطح رسانه ملی دید.
در ورود مباحث عمومی و علوم دانشگاهی به مباحث درسی طلاب، میتوان نمونههایی از رفتار استاد مطهری را دید؟
مطمئناً. فرهنگ جامعنگری روحانیت برخاسته از ویژگیهای شهید مطهری بود. ایشان معتقد بود که باید روحانیت به تمامی ابعاد علومی که با علوم اسلامی ارتباط دارد، آشنا باشد تا بتواند از مشکلات آگاه باشد و به سوالات جوانان پاسخ دهد. در گذشته در حوزههای علمیه فقط «فقه» بود که حرف اول و آخر را میزد. اما امروز نهتنها «تفسیر»، «حدیث»، «فلسفه» و «کلام» به حوزهها راه یافته، بلکه علوم دانشگاهی همچون «اقتصاد»، «جامعهشناسی»، «مدیریت»، «فلسفه غرب» و... هم به این وادی پای گذاشتهاند.
آیا ورود علوم غیرحوزوی و تاکید بر آموزش علوم دیگر از سوی طلاب، عاملی در جهت سطحی شدن روحانیت و به قول معروف شکلگیری «اقیانوسی به عمق یک وجب» نشده است؟
به هر حال باید روحانیت بتواند شناختی از مسائل علمی عصر خود داشته و بتواند پاسخگوی تمامی ابعاد باشد. اما باید در کنار آشنایی با سایر علوم، در یک علم به صورت عمیق متخصص شود تا به قول شما «روحانیت سطحی» تربیت نشود. مطهری میتواند الگوی یک روحانی کامل باشد که از یک سو در چندین علم همچون «فقه»، «فلسفه»، «تفسیر»، «سیاست»، «علوم اجتماعی» و... صاحبنظر است و از دیگر سو، در حوزه فلسفه به صورت عمیق به این مباحث میپردازد.
شما از تاثیر آرای آزاداندیشانه مطهری بر فضای حوزه سخن گفتید، اما ایشان خود برخی را به التقاطی بودن متهم میکرد؟
مبارزه شهید مطهری با اندیشههای التقاطی به این دلیل بود که در پیش از انقلاب روشنفکران دینی تحت تاثیر مکاتب و ایسمهای غیردینی قرار گرفته بودند. اگر آثار آن دوره را مرور کنید، میبینید که رنگ و بوی مباحث مارکسیستی و تطبیق اصول دیالکتیک در آنها بسیار شدید بود. البته ایشان معتقد نبودند که از ارائه نظرات غیردینی جلوگیری شود، بلکه بر عدم خودباختگی تاکید میکردند.
اگر اندیشههای مطهری بر فضای حوزه تاثیر گذاشته است، پس چرا دیگر آنچنان صدای انتقادی از میان حوزویان مطرح نمیشود که از آن جلوگیری نشود و گوینده به انتقادات خود ادامه دهد؟
پدیده دولتی شدن حوزهها، یکی از عواملی است که از ظهور و بروز «مطهریها» جلوگیری میکند و در مقابل هر ایده و نظری میایستد و خود را متولی همه امور دینی میداند. گاهی میبینید که حتی اجازه مطرح شدن برخی مباحث تخصصی کلامی را هم نمیدهند؛ چه برسد به مسائلی که عموم آن را درک میکنند. این رفتارها به گونهای شده است که حتی آقای هاشمیرفسنجانی در حدود 2 سال پیش در گفتوگو با مجله «پیام زن» دفتر تبلیغات گفته بودند که حوزههای امروز به لحاظ تنگنظری به مراتب از گذشته هم بدتر شده است.
دلایل رشد این تنگنظریها که باعث شده، آرای مطهری در باب سازمان روحانیت اجرایی نشود، چیست؟
در پاسخ به این سوال میتوان به چهار عامل اشاره کرد: اول اینکه جریان تکفیری و تفسیقی در آغاز دهه 70 در فضای حوزه قدرت یافته است. آنها به تفکرات و آرای دیگران توجه نمیکنند، بلکه هر کس که همراه جریان آنان باشد، تشویق و تمجید میشود و هر آن کس که در جریان مقابل باشد، نظراتش را بایکوت یا غیراسلامی قلمداد میکنند. به گونهای که گاهی میبینید هنرپیشه یا کارگردانی در باب مسائل دینی اظهارنظر میکند و او را بزرگ میکنند و در مقابل عالم دینی در این وادی تحقیر وتکفیر میشود. چرا که آن هنرپیشه در جبهه آنان است و آن عالم دینی منتقد آنان.
دوم؛ عامل این تنگنظریها به دولتی شدن نهادهای مدیریتی حوزه بازمیگردد. گاهی میبینید که در معرفی کتاب سال حوزه، ابتدا نویسنده از لحاظ معیارهای سیاسی ارزیابی میشود و سپس به ممیزی علمی او میپردازند. از اینروست که هر سال شاهد معرفی نویسندگان تکراری هستید.
عامل سوم، نقشآفرینی برخی نهادهای نظامی در ساختار حوزه است. همچنین عامل چهارم، بهرهگیری موسمی از برخی مفاهیم فرهنگ دینی است. به عنوان نمونه گاهی در ایام انتخابات، به صورت ابزاری از برخی افراد یاد میشود تا تاثیری بر معادلات سیاسی بگذارند. همه این عوامل به دلیل نبود محور علمی و آلترناتیو جدی و مهم در فضای علمی حوزه، بستر بازتولید تنگنظری را فراهم کرده است.
آقای ایازی! با وجود این موانع، آیا به آینده حوزه و پرورش روحانیونی همچون استاد مطهری در حوزه خوشبین هستید؟
بله. اینجانب از کسانی هستم که به آینده حوزه علمیه و آمدن نسل جدید وکارا معتقدم که سه عامل این خوشبینی را به ارمغان میآورد؛ اول اینکه نسل جدید حوزه زیاد وامدار قالب حاکم نیست و خود را در کانال اطلاعاتی آنان محدود نمیکند. دوم آنکه، شرایط سیاسی- اجتماعی و اتفاقات بیرون حوزه اجازه رشد بلندمدت این تنگنظریها را نمیدهد. به گونهای که برخی طلبههای همراه با آنان، امروز راه دیگری را جستوجو میکنند و از این رو دیگر با آن نگرشها همراهی نمیکنند. سوم اینکه قالبهای اطلاعاتی توسعهیافته و رسانههای مکتوب و تصویری در میان حوزویان مورد توجه است. همچنین برخی از طلبهها با آشنایی با زبانهای خارجی، از مجموعه اطلاعاتی برخوردارند که دیگر عوامل رشد تنگنظریها توان رویارویی را ندارند.