انسان ها همواره علاقه داشتند تا درباره ماهیت خود اندیشیده و ابعاد آن را بشناسند. درواقع اطلاعات مختلف در طی فرایندهای شناختی، پردازش شده و بازنمایی های بدنی و روانی را شکل می دهند. نتیجه این بازنمایی ها تشکیل دو نوع حس ذهنی درباره خود است: خودآگاهی بدنی ، و خودآگاهی روانی. علاوه بر این بازنمایی های واقعی، گاهی نیز مرتکب خطا شده و تحت شرایطی خاص، یک دست مصنوعی به عنوان دست خود تجربه می شود. این پژوهش با هدف پیش بینی خطای دست مصنوعی بر اساس خودآگاهی روانی و خودآگاهی بدنی طراحی و انجام شد. جامعه آماری را کلیه دانشجویان زن و مرد ساکن شهر تهران تشکیل می داد که نمونه ای به حجم 167 نفر (96 زن و 71 مرد) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودآگاهی بدنی (فنیگستاین و همکاران، 1975)، و پرسشنامه خوداگاهی بدنی شده (آسایی و همکاران، 2016) و همچنین اجرای آزمایش خطای دست مصنوعی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که ابعاد خودآگاهی روانی و بدنی با خطای دست مصنوعی رابطه منفی و معنادار مستقیم دارند. همچنین خودآگاهی خصوصی، با میانجی گری آگاهی از مالکیت و عاملیت بدنی؛ و خودآگاهی عمومی با میانجی گری آگاهی از مالکیت بدنی با خطای دست مصنوعی رابطه منفی و غیر مستقیم دارند. این نتایج نشان دهنده نقش ابعاد مختلف آگاهی در بازنمایی های بدنی بوده و بینش تازه ای را در مرزهای دانش مربوط به این مفاهیم ایجاد نموده است.