بازرگان لیبرال بود؟
آرشیو
چکیده
متن
آنچنانکه آثار به جای مانده و رفتارهای ضبط شده از بازرگان شهادت میدهند، او از بزرگان «علم» و «لیبرالیسم» در ایران بوده است. دو وسیلهای که به قول پوپر وسیله رهایی هر انسانی از جزمیت و قدرت است. از همین روست که پوپر میگوید: «جامعه لیبرال بهترین جامعهای است که در تاریخ بشر پیدا شده است.» بازرگان همچون راسل که روحیه خود را لیبرال و شکاک میدانست، دارای روحیهای لیبرال بود و تساهل و تسامح در طبع و سرشت او بود. بازرگان و راسل هر دو چنان دلبسته به «علم» بودند که هیچگاه، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی آنها مانع عنایتشان به علوم روز نشد و همین توجه بازرگان به علم بود که سبب شد تا برخی او را «ساینتیست» بنامند. راسل و بازرگان در مکتب سیاسی و مشی حکومتداری بیش از حوزههای دیگر به هم نزدیک میشوند؛ راسل از جمله بدبینان به انقلاب بود و از همین روی، صریحا میگفت: «انقلاب موجب بسط قدرت دولتی و به قدرت رسیدن اقلیتی خودکامه و خودپرست میشود که از هر وسیلهای برای رسیدن به هدف استفاده میکند و ترس از دست دادن قدرت مهمترین نگرانی گروههایی است که از طریق انقلاب به قدرت میرسند.»
چگونه حکومت کردن از دیگر حلقههای اتصال این دو اندیشمند است. اگر راسل در مانیفست سیاسی و اعتقادی خود از برتری «حکومت برای مردم» بر «حکومت مردم» سخن میگفت، بازرگان در عمل در ایامی که اسب آشوب در جولان و کارها پریشان بود، «حکومت برای مردم» را به ارمغان آورد. گرچه این حکومت، برای او محنت و آزار را به هدیت آورد و در نهایت دولت او را مستعجل ساخت. با این همه، در نظر هرکس بازرگان جلوهای متفاوت دارد؛ هرچند نقطه اشتراک تمامی نظرات پیرامون جلوههای مختلف او، سترگی روحش و بزرگی مرتبتش است، هرچند زمانه با او ناخوشروی بود و ترش ابروی. گفتوگوهای زیر شرح چهرهها و نظرگاههای متفاوت از بازرگان است که از زبان دوستان، یاران و منتقدانش بیان میشود:
غربزده بود
اسدالله بادامچیان :از کودکی بازرگان را میشناختم چرا که خانواده مادری پدر من همسایه حاج عباسقلی بازرگان پدر مهندس بازرگان بودند. از همان زمان شاهد فعالیتهای ایشان بودم بخصوص در دوران ملی شدن صنعت نفت. او به واسطه عقاید مذهبیای که داشت بیشتر مورد توجه مذهبیها بود تا مصدق که اصلا مذهبی نبود. بعد از آن نیز در بعضی از جلسات نهضت آزادی شرکت میکردم تا اینکه برخی از اختلاف دیدگاهها باعث شد از آنها فاصله بگیرم. بازرگان یک روشنفکر غربزده بود و بر همین اساس نهضت آزادی را پایهگذاری کرد. او معتقد بود کشورهای جهان سوم باید زیرنظر سازمان ملل اداره شوند. عقاید مذهبی بازرگان نیز کاملا غربزده بود و اسلامی را ارائه میداد که غربپسند بود؛ منتها در روزگاری که رژیم علیه مذهب فعالیت میکرد این حرکت بازرگان وجهی مثبت هم داشت. در عقاید سیاسیاش هم نیز غربزدگی او مشهود بود. شعار سیاست گام به گام او متاثر از فرهنگ غربی لیبرالی بود.
از این رو سیاست انقلابی امام را نمیپسندید و علنا این را اظهار میکرد. در مصاحبهای با اوریانا فالاچی او تصریح کرد کهامام ریسک میکند اما ما این ریسک را نمیپذیریم. او در عقاید خود نوعی لجبازی داشت؛ مثلا وقتی ملت برای امام سه صلوات میفرستادند او صریحا مخالفت میکرد و یا در ماجرای رفراندوم جمهوری اسلامی، چندین بار برخلاف نظر امام که معتقد بودند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش، به «جمهوری دموکراتیک اسلامی» اشاره کرد. او در مصاحبه با حامد الگار نیز گفت امام سیاست سرش نمیشود که آمریکا را نادیده میگیرد.
در مجموع نظرات و تفکرات بازرگان در مقابل امام بود. خاطرم هست در ستاد استقبال امام نیز بشدت ما را اذیت میکردند و مشکلآفرینی میکردند. در مجموع من کارنامه او را چنین ارزیابی میکنم: معرفی دینی غربزده در زمان طاغوت: هم وجه مثبت و هم وجه منفی داشت. / مبارزات در ملی شدن نهصت نفت: مثبت./ فعالیت آرام وی در نهضت مقاومت ملی بعداز کودتای 28 مرداد: غنیمت و مثبت. / تشکیل حزب نهضت آزادی که تقلیدی از غرب بود: مثبت./ حمایت از مجاهدین خلق که منطبق بر مشی لیبرالیاش بود: منفی./ حضور در زندانهای ستمشاهی: مثبت ./ نظر منفی بازرگان و همراهانش در موضعگیریهایشان نسبت به انقلاب: منفی./ارتباط با «باتلر» آمریکایی: منفی ./ پذیرش نخستوزیری از سوی امام: مثبت./ ایفای نقش او بعد از نخستوزیری: منفی ./ دادن بیانیه علیه جنگ: منفی.
قائم مقام دبیرکل موتلفه
در اختلافاتمان حق با او بود
عزتالله سحابی :مرحوم بازرگان یک آزادیخواه بود و در مدل حکومتداری معتقد به عدم دخالت دولت در حوزههای متعدد و متنوع بود. با این تعبیر میتوان او را یک لیبرال دانست اما نه به آن مفهومی که در دنیا رایج است. لیبرالیسم در دنیا معانی متفاوتی دارد. ایشان به آزاد بودن جامعه در فعالیتهای اقتصادی و سیاسی تاکید میکردند اما چندان به مکتب لیبرالیسم اروپایی پایبند نبودند. مرحوم بازرگان با استفاده از تجارب داخلی خصوصا دوران رضاشاه به کوچک بودن دولت معتقد بودند. ایشان بیشتر از آنکه از غرب الهام گرفته باشند با دقت و توجه در مناسبات داخلی و تاریخی دریافته بودند که اگر همهچیز در دست دولت باشد، روند توسعه کشور آرام و لاکپشتی است. در ضمن آنکه افکار نیز رشد نمیکند و مردم هم در سطح نازل از اقتصاد و فرهنگ باقی میمانند. از این رو بازرگان فضای آزاد سیاسی و اقتصادی را مناسبترین زمینه برای رشد فرهنگ، اخلاق و افکار میدانست و در این راه توسعه اقتصادی را نیز تابع فضای باز و آزاد سیاسی قلمداد میکرد. نظر من راجع به مرحوم بازرگان نیز در این حوزهها تغییر یافته است و متفاوت از گذشته راجع به ایشان فکر میکنم. امروز بر من ثابت شده است که در مواردی که ما با ایشان اختلاف داشتیم، حق با ایشان بود و ما راه را اشتباه میرفتیم که این نیز معلول سن و سال کمتر ما و تندرویمان بود. در سالهایی که با ایشان نیز در زندان بودیم ما کمی رادیکالتر بودیم و مرحوم بازرگان آرامتر و معتدلتر.
رئیس شورای فعالان ملی مذهبی
لیبرال تجربی
داوود هرمیداس باوند :ارزشهای نظری و شرایطی که این ارزشها را در عمل میآورد کمی از هم متفاوت است. بازرگان نیز به لحاظ شناخت سیاسی و اجتماعی به لیبرالیسم رسیده بود و این برخاسته از تجارب ایشان بود. مهندس بازرگان در جریان ملی شدن صنعت نفت که یک رنسانس سیاسی بود، حضور فعالی داشت و در آن ماجرا، آزادیخواهی و استقلالطلبی را تجربه کرد. در ماجرای خلع ید نیز نقش بسزایی داشت و در جریانهای بعدی نیز تفکرات لیبرالیستی بازرگان ادامه یافت. اما او همواره بر یک بستر ملی و مذهبی حرکت میکرد و معتقد بود که با پیاده شدن ارزشهای مذهبی میتوان بر بسیاری مشکلات فائق آمد. او بدون توجه به ارزشهای سوسیالیستی و نظام سرمایهداری، شخصیتی پارسا، پاکدامن و صاحبتقوا بود. در عین حال در جریانات سیاسی بسیار واقعبین بود و در مسوولیتهایی که بعد از انقلاب داشت نیز از سر واقعبینی با مشکلات برخورد میکرد.
استاد دانشگاه
لیبرال تمامعیار سیاسی
محمدحسین بنیاسدی :مرحوم بازرگان بسیار آزاداندیش بود و قابل انعطاف ولی در چارچوب اسلام. او سهله و سمحه رفتاری را در اوج داشت که از این منظر بازرگان یک لیبرال تمامعیار است. البته او در اتخاذ چارچوب تساهل و تسامحی نداشت اما در چارچوب اصول اسلام کاملا منعطف بود. پس از این منظر مرحوم بازرگان نمیتواند لیبرال باشد چرا که لیبرالیسم به عقل خودبنیاد تکیه میکند ولی بازرگان از پایگاه ایمانی و خدامحوری عقل را به کار میبست. از خصوصیات اخلاقی قابل ذکر مرحوم بازرگان این بود که او در حوزه سیاسی به هیچ عنوان قدرتطلب نبود ولی در حوزه اجتماعی کاملا برعکس ایشان معتقد بودند قدرت اجتماعی موجب تسریع پیشرفت جامعه میشود و لذا قدرت اجتماعی برای خدمت به مردم باید در حداکثر باشد. از این رو بازرگان این سوی میز با بازرگان آن سوی میز هیچ تفاوتی نداشت.
عضو نهضت آزادی ایران
سه گانه بازرگان
حسین انصاریراد : آشنایی من با مرحوم بازرگان مربوط به ایام نوجوانی و جوانی است. ما در اوج مبارزات آثار ایشان را مطالعه میکردیم و دورادور از طریق آثار ایشان با تفکرات مرحوم بازرگان آشنا بودیم. تا اینکه در دوران نخستوزیری ایشان در استان خراسان مسوولیتی یافتم و در مجلس اول این آشنایی عمیقتر شد. بازرگان صاحب خصایل و ویژگیهایی بود که میتوان آنها را در سه خصوصیت بارز خلاصه کرد:
1ـ دیانت: در سالهای پیش از انقلاب کمتر کسی بودکه چهرهای دانشگاهی داشته باشد و در عین حال پایبند به دین و شریعت باشد خصوصا آنکه چهره شناختهشدهای باشد، معمولا چهرههای علمی و دانشگاهی آن زمان در غرب تحصیل کرده بودند و آب و هوای فرنگ خلقیات آنها را دگرگون ساخته بود ولی بازرگان همواره متدین و متعهد به اصول اسلام بود و در این افکار خود راسخ و صمیمی بود.
2ـ دیگر خصوصیت مرحوم بازرگان فعالیتهای علمی و آشنایی ایشان با دانش جدید بود. ایشان با بهرهگیری از علوم جدید و مسائل فنی و علمی توانسته بودند در میان قشرهای مختلف جامعه به جایگاهی رفیع دست یابند اما بارزترین ویژگی ایشان اعتقاد به آزادی است. بازرگان در راه آزادی و دموکراسی سماجت و تلاشی بیوقفه داشت و یکنواخت و یکآهنگ در راه تحقق آزادی و دموکراسی در کشور مبارزه میکرد.
3ـ اخلاقمداری: مرحوم بازرگان جامع دیانت، علم، آزادی و دموکراسی بود و تا آخرین لحظات عمرش در راه اهدافش پافشاری کرد. لازمه این خصوصیات، اخلاق پاکیزه و تزکیه نفس است که مرحوم بازرگان از آن بهره میبرد.
نماینده مجلس ششم
چهارگانه لیبرالیسم
محمد بستهنگار :ما در زندان برازجان با مرحوم بازرگان بیش از پیش آشنا شدیم. ایشان قرار بود شب مبعث راجع بهایدئولوژی سخنرانی کنند. نتیجه این سخنرانی و بحثهای ایشان با جمعی از زندانیان کتاب «بعثت و ایدئولوژی» بود. در این بحث نشان داده شده است که اسلام بر حاکمیت مردم تاکید دارد و وقتی از اسلام صحبت میشود منظور طیف و گروه خاصی نیست که حق ویژه داشته باشد. برای اولین بار بحث حق رای زنان نیز در این گفتوگوها در زندان مطرح شد. از خلال بحثهای مرحوم بازرگان دفاع از آزادیهای اساسی و دموکراسی کاملا مشهود است. لیبرالیسم در نگاه مهندس بازرگان تعریف شده بود. او در مقالهای که با همکاری دکتر صدر و شهریار روحانی تالیف شده است در کنار ناسیونالیسم، اومانیسم و ساینتیسم مفهوم لیبرالیسم را تبیین کردند. ایشان لیبرالیسم را در چهار رابطه متفاوت تعریف میکنند: نخست: در رابطه انسان با خدا به اعتقاد مهندس بازرگان، لیبرالیسم صددرصدی حاکم است و هیچکس حق ندارد این رابطه آزاد را محدود کند چه از ناحیه پیامبران و چه از ناحیه پدران به اسم دلسوزی. دوم: رابطه انسان با خود که در این حوزه، بازرگان بیاعتقاد به لیبرالیسم، محدودیت ومسوولیت را مطلوب میداند. از نظر مهندس بازرگان در این رابطه انسان باید تا سرحد شکستن خود پیش رود. سوم: رابطه انسان با انسان که محدود به تجاوز از سوی هر دو طرف است. چهارم: رابطه دولت با انسان، که از نظر مهندس بازرگان رابطهای دوطرفه است و دموکراسی و لیبرالیسم خدمتگزار، بهترین نوع تعریف این رابطه است.
فعال ملی مذهبی
اورا بدون برچسب بشناسیم
ناصر زرافشان :میپرسید آیا بازرگان، لیبرال بود؟ وقتی مهندس بازرگان و عقاید و زندان سیاسی او به عنوان یک واقعیت عینی پیشروی ماست؛ چه اصراری داریم دور بزنیم و او را از طریق عناوین و برچسبهایی بشناسیم که در شرایط زمانی و مکانی دیگر و بر بستر تاریخی دیگری تبلور یافتهاند. مهندس بازرگان در درجه اول پایبند به معتقدات دینیاش بود اما از آنجا که مضمون و محتوای دین هم با تغییر اقتضائات روزگار و شرایط تاریخی تغییر و تحول مییابد نگرش دینی او هم متمایل به سرمایهداری و هوادار غرب بود و در شرایطی کهامروز در خود غرب و در خود زادگاه لیبرالیسم و برای خود نظام سرمایهداری کنونی حاکم بر جهان هم دیگر ماندن روی اصول لیبرالیسم سیاسی امکانپذیر نیست، چگونه مهندس بازرگان میتوانست لیبرال باشد؟ عنوان «لیبرالیسم نو» در عرصه اقتصادی که به سیاستهای اقتصادی پس از دهه 70 نظام کنونی جهان اطلاق میشود نباید موجب سردرگمی در زمینه مفهوم سیاسی لیبرالیسم شود.
لیبرالیسم از لحاظ سیاسی، بستر زمانی و جایگاه تاریخی مشخصی دارد، که پس از دوران سیطره اجتماعی سیاسی دین به عنوان انگارگان نظام فئودال، قرار میگیرد و آزاداندیشی نوع ولتری که تا حدودی نیز در جریان مبارزه با سلطه بلاتعارض مذهبی سدههای میانه و ضدیت با کلیسا شکل میگیرد از مشخصات و ستونهای اساسی این لیبرالیسم سیاسی است. با این وصف چگونه میخواهید مهندس بازرگان را لیبرال بنامید؟ مهندس بازرگان مسلمانی بود که تلاش میکرد از عقاید دینی خود در برابر اقتضائات زندگی در دنیای نو دفاع و ثابت کند که دستگاه فکری او ظرفیت انطباق با نیازهای جهان نو را دارد. اما اینکه چنین نظری تا چه حد قابل قبول است بحثی دیگر است.
نویسنده و حقوقدان
یاد ایام جوانی
محسن غرویان :پیش از جوانی با کتابهای مرحوم بازرگان آشنا شدم. خاطرم هست در آن ایام اکثر آثار ایشان را مطالعه میکردم. «راه طی شده» و «توحید و تکامل» از اولین کتابهای ایشان بود که مرا با تفکرات مرحوم بازرگان آشنا کرد. برداشت من از آثار ایشان این بود که بازرگان در تلاش است دین را در عصر جدید بوسیله علوم روز ارائه دهد و تا جایی کهامکان داشت سعی میکرد این دو مقوله را با هم هماهنگ و ثابت کند که علم و دین با هم تعارضی ندارند. این وجه فعالیتهای مرحوم بازرگان از نظر من مهمترین ویژگی بازرگان محسوب میشود. اگرچه کارهای تحقیقی او گاه به دقت بیشتری نیاز داشت و از این بابت قابل نقد است، ولی در نحوه و رویکرد ایشان به این حوزه از مباحث، میتوان گفت بازرگان روشنفکرانه و دلسوزانه وارد این عرصه شد و دغدغه او کارآمد جلوه دادن دین در نگاه جوانان و مسلمانان آن دوره بود تا مبادا از اعتقادات خود بازگردند.
استاد حوزه علمیه قم
حلقه وصل
هادی خانیکی :در ایران همواره گسستی بین آکادمیسنها، روشنفکران و سیاستمداران وجود داشته و دارد. این سه حوزه در عین آنکه ارتباطات فراوانی با هم دارند جدای از هم راه را میپیمایند اما مرحوم بازرگان به گونهای توانست این سه حوزه را به هم نزدیک سازد. وجه ممیز او با دیگران این بود که هم در دانشگاه تدریس میکرد و هم کار سیاسی خود را در قالب احزاب و فعالیتهای اجتماعی ادامه میداد. فعالیتهای فرهنگی او نیز با تاسیس موسسات مختلف در این حوزه همچون تاسیس مدرسه کمال نمود بارزی داشت. گستردگی فعالیتهای بازرگان در حوزههای مختلف علمی، دینی و سیاسی در حدی بود که شخصیت او را از دیگران ممتاز میساخت. این ویژگی تقریبا منحصر به ایشان است به طوری که تا به امروز نیز نمونهای در حد ایشان سراغ نداریم. گرچه ورود در حوزههای مختلف خود زمینهساز انتقادات و اشکالاتی خواهد شد اما جسارت ورود به این حوزهها در نوع خود کمنظیر است که مرحوم بازرگان در مجموع به خوبی توانستند از موانع و شداید هر کدام با سلامت عبور کنند. شاید مهمترین دلیل این موفقیت سلامت و پاکی ایشان بود.
استاد دانشگاه
لیبرالیسم نسبی بازرگان
امیر محبیان :اگر سیاست گام به گام مورد نظر بازرگان را یک شاخصه سیاست لیبرالی بدانیم بازرگان را میتوان یک لیبرال فرض کرد. اما به گمان من یک فرد مسلمان براساس شاخصههای دینی تفکرات خود را تنظیم میکند. بازرگان نیز فرد متدینی بود که در شرایطی خاص در صحنه سیاسی کشور حاضر شد که خصوصیات فردی و شخصیاش با جامعه همخوانی نداشت. به عبارتی جامعه حرکات رادیکال را میپسندید اما ایشان قائل به تغییرات گام به گام بود. باز از نگاهی دیگر اگر بازرگان را یک آزادیخواه بدانیم میتوان جهانی بودن او را لیبرال دانست ولی لیبرال بودن بازرگان مطابق با عرف مفهوم لیبرالیسم در غرب نیست؛ همانطور که اشاره شد آزادیخواهی او نیز با گرایشهای دینی همراه بود. لذا نمیتوان قضاوت مشخصی درباره لیبرال بودن بازرگان داشت. اما بازرگان هر چه بود صداقت او مهمترین ویژگی اخلاقیاش بود؛ که همین عنصر اخلاقی باعث شد امام به ایشان اعتماد کند. در هر صورت بسیار ارزشمند است که او آنگونه که میاندیشید عمل میکرد که این نیز برای یک سیاستمدار نکته برجستهای است.
عضو تحریریه روزنامه رسالت
علمگرا نبود
لطفالله میثمی :در طول مدت آشنایی بنده با مرحوم بازرگان خاطرات زیادی به جا مانده است. در هر برخوردم با ایشان نکات فراوانی یاد گرفتم. در زمان زلزله بوئینزهرا در سال 41 نهضت آزادی تصمیم گرفت ده حسینآباد که یکی از مناطق آسیب دیده زلزله بود را بازسازی کند. یک روز جمعه همان سال با اتوبوسی که تقریبا اکثر دوستان از جمله مرحوم حنیفنژاد، سعید محسن، طالقانی و بازرگان بودند به آن منطقه رفتیم. من نیز از اقدامات آنان عکس میگرفتم و در راه برگشت من در اتوبوس کنار صندلی مرحوم بازرگان و طالقانی بودم تا اینکه این دو بزرگوار فرمان ایست دادند. من فکر کردم اتفاق خاصی افتاده است. وقتی اتوبوس ایستاد هر دو از اتوبوس پیاده شدند و رد اتوبوس را که در یک جوی آب افتاده بود پاک کردند تا آب شرب آن منطقه آلوده نشود. چنین صحنهای اکثر دوستان را منقلب کرد و مرا نیز به شدت تحت تاثیر قرار داد. در سالهای اخیر نیز سال 72 با آقای عبدالعلی بازرگان خدمت مرحوم بازرگان رفتیم؛ جهت یک مصاحبه.
ایشان در ابتدا از وضعیت نشریه راه مجاهد پرسیدند و سرنوشت تعطیلی آن. به هر حال در مصاحبه ایشان به یک نکته تاکید میکردند که من ساینتیست نیستم بلکه سعی دارم مفاهیم دینی را به زبان روز درآورم. از آخرین خاطراتی که از ایشان دارم نیز به دوران بیماری ایشان بازمیگردد و وقتی ایشان را آنژیوگرافی میکردند من در بیمارستان بودم. برای آنکه به ایشان روحیه دهم سعی میکردم مطلبی بگویم که ایشان بخندد به همین دلیل به ایشان گفتم آقای مهندس دعا کنید من رئیسجمهور شوم گفتند چرا؟ گفتم چون چشم ندارم و عدالت را بینظر رعایت میکنم؛ یک گوشم سالم است و با آن گوش حرف مردم را میشنوم بدون آنکه از گوش دیگری رد کنم.
مدیر مسئول مجله چشم انداز
اقتدای مطهری به بازرگان
هادی غفاری :در تدین و خلوص مرحوم بازرگان به هیچ عنوان نمیتوان شک کرد. مبارزات ضداستبدادی او در دوران ستمشاهی غیرقابل کتمان است اما او ظرفیت همگامی با جریان انقلابی سالهای 57 و 58 را نداشت. این ناهماهنگی هم از ناحیه خودش بود و هم از ناحیه مردم که موج شدیدی در آن زمان به وجود آمده بود. متاسفانه بازرگان به لحاظ شخصی و روحی نتوانست خود را با آن موج همراه کند زیرا این موج سریعتر از دیدگاههای بازرگان حرکت میکرد. در مجموع بازرگان در فضای سالهای 32 تنفس میکرد. مشکل دیگر بازرگان نیروهای ملیای بودند که آن روزها بیمناسبت بحث مصدق و کاشانی و تشابهات زمانی آنها را مطرح کردند. جدای از روش و منش سیاسی او، من به پایبندی او به ارزشهای دینی و مذهبی شهادت میدهم. در همین زمینه خاطرم هست که وقتی امام خمینی حکم نخستوزیری ایشان را صادر کردند من و آقای مطهری و مهندس بازرگان سوار ماشین شدیم و به سمت دانشگاه تهران آمدیم تا حکم ایشان را در آنجا قرائت کنیم. وقت نماز که شد در مسجد دانشگاه تهران بنا به نماز جماعت شد؛ شاید باورتان نشود که امام جماعت آقای بازرگان شدند و بنده هم به تبع مرحوم مطهری به ایشان اقتدا کردم.
نماینده مجلس اول
لیبرال نبود
محمد طبیبیان :متعدد گفتهاند و میگویند که بازرگان لیبرال است اما پیش از این داوری باید منظور و مرادمان از لیبرالیسم مشخص شود. لیبرالیسم مفهم متعارفی است که معانی متنوعی دارد. از لحاظ تاریخی لیبرالها کسانی بودند که به حقوق و آزادیهای فردی معتقد بودند؛ اما امروز در آمریکا، لیبرالیسم معنای متفاوتی دارد- لیبرالیسم تا حدی رنگ و بوی چپگرایی دارد و لیبرالها در آمریکا افرادی هستند که در مقابل محافظهکاران قرار میگیرند و به برنامههای اجتماعی و خدمات اجتماعی دولت تاکید دارند. در انگلیس هم لیبرالها بین حزب کارگر و حزب محافظهکار قرار میگیرند. لذا این مفهوم در هر جا تلقی خاص خود را دارد. در ایران نیز لیبرالیست بودن، فحشی بوده است که حزب توده همواره برای مخالفان خود استفاده میکرده است. لیبرال از نظر آنها طرفدار آمریکا معنی میشده است. با این توضیح نمیتوان مشخصا گفت بازرگان لیبرال است یا خیر، چرا که ایشان و نهضت آزادی مانند سایر احزاب در ایران اعتقاد چندانی به اقتصاد آزاد نداشتند؛ اما اگر وجهی از لیبرالیسم را تساهل و تسامح بدانیم به انصاف باید گفت بازرگان این دو ویژگی را در خود به خوبی جمع کرده بود. از این رو بازرگان بر خلاف القائات رایج تودهایها، طرفدار ایران بود و آزادی اما با پارادایمهای زمان ایشان، آزادی اقتصادی در اولویت او نبود و لذا لیبرالیسم در آن مقطع جایگاهی در نگاه بازرگان نداشت.
اقتصاددان
ناموفق بود
فریبرز رئیسدانا :بازرگان دارای یک چهره تاریخی ویژه است ولی این دلیلی نمیشود که نقدهایمان از ایشان ناگفته بماند. من معتقدم او پس از تشکیل دولت موقت نتوانست به خوبی تمام فکرها و جریانات جامعه را نمایندگی کند. بازرگان هم به لحاظ ایدئولوژیک و هم سمت و سوهای اقتصادیاش طوری بود که بخش عمدهای از گروهها منفعل میماندند. او در عین آنکه بسیار صادق بود اما در قانع کردن کل دستگاه سیاسی آن ایام موفق نبود. از این رو گرایشهای آزادیخواهانه بازرگان ره به جایی نبرد؛ یعنی دیگران از او موفقتر بودند و این هم بهواسطه عدم حمایت کافی گروههای مختلف از بازرگان بود. عدم حمایت گروههای مختلف هم تابع روحیه ضدچپ و ضددموکراتیک و ضدکارگری وی بود. او همواره موضعگیری شدیدی علیه سوسیالیسم داشت و اقشار زیادی را به واسطه این تفکرات از خود دور ساخت.
اشتباه دیگر بازرگان عدم تطابق خواستههای ضدامپریالیستی مردم و روحیه شخصی او بود. مماشات و سازشکاری بازرگان مردم را قانع نمیکرد. در واقع بازرگان نتوانست یک مجموعه فکری کاملی به وجود آورد تا خشم مردم را در برابر آمریکا هدایت کند. از دیگر اشتباهات بازرگان استعفای زودهنگامش بود و به زودی در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا قافیه را باخت و به قول خودش همچون چاقوی بیتیغه شد. البته باید به انصاف گفت اگر جریانهای چپگرا هم به جای مقابله با بازرگان زیادهروی نمیکردند و به جای پیگیری جریانات پوپولیستی با او به گفتوگو مینشستند نه خود را حذف میکردند و نه بازرگان تنها میماند. در هر صورت بازرگان شخصیتی بود که همواره علیه خودکامگی و استبداد مبارزه کرد و از همین روی در پیشگاه تاریخ معاصر ایران جایگاه قابل توجهی دارد؛ اگرچه در گذرگاههای تاریخ نمره قابل قبولی نمیگیرد.
چگونه حکومت کردن از دیگر حلقههای اتصال این دو اندیشمند است. اگر راسل در مانیفست سیاسی و اعتقادی خود از برتری «حکومت برای مردم» بر «حکومت مردم» سخن میگفت، بازرگان در عمل در ایامی که اسب آشوب در جولان و کارها پریشان بود، «حکومت برای مردم» را به ارمغان آورد. گرچه این حکومت، برای او محنت و آزار را به هدیت آورد و در نهایت دولت او را مستعجل ساخت. با این همه، در نظر هرکس بازرگان جلوهای متفاوت دارد؛ هرچند نقطه اشتراک تمامی نظرات پیرامون جلوههای مختلف او، سترگی روحش و بزرگی مرتبتش است، هرچند زمانه با او ناخوشروی بود و ترش ابروی. گفتوگوهای زیر شرح چهرهها و نظرگاههای متفاوت از بازرگان است که از زبان دوستان، یاران و منتقدانش بیان میشود:
غربزده بود
اسدالله بادامچیان :از کودکی بازرگان را میشناختم چرا که خانواده مادری پدر من همسایه حاج عباسقلی بازرگان پدر مهندس بازرگان بودند. از همان زمان شاهد فعالیتهای ایشان بودم بخصوص در دوران ملی شدن صنعت نفت. او به واسطه عقاید مذهبیای که داشت بیشتر مورد توجه مذهبیها بود تا مصدق که اصلا مذهبی نبود. بعد از آن نیز در بعضی از جلسات نهضت آزادی شرکت میکردم تا اینکه برخی از اختلاف دیدگاهها باعث شد از آنها فاصله بگیرم. بازرگان یک روشنفکر غربزده بود و بر همین اساس نهضت آزادی را پایهگذاری کرد. او معتقد بود کشورهای جهان سوم باید زیرنظر سازمان ملل اداره شوند. عقاید مذهبی بازرگان نیز کاملا غربزده بود و اسلامی را ارائه میداد که غربپسند بود؛ منتها در روزگاری که رژیم علیه مذهب فعالیت میکرد این حرکت بازرگان وجهی مثبت هم داشت. در عقاید سیاسیاش هم نیز غربزدگی او مشهود بود. شعار سیاست گام به گام او متاثر از فرهنگ غربی لیبرالی بود.
از این رو سیاست انقلابی امام را نمیپسندید و علنا این را اظهار میکرد. در مصاحبهای با اوریانا فالاچی او تصریح کرد کهامام ریسک میکند اما ما این ریسک را نمیپذیریم. او در عقاید خود نوعی لجبازی داشت؛ مثلا وقتی ملت برای امام سه صلوات میفرستادند او صریحا مخالفت میکرد و یا در ماجرای رفراندوم جمهوری اسلامی، چندین بار برخلاف نظر امام که معتقد بودند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش، به «جمهوری دموکراتیک اسلامی» اشاره کرد. او در مصاحبه با حامد الگار نیز گفت امام سیاست سرش نمیشود که آمریکا را نادیده میگیرد.
در مجموع نظرات و تفکرات بازرگان در مقابل امام بود. خاطرم هست در ستاد استقبال امام نیز بشدت ما را اذیت میکردند و مشکلآفرینی میکردند. در مجموع من کارنامه او را چنین ارزیابی میکنم: معرفی دینی غربزده در زمان طاغوت: هم وجه مثبت و هم وجه منفی داشت. / مبارزات در ملی شدن نهصت نفت: مثبت./ فعالیت آرام وی در نهضت مقاومت ملی بعداز کودتای 28 مرداد: غنیمت و مثبت. / تشکیل حزب نهضت آزادی که تقلیدی از غرب بود: مثبت./ حمایت از مجاهدین خلق که منطبق بر مشی لیبرالیاش بود: منفی./ حضور در زندانهای ستمشاهی: مثبت ./ نظر منفی بازرگان و همراهانش در موضعگیریهایشان نسبت به انقلاب: منفی./ارتباط با «باتلر» آمریکایی: منفی ./ پذیرش نخستوزیری از سوی امام: مثبت./ ایفای نقش او بعد از نخستوزیری: منفی ./ دادن بیانیه علیه جنگ: منفی.
قائم مقام دبیرکل موتلفه
در اختلافاتمان حق با او بود
عزتالله سحابی :مرحوم بازرگان یک آزادیخواه بود و در مدل حکومتداری معتقد به عدم دخالت دولت در حوزههای متعدد و متنوع بود. با این تعبیر میتوان او را یک لیبرال دانست اما نه به آن مفهومی که در دنیا رایج است. لیبرالیسم در دنیا معانی متفاوتی دارد. ایشان به آزاد بودن جامعه در فعالیتهای اقتصادی و سیاسی تاکید میکردند اما چندان به مکتب لیبرالیسم اروپایی پایبند نبودند. مرحوم بازرگان با استفاده از تجارب داخلی خصوصا دوران رضاشاه به کوچک بودن دولت معتقد بودند. ایشان بیشتر از آنکه از غرب الهام گرفته باشند با دقت و توجه در مناسبات داخلی و تاریخی دریافته بودند که اگر همهچیز در دست دولت باشد، روند توسعه کشور آرام و لاکپشتی است. در ضمن آنکه افکار نیز رشد نمیکند و مردم هم در سطح نازل از اقتصاد و فرهنگ باقی میمانند. از این رو بازرگان فضای آزاد سیاسی و اقتصادی را مناسبترین زمینه برای رشد فرهنگ، اخلاق و افکار میدانست و در این راه توسعه اقتصادی را نیز تابع فضای باز و آزاد سیاسی قلمداد میکرد. نظر من راجع به مرحوم بازرگان نیز در این حوزهها تغییر یافته است و متفاوت از گذشته راجع به ایشان فکر میکنم. امروز بر من ثابت شده است که در مواردی که ما با ایشان اختلاف داشتیم، حق با ایشان بود و ما راه را اشتباه میرفتیم که این نیز معلول سن و سال کمتر ما و تندرویمان بود. در سالهایی که با ایشان نیز در زندان بودیم ما کمی رادیکالتر بودیم و مرحوم بازرگان آرامتر و معتدلتر.
رئیس شورای فعالان ملی مذهبی
لیبرال تجربی
داوود هرمیداس باوند :ارزشهای نظری و شرایطی که این ارزشها را در عمل میآورد کمی از هم متفاوت است. بازرگان نیز به لحاظ شناخت سیاسی و اجتماعی به لیبرالیسم رسیده بود و این برخاسته از تجارب ایشان بود. مهندس بازرگان در جریان ملی شدن صنعت نفت که یک رنسانس سیاسی بود، حضور فعالی داشت و در آن ماجرا، آزادیخواهی و استقلالطلبی را تجربه کرد. در ماجرای خلع ید نیز نقش بسزایی داشت و در جریانهای بعدی نیز تفکرات لیبرالیستی بازرگان ادامه یافت. اما او همواره بر یک بستر ملی و مذهبی حرکت میکرد و معتقد بود که با پیاده شدن ارزشهای مذهبی میتوان بر بسیاری مشکلات فائق آمد. او بدون توجه به ارزشهای سوسیالیستی و نظام سرمایهداری، شخصیتی پارسا، پاکدامن و صاحبتقوا بود. در عین حال در جریانات سیاسی بسیار واقعبین بود و در مسوولیتهایی که بعد از انقلاب داشت نیز از سر واقعبینی با مشکلات برخورد میکرد.
استاد دانشگاه
لیبرال تمامعیار سیاسی
محمدحسین بنیاسدی :مرحوم بازرگان بسیار آزاداندیش بود و قابل انعطاف ولی در چارچوب اسلام. او سهله و سمحه رفتاری را در اوج داشت که از این منظر بازرگان یک لیبرال تمامعیار است. البته او در اتخاذ چارچوب تساهل و تسامحی نداشت اما در چارچوب اصول اسلام کاملا منعطف بود. پس از این منظر مرحوم بازرگان نمیتواند لیبرال باشد چرا که لیبرالیسم به عقل خودبنیاد تکیه میکند ولی بازرگان از پایگاه ایمانی و خدامحوری عقل را به کار میبست. از خصوصیات اخلاقی قابل ذکر مرحوم بازرگان این بود که او در حوزه سیاسی به هیچ عنوان قدرتطلب نبود ولی در حوزه اجتماعی کاملا برعکس ایشان معتقد بودند قدرت اجتماعی موجب تسریع پیشرفت جامعه میشود و لذا قدرت اجتماعی برای خدمت به مردم باید در حداکثر باشد. از این رو بازرگان این سوی میز با بازرگان آن سوی میز هیچ تفاوتی نداشت.
عضو نهضت آزادی ایران
سه گانه بازرگان
حسین انصاریراد : آشنایی من با مرحوم بازرگان مربوط به ایام نوجوانی و جوانی است. ما در اوج مبارزات آثار ایشان را مطالعه میکردیم و دورادور از طریق آثار ایشان با تفکرات مرحوم بازرگان آشنا بودیم. تا اینکه در دوران نخستوزیری ایشان در استان خراسان مسوولیتی یافتم و در مجلس اول این آشنایی عمیقتر شد. بازرگان صاحب خصایل و ویژگیهایی بود که میتوان آنها را در سه خصوصیت بارز خلاصه کرد:
1ـ دیانت: در سالهای پیش از انقلاب کمتر کسی بودکه چهرهای دانشگاهی داشته باشد و در عین حال پایبند به دین و شریعت باشد خصوصا آنکه چهره شناختهشدهای باشد، معمولا چهرههای علمی و دانشگاهی آن زمان در غرب تحصیل کرده بودند و آب و هوای فرنگ خلقیات آنها را دگرگون ساخته بود ولی بازرگان همواره متدین و متعهد به اصول اسلام بود و در این افکار خود راسخ و صمیمی بود.
2ـ دیگر خصوصیت مرحوم بازرگان فعالیتهای علمی و آشنایی ایشان با دانش جدید بود. ایشان با بهرهگیری از علوم جدید و مسائل فنی و علمی توانسته بودند در میان قشرهای مختلف جامعه به جایگاهی رفیع دست یابند اما بارزترین ویژگی ایشان اعتقاد به آزادی است. بازرگان در راه آزادی و دموکراسی سماجت و تلاشی بیوقفه داشت و یکنواخت و یکآهنگ در راه تحقق آزادی و دموکراسی در کشور مبارزه میکرد.
3ـ اخلاقمداری: مرحوم بازرگان جامع دیانت، علم، آزادی و دموکراسی بود و تا آخرین لحظات عمرش در راه اهدافش پافشاری کرد. لازمه این خصوصیات، اخلاق پاکیزه و تزکیه نفس است که مرحوم بازرگان از آن بهره میبرد.
نماینده مجلس ششم
چهارگانه لیبرالیسم
محمد بستهنگار :ما در زندان برازجان با مرحوم بازرگان بیش از پیش آشنا شدیم. ایشان قرار بود شب مبعث راجع بهایدئولوژی سخنرانی کنند. نتیجه این سخنرانی و بحثهای ایشان با جمعی از زندانیان کتاب «بعثت و ایدئولوژی» بود. در این بحث نشان داده شده است که اسلام بر حاکمیت مردم تاکید دارد و وقتی از اسلام صحبت میشود منظور طیف و گروه خاصی نیست که حق ویژه داشته باشد. برای اولین بار بحث حق رای زنان نیز در این گفتوگوها در زندان مطرح شد. از خلال بحثهای مرحوم بازرگان دفاع از آزادیهای اساسی و دموکراسی کاملا مشهود است. لیبرالیسم در نگاه مهندس بازرگان تعریف شده بود. او در مقالهای که با همکاری دکتر صدر و شهریار روحانی تالیف شده است در کنار ناسیونالیسم، اومانیسم و ساینتیسم مفهوم لیبرالیسم را تبیین کردند. ایشان لیبرالیسم را در چهار رابطه متفاوت تعریف میکنند: نخست: در رابطه انسان با خدا به اعتقاد مهندس بازرگان، لیبرالیسم صددرصدی حاکم است و هیچکس حق ندارد این رابطه آزاد را محدود کند چه از ناحیه پیامبران و چه از ناحیه پدران به اسم دلسوزی. دوم: رابطه انسان با خود که در این حوزه، بازرگان بیاعتقاد به لیبرالیسم، محدودیت ومسوولیت را مطلوب میداند. از نظر مهندس بازرگان در این رابطه انسان باید تا سرحد شکستن خود پیش رود. سوم: رابطه انسان با انسان که محدود به تجاوز از سوی هر دو طرف است. چهارم: رابطه دولت با انسان، که از نظر مهندس بازرگان رابطهای دوطرفه است و دموکراسی و لیبرالیسم خدمتگزار، بهترین نوع تعریف این رابطه است.
فعال ملی مذهبی
اورا بدون برچسب بشناسیم
ناصر زرافشان :میپرسید آیا بازرگان، لیبرال بود؟ وقتی مهندس بازرگان و عقاید و زندان سیاسی او به عنوان یک واقعیت عینی پیشروی ماست؛ چه اصراری داریم دور بزنیم و او را از طریق عناوین و برچسبهایی بشناسیم که در شرایط زمانی و مکانی دیگر و بر بستر تاریخی دیگری تبلور یافتهاند. مهندس بازرگان در درجه اول پایبند به معتقدات دینیاش بود اما از آنجا که مضمون و محتوای دین هم با تغییر اقتضائات روزگار و شرایط تاریخی تغییر و تحول مییابد نگرش دینی او هم متمایل به سرمایهداری و هوادار غرب بود و در شرایطی کهامروز در خود غرب و در خود زادگاه لیبرالیسم و برای خود نظام سرمایهداری کنونی حاکم بر جهان هم دیگر ماندن روی اصول لیبرالیسم سیاسی امکانپذیر نیست، چگونه مهندس بازرگان میتوانست لیبرال باشد؟ عنوان «لیبرالیسم نو» در عرصه اقتصادی که به سیاستهای اقتصادی پس از دهه 70 نظام کنونی جهان اطلاق میشود نباید موجب سردرگمی در زمینه مفهوم سیاسی لیبرالیسم شود.
لیبرالیسم از لحاظ سیاسی، بستر زمانی و جایگاه تاریخی مشخصی دارد، که پس از دوران سیطره اجتماعی سیاسی دین به عنوان انگارگان نظام فئودال، قرار میگیرد و آزاداندیشی نوع ولتری که تا حدودی نیز در جریان مبارزه با سلطه بلاتعارض مذهبی سدههای میانه و ضدیت با کلیسا شکل میگیرد از مشخصات و ستونهای اساسی این لیبرالیسم سیاسی است. با این وصف چگونه میخواهید مهندس بازرگان را لیبرال بنامید؟ مهندس بازرگان مسلمانی بود که تلاش میکرد از عقاید دینی خود در برابر اقتضائات زندگی در دنیای نو دفاع و ثابت کند که دستگاه فکری او ظرفیت انطباق با نیازهای جهان نو را دارد. اما اینکه چنین نظری تا چه حد قابل قبول است بحثی دیگر است.
نویسنده و حقوقدان
یاد ایام جوانی
محسن غرویان :پیش از جوانی با کتابهای مرحوم بازرگان آشنا شدم. خاطرم هست در آن ایام اکثر آثار ایشان را مطالعه میکردم. «راه طی شده» و «توحید و تکامل» از اولین کتابهای ایشان بود که مرا با تفکرات مرحوم بازرگان آشنا کرد. برداشت من از آثار ایشان این بود که بازرگان در تلاش است دین را در عصر جدید بوسیله علوم روز ارائه دهد و تا جایی کهامکان داشت سعی میکرد این دو مقوله را با هم هماهنگ و ثابت کند که علم و دین با هم تعارضی ندارند. این وجه فعالیتهای مرحوم بازرگان از نظر من مهمترین ویژگی بازرگان محسوب میشود. اگرچه کارهای تحقیقی او گاه به دقت بیشتری نیاز داشت و از این بابت قابل نقد است، ولی در نحوه و رویکرد ایشان به این حوزه از مباحث، میتوان گفت بازرگان روشنفکرانه و دلسوزانه وارد این عرصه شد و دغدغه او کارآمد جلوه دادن دین در نگاه جوانان و مسلمانان آن دوره بود تا مبادا از اعتقادات خود بازگردند.
استاد حوزه علمیه قم
حلقه وصل
هادی خانیکی :در ایران همواره گسستی بین آکادمیسنها، روشنفکران و سیاستمداران وجود داشته و دارد. این سه حوزه در عین آنکه ارتباطات فراوانی با هم دارند جدای از هم راه را میپیمایند اما مرحوم بازرگان به گونهای توانست این سه حوزه را به هم نزدیک سازد. وجه ممیز او با دیگران این بود که هم در دانشگاه تدریس میکرد و هم کار سیاسی خود را در قالب احزاب و فعالیتهای اجتماعی ادامه میداد. فعالیتهای فرهنگی او نیز با تاسیس موسسات مختلف در این حوزه همچون تاسیس مدرسه کمال نمود بارزی داشت. گستردگی فعالیتهای بازرگان در حوزههای مختلف علمی، دینی و سیاسی در حدی بود که شخصیت او را از دیگران ممتاز میساخت. این ویژگی تقریبا منحصر به ایشان است به طوری که تا به امروز نیز نمونهای در حد ایشان سراغ نداریم. گرچه ورود در حوزههای مختلف خود زمینهساز انتقادات و اشکالاتی خواهد شد اما جسارت ورود به این حوزهها در نوع خود کمنظیر است که مرحوم بازرگان در مجموع به خوبی توانستند از موانع و شداید هر کدام با سلامت عبور کنند. شاید مهمترین دلیل این موفقیت سلامت و پاکی ایشان بود.
استاد دانشگاه
لیبرالیسم نسبی بازرگان
امیر محبیان :اگر سیاست گام به گام مورد نظر بازرگان را یک شاخصه سیاست لیبرالی بدانیم بازرگان را میتوان یک لیبرال فرض کرد. اما به گمان من یک فرد مسلمان براساس شاخصههای دینی تفکرات خود را تنظیم میکند. بازرگان نیز فرد متدینی بود که در شرایطی خاص در صحنه سیاسی کشور حاضر شد که خصوصیات فردی و شخصیاش با جامعه همخوانی نداشت. به عبارتی جامعه حرکات رادیکال را میپسندید اما ایشان قائل به تغییرات گام به گام بود. باز از نگاهی دیگر اگر بازرگان را یک آزادیخواه بدانیم میتوان جهانی بودن او را لیبرال دانست ولی لیبرال بودن بازرگان مطابق با عرف مفهوم لیبرالیسم در غرب نیست؛ همانطور که اشاره شد آزادیخواهی او نیز با گرایشهای دینی همراه بود. لذا نمیتوان قضاوت مشخصی درباره لیبرال بودن بازرگان داشت. اما بازرگان هر چه بود صداقت او مهمترین ویژگی اخلاقیاش بود؛ که همین عنصر اخلاقی باعث شد امام به ایشان اعتماد کند. در هر صورت بسیار ارزشمند است که او آنگونه که میاندیشید عمل میکرد که این نیز برای یک سیاستمدار نکته برجستهای است.
عضو تحریریه روزنامه رسالت
علمگرا نبود
لطفالله میثمی :در طول مدت آشنایی بنده با مرحوم بازرگان خاطرات زیادی به جا مانده است. در هر برخوردم با ایشان نکات فراوانی یاد گرفتم. در زمان زلزله بوئینزهرا در سال 41 نهضت آزادی تصمیم گرفت ده حسینآباد که یکی از مناطق آسیب دیده زلزله بود را بازسازی کند. یک روز جمعه همان سال با اتوبوسی که تقریبا اکثر دوستان از جمله مرحوم حنیفنژاد، سعید محسن، طالقانی و بازرگان بودند به آن منطقه رفتیم. من نیز از اقدامات آنان عکس میگرفتم و در راه برگشت من در اتوبوس کنار صندلی مرحوم بازرگان و طالقانی بودم تا اینکه این دو بزرگوار فرمان ایست دادند. من فکر کردم اتفاق خاصی افتاده است. وقتی اتوبوس ایستاد هر دو از اتوبوس پیاده شدند و رد اتوبوس را که در یک جوی آب افتاده بود پاک کردند تا آب شرب آن منطقه آلوده نشود. چنین صحنهای اکثر دوستان را منقلب کرد و مرا نیز به شدت تحت تاثیر قرار داد. در سالهای اخیر نیز سال 72 با آقای عبدالعلی بازرگان خدمت مرحوم بازرگان رفتیم؛ جهت یک مصاحبه.
ایشان در ابتدا از وضعیت نشریه راه مجاهد پرسیدند و سرنوشت تعطیلی آن. به هر حال در مصاحبه ایشان به یک نکته تاکید میکردند که من ساینتیست نیستم بلکه سعی دارم مفاهیم دینی را به زبان روز درآورم. از آخرین خاطراتی که از ایشان دارم نیز به دوران بیماری ایشان بازمیگردد و وقتی ایشان را آنژیوگرافی میکردند من در بیمارستان بودم. برای آنکه به ایشان روحیه دهم سعی میکردم مطلبی بگویم که ایشان بخندد به همین دلیل به ایشان گفتم آقای مهندس دعا کنید من رئیسجمهور شوم گفتند چرا؟ گفتم چون چشم ندارم و عدالت را بینظر رعایت میکنم؛ یک گوشم سالم است و با آن گوش حرف مردم را میشنوم بدون آنکه از گوش دیگری رد کنم.
مدیر مسئول مجله چشم انداز
اقتدای مطهری به بازرگان
هادی غفاری :در تدین و خلوص مرحوم بازرگان به هیچ عنوان نمیتوان شک کرد. مبارزات ضداستبدادی او در دوران ستمشاهی غیرقابل کتمان است اما او ظرفیت همگامی با جریان انقلابی سالهای 57 و 58 را نداشت. این ناهماهنگی هم از ناحیه خودش بود و هم از ناحیه مردم که موج شدیدی در آن زمان به وجود آمده بود. متاسفانه بازرگان به لحاظ شخصی و روحی نتوانست خود را با آن موج همراه کند زیرا این موج سریعتر از دیدگاههای بازرگان حرکت میکرد. در مجموع بازرگان در فضای سالهای 32 تنفس میکرد. مشکل دیگر بازرگان نیروهای ملیای بودند که آن روزها بیمناسبت بحث مصدق و کاشانی و تشابهات زمانی آنها را مطرح کردند. جدای از روش و منش سیاسی او، من به پایبندی او به ارزشهای دینی و مذهبی شهادت میدهم. در همین زمینه خاطرم هست که وقتی امام خمینی حکم نخستوزیری ایشان را صادر کردند من و آقای مطهری و مهندس بازرگان سوار ماشین شدیم و به سمت دانشگاه تهران آمدیم تا حکم ایشان را در آنجا قرائت کنیم. وقت نماز که شد در مسجد دانشگاه تهران بنا به نماز جماعت شد؛ شاید باورتان نشود که امام جماعت آقای بازرگان شدند و بنده هم به تبع مرحوم مطهری به ایشان اقتدا کردم.
نماینده مجلس اول
لیبرال نبود
محمد طبیبیان :متعدد گفتهاند و میگویند که بازرگان لیبرال است اما پیش از این داوری باید منظور و مرادمان از لیبرالیسم مشخص شود. لیبرالیسم مفهم متعارفی است که معانی متنوعی دارد. از لحاظ تاریخی لیبرالها کسانی بودند که به حقوق و آزادیهای فردی معتقد بودند؛ اما امروز در آمریکا، لیبرالیسم معنای متفاوتی دارد- لیبرالیسم تا حدی رنگ و بوی چپگرایی دارد و لیبرالها در آمریکا افرادی هستند که در مقابل محافظهکاران قرار میگیرند و به برنامههای اجتماعی و خدمات اجتماعی دولت تاکید دارند. در انگلیس هم لیبرالها بین حزب کارگر و حزب محافظهکار قرار میگیرند. لذا این مفهوم در هر جا تلقی خاص خود را دارد. در ایران نیز لیبرالیست بودن، فحشی بوده است که حزب توده همواره برای مخالفان خود استفاده میکرده است. لیبرال از نظر آنها طرفدار آمریکا معنی میشده است. با این توضیح نمیتوان مشخصا گفت بازرگان لیبرال است یا خیر، چرا که ایشان و نهضت آزادی مانند سایر احزاب در ایران اعتقاد چندانی به اقتصاد آزاد نداشتند؛ اما اگر وجهی از لیبرالیسم را تساهل و تسامح بدانیم به انصاف باید گفت بازرگان این دو ویژگی را در خود به خوبی جمع کرده بود. از این رو بازرگان بر خلاف القائات رایج تودهایها، طرفدار ایران بود و آزادی اما با پارادایمهای زمان ایشان، آزادی اقتصادی در اولویت او نبود و لذا لیبرالیسم در آن مقطع جایگاهی در نگاه بازرگان نداشت.
اقتصاددان
ناموفق بود
فریبرز رئیسدانا :بازرگان دارای یک چهره تاریخی ویژه است ولی این دلیلی نمیشود که نقدهایمان از ایشان ناگفته بماند. من معتقدم او پس از تشکیل دولت موقت نتوانست به خوبی تمام فکرها و جریانات جامعه را نمایندگی کند. بازرگان هم به لحاظ ایدئولوژیک و هم سمت و سوهای اقتصادیاش طوری بود که بخش عمدهای از گروهها منفعل میماندند. او در عین آنکه بسیار صادق بود اما در قانع کردن کل دستگاه سیاسی آن ایام موفق نبود. از این رو گرایشهای آزادیخواهانه بازرگان ره به جایی نبرد؛ یعنی دیگران از او موفقتر بودند و این هم بهواسطه عدم حمایت کافی گروههای مختلف از بازرگان بود. عدم حمایت گروههای مختلف هم تابع روحیه ضدچپ و ضددموکراتیک و ضدکارگری وی بود. او همواره موضعگیری شدیدی علیه سوسیالیسم داشت و اقشار زیادی را به واسطه این تفکرات از خود دور ساخت.
اشتباه دیگر بازرگان عدم تطابق خواستههای ضدامپریالیستی مردم و روحیه شخصی او بود. مماشات و سازشکاری بازرگان مردم را قانع نمیکرد. در واقع بازرگان نتوانست یک مجموعه فکری کاملی به وجود آورد تا خشم مردم را در برابر آمریکا هدایت کند. از دیگر اشتباهات بازرگان استعفای زودهنگامش بود و به زودی در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا قافیه را باخت و به قول خودش همچون چاقوی بیتیغه شد. البته باید به انصاف گفت اگر جریانهای چپگرا هم به جای مقابله با بازرگان زیادهروی نمیکردند و به جای پیگیری جریانات پوپولیستی با او به گفتوگو مینشستند نه خود را حذف میکردند و نه بازرگان تنها میماند. در هر صورت بازرگان شخصیتی بود که همواره علیه خودکامگی و استبداد مبارزه کرد و از همین روی در پیشگاه تاریخ معاصر ایران جایگاه قابل توجهی دارد؛ اگرچه در گذرگاههای تاریخ نمره قابل قبولی نمیگیرد.