روش صحیح حفظ قرآن کریم
آرشیو
چکیده
متن
از شمارههای قبلی روشی برای حفظ قرآن کریم به صورت مرحله به مرحله ارائه شده است که تاکنون برنامه حفظ به بیش از 27 جز رسیده و در این مرحله،حفظ سوره یوسف و رعد و 20 ایه از سوره ابراهیم تعیین شده است.
هفته اول:از اول سوره یوسف تا ایه 25،هر روز 5 ایه.
هفته دوم: از ایه 26 تا 50،هر روز 5 ایه.
هفته سوم: از ایه 51 تا 75.
هفته چهارم: از ایه 76 تا 100.
هفته پنجم: در دو روز اول هفته از ایه 101 تا آخر سوره(یعنی ایه 111)، و از روز سوم به بعد از ایه اول تا 15 سوره رعد.
هفته ششم:از ایه 16سوره رعد تا ایه 43 (آخر سوره).
هفته هفتم:از اول سوره ابراهیم تا ایه 20.
همانطور که در شمارههای قبل یادآوری شد،در دو روز آخر هفته،تلاوت و تکرار ایات حفظ شده و جبران بخشهای عقب مانده روزهای دیگر و همچنین تلاوت سورههای قبلی مورد توجه زیادی قرار گیرد؛تا دستاوردهای ارزشمند گذشته،از دست نرود.
تلاوت سورههای حفظ شده
لازم به یادآوری است که در این روش،حفظ ایات قرآن با فراگیری ترجمه،تفسیر فشرده و دقایقی از معانی ایات همراه بوده و این فواید بسیار مهمی داشته،که در شمارههای قبلی، به ویژه در اولین مقالات،چندین بار به آن فواید اشاره شده است.
در حقیقت،حفظ ایات قرآن کریم از عنایات بزرگ خداوندی است؛چرا که حتی یک ایه از قرآن هم ارزش فراوانی در نزد پروردگار دارد و منشأ نزول برکات او بر بنده میشود و از دست دادن تلاوت و حفظ حتی یک ایه هم «خسران عظیمی» به بار خواهد آورد. بنابراین،باید به برنامه تلاوت و تکرار توجه عمیقی شود و این کار،با اهمیت و مراقبت زیاد و به طور منظم انجام پذیرد.
بر اساس توضیحات یاد شده در شماره قبلی،تلاوت سورههای بخش دوم قرآن،یعنی از سوره کهف تا آخر،حداقل در هر هفته به اندازه دو جزء و در صورت امکان تا سه جزء ادامه یابد و وقتی به آخر قرآن رسید،مجدداً شروع شود.تلاوت بخش اول،یعنی از سوره بقره تا سوره هود که در شماره قبلی در برنامه حفظ قرار گرفت،نیز بیشتر مورد توجه قرار گیرد.اگر ممکن شد برای دستیابی به نتیجه بهتر،هر روز،به مقدار تقریباً یک جزء و در غیر این صورت هر هفته 4یا 5 جزء تلاوت گردد.
تنوع در برنامه تلاوت و تکرار
لازم است،در جهت تلاوت سورههای حفظ شده تنوعی ایجاد شود. به این صورت که بین سورههای بزرگ،یک سوره کوچک قرار بگیرد و بین بخشهای 50 ایهای در سورههای بسیار طولانی(یعنی سورههای بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، توبه) سورههای کوچکتر تلاوت شود؛چرا که این نوع تنوع،لذّت خاصی در روح ایجاد خواهد کرد و موجب سهولت بیشتر کار خواهد شد.
توجهی به روابط ایات
در ایات قرآن داستانهای زیادی آمده است که بیشتر آنها به زندگی پیامبران و پیروان و مخالفان آنها مربوط میشود و داستان بعضی از پیامبران به طور مکرّر و درسورههای متعددی ذکر شده است.در ابتداء،باید این نکته مورد توجه قرار بگیرد که یادآوری حوادث زندگی گذشتگان در قرآن چه حکمتی داشته است.نکته دیگر اینکه این داستانها مشتمل بر همه حوادث عمر پیامبران خدا نمیشود، بلکه بعضی از حوادث زندگی آنها در داستانهای قرآنی آمده است.
نکته سوم اینکه چرا بعضی از داستانها در قرآن به طور مکرر آمده،و بیشتر از همه،داستان زندگی حضرت موسی(ع) در قرآن ذکر شده است؟
از توجه دقیق به ایات مشتمل بر داستانهای پیامبران خدا(ع)،معانی،سؤالات و نکات فراوان علمی و تفسیری دیگر روشن می شود. از این شماره به بحث و بررسی فشردهای در مورد داستانهای قرآن میپردازیم:
خداوند در ایه 3 سوره قصص میفرماید: نتلوا علیک من نبأ موسی و فرعون بالحقّ لقوم یؤمنون.
در این ایه،چند نکته باید مورد توجه قرار بگیرد.
1.موضوع ذکر قصه را با فعل مضارع «نتلوا» بیان کرده است،یعنی این داستان به طور مکرر ذکر میشود؛چرا که هم خود کلمه «تلاوت»معنای پی در پی بودن را در بردارد و هم فعل مضارع چنین معنایی را میرساند.
2.این ایه در مورد داستان و به جای کلمه «قصه»،کلمه «نبأء» را به کار برده است،و به طوری که درموارد دیگری کلمه قصه هم ذکر شده است،از جمله:
لقد کان فی قصصهم عبرة لأولی الألباب. (سوره یوسف، ایه 111)
نحن نقصّ علیک احسن القصص. (سوره یوسف، ایه 3)
فلمّا جاءه وقص علیه القصص قال لاتخف. (سوره قصص، ایه 25)
کلمه «نبأ» به خبری که دارای «فایده عظیم و یا مفید علم یا ظن است» مثل خبری که خداوند و رسولش آن را بیان کرد،گفته میشود.بنابراین،باید حکمت به کار بردن کلمه نبأ در قرآن که کلمه «نبی» هم از همان گرفته شده است،روشن گردد.
3.در ایه،«مِن»،جهت تبعیض به کار رفته و مراد این است که بخشی از داستان موسی و فرعون را بر تو،پی در پی میخوانیم! بنابراین مقصد،داستان گفتن نیست،بلکه فقط بیان بخشهایی از وقایع مربوط به موسی و فرعون(ع) به منظوری که ذکر خواهد شد،انتخاب شده است.
4.همچنین،در ایه مورد بحث کلمه «حق» به کار رفته است و مرادش یا آن است که این تلاوت توأم با حق میباشد،یا اینکه نحوه تلاوت حق است،یعنی به صورتی تلاوت میشود که هدف از ذکر آن محقق شود،به بیابان دیگر،مقصود داستان گفتن نیست، بلکه بخشهایی از این داستان انتخاب شده؛تا با روشی معین خوانده شود و نتیجه مورد نظر از آن تحقق یابد.
5.خداوند در انتهای ایه فرموده است:
«لقوم یؤمنون» یعنی این نحوه خاص تلاوت بعضی از اجزاء قصه،به منظور آموزش مؤمنان میباشد.به عبارت دیگر:این ایه بیان میکند،داستان گفتن خداوند،با روشی معین در پی رسیدن به هدفی خاص انجام می گیرد که آن هدف همان آموزش ایمان آورندگان به دین توحیدی، با استفاده از داستان و نحوه خاص بیان آن میباشد.در حقیقت،داستان گفتن در روش آموزش استخدام شده است.
نکته مهم آن که بیان مطالب مورد آموزش از ناحیه خداوند،مبنی بر روش اختصاصی معینی میباشد و با روش آموزش و بیان مطالب بین انسانها تفاوت دارد.روش آموزش خداوند، یک روش انحصاری و اختصاصی است،که انسانها قدرت ایجاد و به کار بردن آن روش را ندارند ـ به خواست خداوند،در مقالات بعدی،در این زمینه و روش داستان گفتن خداوند، به ویژه داستانهای خاص توضیحات لازم ذکر خواهد شد ـ در این روش، داستانها استخدام میشوند. یعنی روش آموزش خداوند دارای جهات و ابعاد مختلفی است که یکی از آن جهات،استخدام داستان،آن هم با روشی انحصاری، در موضوع آموزش است.
در پایان این مقاله،اشارهای به بعضی «دلائل و مستندات» قرآنی در خصوص موضوع مورد ادعا میکنیم.
با توجه به سورههایی از قرآن روشن میشود که در قرآن مجید،اساسیترین آموزشها مثل «توحید پروردگار جهانیان و قیامت و زندگی اخروی» هم،با داستان آموزش داده شده است، به طوری که قالب مباحث و آموزشها از داستان گرفته و اجزائی از داستانها فقط به منظور آموزش موضوعات معینی به کار بسته شده است.به عنوان نمونه به سوره نوح توجهی میکنیم که سورهای کوچک میباشد،با داستان حضرت نوح(ع) شروع گشته و با همین داستان نیز خاتمه یافته است. در ایه اول میفرماید:
إنا ارسلنا نوحاً الی قومه ان انذر قومک من قبل أن یأتیهم عذاب الیم… ربّ اغفرلی و لوالدی و لمن دخل بیتی مؤمناً و للمؤمنین و المؤمنات ولاتزد الظالمین الا تبار
برای آنکه مقاله از حد تعیین شده تجاوز نکند،به نوشتن ایه اول و آخر اکتفا شد،البته نیاز زیادی هم به نوشتن تمام ایات نیست؛چون خوانندگان مقاله این سوره را حفظ کردهاند و طرف خطاب «حافظان قرآن»هستند.
ملاحظه میشود که در این سوره 28 ایهای مباحث مهم توحیدی،روشهای مبارزه با بتپرستی، آثار آن و نیز حکمت عذابهای خداوند آموزش داده شده، و قالب و شکل بحث را فقط «داستان» تشکیل میدهد.یعنی مباحث علمی و عقیدتی مطرح شده و از داستان، تنها در جهت تأثیرات مورد نظر بهرهبرداری گشته و مباحث عقلی و حکیمانه به لحاظ توأم بودن با داستان جاذبه لازم را پیدا کرده است.
این بحث در مقالات بعدی ـ ان شاء اللّه ـ ادامه پیدا خواهد کرد.
هفته اول:از اول سوره یوسف تا ایه 25،هر روز 5 ایه.
هفته دوم: از ایه 26 تا 50،هر روز 5 ایه.
هفته سوم: از ایه 51 تا 75.
هفته چهارم: از ایه 76 تا 100.
هفته پنجم: در دو روز اول هفته از ایه 101 تا آخر سوره(یعنی ایه 111)، و از روز سوم به بعد از ایه اول تا 15 سوره رعد.
هفته ششم:از ایه 16سوره رعد تا ایه 43 (آخر سوره).
هفته هفتم:از اول سوره ابراهیم تا ایه 20.
همانطور که در شمارههای قبل یادآوری شد،در دو روز آخر هفته،تلاوت و تکرار ایات حفظ شده و جبران بخشهای عقب مانده روزهای دیگر و همچنین تلاوت سورههای قبلی مورد توجه زیادی قرار گیرد؛تا دستاوردهای ارزشمند گذشته،از دست نرود.
تلاوت سورههای حفظ شده
لازم به یادآوری است که در این روش،حفظ ایات قرآن با فراگیری ترجمه،تفسیر فشرده و دقایقی از معانی ایات همراه بوده و این فواید بسیار مهمی داشته،که در شمارههای قبلی، به ویژه در اولین مقالات،چندین بار به آن فواید اشاره شده است.
در حقیقت،حفظ ایات قرآن کریم از عنایات بزرگ خداوندی است؛چرا که حتی یک ایه از قرآن هم ارزش فراوانی در نزد پروردگار دارد و منشأ نزول برکات او بر بنده میشود و از دست دادن تلاوت و حفظ حتی یک ایه هم «خسران عظیمی» به بار خواهد آورد. بنابراین،باید به برنامه تلاوت و تکرار توجه عمیقی شود و این کار،با اهمیت و مراقبت زیاد و به طور منظم انجام پذیرد.
بر اساس توضیحات یاد شده در شماره قبلی،تلاوت سورههای بخش دوم قرآن،یعنی از سوره کهف تا آخر،حداقل در هر هفته به اندازه دو جزء و در صورت امکان تا سه جزء ادامه یابد و وقتی به آخر قرآن رسید،مجدداً شروع شود.تلاوت بخش اول،یعنی از سوره بقره تا سوره هود که در شماره قبلی در برنامه حفظ قرار گرفت،نیز بیشتر مورد توجه قرار گیرد.اگر ممکن شد برای دستیابی به نتیجه بهتر،هر روز،به مقدار تقریباً یک جزء و در غیر این صورت هر هفته 4یا 5 جزء تلاوت گردد.
تنوع در برنامه تلاوت و تکرار
لازم است،در جهت تلاوت سورههای حفظ شده تنوعی ایجاد شود. به این صورت که بین سورههای بزرگ،یک سوره کوچک قرار بگیرد و بین بخشهای 50 ایهای در سورههای بسیار طولانی(یعنی سورههای بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، توبه) سورههای کوچکتر تلاوت شود؛چرا که این نوع تنوع،لذّت خاصی در روح ایجاد خواهد کرد و موجب سهولت بیشتر کار خواهد شد.
توجهی به روابط ایات
در ایات قرآن داستانهای زیادی آمده است که بیشتر آنها به زندگی پیامبران و پیروان و مخالفان آنها مربوط میشود و داستان بعضی از پیامبران به طور مکرّر و درسورههای متعددی ذکر شده است.در ابتداء،باید این نکته مورد توجه قرار بگیرد که یادآوری حوادث زندگی گذشتگان در قرآن چه حکمتی داشته است.نکته دیگر اینکه این داستانها مشتمل بر همه حوادث عمر پیامبران خدا نمیشود، بلکه بعضی از حوادث زندگی آنها در داستانهای قرآنی آمده است.
نکته سوم اینکه چرا بعضی از داستانها در قرآن به طور مکرر آمده،و بیشتر از همه،داستان زندگی حضرت موسی(ع) در قرآن ذکر شده است؟
از توجه دقیق به ایات مشتمل بر داستانهای پیامبران خدا(ع)،معانی،سؤالات و نکات فراوان علمی و تفسیری دیگر روشن می شود. از این شماره به بحث و بررسی فشردهای در مورد داستانهای قرآن میپردازیم:
خداوند در ایه 3 سوره قصص میفرماید: نتلوا علیک من نبأ موسی و فرعون بالحقّ لقوم یؤمنون.
در این ایه،چند نکته باید مورد توجه قرار بگیرد.
1.موضوع ذکر قصه را با فعل مضارع «نتلوا» بیان کرده است،یعنی این داستان به طور مکرر ذکر میشود؛چرا که هم خود کلمه «تلاوت»معنای پی در پی بودن را در بردارد و هم فعل مضارع چنین معنایی را میرساند.
2.این ایه در مورد داستان و به جای کلمه «قصه»،کلمه «نبأء» را به کار برده است،و به طوری که درموارد دیگری کلمه قصه هم ذکر شده است،از جمله:
لقد کان فی قصصهم عبرة لأولی الألباب. (سوره یوسف، ایه 111)
نحن نقصّ علیک احسن القصص. (سوره یوسف، ایه 3)
فلمّا جاءه وقص علیه القصص قال لاتخف. (سوره قصص، ایه 25)
کلمه «نبأ» به خبری که دارای «فایده عظیم و یا مفید علم یا ظن است» مثل خبری که خداوند و رسولش آن را بیان کرد،گفته میشود.بنابراین،باید حکمت به کار بردن کلمه نبأ در قرآن که کلمه «نبی» هم از همان گرفته شده است،روشن گردد.
3.در ایه،«مِن»،جهت تبعیض به کار رفته و مراد این است که بخشی از داستان موسی و فرعون را بر تو،پی در پی میخوانیم! بنابراین مقصد،داستان گفتن نیست،بلکه فقط بیان بخشهایی از وقایع مربوط به موسی و فرعون(ع) به منظوری که ذکر خواهد شد،انتخاب شده است.
4.همچنین،در ایه مورد بحث کلمه «حق» به کار رفته است و مرادش یا آن است که این تلاوت توأم با حق میباشد،یا اینکه نحوه تلاوت حق است،یعنی به صورتی تلاوت میشود که هدف از ذکر آن محقق شود،به بیابان دیگر،مقصود داستان گفتن نیست، بلکه بخشهایی از این داستان انتخاب شده؛تا با روشی معین خوانده شود و نتیجه مورد نظر از آن تحقق یابد.
5.خداوند در انتهای ایه فرموده است:
«لقوم یؤمنون» یعنی این نحوه خاص تلاوت بعضی از اجزاء قصه،به منظور آموزش مؤمنان میباشد.به عبارت دیگر:این ایه بیان میکند،داستان گفتن خداوند،با روشی معین در پی رسیدن به هدفی خاص انجام می گیرد که آن هدف همان آموزش ایمان آورندگان به دین توحیدی، با استفاده از داستان و نحوه خاص بیان آن میباشد.در حقیقت،داستان گفتن در روش آموزش استخدام شده است.
نکته مهم آن که بیان مطالب مورد آموزش از ناحیه خداوند،مبنی بر روش اختصاصی معینی میباشد و با روش آموزش و بیان مطالب بین انسانها تفاوت دارد.روش آموزش خداوند، یک روش انحصاری و اختصاصی است،که انسانها قدرت ایجاد و به کار بردن آن روش را ندارند ـ به خواست خداوند،در مقالات بعدی،در این زمینه و روش داستان گفتن خداوند، به ویژه داستانهای خاص توضیحات لازم ذکر خواهد شد ـ در این روش، داستانها استخدام میشوند. یعنی روش آموزش خداوند دارای جهات و ابعاد مختلفی است که یکی از آن جهات،استخدام داستان،آن هم با روشی انحصاری، در موضوع آموزش است.
در پایان این مقاله،اشارهای به بعضی «دلائل و مستندات» قرآنی در خصوص موضوع مورد ادعا میکنیم.
با توجه به سورههایی از قرآن روشن میشود که در قرآن مجید،اساسیترین آموزشها مثل «توحید پروردگار جهانیان و قیامت و زندگی اخروی» هم،با داستان آموزش داده شده است، به طوری که قالب مباحث و آموزشها از داستان گرفته و اجزائی از داستانها فقط به منظور آموزش موضوعات معینی به کار بسته شده است.به عنوان نمونه به سوره نوح توجهی میکنیم که سورهای کوچک میباشد،با داستان حضرت نوح(ع) شروع گشته و با همین داستان نیز خاتمه یافته است. در ایه اول میفرماید:
إنا ارسلنا نوحاً الی قومه ان انذر قومک من قبل أن یأتیهم عذاب الیم… ربّ اغفرلی و لوالدی و لمن دخل بیتی مؤمناً و للمؤمنین و المؤمنات ولاتزد الظالمین الا تبار
برای آنکه مقاله از حد تعیین شده تجاوز نکند،به نوشتن ایه اول و آخر اکتفا شد،البته نیاز زیادی هم به نوشتن تمام ایات نیست؛چون خوانندگان مقاله این سوره را حفظ کردهاند و طرف خطاب «حافظان قرآن»هستند.
ملاحظه میشود که در این سوره 28 ایهای مباحث مهم توحیدی،روشهای مبارزه با بتپرستی، آثار آن و نیز حکمت عذابهای خداوند آموزش داده شده، و قالب و شکل بحث را فقط «داستان» تشکیل میدهد.یعنی مباحث علمی و عقیدتی مطرح شده و از داستان، تنها در جهت تأثیرات مورد نظر بهرهبرداری گشته و مباحث عقلی و حکیمانه به لحاظ توأم بودن با داستان جاذبه لازم را پیدا کرده است.
این بحث در مقالات بعدی ـ ان شاء اللّه ـ ادامه پیدا خواهد کرد.