مطالعه تأثیرپذیری شعرا از یکدیگر، یکی از مباحثی است که میتواند در فهم بیشتر آثار ادبی، یاریگر پژوهشگران باشد. ما در این جستار برآنیم که با روش تحلیلی- توصیفی و با ذکر شواهد شعری، به بررسی تأثیرات سبک حکایت پردازی سنایی بر مولوی بپردازیم. برآیند تحقیق اثبات میکند که مولوی با همه عظمت و بزرگی، عمیقاً متأثّر از اندیشه و آثار شاعر غزنه است و ذهن او – خودآگاه یا ناخودآگاه- به آثار سنایی توجّه دارد. تأثیرپذیری مولانا از سنایی، در زمینه ذهن، زبان، تصاویر و حکایات بسیار مشخّص و غیرقابل انکار میباشد. با این حال، سنایی برای مولانا، همانند راهنمایی است که مسیر را به او می آموزد؛ زیرا افکار، حکایات و دیدگاه های سنایی در آثار مولانا، پخته تر، فخیمتر و عمیقتر میشوند. ایماژهای شعری، افکار عرفانی، پروردن حکایات و کلام در اشعار مولوی، بسیار متعالیتر از اشعار سنایی است و به عبارتی بهتر، در راه خلق حکایات عرفانی، سنایی پیشگام است و مولانا با تأثیرپذیری از او، شعر عرفانی را به اوج خود میرساند.