وظیفه انسان در برابر هستى (12) جهان را پاس بداریم (2)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در نوشتار پیش، با یکى از ویژگىهاى جهان هستى، آشنا شدیم. دیدیم که جهان بر صراط مستقیم است و انسان نیز که جزیى بسیار ناچیز از این جهان است باید بر صراط مستقیم باشد. اکنون با ویژگى دیگرى آشنا مىشویم.
2. روزى براى همگان
بسیارى از مخلوقات این جهان، به گونهاى آفریده شدهاند که داراى خاصیت تحرّک مىباشند. این حرکت و تغیّر، ممکن است در ابعاد جسمانى و در اوصاف و کیفیات؛ و ممکن است به صورت انتقال از جایى به جایى و از وضعیتى به وضعیتى دیگر باشد. اینگونه تحرکها، نیاز به انرژى دارد. تأمین انرژى لازم، از راه جذب مواد غذایى و آب، و دفع مواد زاید، صورت مىگیرد. به علاوه موجودات حیوانى از راه مصرف در طبیعت، کارها و فعالیتهایى نیز انجام مىدهند که قطعا براى ادامه حیات آنها لازم و ضرورى است. اینها نیز نیازمند انرژى و تأمین آن از راه خوردن و آشامیدن و بهطور کلى جذب و دفع مىباشند.بنابراین، به جز جمادات، تمام نباتات و حیوانات، براى ادامه حیات خود، نیاز به جذب و دفع دارند. آنچه را آنها از عالم طبیعت جذب مىکنند، همان رزق و روزى آنهاست.
خداوند متعال، نظام آفرینش را به گونهاى طراحى کرده است که هیچ جنبندهاى از رزق و روزى خود محروم نباشد. قرآن مجید در اینباره مىفرماید:
«و ما مِنْ دابَّةٍ فى الأرضِ إلّا عَلَى اللّهِ رِزْقُها و یَعلَمُ مُسْتَقَرَّها و مُسْتَوْدَعَها کلٌّ فى کتابٍ مبینٍ(1)».
«هیچ جنبندهاى در زمین نیست جز اینکه رزق و روزى او بر عهده خداست و او قرارگاهش را (در این دنیا) و امانتگاهش را (در رحم و پس از مرگ) مىداند. همه اینها در مکتوبى روشن ثبت و ضبط گردیده است».
مقصود از «کتاب مبین»، لوح محفوظ است.
طبرسى مىگوید: «دابّة، موجود زندهاى است که صلاحیّت جنبندگى دارد و در عرف، اختصاص به حیوان پیدا کرده است(2)».
او سپس در تفسیر آیه فوق مىگوید: «هیچ جنبندهاى که بر روى زمین بجنبد، نیست، مگر اینکه خداوند، متکفل روزى اوست و او را به آنچه مقتضاى مصلحت و حکمت است، مىرساند. در این تعبیر قرآنى، تمام جن و انس و پرندگان و چارپایان و حیوانات وحشى و حشرات، داخلند(3)».
هرچند ممکن است در شمول آیه نسبت به نباتات، تردید شود، ولى بدون شک آنها هم به نحوى از صفت جنبندگى، برخوردارند. اگرچه مثل حیوانات، حرکت انتقالى ندارند، بلکه حرکات دیگرى دارند. به علاوه آنها هم رزق و روزى خود را از زمین و هوا دریافت مىکنند و به حیات خود ادامه مىدهند. تردید نسبت به شمول آیه، هنگامى قوت مىگیرد که در آیه دیگر مىفرماید:
«و ما مِنْ دابّةٍ فى الأرضِ و لا طائرٍ یطیرُ بِجَناحَیْهِ إلّا أُمَممٌ أمثالُکُم...(4)».
«هیچ جنبندهاى در روى زمین نیست و هیچ پرندهاى نیست که به دو بال خود پرواز کند، مگر آنکه امتهایى همانند شمایند».
بدیهى است که در مورد نباتات، «امّت» به کار نمىرود. اهل لغت، دابّه را به معناى راهرونده گرفتهاند(5). در آیه زیر، دابّه در معناى اخص به کار رفته است:
«و مِنَ النّاسِ و الدّوابِّ و الأنعامِ مُختَلِف ألوانُهُ».
«برخى از مردم و جنبندگان و چارپایان به رنگهاى مختلفند».
چنانکه پیداست در آیه فوق به غیر انسان و چارپایان، دابّه گفته شده است.
رزق و روزى، در مقابل حرمان و محرومیت است. به هر عطایى که از آن سود برند، روزى یا رزق گفته مىشود، اعم از اینکه طعام باشد یا علم یا غیر آن(6). حتى خداوند به باران هم رزق گفته است. چنانکه مىفرماید:
«و یُنَزِّلُ لَکُم مِنَ السَّماءِ رِزْقا(7)».
«خداوند از آسمان براى شما روزى نازل مىکند».
از نظر قرآن مجید، تنها روزىرسان، خداوند متعال است:
«إنّ اللّه هو الرَّزاقُ ذُوالقُوَّةِ المَتین(8)».
«خداوند تنها روزىرسانى است که نیرومند و استوار است».
چنین خدایى خود را ملزم و متعهد شمرده است که روزىرسان همه جنبندگان باشد و نیاز مادى و معنوى مخلوقات خود را برآورده کند و خوان نعمتش را آن چنان گسترده و بىدریغ سازد که هیچ گرسنهاى بىطعام نماند و هیچ تشنهاى از آب محروم نگردد. اعم از اینکه گرسنگان و تشنگان، گرسنه و تشنه آب و غذاى مادى باشند یا معنوى.
وظیفه انسان در برابر بهره معنوى از روزىها
اگر خداوند متعهد شده است که تمام امکانات مادى و معنوى را براى انسان و سایر جنبندگان فراهم کند و نظام طبیعت را به گونهاى بیافریند که هیچگونه کمبودى در آن احساس نشود، مسلّما از مخلوقات خود خواستهها و انتظاراتى دارد که باید برآورده شود. نباتات و حیوانات، در خط فرمانبرى و اطاعت تکوینى، حرکت مىکنند و این انسان آزاد و مختار است که احیانا تخلّف و سرپیچى مىکند. از اینرو براى توجه دادن او به رزق و روزى گسترده الهى مىفرماید:
«فَلْیَنْظُرِ الإنسانُ الى طَعامِهِ * انّا صَبَبْنَا الماءَ صَبّا * ثمّ شَقَقْنَا الارضَ شَقّا* فَأنْبَتْنا فیها حَبّا * و عِنَبا و قَضْبا * و زَیْتونا و نَخلاً * و حدائِقَ غُلبا * و فاکِهَةً و أبّا * مَتاعا لکم و لأنعامکم(9)».
«انسان باید به طعام خود بنگرد، که ما باران را فرو ریختیم، آنگاه زمین را شکافتیم و در آن، دانه انگور و زیتون و علوفه تر و نخل و باغهاى انبوه و میوه و چراگاه، رویاندیم، تا وسیله تمتّع و بهرهمندى شما و چارپایانتان باشد».
به راستى که اگر انسان به مراحل پیدایش باران، از زمانى که آبهاى روى زمین، تبخیر مىشود تا به صورت ابرهاى متراکم درمىآید و با وزش باد و فراهم شدن شرایط لازم جوى به صورت قطرات آب یا دانههاى تگرگ و برف، بر زمین مىبارد و زمین مرده را زنده مىکند، بنگرد و درباره آن به مطالعه دقیق و عمیقى که درخور یک موجود خردمند و اندیشمند است بپردازد، آیا احساس وظیفه و مسؤولیت نمىکند؟ آیا باور نمىکند که در این نظام قانونمند و هدفمند، بىهدف بودن و قانون شکستن و لاابالیگرى، جز سرافکندگى و شکست و سقوط، نتیجهاى به بار نمىآورد؟
اگر انسان نگاهى -به دیده عبرت- به گیاهان و درختان بیفکند و مراحل تطوّر و تکامل آنها را مورد مطالعه قرار دهد و سرانجام تصدیق کند که هیچ جنبندهاى بىنیاز از نباتات نیست، چه آنهایى که گیاهخوارند و چه آنهایى که گوشتخوارند و چه آنهایى که از هر دو تغذیه مىکنند، به چه نتیجهاى مىرسد؟ آیا به خود نمىگوید:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانى به کف آرىّ و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبرى
تأمل در روزىهاى معنوى
آیا انسان، تنها باید به همین غذاهاى مادى به دیده عبرت و دقّت و حیرت بنگرد؟غذاهاى معنوى چطور؟ آیا نباید به آنها نیز به دیده تأمّل و تعقّل نگریست و آیا آنها را نباید -دستکم- به اندازه نعمتهاى مادى و غذاهاى جسمى، ارج نهاد؟ در روایت آمده است:
«فلینظر الانسان الى طعامه، أىْ الى علمِهِ الّذى یَأخُذُهُ عَمَّن یَأْخُذُهُ(10)».
«اینکه باید انسان به طعامش بنگرد، یعنى به علمش بنگرد که از چه کسى اخذ مىکند».
درست است که انسان، حق دارد و باید از علوم دیگران استفاده کند و بر معلومات خود بیفزاید؛ ولى معمولاً رابطه شاگرد و معلّم به رابطه مرید و مراد مىانجامد و اخلاق و رفتار و منش معلم در متعلّم تأثیر مىگذارد و به همین جهت است که هرکس شایسته استادى و معلّمى نیست. به خصوص در علوم انسانى و علوم فلسفى و کلامى و علوم دینى. در سایر علوم، اگر شاگرد در حدى از رشد و استقامت باشد که تنها اخذ علم کند، نه اخذ دیانت و اخلاق، شاگردى کردن، پسندیده است ولى در علوم انسانى -به ویژه علوم دینى- شخصیّت و منش استاد را نباید در سنجش معیارها نادیده گرفت.
آیا انسان نباید نظرى به دریاها و منافع بىشمار آنها بیفکند؟ آیا نباید بیندیشد که خداوند بر اساس تعهّدى که در تأمین رزق و روزى بندگان کرده است، چه نعمتهاى ارزشمندى در آنها منظور کرده است که اگر نبودند، زندگى انسان و حیوانات مختل مىشد و روزگار هر دو به سیاهى و بدبختى مىگرایید؟ خداوند متعال مىفرماید:
«و هو الّذى سَخَّرَ البَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنهُ لَحما طریّا و تَسْتَخْرِجوا مِنهُ حِلْیَةً تَلْبَسونَها و تَرَى الفُلْکَ مَواخِرَ فیهِ و لِتَبْتَغوا مِنْ فَضلِهِ و لَعَلَّکُم تَشْکُرون(11)».
«اوست که دریا را رام کرد، تا از آن گوشتى تازه بخورید و از آن زیورى که به خود مىپوشید، استخراج کنید و مىبینى که کشتىها (سینه) دریا را مىشکافند تا شما بهرهمند شوید و از فضل خداوند، طلب روزى کنید و سپاسگزار باشید».
و نیز مىفرماید:
«و ما یَسْتَوِى البَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ و هذا مِلْحٌ اُجاجٌ و مِنْ کُلٍّ تأکُلونَ لَحْما طریّا و تَسْتَخْرِجونَ حِلْیَةً تَلْبَسونَها و تَرَى الفُلْکَ فیه مَواخِرَ لِتَبتَغوا من فضلِهِ و لعلّکم تشکرون(12)».
«و دو دریا یکسان نیستند، این یکى شیرین و دلنشین و نوشیدنش گواراست و این یکى شور و نمکین است و از هر کدام گوشتى تازه مىخورید و زیورى که آن را مىپوشید، استخراج مىکنید و کشتىها را مىبینى که سینه دریا را مىشکافند تا از فضل خداوند طلب روزى کنید و سپاسگزار باشید».
دریاها به اقیانوسها راه دارند. دریاها و اقیانوسها تقریبا سهچهارم کره زمین را مىپوشانند و بیشتر آنها در نیمکره جنوبى قرار دارند. گفتهاند: شورى دریاها به خاطر تخته سنگهاى نمکینى است که در ته اقیانوسها قرار دارند. بعضى از دریاها تا پانزده هزار متر عمق دارند. در زیر آب، درههایى عمیق موجود است و شبیه درههاى کوههاى مرتفعى است که در روى زمین دیده مىشوند. جزیرههاى کوچک و بزرگ، از کوههاى مرتفعى که در اعماق دریاها وجود دارند، پدید مىآیند(13).
در اعماق دریاها جانورانى گوناگون زندگى مىکنند. گاهى زمین کف دریاها از گیاهان گوناگونى پوشیده شده است. همه اینها از روزىخواران خدایند. چنانکه گیاهان و حیوانات خاکزى هم از روزىخوارانند. خدا مىداند که در اعماق دریاها چه اسرارى نهفته است. اعماق دریاها از عجایب و شگفتىهاى بىشمارى برخوردارند و علوم و دانش بشرى چیزى در حدّ الفباى علوم دریایى است و هرچه بشر از لحاظ علمى، پیشرفت کند، به اسرار نوینى دست مىیابد. اگر دریا نبود، باران نبود و اگر باران نبود، دریا نبود.
نریزد ابر بىتوفیر دریا نه بىباران شود دریا مهیّا
در دعاهاى معصومین (ع) آمده است: «یا مَنْ فى البِحارِ عَجائِبُهُ(14)»: «اى خدایى که شگقتىهاى او در دریاهااست».
نعمت منعم چراست دریا دریا؟ محنت مفلس چراست کشتى کشتى؟
جالب این است که دریاها با همه نعمتهایى که در خود دارند و با همه شگفتىهاى بىشمار خود، از نظر شگفتى و اسرار حیرتانگیز، نه به قرآن مىرسند و نه به امام. امیرالمؤمنین علیهالسلام مىفرماید:
«انّ القرآنَ ظاهرُهُ أنیقٌ و باطِنُهُ عمیقٌ لا تَفنى عجائبُهُ و لا تَنْقَضى غَرائبُهُ و لا تُکْشَفُ الظُّلُماتُ إلّا به(15)».
«ظاهر قرآن زیبا و باطن آن شگرف است. شگفتىهایش فناناپذیر و غرائبش تمامنشدنى است. تنها به وسیله قرآن است که ظلمتها برانداخته مىشود».
آرى دریاها به همراه همه شگفتىها، فنا مىپذیرند و خشک مىشوند. قرآن مجید از پر شدن و انفجار دریاها، خبر داده است(16).ولى خودش دریایى است خشکىناپذیر و فانىنشدنى و محوناپذیر و غیر قابل انفجار.
در بیانات ماندگار معصومین (ع) درباره مقام امامت، چنین آمده است:
«الأمامُ... عَجائبُهُ أکْثَرُ مِنْ عَجائِبِ البَحْرِ(17)»: «شگفتىهاى امام از شگفتىهاى دریا بیشتر است».
شاعرى در وصف سالار شهیدان، امام حسین علیهالسلام چنین سروده است:
خواستم دست و دلش را ابر و دریا بشمرم ناگهان آشفت عقل و گفت با من این چنین
ابرکى پاشید لؤلؤ تا نشد با ناله جفت بحر کى بخشید مرجان تا نزد چین بر جبین
جالب اینجاست که خداوند متعال در پایان هر دو آیهاى که درباره دریاها نازل کرده است، جمله «لعلّکم تشکرون» آورده است، تا خاطرنشان کند که خداوند، تنها در همین دریاها که احیانا بىتفاوت از کنار آنها یا بر آنها مىگذرید، این همه نعمتها براى شما قرار داد و زمینه کسب روزى براى شما فراهم کرد، تا شما شکر کنید و وظیفه بندگى به جاى آورید.
قرآن مجید با صراحت اعلام داشته است که باید دیده عبرتبین را گشود و به تماشاى رامبودن آنچه در آسمانها و زمین است نشست و از غوطهور بودن در نعمتهاى ظاهر و باطن، آگاه شد و از جدال و ستیز با نظام آفرینش و ناظم آن، خوددارى کرد. آیه زیر را با هم بخوانیم:
«ألَمْ تَرَوْا أنّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُم ما فِى السَّمواتِ و ما فِى الارضِ و أسْبَغَ عَلَیْکُم نِعَمَهُ ظاهِرَةً و باطِنةً و مِنَ النّاس مَنْ یُجادِلُ فِى اللّهِ بِغیرِ علمٍ و لا هُدىً و لا کتابٍ مُنیر(18)».
«نمىبینید که خداوند آنچه درآسمانها و آنچه در زمین است، براى شما رام ساخت و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد و برخى از مردم، بدون دانش و هدایت و کتابتى روشنگر، درباره خدا به جدال و ستیز مىپردازند».
جهانستیزى نتیجه خداستیزى است. آنان که با جهان مىستیزند، با خدا مىستیزند و آنانکه با خداوند، سر ستیز دارند، جهان را هم به بازى مىگیرند. چرا انسان از نعمتهاى خداوند، بهره صحیح نگیرد و به روزىرسانى خداوند، اعتماد نکند و از شکر و سپاس و انجام وظیفه، سر باز زند و از خدمت به دیگران و روزىرسانى که کارى است خدایى و هماهنگى با نظام آفرینش خوددارى کند؟
شخصى خدمت پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآله عرض کرد: مرا فرزندان و خواهران و برادران و برادرزادهها و خواهرزادههایى است و معیشت ما اندک است. چه خوب است دعا کنید که خداوند روزى ما را توسعه دهد! پیامبرخدا صلىاللهعلیهوآله گریه کرد و آیه «ما من دابّة فى الارض...» را قرائت نمود و فرمود:
«مَنْ کَفَّلَ بِهذهِ الأفواهِ المَضْمونةِ عَلَى اللّهِ رِزْقُها صَبَّ اللّهُ عَلَیْهِ الرِّزْقَ صَبّا کالماءِ المُنْهَمِرِ إنْ قلیلٌ فقلیلاً و إنْ کثیرٌ فکثیرا(19)»: «هرکس کفیل روزى کسانى شود که خداوند رزق آنها را ضمانت کرده است، خداوند، همچون آب باران، رزق و روزى را بر او فرو مىبارد. اگر کفالت روزى او کمتر، روزى خدا نیز کمتر و اگر آن بیشتر باشد، رزق خدا نیز بیشتر خواهد بود».
آنگاه در حقّش دعا کرد و حاضران «آمین» گفتند. او بعدها گفته بود: «از همه اطرافیان، نکوحالتر و از نظر مال، فزونتر شده است».
________________________________________
1. هود، 6.
2. مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 143.
3. همان، ص 144.
4. انعام، 38.
5. قاموس قرآن: دبّ.
6. قاموس قرآن: رزق.
7. غافر، 13.
8. ذاریات، 58.
9. عبس، 24 تا 33.
10. مجمع البحرین، طعم.
11. نحل، 14.
12. فاطر، 12.
13. لغتنامه دهخدا: دریا.
14. بحار الأنوار، ج 94، ص 391.
15. همان، ج 2، ص 284.
16. «و إذَا البِحارُ سُجِّرت» (تکویر، 7) و «و إذَا البِحارُ فُجِّرت» (انفطار، 3).
17. بحارالأنوار، ج 48، ص 70.
18. لقمان، 20.
19. تفسیر نورالثّقلین، ج 2، ص 335.
2. روزى براى همگان
بسیارى از مخلوقات این جهان، به گونهاى آفریده شدهاند که داراى خاصیت تحرّک مىباشند. این حرکت و تغیّر، ممکن است در ابعاد جسمانى و در اوصاف و کیفیات؛ و ممکن است به صورت انتقال از جایى به جایى و از وضعیتى به وضعیتى دیگر باشد. اینگونه تحرکها، نیاز به انرژى دارد. تأمین انرژى لازم، از راه جذب مواد غذایى و آب، و دفع مواد زاید، صورت مىگیرد. به علاوه موجودات حیوانى از راه مصرف در طبیعت، کارها و فعالیتهایى نیز انجام مىدهند که قطعا براى ادامه حیات آنها لازم و ضرورى است. اینها نیز نیازمند انرژى و تأمین آن از راه خوردن و آشامیدن و بهطور کلى جذب و دفع مىباشند.بنابراین، به جز جمادات، تمام نباتات و حیوانات، براى ادامه حیات خود، نیاز به جذب و دفع دارند. آنچه را آنها از عالم طبیعت جذب مىکنند، همان رزق و روزى آنهاست.
خداوند متعال، نظام آفرینش را به گونهاى طراحى کرده است که هیچ جنبندهاى از رزق و روزى خود محروم نباشد. قرآن مجید در اینباره مىفرماید:
«و ما مِنْ دابَّةٍ فى الأرضِ إلّا عَلَى اللّهِ رِزْقُها و یَعلَمُ مُسْتَقَرَّها و مُسْتَوْدَعَها کلٌّ فى کتابٍ مبینٍ(1)».
«هیچ جنبندهاى در زمین نیست جز اینکه رزق و روزى او بر عهده خداست و او قرارگاهش را (در این دنیا) و امانتگاهش را (در رحم و پس از مرگ) مىداند. همه اینها در مکتوبى روشن ثبت و ضبط گردیده است».
مقصود از «کتاب مبین»، لوح محفوظ است.
طبرسى مىگوید: «دابّة، موجود زندهاى است که صلاحیّت جنبندگى دارد و در عرف، اختصاص به حیوان پیدا کرده است(2)».
او سپس در تفسیر آیه فوق مىگوید: «هیچ جنبندهاى که بر روى زمین بجنبد، نیست، مگر اینکه خداوند، متکفل روزى اوست و او را به آنچه مقتضاى مصلحت و حکمت است، مىرساند. در این تعبیر قرآنى، تمام جن و انس و پرندگان و چارپایان و حیوانات وحشى و حشرات، داخلند(3)».
هرچند ممکن است در شمول آیه نسبت به نباتات، تردید شود، ولى بدون شک آنها هم به نحوى از صفت جنبندگى، برخوردارند. اگرچه مثل حیوانات، حرکت انتقالى ندارند، بلکه حرکات دیگرى دارند. به علاوه آنها هم رزق و روزى خود را از زمین و هوا دریافت مىکنند و به حیات خود ادامه مىدهند. تردید نسبت به شمول آیه، هنگامى قوت مىگیرد که در آیه دیگر مىفرماید:
«و ما مِنْ دابّةٍ فى الأرضِ و لا طائرٍ یطیرُ بِجَناحَیْهِ إلّا أُمَممٌ أمثالُکُم...(4)».
«هیچ جنبندهاى در روى زمین نیست و هیچ پرندهاى نیست که به دو بال خود پرواز کند، مگر آنکه امتهایى همانند شمایند».
بدیهى است که در مورد نباتات، «امّت» به کار نمىرود. اهل لغت، دابّه را به معناى راهرونده گرفتهاند(5). در آیه زیر، دابّه در معناى اخص به کار رفته است:
«و مِنَ النّاسِ و الدّوابِّ و الأنعامِ مُختَلِف ألوانُهُ».
«برخى از مردم و جنبندگان و چارپایان به رنگهاى مختلفند».
چنانکه پیداست در آیه فوق به غیر انسان و چارپایان، دابّه گفته شده است.
رزق و روزى، در مقابل حرمان و محرومیت است. به هر عطایى که از آن سود برند، روزى یا رزق گفته مىشود، اعم از اینکه طعام باشد یا علم یا غیر آن(6). حتى خداوند به باران هم رزق گفته است. چنانکه مىفرماید:
«و یُنَزِّلُ لَکُم مِنَ السَّماءِ رِزْقا(7)».
«خداوند از آسمان براى شما روزى نازل مىکند».
از نظر قرآن مجید، تنها روزىرسان، خداوند متعال است:
«إنّ اللّه هو الرَّزاقُ ذُوالقُوَّةِ المَتین(8)».
«خداوند تنها روزىرسانى است که نیرومند و استوار است».
چنین خدایى خود را ملزم و متعهد شمرده است که روزىرسان همه جنبندگان باشد و نیاز مادى و معنوى مخلوقات خود را برآورده کند و خوان نعمتش را آن چنان گسترده و بىدریغ سازد که هیچ گرسنهاى بىطعام نماند و هیچ تشنهاى از آب محروم نگردد. اعم از اینکه گرسنگان و تشنگان، گرسنه و تشنه آب و غذاى مادى باشند یا معنوى.
وظیفه انسان در برابر بهره معنوى از روزىها
اگر خداوند متعهد شده است که تمام امکانات مادى و معنوى را براى انسان و سایر جنبندگان فراهم کند و نظام طبیعت را به گونهاى بیافریند که هیچگونه کمبودى در آن احساس نشود، مسلّما از مخلوقات خود خواستهها و انتظاراتى دارد که باید برآورده شود. نباتات و حیوانات، در خط فرمانبرى و اطاعت تکوینى، حرکت مىکنند و این انسان آزاد و مختار است که احیانا تخلّف و سرپیچى مىکند. از اینرو براى توجه دادن او به رزق و روزى گسترده الهى مىفرماید:
«فَلْیَنْظُرِ الإنسانُ الى طَعامِهِ * انّا صَبَبْنَا الماءَ صَبّا * ثمّ شَقَقْنَا الارضَ شَقّا* فَأنْبَتْنا فیها حَبّا * و عِنَبا و قَضْبا * و زَیْتونا و نَخلاً * و حدائِقَ غُلبا * و فاکِهَةً و أبّا * مَتاعا لکم و لأنعامکم(9)».
«انسان باید به طعام خود بنگرد، که ما باران را فرو ریختیم، آنگاه زمین را شکافتیم و در آن، دانه انگور و زیتون و علوفه تر و نخل و باغهاى انبوه و میوه و چراگاه، رویاندیم، تا وسیله تمتّع و بهرهمندى شما و چارپایانتان باشد».
به راستى که اگر انسان به مراحل پیدایش باران، از زمانى که آبهاى روى زمین، تبخیر مىشود تا به صورت ابرهاى متراکم درمىآید و با وزش باد و فراهم شدن شرایط لازم جوى به صورت قطرات آب یا دانههاى تگرگ و برف، بر زمین مىبارد و زمین مرده را زنده مىکند، بنگرد و درباره آن به مطالعه دقیق و عمیقى که درخور یک موجود خردمند و اندیشمند است بپردازد، آیا احساس وظیفه و مسؤولیت نمىکند؟ آیا باور نمىکند که در این نظام قانونمند و هدفمند، بىهدف بودن و قانون شکستن و لاابالیگرى، جز سرافکندگى و شکست و سقوط، نتیجهاى به بار نمىآورد؟
اگر انسان نگاهى -به دیده عبرت- به گیاهان و درختان بیفکند و مراحل تطوّر و تکامل آنها را مورد مطالعه قرار دهد و سرانجام تصدیق کند که هیچ جنبندهاى بىنیاز از نباتات نیست، چه آنهایى که گیاهخوارند و چه آنهایى که گوشتخوارند و چه آنهایى که از هر دو تغذیه مىکنند، به چه نتیجهاى مىرسد؟ آیا به خود نمىگوید:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانى به کف آرىّ و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبرى
تأمل در روزىهاى معنوى
آیا انسان، تنها باید به همین غذاهاى مادى به دیده عبرت و دقّت و حیرت بنگرد؟غذاهاى معنوى چطور؟ آیا نباید به آنها نیز به دیده تأمّل و تعقّل نگریست و آیا آنها را نباید -دستکم- به اندازه نعمتهاى مادى و غذاهاى جسمى، ارج نهاد؟ در روایت آمده است:
«فلینظر الانسان الى طعامه، أىْ الى علمِهِ الّذى یَأخُذُهُ عَمَّن یَأْخُذُهُ(10)».
«اینکه باید انسان به طعامش بنگرد، یعنى به علمش بنگرد که از چه کسى اخذ مىکند».
درست است که انسان، حق دارد و باید از علوم دیگران استفاده کند و بر معلومات خود بیفزاید؛ ولى معمولاً رابطه شاگرد و معلّم به رابطه مرید و مراد مىانجامد و اخلاق و رفتار و منش معلم در متعلّم تأثیر مىگذارد و به همین جهت است که هرکس شایسته استادى و معلّمى نیست. به خصوص در علوم انسانى و علوم فلسفى و کلامى و علوم دینى. در سایر علوم، اگر شاگرد در حدى از رشد و استقامت باشد که تنها اخذ علم کند، نه اخذ دیانت و اخلاق، شاگردى کردن، پسندیده است ولى در علوم انسانى -به ویژه علوم دینى- شخصیّت و منش استاد را نباید در سنجش معیارها نادیده گرفت.
آیا انسان نباید نظرى به دریاها و منافع بىشمار آنها بیفکند؟ آیا نباید بیندیشد که خداوند بر اساس تعهّدى که در تأمین رزق و روزى بندگان کرده است، چه نعمتهاى ارزشمندى در آنها منظور کرده است که اگر نبودند، زندگى انسان و حیوانات مختل مىشد و روزگار هر دو به سیاهى و بدبختى مىگرایید؟ خداوند متعال مىفرماید:
«و هو الّذى سَخَّرَ البَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنهُ لَحما طریّا و تَسْتَخْرِجوا مِنهُ حِلْیَةً تَلْبَسونَها و تَرَى الفُلْکَ مَواخِرَ فیهِ و لِتَبْتَغوا مِنْ فَضلِهِ و لَعَلَّکُم تَشْکُرون(11)».
«اوست که دریا را رام کرد، تا از آن گوشتى تازه بخورید و از آن زیورى که به خود مىپوشید، استخراج کنید و مىبینى که کشتىها (سینه) دریا را مىشکافند تا شما بهرهمند شوید و از فضل خداوند، طلب روزى کنید و سپاسگزار باشید».
و نیز مىفرماید:
«و ما یَسْتَوِى البَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ و هذا مِلْحٌ اُجاجٌ و مِنْ کُلٍّ تأکُلونَ لَحْما طریّا و تَسْتَخْرِجونَ حِلْیَةً تَلْبَسونَها و تَرَى الفُلْکَ فیه مَواخِرَ لِتَبتَغوا من فضلِهِ و لعلّکم تشکرون(12)».
«و دو دریا یکسان نیستند، این یکى شیرین و دلنشین و نوشیدنش گواراست و این یکى شور و نمکین است و از هر کدام گوشتى تازه مىخورید و زیورى که آن را مىپوشید، استخراج مىکنید و کشتىها را مىبینى که سینه دریا را مىشکافند تا از فضل خداوند طلب روزى کنید و سپاسگزار باشید».
دریاها به اقیانوسها راه دارند. دریاها و اقیانوسها تقریبا سهچهارم کره زمین را مىپوشانند و بیشتر آنها در نیمکره جنوبى قرار دارند. گفتهاند: شورى دریاها به خاطر تخته سنگهاى نمکینى است که در ته اقیانوسها قرار دارند. بعضى از دریاها تا پانزده هزار متر عمق دارند. در زیر آب، درههایى عمیق موجود است و شبیه درههاى کوههاى مرتفعى است که در روى زمین دیده مىشوند. جزیرههاى کوچک و بزرگ، از کوههاى مرتفعى که در اعماق دریاها وجود دارند، پدید مىآیند(13).
در اعماق دریاها جانورانى گوناگون زندگى مىکنند. گاهى زمین کف دریاها از گیاهان گوناگونى پوشیده شده است. همه اینها از روزىخواران خدایند. چنانکه گیاهان و حیوانات خاکزى هم از روزىخوارانند. خدا مىداند که در اعماق دریاها چه اسرارى نهفته است. اعماق دریاها از عجایب و شگفتىهاى بىشمارى برخوردارند و علوم و دانش بشرى چیزى در حدّ الفباى علوم دریایى است و هرچه بشر از لحاظ علمى، پیشرفت کند، به اسرار نوینى دست مىیابد. اگر دریا نبود، باران نبود و اگر باران نبود، دریا نبود.
نریزد ابر بىتوفیر دریا نه بىباران شود دریا مهیّا
در دعاهاى معصومین (ع) آمده است: «یا مَنْ فى البِحارِ عَجائِبُهُ(14)»: «اى خدایى که شگقتىهاى او در دریاهااست».
نعمت منعم چراست دریا دریا؟ محنت مفلس چراست کشتى کشتى؟
جالب این است که دریاها با همه نعمتهایى که در خود دارند و با همه شگفتىهاى بىشمار خود، از نظر شگفتى و اسرار حیرتانگیز، نه به قرآن مىرسند و نه به امام. امیرالمؤمنین علیهالسلام مىفرماید:
«انّ القرآنَ ظاهرُهُ أنیقٌ و باطِنُهُ عمیقٌ لا تَفنى عجائبُهُ و لا تَنْقَضى غَرائبُهُ و لا تُکْشَفُ الظُّلُماتُ إلّا به(15)».
«ظاهر قرآن زیبا و باطن آن شگرف است. شگفتىهایش فناناپذیر و غرائبش تمامنشدنى است. تنها به وسیله قرآن است که ظلمتها برانداخته مىشود».
آرى دریاها به همراه همه شگفتىها، فنا مىپذیرند و خشک مىشوند. قرآن مجید از پر شدن و انفجار دریاها، خبر داده است(16).ولى خودش دریایى است خشکىناپذیر و فانىنشدنى و محوناپذیر و غیر قابل انفجار.
در بیانات ماندگار معصومین (ع) درباره مقام امامت، چنین آمده است:
«الأمامُ... عَجائبُهُ أکْثَرُ مِنْ عَجائِبِ البَحْرِ(17)»: «شگفتىهاى امام از شگفتىهاى دریا بیشتر است».
شاعرى در وصف سالار شهیدان، امام حسین علیهالسلام چنین سروده است:
خواستم دست و دلش را ابر و دریا بشمرم ناگهان آشفت عقل و گفت با من این چنین
ابرکى پاشید لؤلؤ تا نشد با ناله جفت بحر کى بخشید مرجان تا نزد چین بر جبین
جالب اینجاست که خداوند متعال در پایان هر دو آیهاى که درباره دریاها نازل کرده است، جمله «لعلّکم تشکرون» آورده است، تا خاطرنشان کند که خداوند، تنها در همین دریاها که احیانا بىتفاوت از کنار آنها یا بر آنها مىگذرید، این همه نعمتها براى شما قرار داد و زمینه کسب روزى براى شما فراهم کرد، تا شما شکر کنید و وظیفه بندگى به جاى آورید.
قرآن مجید با صراحت اعلام داشته است که باید دیده عبرتبین را گشود و به تماشاى رامبودن آنچه در آسمانها و زمین است نشست و از غوطهور بودن در نعمتهاى ظاهر و باطن، آگاه شد و از جدال و ستیز با نظام آفرینش و ناظم آن، خوددارى کرد. آیه زیر را با هم بخوانیم:
«ألَمْ تَرَوْا أنّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُم ما فِى السَّمواتِ و ما فِى الارضِ و أسْبَغَ عَلَیْکُم نِعَمَهُ ظاهِرَةً و باطِنةً و مِنَ النّاس مَنْ یُجادِلُ فِى اللّهِ بِغیرِ علمٍ و لا هُدىً و لا کتابٍ مُنیر(18)».
«نمىبینید که خداوند آنچه درآسمانها و آنچه در زمین است، براى شما رام ساخت و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد و برخى از مردم، بدون دانش و هدایت و کتابتى روشنگر، درباره خدا به جدال و ستیز مىپردازند».
جهانستیزى نتیجه خداستیزى است. آنان که با جهان مىستیزند، با خدا مىستیزند و آنانکه با خداوند، سر ستیز دارند، جهان را هم به بازى مىگیرند. چرا انسان از نعمتهاى خداوند، بهره صحیح نگیرد و به روزىرسانى خداوند، اعتماد نکند و از شکر و سپاس و انجام وظیفه، سر باز زند و از خدمت به دیگران و روزىرسانى که کارى است خدایى و هماهنگى با نظام آفرینش خوددارى کند؟
شخصى خدمت پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآله عرض کرد: مرا فرزندان و خواهران و برادران و برادرزادهها و خواهرزادههایى است و معیشت ما اندک است. چه خوب است دعا کنید که خداوند روزى ما را توسعه دهد! پیامبرخدا صلىاللهعلیهوآله گریه کرد و آیه «ما من دابّة فى الارض...» را قرائت نمود و فرمود:
«مَنْ کَفَّلَ بِهذهِ الأفواهِ المَضْمونةِ عَلَى اللّهِ رِزْقُها صَبَّ اللّهُ عَلَیْهِ الرِّزْقَ صَبّا کالماءِ المُنْهَمِرِ إنْ قلیلٌ فقلیلاً و إنْ کثیرٌ فکثیرا(19)»: «هرکس کفیل روزى کسانى شود که خداوند رزق آنها را ضمانت کرده است، خداوند، همچون آب باران، رزق و روزى را بر او فرو مىبارد. اگر کفالت روزى او کمتر، روزى خدا نیز کمتر و اگر آن بیشتر باشد، رزق خدا نیز بیشتر خواهد بود».
آنگاه در حقّش دعا کرد و حاضران «آمین» گفتند. او بعدها گفته بود: «از همه اطرافیان، نکوحالتر و از نظر مال، فزونتر شده است».
________________________________________
1. هود، 6.
2. مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 143.
3. همان، ص 144.
4. انعام، 38.
5. قاموس قرآن: دبّ.
6. قاموس قرآن: رزق.
7. غافر، 13.
8. ذاریات، 58.
9. عبس، 24 تا 33.
10. مجمع البحرین، طعم.
11. نحل، 14.
12. فاطر، 12.
13. لغتنامه دهخدا: دریا.
14. بحار الأنوار، ج 94، ص 391.
15. همان، ج 2، ص 284.
16. «و إذَا البِحارُ سُجِّرت» (تکویر، 7) و «و إذَا البِحارُ فُجِّرت» (انفطار، 3).
17. بحارالأنوار، ج 48، ص 70.
18. لقمان، 20.
19. تفسیر نورالثّقلین، ج 2، ص 335.