آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

در این مقاله با بررسی موضوعاتی درباره آفرینش عالم و سیر اندیشه غزالی درباره آنها با توجه به کتاب آفرینش و نظام کیهانی: غزالی و ابن سینا [1] اثر ریچارد ام. فرانک، تأثیرپذیری غزالی از ابن سینا و رویگردانی او از سنت اشاعره، به نمایش گذاشته می شود. غزالی در دیدگاه رایج، به خصوص در میان شرق شناسان، مشهور به متکلمی اشعری مسلک و معاند با فلسفه است. در بیست وچند سال اخیر بازخوانی جدیدی در آثار غزالی صورت گرفته که موجب تغییر نگرش دیدگاه سنتی درباره او شده و این بازخوانی تا حد زیادی به دنبال تحقیقات فرانک صورت پذیرفته است. فرانک در کتاب خود با تحلیل متونی کلیدی در آثار گوناگون غزالی، برخلاف دیدگاه رایج پیش می رود و به نتایج مهمی درباره دیدگاه های مختلف غزالی می رسد که ازجمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد: معرفی جهان به عنوان سلسله ای مبتنی بر روابط علّی، بیان نظریه ای مشابه نظریه فیض ابن سینا، قائل بودن به فاعلیتِ باواسطه و غیرمستقیم خدا در عالم ، ضرورت و وجوب آفرینش عالم، نزدیکی موضع غزالی و ابن سینا در مسئله حدوث و قدم عالم. بر مبنای نظر فرانک، بسیاری از نظرهایی که غزالی آنها را رد کرده، در مقایسه با نظرهایی که در آنها از ابن سینا پیروی کرده، بی اهمیت بوده است و دیدگاه های وی بیش از آنکه متأثر از اشاعره باشد، دیدگاه هایی سینوی به شمار می آید. در پژوهش حاضر با رجوع به سایر آثار فرانک و دیگر غزالی شناسان و نیز آثار گوناگون غزالی و ابن سینا و بیان آرای ایشان، تلاش شده است تا خواننده با دیدگاه های غزالی شناسان جدید و نیز نظر فرانک در کتاب مذکور آشنا شود و تا اندازه ای درباره آنها به داوری بپردازد؛ ضمن اینکه کوشش شده است که نسبت به نظرگاه آنان نیز ارزیابی ای صورت گیرد.

تبلیغات