آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

در نوشتار پیش رو کاهش همخوان های انفجاری در گفتار پیوسته فارسی در چارچوب واج شناسی آزمایشگاهی بررسی شده است. داده ها طوری طراحی شدند که همخوان های انفجاری در یکی از سه جایگاه آغازی، میانی (بین دو واکه) و پایانی کلمه قرار بگیرند؛ همچنین، همخوان ها ازنظر بافت آوایی (بافت واکدار و بی واک) و موضع تکیه (تکیه بر و بی تکیه) با یکدگیر تفاوت داشتند. مقادیر دیرش همخوان های انفجاری و همچنین فراوانی وقوع تظاهر آوایی آن ها به صورت گونه های انفجاری، سایشی و ناسوده محاسبه شد. نتایج نشان داد که انفجاری های بی واک نسبت به کاهش، مقاومت نشان می دهند و در هیچ بافتی از میزان قوت همخوانی آن ها کاسته نمی شود؛ ولی انفجاری های واکدار بسته به دو عامل جایگاه و بافت آوایی به درجات مختلف کاهش می یابند. بیشترین میزان کاهش مربوط به جایگاه بین واکه ای است که در آن هم از دیرش انفجاری ها (واکدار) کاسته می شود و میزان گرفتگی آن ها از گونه انفجاری به ناسوده تغییر می کند. کاهش انفجاری های واکدار در جایگاه های آغازی و پایانی کلمه در مجاورت آواهای واکدار تنها به صورت کوتاه شدگی همخوان یا کاهش دیرش است. نتایج به دست آمده با دیدگاه آوایی به کاهش همخوانی مطابقت بیشتری دارد و سازوکارهای تولیدی ناظر بر فرایند کاهش همخوان را به صورت کاهش درجهت افزایش رسایی، کاهش درجهت کم کوشی تولیدی و کاهش درجهت کوتاه شدگی (کم شدن دیرش) تأیید می کند. این یافته ها با محدودیت های ادراکی ناظر بر فرایند کاهش نیز مطابقت دارد که براساس آن کاهش در درون یک سازه نوایی مانند کلمه نسبت به مرز آغازی و پایانی آن سازه رایج تر است؛ کاهش در مجاورت واکه ها رایج تر از همخوان هاست و احتمال کاهش یک همخوان انفجاری به ناسوده بیشتر از سایشی است.

تبلیغات