شکل گیری جریان نوگرایی در فرارود قرن نوزدهم/سیزدهم که نظام اندیشه ای مسلط بر آن به دلیل تعامل نداشتن با جهان در رکود و ایستایی کم نظیری بود، آغاز رقابتی جدی و پرتنش میان دو جریان فکری بود. مطالعه این رقابت، ابهام جدی در مورد نحوه به کارگیری قدرت و یارگیری آن ها در جامعه ایجاد می کند. در این نوشتار با پرهیز از ورود به بحث مرسوم دعوای جدیدی و قدیمی و قضاوت مثبت و منفی درباره آن ها، این مسئله را بررسی می کنیم که چگونه جریان جدیدی با وجود تثبیت و عینیت گفتمان حاکم (قدیمی)، با استفاده از ابزار مطبوعات نظام معنایی خود را هژمونیک می سازد؟ چارچوبی که برای نظم بخشی و دقت در متن روزنامه به کارگرفته می شود، نظریه گفتمان لاکلا و موفه است؛ زیرا در شرایط وجود دشمنی میان نیروهای سیاسی مختلف در جامعه در دسته بندی فرایندی مفاهیم کارکرد مناسبی دارد. پاسخ آغازین ما این است: «محرّران جدیدی روزنامه با آگاهی از احوال جهان و تمسک به سنت اصیل اسلامی، ضمن تلاش برای بیداری خرد دینی توده های مردم، نظام معنایی رقیب را که بر سنت های بومی و دینی تأکید داشت به حاشیه راندند و در راه تثبیت خود گام برداشتند». نتیجه این شد که فرایند هژمونیک سازی نظام معنایی جدیدی در روزنامه بخارای شریف به وسیله معرفی خرده مفاهیم جدیدی، برجسته سازی مفاهیم پذیرفته شده و همچنین غیریت سازی ضعیف گفتمان رقیب، صورت پذیرفت.