آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

دهخدا، یکی از تأثیرگذارترین نخبگانِ سیاسی ادبی ایران در روزگارِ مشروطیت است. او، با قلمی توانمند و نگاهی نافذ، در طولِ سالیانِ دراز، به مهم ترین مسائلِ سیاسی ایرانِ روزگارِ مشروطه پرداخته بود. در میانِ اهلِ ادب و فرهنگ، شاید، کمتر کسی به اندازه دهخدا پیدا می شد که هم در عرصه اندیشه و هم در عرصه عمل به عنوانِ ناظری آگاه و ناقد، وضعیتِ موجود را بشناسد. شناختِ ایده هایِ مهمِّ سیاسیِ او، ورایِ شخصیتِ ادبی و فرهنگیِ والایش، نقشِ مهمّی در فهمِ درست از مشروطیت دارد. او، یک «ترقّی خواهِ» تمام عیار بود که نگاهی ملّی و ایرانی به این مقوله داشت که نمودِ مهمِ آن را در لغت نامه ارجمندش می توان دید. بر مبنایِ این ترقّی خواهی، او مشروطیت را، در وجهِ ایجابی، نظامی سیاسی حقوقی و مبتنی بر آزادی می دانست و در وجهِ سلبی، آن را مُضادِّ «استبداد» تعریف می کرد. دهخدا را باید در تداومِ اندیشه گرانِ رده اوّلِ عصرِ قاجار دانست، که از آنان گامی فراتر می نهد و به سویِ فهم و درکِ متفاوتی از آن گام برمی دارد. این مقاله، سعی در تبیینِ درکِ دهخدا از مشروطیت، با در نظر داشتنِ جایگاهِ او در تاریخِ فکرِ جدید ایران زمین است.

تبلیغات