ناگفتههای تلخ جنگ
آرشیو
چکیده
متن
قدیمیها میگویند:
«زخم زبان، از زخم شمشیر سوزندهتر است.» فروردین سال 1368 نزدیک به نهماه از آن نامه مهم محسن رضایی که برای پیروزی در جنگ مقابل عراق زپرتی، حتما باید بمب اتم داشته باشیم(!)، القائات هاشمی رفسنجانی درباره اینکه دیگر نیرو به جبهه نمیرود، ناکامیها و ناتوانیهای ما در مقابل عراق و سرانجام نوشاندن جام زهر به امام و پذیرش قطعنامه 598 میگذشت.
بنابر برخی اطلاعات درز کرده به بیرون که در بولتنهای سازمانها و نهادها منتشر میشد، با توجه به کارشکنیهای عراق درباره اجرای قطعنامه 598 و حمایت جانبدارانه آمریکا و سازمان ملل در این زمینه، حضرت امام در دیدار با برخی مسئولین کشور و بهخصوص مسئولین جنگ، از جمله میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی، نکته مهمی فرمودند که متأسفانه همچون برخی نظرات مهم ایشان، تا امروز منتشر نشده است.
امام سخنانی به این مضمون فرمودند:
«پس چه شد صلحی که مدام صلح صلح میکردید؟ اگر نمیتوانید، بروید کنار تا خودم جنگ را به روش خودم ادامه بدهم.»
بعد از این نهیب امام، مسئولین جنگ، هاشمی و رضایی به فکر آمادهسازی نیروها و عملیات برای بازپسگیری بخشهایی از خاک کشورمان که همچنان در اشغال عراق بود، افتادند.
یکی از فرماندهان آن زمان اظهار داشت:
«تا امروز با انگیزه شهادت و این چیزها نیروها به جبهه میآمدند، ولی در عرض چند ماه گذشته، آنقدر نسبت به بسیجیها بیاعتنایی و بیتوجهی شده که بعید میدانم برای عملیات مجدد به جبهه بیایند. اگر شما میتوانید آنها را بیاورید پای کار، ما عملیات میکنیم.»
در یکی از جلسات که همه مسئولین مملکتی حضور داشتند، یکی از افراد که در ایام جنگ جمله زیبایی درباره بسیجیان فرموده بود و همچنان بر دیوار پادگانها نقش بسته بود، سخن قابل توجهی گفت.
ایشان که امروز از سردمداران فکری مدعی اصلاح طلبی است(!) قبلا گفته بود:
«خداوند در آسمانها ملایکه را دارد و در زمین بسیجیها را.»
درباره به میدان آوردن مجدد بسیجیها گفت:
«من که تا حالا چندین بار گفتهام یک مقدار تلویزیون رنگی و یخچال و از این چیزها به بسیجیها بدهید تا اگر مثل امروز دچار مشکل و محتاج آنان شدیم، انگیزه داشته باشند و دوباره به میدان بیایند.»
من یکی که فقط منتظرم روز قیامت جلوی این شخصیت دیندان و محترم(!) را بگیرم و بگویم: اگرچه هیچیک از بستگانت نه در جنگ شرکت داشتند و نه جانباز و شهید دادهای، چگونه جواب چند صدهزار شهید و جانباز و بسیجی را که خالصانه و فقط و فقط برای رضای خدا به جبهه رفتند و نه از دید جنابعالی برای تلویزیون رنگی و یخچال، جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند، خواهی داد؟! چرا با خودت تا این حد دوگانهای؟!
راستی! حضرتعالی و همفکرانتان که امروز شدیدا داعیهدار ارزشها و خط امام شدهاید(!) برای تلویزیون رنگی و یخچال و بنز ضد گلوله، انقلاب کردید؟!