برای اولین بار در ایران رشته مطالعات زنان، در سال 1380 در مقطع کارشناسی ارشد آغاز به کار نمود و پس از گذشت ده سال نیز در 1390 در مقطع دکتری به جذب دانشجو پرداخت. گذشت زمان قابل توجه از تأسیس این رشته و حیات پرفراز و نشیب آن اقتضا می کرد تا وضعیت آن مورد بررسی قرار گیرد. هدف مقاله حاضر بررسی چالش های رشته و راهکارهای رفع آن بوده است و در این راستا با رویکرد کیفی، به جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه با بیست نفر از متخصصان، و سپس تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبه ها پرداخته است. بر اساس یافته ها طراحی غیراصولی رشته، ضعف و نقص برنامه درسی، بازنگری های غیرتخصصی و ناکارآمد، کمبود اساتید متخصص، شرایط نادرست پذیرش دانشجو، ضعف تخصص علمی و کارآمدی فارغ التحصیلان، نبود جایگاه شغلی مناسب برای فارغ التحصیلان، تضاد رویکردی دست اندرکاران، فقر نظریه پردازی، گسست دانشگاه و دولت در مطالعات زنان، ضعف کارآمدی رشته در حل مسائل زنان و تأثیرپذیری همه جانبه رشته از سیاست، از چالش ها بوده که راهکارهای متخصصان برای رفع آن اصلاح ساختار رشته، بازنگری تخصصی برنامه درسی، استفاده از اساتید دغدغه مند و دارای تخصص نظری، تجربی و بومی، اصلاح نحوه پذیرش دانشجو، تقویت بنیان نظری رشته، تقویت ارتباط دانشگاه با نهادهای مؤثر حوزه زنان و پیوند نحله های مختلف فکری مطالعات زنان است.