لطایف قرآنی:کوتاه و خواندنی
آرشیو
چکیده
متن
گرفروتن نشست خاقانی نه او را عیب ونه تو را ادب است
«قل هوالله» نیز در قرآن زیر «تبت یدی ابی لهب» است.
روزی خاقانی،شاعر بزرگ وارد مجلس شد.حاضران،به قصد تخفیف خاقانی،او را زیر دست شخص بیفضل و دانشی نشاندند.خاقانی بی درنگ خطاب به صدر نشین مجلس گفت:
***
کودکی در مکتبخانه نزد معلم خود،درس پس میداد.چون به این آیه رسید:«و إن علیک اللعنة إلی یوم الدین» (یعنی تا روز قیامت بر تو لعنت باد)، آیه را تکرار کرد.معلم عصبانی شد و گفت:«و علیک وعلی والدیک»(یعنی بر تو و پدر و مادرت لعنت باد).
کودک معصوم، بی خبر از آن که خشم معلم را دو چندان خواهد کرد، صادقانه پرسید:استاد! در مصحفی که من دارم فقط«علیک» هست، ولی «علی والدیک» نیست.اضافه کنم؟
نقیرحمانی
***
به بخیلی گفتند: چرا به فقیران نان نمیدهی؟ او در پاسخ، این آیه را خواند: «اَنُطْعِمُ مَن لَو یشاءَ اللهُ اَطْعَمَهُ»1؛یعنی اینها بندگان خدایند. اگر خدا میخواست، خودش سیرشان میکرد و این فضولی به من نرسیده است.
***
روزی ابوالعینا، یکی از ادیبان معروف، از خانه بیرون آمد تا نزد خلیفهی وقت برود.دختر خردسالش پرسید: کجا میروی؟ گفت: نزد خلیفه. دختر گفت: از این رفتن چه سودی به دست میآوری و اگر نروی، چه زیانی خواهی دید؟ ابوالعینا گفت: هیچ! دختر گفت:«یا اَبَتِ لمَ تَعْبُدْ ما لا یسْمَعُ ولایبصِرُ ولایغنی عَنکَ شَیئا»2؛ بابا! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه نیازمندیهای تو را تأمین میکند؟ ابوالعینا از این سخن دخترش متنبّه شد!!!
***
شخص عالمی به مسجد وارد شد.دید کسی میگوید:لا سبحان الله ، لا سبحان الله …! عالم از او پرسید: این چگونه ذکری است که میگویی؟ او گفت: می خواستم سی و سه مرتبه سبحانالله بگویم که به اشتباه چهل مرتبه گفتم. اکنون آن زیادی را پس میگیرم!
1. یس،47.
2.مریم،42.
«قل هوالله» نیز در قرآن زیر «تبت یدی ابی لهب» است.
روزی خاقانی،شاعر بزرگ وارد مجلس شد.حاضران،به قصد تخفیف خاقانی،او را زیر دست شخص بیفضل و دانشی نشاندند.خاقانی بی درنگ خطاب به صدر نشین مجلس گفت:
***
کودکی در مکتبخانه نزد معلم خود،درس پس میداد.چون به این آیه رسید:«و إن علیک اللعنة إلی یوم الدین» (یعنی تا روز قیامت بر تو لعنت باد)، آیه را تکرار کرد.معلم عصبانی شد و گفت:«و علیک وعلی والدیک»(یعنی بر تو و پدر و مادرت لعنت باد).
کودک معصوم، بی خبر از آن که خشم معلم را دو چندان خواهد کرد، صادقانه پرسید:استاد! در مصحفی که من دارم فقط«علیک» هست، ولی «علی والدیک» نیست.اضافه کنم؟
نقیرحمانی
***
به بخیلی گفتند: چرا به فقیران نان نمیدهی؟ او در پاسخ، این آیه را خواند: «اَنُطْعِمُ مَن لَو یشاءَ اللهُ اَطْعَمَهُ»1؛یعنی اینها بندگان خدایند. اگر خدا میخواست، خودش سیرشان میکرد و این فضولی به من نرسیده است.
***
روزی ابوالعینا، یکی از ادیبان معروف، از خانه بیرون آمد تا نزد خلیفهی وقت برود.دختر خردسالش پرسید: کجا میروی؟ گفت: نزد خلیفه. دختر گفت: از این رفتن چه سودی به دست میآوری و اگر نروی، چه زیانی خواهی دید؟ ابوالعینا گفت: هیچ! دختر گفت:«یا اَبَتِ لمَ تَعْبُدْ ما لا یسْمَعُ ولایبصِرُ ولایغنی عَنکَ شَیئا»2؛ بابا! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه نیازمندیهای تو را تأمین میکند؟ ابوالعینا از این سخن دخترش متنبّه شد!!!
***
شخص عالمی به مسجد وارد شد.دید کسی میگوید:لا سبحان الله ، لا سبحان الله …! عالم از او پرسید: این چگونه ذکری است که میگویی؟ او گفت: می خواستم سی و سه مرتبه سبحانالله بگویم که به اشتباه چهل مرتبه گفتم. اکنون آن زیادی را پس میگیرم!
1. یس،47.
2.مریم،42.