در سالیان اخیر، یکی از انواع تعاملات شاخه های مختلف علوم انسانی با یکدیگر، مطالعات میان رشته ای مرتبط با اسطوره است که گفتمان های مختلفی را در دانش های متعددی همانند تاریخ، اسطوره شناسی، هنر، ادبیات، زبان شناسی و غیره ایجاد کرده است. اندیشمندان و محققان هر یک از این علوم، توانسته اند همگام با این گفتمان ها، نظریه ها، روش ها و حتی تعاریف تازه ای از اسطوره و راهبردهای نوینی برای مطالعة آن ارائه کنند. شناخت تمایزات این علوم مختلف و آشنایی با صاحب نظران هر یک و اندیشه های ایشان، نقش بسیار مؤثری در توسعة مطالعات قرآنی داشته و راهبردهای نوینی را برای پژوهشگران حوزة دین در این زمینه فراهم ساخته است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن است که بدون هیچ گونه پیش داوری یا تحمیل باوری، انواع مطالعات میان رشته ای ممکن میان اسطوره (به معنای عام آن) و قرآن کریم را به بحث بگذارد و از آنجا انواع تعاملات ممکن میان این دو حوزه را از دریچة علوم مرتبط بررسی نماید. مطابق یافته های این تحقیق، دست کم چهار شاخة اصلی تاریخ، زبان شناسی، ادبیات و علم کلام را می توان به عنوان رایج ترین گفتمان ها در این زمینه که در دوران معاصر رشد یافته و شکل گرفته اند نام برد. البته هر یک از این شاخه ها، خود زیربخش هایی نیز دارند که در نهایت، تعاملی ترارشته ای را در این حوزه رقم می زنند.