آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۰

چکیده

در سیاهه بلند بالای خصلت های ناپسند ایرانیان! زمان ناسنجی و بی نظمی و نسقی یک مؤلفه با اهمیت در امر توسعه است و متأسفانه این واقعیت دارد که امروزه ما با این پدیدة بی نظمی و بی برنامگی کم وبیش در اغلب مؤسسات و سازمان های دولتی و غیردولتی روبرو هستیم. اما آیا این پدیده مسئله ای نوظهور است و یا برای ایرانیان امری همیشگی بوده است؟ اگر همیشگی بوده، ریشه این بی توجهی در کجاست؟ آیا این درست است که ریشة بی توجهی به زمان، مربوط به فرهنگِ روستایی حلول کرده در شهرهای ما می باشد؟ اگر این سخن درست است چه اتفاقی افتاده و از کی روستائیان ایران گروه مرجع شهریان شده اند؟! اگر این نظر درست نیست پس بی توجهی به زمان و عدم مدیریت آن امروزه در شهرها و در میان جوانان ما از کجا نشأت گرفته و یا اگر تحت تأثیر مسائل عمده تر درونی به وقوع پیوسته این مسائل ناشناخته و دیده نشده کدامند؟ اگر این سخن درست که این وضعیت حاصل معیشت و گذران دهقانی است، چگونه فرهنگ تولیدی و کشاورزی و باغداری و دامداری و زنبورداری و ماکیان داری و نوغان داری و صیادی با نظم های جغرافیایی و الزامات فرمانمند ارگانیسم های گیاهی و حیوانی در طی چند هزار سال با این زمان ناسنجی و بی نظمی سازگار شود؟ زمان ناسنجی و بی نظمی برخاسته از فرهنگ مصرفی است یا تولیدی؟ ایرانیان امروز آیا تحت تأثیر خرده فرهنگ تولیدی روستایی و فرهنگ درون زای بومی خود می باشند، یا تحت تأثیر فرهنگ مصرفی عوامل مؤثر برون زا؟ و بالاخره بی توجهی به زمان و نظم در ژنتیک ایرانیان نهفته است یا در فرهنگ آن ها؟ و اگر در فرهنگ و تاریخ آن ها است علت است یا معلول؟

تبلیغات