آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۵

چکیده

پژوهش حاضر، با هدف توسعه مؤلفه های یادگیری سازمانی بر پایه بینش سازمانی کارکنان دانشگاه پیام نور تهران صورت گرفته است. روش پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان (مدیران و کارشناسان) دانشگاه پیام نور استان تهران به تعداد 120 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان، پس از نمونه برداری تصادفی، 91 پاسخ نامه انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها دو پرسش نامه محقق ساخته بینش با 40 و یادگیری سازمانی با 42 ماده بود، روایی ابزارها به وسیله روایی سازه و اعتبار آنها از طریق آلفای کرونباخ (90/0 و 96/0) به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر آن است که بینش سازمانی و یادگیری سازمانی کارکنان هر یک مرکب بر شش مؤلفه است که روی هم به ترتیب 1/49 و 5/63 درصد از واریانس کل بینش و یادگیری سازمانی را پوشش می دهند. تعیین فاصله اطمینان 99 درصدی متغیرها نشان داد که مؤلفه های بینش کارکنان در جامعه مورد مطالعه بالا و عوامل یادگیری سازمانی به جز رهبری راهبردی و مهارت فردی نیز بالاست اما مؤلفه های دیگر در سطح متوسط ارزیابی گردید. پس از اجرای آزمون فریدمن، رتبه بندی مؤلفه های بینش در جامعه به ترتیب؛ ارتباطات، نگرش، بهره وری، خلاقیت، سرپرستی و نظارت و آزادی عمل، اما رتبه بندی مؤلفه های یادگیری سازمانی در جامعه به ترتیب؛ مهارت فردی، رهبری راهبردی، چشم انداز، توانمندسازی، مدل ذهنی و یادگیری تیمی است. به استثنای سرپرستی و نظارت که با تجربه خدمتی رابطه دارد، هیچ یک از متغیرهای دیگر با ویژگی های فردی رابطه ندارند. در نهایت نتایج اجرای مدل همبستگی بنیادی، در برون داد نهایی تنها یک زوج مدل بهینه معرفی کرد.

تبلیغات