الگوهای رفتار با والدین:نیکی به مادر
آرشیو
چکیده
متن
«مریم(س)»، تنها مادر بدون همسر شناخته شده در عالم، و تنها مربی وسرپرست مهربان حضرت عیسی(ع) است و نام سوره مبارکهای در قرآن کریم است که لطف، رحمت، مهر و محبت را به زیباترین وجه به نمایش گذارده است.
اسم جلاله «اللّه» از هرواژه دیگر در قرآن بیشتر به کار رفته است، با این حال در سوره مریم، اسم «رحمن» که نشانگر رحمانیت عام و گسترده خداوند است، بر اسم «اللّه» پیشی گرفته و دو برابر آن تکرار شده است.(1) باین ترتیب با اینکه حجم سوره مریم حدود یک صدم کل قرآن است، اما نزدیک به یک سوم مجموعِ مواردی که اسم «رحمن» در قرآن بکار رفته، در این سوره آمده است.(2) چنین تأکید و تمرکزی نشان میدهد، موضوع «رحمانیت» محور اساسی سوره و از کلمات کلیدی آن برای گشودن گنجینه اخلاقی آن بشمار میرود.
داستان انبیا و رسولان و ابلاغ اندیشههای احیا کننده در ارتباط با امتها و اقوام، در سورههای متعددی از قرآن آمده است، امّا در سوره مریم عمدتاً از خلق و خوی و سجایای اخلاقی پیامبران که از ارتباطشان با پروردگار و مناجاتها و راز و نیازهای عاشقانه آنها حاصل گشته، سخن گفته است. ذکر حالات عرفانی آنان در: دعا، سجده، عبادت، اخلاص، استغفار، تسبیح، تقرب، توبه و… تلاوت کننده را به عوالم شورانگیزی سیر میدهد که با هیچ شور و نشاطی قابل قیاس نیست.
پیامبران در پیوند با پروردگار، پایههای شخصی اخلاقی خود را پیریزی میکردند و با پروای از او و پیراستن نفس و پاکیزگی دل، جلوه گاه لطف و رحمت به بندگان میگشتند و زیباترین رفتار را در مناسبات با دوست و دشمن، تعلیم میدادند و اسوه و الگویی ابدی برای آیندگان عرضه میکردند.
از جمله پیامبرانی که نامشان زینت بخش این سوره گشته، حضرت عیسیبن مریم(ع) است که چگونگی تولد و تعلق او را به مادرش شرح داده است. در این آیات حضرت عیسی(ع) در حالیکه نوزادی در گهواره بود، به مردمی که ناباورانه تولد بدون پدرِ او را انکار میکردند، به اشاره مادرش و برای رفع اتهام از او، خود را معرفی مینماید. این معرفی هفت بند دارد که بطور خلاصه بیان شده است. معمولاً بیوگرافی نویسها و راویان زندگی بزرگان، به فرازهای عمومی و اجتماعی آنها اشاره مینمایند؛ امّا شگفت اینکه دو بند از این معرفی به ارتباط آنحضرت با مادرش اختصاص یافته که بهظاهر مسألهای خصوصی و بیارتباط با مخاطبین میآید!
ابتدا به نحوه معرفی نگاهی میافکنیم، سپس دلیل این توجه را پیگیری میکنیم:
1 ـ من بنده خدا هستم (اِنّی عَبْدُ اللّهِ)
2 ـ بمن کتاب عنایت کرده و مرا پیامبر گردانید (آتانی الْکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیاً)
3 ـ مرا در هرکجا باشم، منشأ خیر و برکت قرار داده (وَجَعَلَنِی مُبارکاً اَینَ ما کُنْتُ)
4 ـ مرا به صلات و زکات مادامیکه زنده هستم، توصیه نموده (وَاَوْصانِی بِالصَّلوةِ وَالزَّکوةِ مادُمْتُ حَیاً)
5 ـ و (همچنین) نیکوکاری به مادرم را (وَبَرّاً بِوالِدَتِی)
6 ـ و مرا جبار و شقی نگردانیده (وَلَمْ یجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیاً)
7 ـ برمن سلامتی است، در روز تولدم، روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم. (والسَّلام عَلی یومَ وُلِدْتُ وَیوْمَ اَمُوتُ وَیوْمَ اُبْعَثُ حَیاً)
همانطور که ملاحظه مینمائید، بندهای 5 و6 مربوط به روابط با مادر است که گویا تأکید برآن برای مردمی که برای اولین بار با آن حضرت آشنا میشدند، بدلیل نیاز مبرم جامعه بیعاطفه و خشن معاصر آن حضرت بوده است که محروم از چنین مهر و محبت و محکوم به شقاوت و قساوت بودند.
معنای «بِرّ» نیکی سرشار و بیحد و حصر وبیتوقعِ تشکر و تقدیر است و معنای کلمه «جبر» و جبّاریت، تحمیل اراده و مشیت خود بهدیگران میباشد، بنابراین فرزند جبّار کسی است که از موضع لجبازی و غرور، میخواهد خواستهاش را به کرسی نشانده و تمایلاتش را بروالدین تحمیل کند.
معنای «شقی» نیز مخالف «سعید» است، سعید به کسی میگویند که اهل مساعدت و کمک به دیگران باشد. در جهت مقابل، شقی کسی است که خیرش به کسی نمیرسد واهل کمک و مساعدت به والدین نیست.
به این ترتیب حضرت عیسی(ع) میخواهد به قوم خود که دردوران سنگدلی و خشونتِ روم باستان زندگی میکردند، این درس را بدهد که جامعهای روی سعادت و نجات خواهد دید، که بذر عشق و عاطفه و احسان و محبت را از همان کودکی در خانواده و در ارتباط با مادر کاشته باشد.
اگر نهال نیکی به والدین از همان طفولیت در دل فرزند نهاده شود و بگونهای تربیت شود که از تحمیل خواستههای نابجا به والدین احتراز نماید و یار و یاور و تکیه گاهی برای آنها باشد، در دوران بلوغ و بههنگام ورود به جامعه نیز از خودخواهی و تکروی و جبّاریت و ظلم و ستم به بندگان سلامت خواهد ماند و به داد محرومین و مظلومین خواهد رسید.
و چنین بود عیسی بن مریم(ع).
(1) 16 بار در برابر 8 بار.
(2) 16 بار در برابر 57 بار.
روابط دختر و پسر در قرآن (3)
اسم جلاله «اللّه» از هرواژه دیگر در قرآن بیشتر به کار رفته است، با این حال در سوره مریم، اسم «رحمن» که نشانگر رحمانیت عام و گسترده خداوند است، بر اسم «اللّه» پیشی گرفته و دو برابر آن تکرار شده است.(1) باین ترتیب با اینکه حجم سوره مریم حدود یک صدم کل قرآن است، اما نزدیک به یک سوم مجموعِ مواردی که اسم «رحمن» در قرآن بکار رفته، در این سوره آمده است.(2) چنین تأکید و تمرکزی نشان میدهد، موضوع «رحمانیت» محور اساسی سوره و از کلمات کلیدی آن برای گشودن گنجینه اخلاقی آن بشمار میرود.
داستان انبیا و رسولان و ابلاغ اندیشههای احیا کننده در ارتباط با امتها و اقوام، در سورههای متعددی از قرآن آمده است، امّا در سوره مریم عمدتاً از خلق و خوی و سجایای اخلاقی پیامبران که از ارتباطشان با پروردگار و مناجاتها و راز و نیازهای عاشقانه آنها حاصل گشته، سخن گفته است. ذکر حالات عرفانی آنان در: دعا، سجده، عبادت، اخلاص، استغفار، تسبیح، تقرب، توبه و… تلاوت کننده را به عوالم شورانگیزی سیر میدهد که با هیچ شور و نشاطی قابل قیاس نیست.
پیامبران در پیوند با پروردگار، پایههای شخصی اخلاقی خود را پیریزی میکردند و با پروای از او و پیراستن نفس و پاکیزگی دل، جلوه گاه لطف و رحمت به بندگان میگشتند و زیباترین رفتار را در مناسبات با دوست و دشمن، تعلیم میدادند و اسوه و الگویی ابدی برای آیندگان عرضه میکردند.
از جمله پیامبرانی که نامشان زینت بخش این سوره گشته، حضرت عیسیبن مریم(ع) است که چگونگی تولد و تعلق او را به مادرش شرح داده است. در این آیات حضرت عیسی(ع) در حالیکه نوزادی در گهواره بود، به مردمی که ناباورانه تولد بدون پدرِ او را انکار میکردند، به اشاره مادرش و برای رفع اتهام از او، خود را معرفی مینماید. این معرفی هفت بند دارد که بطور خلاصه بیان شده است. معمولاً بیوگرافی نویسها و راویان زندگی بزرگان، به فرازهای عمومی و اجتماعی آنها اشاره مینمایند؛ امّا شگفت اینکه دو بند از این معرفی به ارتباط آنحضرت با مادرش اختصاص یافته که بهظاهر مسألهای خصوصی و بیارتباط با مخاطبین میآید!
ابتدا به نحوه معرفی نگاهی میافکنیم، سپس دلیل این توجه را پیگیری میکنیم:
1 ـ من بنده خدا هستم (اِنّی عَبْدُ اللّهِ)
2 ـ بمن کتاب عنایت کرده و مرا پیامبر گردانید (آتانی الْکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیاً)
3 ـ مرا در هرکجا باشم، منشأ خیر و برکت قرار داده (وَجَعَلَنِی مُبارکاً اَینَ ما کُنْتُ)
4 ـ مرا به صلات و زکات مادامیکه زنده هستم، توصیه نموده (وَاَوْصانِی بِالصَّلوةِ وَالزَّکوةِ مادُمْتُ حَیاً)
5 ـ و (همچنین) نیکوکاری به مادرم را (وَبَرّاً بِوالِدَتِی)
6 ـ و مرا جبار و شقی نگردانیده (وَلَمْ یجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیاً)
7 ـ برمن سلامتی است، در روز تولدم، روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم. (والسَّلام عَلی یومَ وُلِدْتُ وَیوْمَ اَمُوتُ وَیوْمَ اُبْعَثُ حَیاً)
همانطور که ملاحظه مینمائید، بندهای 5 و6 مربوط به روابط با مادر است که گویا تأکید برآن برای مردمی که برای اولین بار با آن حضرت آشنا میشدند، بدلیل نیاز مبرم جامعه بیعاطفه و خشن معاصر آن حضرت بوده است که محروم از چنین مهر و محبت و محکوم به شقاوت و قساوت بودند.
معنای «بِرّ» نیکی سرشار و بیحد و حصر وبیتوقعِ تشکر و تقدیر است و معنای کلمه «جبر» و جبّاریت، تحمیل اراده و مشیت خود بهدیگران میباشد، بنابراین فرزند جبّار کسی است که از موضع لجبازی و غرور، میخواهد خواستهاش را به کرسی نشانده و تمایلاتش را بروالدین تحمیل کند.
معنای «شقی» نیز مخالف «سعید» است، سعید به کسی میگویند که اهل مساعدت و کمک به دیگران باشد. در جهت مقابل، شقی کسی است که خیرش به کسی نمیرسد واهل کمک و مساعدت به والدین نیست.
به این ترتیب حضرت عیسی(ع) میخواهد به قوم خود که دردوران سنگدلی و خشونتِ روم باستان زندگی میکردند، این درس را بدهد که جامعهای روی سعادت و نجات خواهد دید، که بذر عشق و عاطفه و احسان و محبت را از همان کودکی در خانواده و در ارتباط با مادر کاشته باشد.
اگر نهال نیکی به والدین از همان طفولیت در دل فرزند نهاده شود و بگونهای تربیت شود که از تحمیل خواستههای نابجا به والدین احتراز نماید و یار و یاور و تکیه گاهی برای آنها باشد، در دوران بلوغ و بههنگام ورود به جامعه نیز از خودخواهی و تکروی و جبّاریت و ظلم و ستم به بندگان سلامت خواهد ماند و به داد محرومین و مظلومین خواهد رسید.
و چنین بود عیسی بن مریم(ع).
(1) 16 بار در برابر 8 بار.
(2) 16 بار در برابر 57 بار.
روابط دختر و پسر در قرآن (3)