با جمله «بیمه فروختنی است نه خریدنی» بارها و بارها برخورده ایم و در صنعت بیمه از بسیاری از افراد شنیده ایم. اما از دیدگاه بازاریابی، آیا این جمله درست است؟ این جمله در طی هفتاد سال گذشته چقدر توانسته است به نفوذ بیمه در کشور کمک نماید ؟ آیا پیشرفت یا عدم پیشرفت بیمه های عمر و میزان فروش آنها به این جمله ارتباط داشته است؟ در این مقاله ما سعی داریم با نگاهی دقیق تر به این جمله به بررسی نگرش حاکم بر مدیریت بازاریابی در صنعت بیمه بپردازیم و راه های بهتری جهت استفاده بهینه از ابزارهای ارتباط های بازاریابی با توجه به مفاهیم مشتری گرایی پیشنهاد نماییم.