آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۱

چکیده

اگرچه پیشینه وجود ادبیات در زندگی بسیاری از جوامع کهن به دوره های پیش تاریخی برمی گردد، اما خاستگاه ظهور نقد ادبی -به عنوان دانشی که به تحلیل ماهیت وجودی شعر و ادبیات می پردازد- بی تردید ریشه در یونان باستان دارد و در این میان، نقش افلاطون به عنوان یکی از پیشگامان این فن، غیرقابل انکار است. نظریه های افلاطون درباره شعر را می توان به دو بخش نظریه های «الهامی» و «تقلیدی» طبقه بندی کرد؛ او در نخستین نظرگاه -در رسایل ایون و فایدروس- شعر را نتیجه جذبه و جنون و الهامی ناخودآگاه از خدایان شعر (موزها) دانسته، به ستایش مقام شاعران می پردازد و در دومین منظر -در جمهور و قوانین- با چرخشی آشکار، شعر را نتیجه تقلید شاعر از طبیعت مخلوق ( تقلید تقلید) و دو درجه پایین تر از حقیقت مثالی می داند و از لحاظ اخلاقی نیز آن را برانگیزاننده احساسات پست و زایل کننده وقار عقلانی دانسته، به شدت آن را مورد انتقاد قرار می دهد. بعدها ارسطو در فن شعر خود این انتقادات افلاطون از شعر را پاسخ می دهد.در این جستار، نظریه های دوگانه افلاطون درباره شعر، مورد بررسی قرار گرفته، در خاتمه به دفاع ارسطو از شعر نیز پرداخته خواهد شد.

تبلیغات