زمینه: پیچیده شدن روز افزون عملیات سازمانی و فرایند مدیریت، توجه مدیران و دست اندرکاران سازمان ها و صاحب نظران را به بحث اخلاق سازمانی و اخلاق حرفه ای معطوف ساخته است.
اخلاق به طور ساده عبارت است از شناخت صحیح از ناصحیح و سپس انجام صحیح و ترک ناصحیح. اخلاق حرفه ای امروزه به عنوان یکی از زمینه های دانش مدیریت در سازمان به شمار می رود. این مساله آن قدر حائز اهمیت است که امروزه اکثر مؤسسات صنعتی و بازرگانی در زمینه های اخلاق حرفه ای به دانشجویان خود آموزش های لازم را ارائه می دهند.
هدف: هدف پژوهش این نکته اساسی است که امروزه مسئولیت سازمان ها نسبت به جامعه و عامه مردم فراتر از ارائه خدمت و ارائه کالاست لذا سعی دارد نقش تاثیرگذار اخلاق حرفه ای را در رابطه با یکی از سبک های جدید مدیریت یعنی مدیریت کیفیت فراگیر نقد و تحلیل کند.
روش پژوهش: از لحاظ روش شناسی با توجه به ماهیت موضوع، در مقاله حاضر مقصد نهایی فقط با طرح سئوال پژوهش مطرح شده و نیازی به فرضیه سازی احساس نشده است لذا مقاله از لحاظ نوع و ساختار، یک پژوهش سندی- تحلیلی محسوب می شود.
یافته های تحقیق: نتایج حاصله از نقدِ منابع مبین آن است که در سازمانهای مبتنی بر مدیریت کیفیت فراگیر توجه به مشتری یک توجه ابزارگرایانه تلقی نمی شود و مدیران و کارکنان در عین توجه خاص به اهداف سازمانی، نسبت به وظایف اخلاقی نیز در سازمان متعهد هستند که به عنوان نمونه می توان از صداقت و صراحت، حفظ حریم شخصی، رازداری و امانت، پای بندی به قراردادها و وفای به عهد نام برد. نتایج دیگر حاصل از بررسی های مروری این مقاله نشان می دهد اخلاق حرفه ای ارتباط مستقیم با مسئولیت پذیری سازمانی دارد و این دو مؤلفه منبعث از بعد معرفت شناسی و هستی شناسی این نظریه مدیریت هستند. از منظر شناخت شناسی و انسان شناسی این تئوری، منابع انسانی صرفاً منوط و منحصر به ابزار کار نیستند و هر عنصری که به نوعی با انسانیت انسان مرتبط باشد، از ارزش های اخلاقی در سازمان محسوب می شود.
نتیجه گیری: نهایتاً آن که مدیریت کیفیت فراگیر به دنبال ایجاد تغییرات اساسی در ذهنیت افراد و سوق دادن آن از تفکرات قدیمی به جدید، از گذشته به آینده و از نگرش فردی به سوی گروههای پویاست.