در این مقاله‘ میراث زن از شوهر‘ بر پایه منابع اصلی آن در فقه و تحولات اجتماعی اقتصادی ‘ از نو مطالعه شده است. در این بررسی انتقادی‘ از یک سو جذبه عدالت و از سوی دیگر ارزش سنت ها‘ راه حلهای متفاوتی را القاء می کند و نویسنده کوشیده است ‘ پس از استخراج موارد تبعیض میان ارث زن و شوهر و تعارضهای دو ارزش عدالت و سنت‘ این دو قطب را به هم نزدیک کند و راه حلی میانه بیندیشد. راه حلها به گونه ای است که به سنت ها لطمه نمی خورد و نظام حقوقی پذیرای آن است: به عنوان مثال‘ برای جبران کمبود ارث زن پیشنهاد شده است که وصیت به سود او به صورت فرض قانونی و تغییر پذیر در آید. همچنین‘ در مورد ارث بردن زن از عرصه و اعیان املاک (تمام اموال شوهر) بر رجوع به عدالت قرآنی (برابری زن و شوهر) تکیه شده است که درمیان فقیهان نیز طرفدارانی دارد