دزدی (1)
آرشیو
چکیده
متن
آیا بیمه را میتوان مشمول قراردادهای مذکور در ماده 10 قانون مدنی که میگوید:«قراردادهای خصوصی نسبت بکسانیکه آنرا منعقد نمودهاند در صورتیکه مخالف صریح قانون نباشد نافذ است»دانست؟
بنظر نگارنده صرف این ماده نمیتواند بیمه را جائز نماید زیرا صحیح است که قانون صریحا این قرارداد را منع نکرده است ولی چون این قرارداد مخالف با شرائط اساسی صحت معاملات است و هر عقدی که طبق مفهوم مخالف ماده 190 و 216 قانون مدنی موضوع آن معلوم نباشد صحیح نخواهد بود و بیمه هم که از مصادیق آنست یعنی موضوعش مبهم است صحیح نمیباشد.
آیا برای اینکه از قید احکام و شرایط خاصه سایر معاملات که در عقد بیمه وجود ندارد فارغ شویم میتوان آنرا طبق ماده 758 قانون مدنی با عقد صلح تطبیق نمود باین توضیح که مطابق مواد 768 و 769 قانون مزبور که میگوید:«در عقد صلح ممکن است احد طرفین در عوض مال الصلحی که میگردد متعهد شود که نفقه معینی همه ساله یا همه ماهه تا مدت معینی تأدیه کند و این تعهد ممکن است بنفع طرف مصالحه یا شخص یا اشخاص ثالث واقع شود.»و بگوئیم بیمهگذار متعهد میشود که در عوض مال الصلحی که بیمهگر تعهد پرداخت آنرا مینماید-همه ساله یا همه ماهه مبلغ معینی باو بدهد و بیمهگر تعهد میکند که مثلا خانه صد هزار ریالی بیمهگذار را از حریق حفظ نماید و در صورت حدوث حریق ضامن خواهد بود اعم از اینکه حریق به تعدی بیمهگر باشد یا نباشد-)؟
این عنوان را هم بهمان ادله سابقه میتوان رد کرد.زیرا اولا ماده میگوید: «که نفقه معینی همه ساله یا همه ماهله تا مدت معین تأدیه کند»و در بیمه همیشه مدت را نمیتوان معین و محدود کرد و ثانیا اگر معامله بنفسه جائز نباشد نمیتوان آنرا از طریق صلح جایز شمرد و اگر چنین راهی بتوان تصور نمود کلیه معاملات باطله را میتوان بصورت صلح در آورد-با این ترتیب میتوان گفت که شاید نظر محاکم این بوده که مقنن گرچه صریحا بیمه را تجویز نکرده و راجع بآن مقرراتی وضع ننموده است ولی چون هیچ جا آنرا منع نکرده و اصل در معاملات صحت است بنابراین عقد مزبور صحیح میباشد.
و از طرف دیگر مقنن در چند جا بشرحیکه بیان میشود به بیمه اشاره کرده است که معنا تجویز آن استفاده میگردد و وقتی که جواز مزبور استفاده شد مقررات این بیمهگذار و بیمهگر طبق ماده 10 قانون مدنی لازم الاجراء خواهد بود-.
1-در قانون پستی مصوبه دوره چهارم تقنینیه 5 اسد 1333 قمری مقرراتی راجع به بیمه دادن اشیائی که جهة ارسال بوسیله اداره پستخانه وضع شده است(مواد 40 41-42-43-44).
2-قانون حق الثبت شرکتهای بیمه مصوبه 1310
3-قانون ماده واحده راجع بمخارج بیمه و حمل و نصب ماشینآلات شمشک و ساختمان کارخانه مصوب 12 آبان 2311
4-فقره 9 ماده 2 قانون تجارت که عملیات بیمه بحری و غیر بحری را ذاتا تجاری میداند.
5-ماده 360 قانون تجارت که حق العمل کار را مکلف به بیمه کردن اموال موضوع معامله در صورتیکه آمر دستور نداده باشد نمیداند.
و بعلاوه نظامنامهها و مقررات دیگری در موضوع بیمه وجود دارد که خود دلیل بر تجویز بیمه میباشد.
1-مواد 27 و 28 و 92 نظامنامه قانون ثبت شرکتها که مقرر میدارد.ماده 27 شرکتهای بیمه اعم از ایرانی و خارجی نمیتوانند در ایران اقدام بعملیات نمایند مگر اینکه قبلا از دولت تحصیل اجازه کرده و بعد بثبت رسیده باشند-ماده 28«شرکتهای بیمه از هر قبیل و اعم از ایرانی و خارجی مکلفند کلیه قراردادهای مربوط به بیمه را بزبان فارسی یا با ترجمهء آن بزبان فارسی تنظیم نمایند و در مقابل بیمه شدگان ایرانی فقط متن فارسی سندیت 3خواهد داشت.»
2-ماده 28 مکرر مصوب3101144
3-مقررات راجع بتنظیم قراردادهای بیمه بزبان فارسی و وظائف بیمهگران در صورت ورشکستگی و طریقه تصفیه امور آنها در چهار ماده5مورخ 310
4-مقررات راجع بتجدید مدت تنظیم قراردادهای بیمه بفارسی و مقررات راجع بقراردادهای بیمه بحری مورخ3101146
5-مقررات وزارت عدلیه مورخ 733121
پس از مطالب فوق معلوم میشود که مقنن بیمه را صحیح میدانسته و باید گفت مستند عمل محاکم مستنبط از مجموع قوانین و مقررات فوق بوده است ولی بعد از تصویب قانون بیمه 316 بهیچوجه تردیدی در صحت معاملات بیمهایکه قبل از این قانون برقرار گردیده و هنوز در جریان میباشد و یا در مرحله اختلاف است باقی نمانده و قسمت اخیر ماده 35 که میگوید«این قانون شامل قراردادهای گذشته بیمه نیز خواهد بود»تکلیف این قبیل معاملات را معین کرده است.
(1)-مجموعه 310 صفحه 344
(2)-مجموعه 311 صفحه 277
(3)-مجموعه 310 صفحه 511
(4)-مجموعه 310 صفحه 329
(5)-مجموعه 210 صفحه 337
(6)-مجموعه 310 صفحه 344
(7)-مجموعه 311 صفحه 361.
فصل سوم-بیمهنامه قسمت یکم-طرز تنظیم بیمهنامه
بموجب ماده 2 قانون بیمه«عقد بیمه وشرائط آن باید بموجب سند کتبی باشد و سند مزبور موسوم به بیمهنامه خواهد بود»بنابراین هر گاه کسی ادعا کند که عقد بیمه را بدون قرارداد کتبی منعقد نموده است و فقط طرفین شرائط قرارداد را شفاها تعهد کردهاند و از این بابت وجوهی هم به بیمهگر پرداخته است و برای اثبات این امر بدفاتر مشار الیه و یا بشهادت شهود استناد نماید ادعای او غیر قابل ترتیب اثر خواهد بود.گاهی از اوقات بیمهنامه مانند سایر اسناد تنظیم نمیشود مثلا تاجری به بیمهگر تلگراف میکند که فلان مالی جهة او فرستاده شده است به بیمه میدهد در این صورت معمولا بیمهگر سند را تنظیم و برای او ارسال میدارد در چنین موردی میگویند از موقعیکه بیمهگذار تلگراف را به تلگرافخانه تسلیم کرده است بیمه شروع میگردد.بطوریکه دیده میشود در اینجا همین صورت تلگراف سند کتبی است و دلالت بر انعقاد قرارداد دارد.
منتها ممکن است بیمهنامه خاص بین طرفین رد و بدل نشده باشد که در اینصورت مثل اینستکه طرفین مقررات معمولی بیمه حمل و نقل را(بحری یا ارضی)قبول کردهاند. (به تصویر صفحه مراجعه شود)
بنظر نگارنده صرف این ماده نمیتواند بیمه را جائز نماید زیرا صحیح است که قانون صریحا این قرارداد را منع نکرده است ولی چون این قرارداد مخالف با شرائط اساسی صحت معاملات است و هر عقدی که طبق مفهوم مخالف ماده 190 و 216 قانون مدنی موضوع آن معلوم نباشد صحیح نخواهد بود و بیمه هم که از مصادیق آنست یعنی موضوعش مبهم است صحیح نمیباشد.
آیا برای اینکه از قید احکام و شرایط خاصه سایر معاملات که در عقد بیمه وجود ندارد فارغ شویم میتوان آنرا طبق ماده 758 قانون مدنی با عقد صلح تطبیق نمود باین توضیح که مطابق مواد 768 و 769 قانون مزبور که میگوید:«در عقد صلح ممکن است احد طرفین در عوض مال الصلحی که میگردد متعهد شود که نفقه معینی همه ساله یا همه ماهه تا مدت معینی تأدیه کند و این تعهد ممکن است بنفع طرف مصالحه یا شخص یا اشخاص ثالث واقع شود.»و بگوئیم بیمهگذار متعهد میشود که در عوض مال الصلحی که بیمهگر تعهد پرداخت آنرا مینماید-همه ساله یا همه ماهه مبلغ معینی باو بدهد و بیمهگر تعهد میکند که مثلا خانه صد هزار ریالی بیمهگذار را از حریق حفظ نماید و در صورت حدوث حریق ضامن خواهد بود اعم از اینکه حریق به تعدی بیمهگر باشد یا نباشد-)؟
این عنوان را هم بهمان ادله سابقه میتوان رد کرد.زیرا اولا ماده میگوید: «که نفقه معینی همه ساله یا همه ماهله تا مدت معین تأدیه کند»و در بیمه همیشه مدت را نمیتوان معین و محدود کرد و ثانیا اگر معامله بنفسه جائز نباشد نمیتوان آنرا از طریق صلح جایز شمرد و اگر چنین راهی بتوان تصور نمود کلیه معاملات باطله را میتوان بصورت صلح در آورد-با این ترتیب میتوان گفت که شاید نظر محاکم این بوده که مقنن گرچه صریحا بیمه را تجویز نکرده و راجع بآن مقرراتی وضع ننموده است ولی چون هیچ جا آنرا منع نکرده و اصل در معاملات صحت است بنابراین عقد مزبور صحیح میباشد.
و از طرف دیگر مقنن در چند جا بشرحیکه بیان میشود به بیمه اشاره کرده است که معنا تجویز آن استفاده میگردد و وقتی که جواز مزبور استفاده شد مقررات این بیمهگذار و بیمهگر طبق ماده 10 قانون مدنی لازم الاجراء خواهد بود-.
1-در قانون پستی مصوبه دوره چهارم تقنینیه 5 اسد 1333 قمری مقرراتی راجع به بیمه دادن اشیائی که جهة ارسال بوسیله اداره پستخانه وضع شده است(مواد 40 41-42-43-44).
2-قانون حق الثبت شرکتهای بیمه مصوبه 1310
3-قانون ماده واحده راجع بمخارج بیمه و حمل و نصب ماشینآلات شمشک و ساختمان کارخانه مصوب 12 آبان 2311
4-فقره 9 ماده 2 قانون تجارت که عملیات بیمه بحری و غیر بحری را ذاتا تجاری میداند.
5-ماده 360 قانون تجارت که حق العمل کار را مکلف به بیمه کردن اموال موضوع معامله در صورتیکه آمر دستور نداده باشد نمیداند.
و بعلاوه نظامنامهها و مقررات دیگری در موضوع بیمه وجود دارد که خود دلیل بر تجویز بیمه میباشد.
1-مواد 27 و 28 و 92 نظامنامه قانون ثبت شرکتها که مقرر میدارد.ماده 27 شرکتهای بیمه اعم از ایرانی و خارجی نمیتوانند در ایران اقدام بعملیات نمایند مگر اینکه قبلا از دولت تحصیل اجازه کرده و بعد بثبت رسیده باشند-ماده 28«شرکتهای بیمه از هر قبیل و اعم از ایرانی و خارجی مکلفند کلیه قراردادهای مربوط به بیمه را بزبان فارسی یا با ترجمهء آن بزبان فارسی تنظیم نمایند و در مقابل بیمه شدگان ایرانی فقط متن فارسی سندیت 3خواهد داشت.»
2-ماده 28 مکرر مصوب3101144
3-مقررات راجع بتنظیم قراردادهای بیمه بزبان فارسی و وظائف بیمهگران در صورت ورشکستگی و طریقه تصفیه امور آنها در چهار ماده5مورخ 310
4-مقررات راجع بتجدید مدت تنظیم قراردادهای بیمه بفارسی و مقررات راجع بقراردادهای بیمه بحری مورخ3101146
5-مقررات وزارت عدلیه مورخ 733121
پس از مطالب فوق معلوم میشود که مقنن بیمه را صحیح میدانسته و باید گفت مستند عمل محاکم مستنبط از مجموع قوانین و مقررات فوق بوده است ولی بعد از تصویب قانون بیمه 316 بهیچوجه تردیدی در صحت معاملات بیمهایکه قبل از این قانون برقرار گردیده و هنوز در جریان میباشد و یا در مرحله اختلاف است باقی نمانده و قسمت اخیر ماده 35 که میگوید«این قانون شامل قراردادهای گذشته بیمه نیز خواهد بود»تکلیف این قبیل معاملات را معین کرده است.
(1)-مجموعه 310 صفحه 344
(2)-مجموعه 311 صفحه 277
(3)-مجموعه 310 صفحه 511
(4)-مجموعه 310 صفحه 329
(5)-مجموعه 210 صفحه 337
(6)-مجموعه 310 صفحه 344
(7)-مجموعه 311 صفحه 361.
فصل سوم-بیمهنامه قسمت یکم-طرز تنظیم بیمهنامه
بموجب ماده 2 قانون بیمه«عقد بیمه وشرائط آن باید بموجب سند کتبی باشد و سند مزبور موسوم به بیمهنامه خواهد بود»بنابراین هر گاه کسی ادعا کند که عقد بیمه را بدون قرارداد کتبی منعقد نموده است و فقط طرفین شرائط قرارداد را شفاها تعهد کردهاند و از این بابت وجوهی هم به بیمهگر پرداخته است و برای اثبات این امر بدفاتر مشار الیه و یا بشهادت شهود استناد نماید ادعای او غیر قابل ترتیب اثر خواهد بود.گاهی از اوقات بیمهنامه مانند سایر اسناد تنظیم نمیشود مثلا تاجری به بیمهگر تلگراف میکند که فلان مالی جهة او فرستاده شده است به بیمه میدهد در این صورت معمولا بیمهگر سند را تنظیم و برای او ارسال میدارد در چنین موردی میگویند از موقعیکه بیمهگذار تلگراف را به تلگرافخانه تسلیم کرده است بیمه شروع میگردد.بطوریکه دیده میشود در اینجا همین صورت تلگراف سند کتبی است و دلالت بر انعقاد قرارداد دارد.
منتها ممکن است بیمهنامه خاص بین طرفین رد و بدل نشده باشد که در اینصورت مثل اینستکه طرفین مقررات معمولی بیمه حمل و نقل را(بحری یا ارضی)قبول کردهاند. (به تصویر صفحه مراجعه شود)