ابن سینا در دائرة المعارف تشیع
آرشیو
چکیده
متن
مقدمه
مفهوم دایرة المعارف، مفهوم روشنى است:کتابى که آخرین و درستترین دانستنیها را مىتوان در آن سراغ گرفت.با گذشت زمان و ظهور معلومات و تحقیقات جدید، دایرة المعارفها نیز در معرض تجدید چاپ و تغییر کلى مطالب آن قرار مىگیرند.یکى از بهترین و کارآمدترین اطلاعاتى که به وسیله دائرة المعارفها مىتوان انتقال داد، منابه و مصادر موضوع مورد بحث است.گاهى درباره موضوعى دهها بلکه صدها کتاب، رساله و مقاله نوشته شده است که هر یک گوشهاى از موضوع را بررسى کردهاند و مقالهنویس دایرة المعارف با اطلاع از همه آنها، گلچینى از آن همه دانستنى را با اعمال اجتهاد، انسجام و پیوستگى موضوعى به گونهاى ارائه مىدهد که براى خواننده مفید و الهامبخش باشد و ضمن آگاهى دادن نسبت به موضوع، ذهنیتى سالم و فضاى فکرى مناسبى بوجود آورد.این نکته در مورد تراجم، رجال، شرح حال و تبیین ابعاد وجودى شخصیتهاى دینى، علمى، سیاسى و اجتماعى، تأکیدى بیشتر دارد؛زیرا چهره واقعى این افراد با گذشت زمان و با وجود حب و بغضها در هالهاى از ابهام و احیانا تضاد قرار مىگیرد و همین مسؤولیت بیشتر نویسنده متعهد را ایجاب مىکند.
چندى پیش جلد چهارم کتاب جدید الانتشار«دایرة المعارف تشیّع»را مطالعه مىکردم که به عنوان«تبریزى صادق»یعنى شرح حال آقا میرزا صادق مجتهد تبریزى برخوردم؛درنگى کردم و مقاله را با دقت خواندم و چون در این باره پژوهشى نو کرده بودم (1) و به دنبال تازههایى بودم، سوکمندانه نه تنها تازهاى نیافتم بلکه به اغلاطى بیّن و خطاهایى غیر قابل اغماض برخوردم.این نکات را در مقالهاى منتشر کردم. (2) اغلاط مذکور جز غلطهاى مطبعى است که در همانها نیز غلطهاى مغیّر معنى که احیانا به مخاطبان غیر متخصص اطلاعات نادرست مىدهد، کم نیست که اهتمام بیشترى را از متصدیان امر مىطلبد.
پیش از این در دایرة المعارف بزرگ اسلامى بخش مربوط به ابن سینا را مطالعه کرده بودم و از جمله، این عبارت را-با وجود مطالب بهتر دیگر که در این نوشته به آنها اشاره خواهم کرد-در حق شیخ الرئیس-نپسندیده بودم:«هر گاه خواب بر چشمانش چیره مىشد یا احساس ناتوانى در تن خود مىکرد، پیالهاى شراب مىنوشید.» (3) ولى از آنجا که کتاب مزبور رنگ و بوى تشیّع نمىداد ما را برنمىانگیخت تا به ذکر ضعفهاى آن مقاله و با مقالهاى دیگر بپردازیم.اما در دایرة المعارف تشیّع این مطلب با سستى، و هن و تضاد بیشترى مطرح شده است.به این عبارت دقت کنید:«مىگویند:
در بسیارى از شبها پس از آنکه از قیل و قال با شاگردان فارغ مىشده به سماع کردن و شراب خوردن مىپرداخته...». (4)
با آنکه مطالب مزبور در شرح حال ابن سینا پیش از این نیز فى الجمله آمده است و هرگز ادعاى آن نیست که نویسندگان دایرة المعارف تشیّع آن را جعل کردهاند، اما توجه به دو نکته لازم است:اول اینکه در منابع شرح حال ابن سینا از مطالب دیگرى نیز سخن به میان آمده است؛چرا آنها برجسته نشده و فقط مطالب منفى و منافى شخصیت او با عبارتپردازى مطرح شده است؟دوم اینکه برخى تعبیرات نارسا یا دو پهلو است و در اصل مصادر عربى، مطلبى آورده شده که برگردان فارسى آن، سهل الفهم نیست؛در این عبارت دقت کنید:«وى در این میان، حتى یک شب را در سراسر آن نمىخوابید و روزها جز به کار خواندن و آموختن نمىپرداخت» (5) این مطلب در منابع عربى چنین است:«و لم یکن فى آن فارغا من المطالعة و الکتابه و قلیلا من اللیل یهجع.» (6) یعنى:آنى از مطالعه و نوشتن فارغ نبود و اندکى از شب را مىخوابید.
و یا:«و فى مدة اشتغاله لم ینم لیلة واحدة بکمالها و لا اشتغل فى النهار بسوى المطالعه» (7) یعنى:و در مدت اشتغال به تحصیل علم تمام یک شب را نمىخوابید و روز جز به مطالعه نمىپرداخت.
با توجه به این که ابو على سینا از چهرههاى تشیع محسوب است، انتظار، این بود که دایرة المعارف تشیع درباره او متعهدانهتر برخورد کند و در شرح حال او براساس مصادرى که به اندکى از بسیار آن در این نوشته اشاره خواهد شد، مراجعه کرده و نکات مثبت و سازنده حیات او را که کم نیست، مطرح کند.در این نوشته این آرمان تا حدى دنبال شده است و هدف آن است که متصدیان فرهنگى کشور برخوردى هوشیارانه و در خور، داشته باشند.
1-تاریخ ولادت و وفات ابوعلى سینا.
در این زمینه مشهور آن است که او در سنه 370 زاده شده ولى سال تولد او را 73، 75 و 76 نیز نوشتهاند، چنانکه تاریخ وفات او میان 247 و 428 مردد است.محل وفات نیز همدان یا اصفهان ذکر شده است. (8)
2-نام اجداد او
در ذکر نام نیاکان ابو على سینا میان تراجم نگاران هماهنگى نیست؛برخى نام او را«حسین بن عبد اللّه بن حسن بن على بن سینا»ضبط کردهاند، بنابراین نام جد نخست او حسن، و سینا نام جد سوم اوست. برخى نام او را به اختصار«حسین بن سینا» (9) برخى«حسین بن عبد اللّه بن سینا»و برخى دیگر«حسین بن عبد اللّه بن حسین بن على بن سینا» ضبط کردهاند که بنابراین چند نقل اخیر، سینا، اسم پدر و یا جد اول و یا سوم اوست و نام جد دوم او به اختلاف، حسن و یا حسین یاد شده است.
3-گزیدهاى از عناوین برخى منابع مربوط به ابن سینا
منابع ترجمه و شرح احوال ابو على سینا، گاه از سخنان خود شیخ و از مکتوب شاگزد وى، ابو عبید جوزجانى، مطالبى را نقل کردهاند و برخى نیز بدون ارائه مآخذ و ذکر سند، مطالبى درباره او گفته و یا نوشتهاند که احیانا آنها را با شیوه«مىگویند» برگزار کردهاند که شاید هرگز اصالت نداشته باشد. اینک بعضى عناوین و مطالب را ذکر مىکنیم و در پایان به مقایسه مىپردازیم.
ابن سینا در افشنه، از بلاد بخارى و به قولى در خرمیشن زاده شده و در ماه رمضان و یا شعبان وفات یافته است.
جد و جهد او در راه تحصیل علم، سخنان دانشمندان درباره او، خردهگیران بر عقاید او، نسبت شرابخوارى و لهوگرایى و داشتن خلق و خوى تند، تشیع او، عقیدهاش درباره ذات خدا، طب او، استادان، شاگردان، تألیفات و تصنیفات و سفرهاى او، سبب مرگ و وصیت او، عمدهترین عناوین مباحث اعیان الشیعه را تشکیل مىدهد.سید امین تحت عنوان«وصیت او»ابن سینا چنین مىنویسد:
«...معلوم باد که با فضیلتترین حرکتها، نماز و نیکوترین آرامشها، روزه، سودمندترین احسانها، صدقه، پاکیزهترین رفتارها، بردبارى و تحمل و باطلترین تلاشها، تظاهر و ریاکارى است و انسان تا موقعى که به قیل و قال و مشاجره و نزاع بپردازد، نفس خود از آلودگى نمىپالاید و بهترین کار چیزى است که از نیت خالص و بىشایبه صادر شود...باید از صرف مشروب، پرهیز کرد؛حتى به قصد درمان.و باید در بزرگداشت سنن الهى و عبادات شرعى کوشید.» (10)
در لغت نامه مىنویسد:«هر گاه مسئلهاى از مسائل منطقیه و غیرها بر وى مشکل آمدى با طهارت به جامع بزرگ رفتى و استغاثه کردى و حل آن مسئله درخواست کردى و آن مهم مکتوم بر وى کشف گشتى.و چون از حل آن مطالب صعبه، خاطر بپرداخت، ابتهاجى بىنهایت و انبساطى بىپایان بر وى رخ نمود و به شکرانه آن مواهب سنیه و سپاس از الطاف جزیله، مبلغى از اموال خویش بر ارامل ایتام انفاق کرد.قومى در نزد آن سلطان متعصب(محمود غزنوى)معروض داشتند که شیخ الرئیس در مناهج تشیع سلوک دارد و در اثبات حقیقت ایشان جد کافى و سعى بلیغ مىورزند.بعد از اداى فرایض، تلامیذ او مانند کیا رئیس و بهمنیار و..در حضرتش حاضر مىشدند.بهمنیار گوید:در آن ایام شبى در محبت احباب، به عشرت و عیش صبح کرده بودیم و بعد از افتراق، به مدرس، اجتماع کردیم شیخ الرئیس به تحقیقات دقیقه مبادرت جست؛هر قدر در تفهیم مطالب و توضیح مقاصد اهتمام فرمود، آثار فهم و ادراک در ما ندید و به جانب من متوجه گشت و گفت:
پندارم که دوش اوقات شریفه و عمر عزیز را به تعطیل و اهمال ضایع کردهاید!عرض کردم:چنان است که دریافتهاید؛پس بر آشفت و آب در دیدگان بگردانید و آه سرد برآورد و گفت:بسى افسوس دارم که عمر گرانمایه به بیهودگى در باخته و به این معارف و معانى قدر و وقعى ننهادهاید.الغرض آن شاگردان فخام که هر یک استادى مسلم بودند همه روزه از محضر وى استفاده مىکردند و اداى فرایض پنجگانه به وى اقتدا مىکردند و به فیض صلوة جماعت مستفیض مىشدند.ابوالقاسم کرمانى گوید:«بر شیخ وارد گشتم در حالتى که شیخ بر مصلى نشسته و اجزایى که در جواب مشکلات علماى شیراز نوشته بود نزد من بگذاشت...». (11)
صاحب ریحانة الادب مىنویسد:«شیخ در اواخر عمر خود که آثار موت را احساس نمود توبه کرد؛ تمامى اموال خود را صدقه نمود؛ممالیک خود را آزاد کرده و ختم قرآن نمود.» (12)
آغا بزرگ تهرانى مىنویسد:«حکیم، حسین بن عبد الله بن سینا، در الهیات شفا مىگوید:ان الاستخلاف بالنص اصوب، فان ذلک لا یؤدى الى التشعب و التشاغب و الاختلاف.» (13) یعنى:خلیفه و جانشینى پیامبر اکرم(ص)با نص و تعیین شخصى درستتر است زیرا چنان کارى به گروه گروه شدن و اختلافات و منازعه منتهى نمىشود.
و ابن اثیر جزرى مىنویسد:«در ماه شعبان این سال(428)ابوعلى سینا، حکیم و فیلسوف مشهور و صاحب تصانیف بر مبناى مذاهب فیلسوفان، در اصفهان درگذشت.او در خدمت علاء الدوله ابو جعفر کاکویه بوده و بىتردید، چون ابو جعفر عقیده فاسد داست؛لذا ابن سینا در شهر او به تصانیف الحادى و تألیف کتابهایى در رد شرایع، اقدام نمود.[!]». (14)
صاحب روضات نیز به مکاتبات عرفانى میان او و ابو سعید ابو الخیر اشاره دارد و با عبارات تند و لحنى داورانه، به نقل از این و آن درباره شرب و خمر و ملازمت او با دربار شاهان و امیران و اعوان ظلمه و اینکه او اولین حکیمى بوده که به دربار شاهان رفته و شراب نوشیده است، سخن گفته و سپس به توبه و احسان و صدقهاش در پایان عمر و مطالب دیگر اشاره دارد و در آخر کتاب شفا مىنویسد:«لیس لنا دلیل عقلى على وجوب حشر الاجساد کما لا دلیل لنا على امتناعه لکنه لما اخبر به الصادق المصدق نصدقه فیما اخبر به، و لهذا یلزم حبس اللسان عنه.» (15)
یعنى:ما دلیل عقلى بر اثبات معاد جسمانى نداریم؛چنانکه دلیل عقل بر امتناع آن نیز در دست نیست؛لیکن چون صادق مصدق[پیامبر(ص)]از آن خبر داده، لازم است تصدیق کنیم و زبان به تعرض نگشاییم. ابن خلکان مىنویسد:«او در نصوص و شروح در نظر داشت و خداوند ابواب دانشها را به روى وى گشوده آنگاه به علم طب رو آورد و از باب ادب و خدمت-نه تکسب-طبابت و علاج مىکرد و وقتى مسئلهاى بر وى مشکل مىشد، وضو مىساخت و به مسجد جامع مىرفت و نماز مىگذارد و دعا مىکرد که خداوند گره آن مشکل گشاید و آن سخت، بر وى آسان سازد.در پایان عمر غسل کرد و توبه نمود و آنچه با خود داشت به بینوایان و تهیدستان صدقه داد و مظالم رد کرد و بردگانش را آزاد نمود و در هر سه روز، قرآن ختم مىکرد.از جمله اشعار اوست بدین مضمون:نفس را با دانشها مهذب گردان، آنگاه همه چیز را مىبینى؛که نفس خانه همه چیز است.نفس، مانند شیشه است، دانش، چراغ و حکمت الهى روغن آن است.اگر نفس روشن باشد زندهاى و اگر تیره و تار باشد مردهاى.» (16)
و ابن حجر مىنویسد:«غزالى، حکم به کفر ابن سینا را به طور مطلق صادر کرده است.» (17) قاضى نور الله شوشترى نیز مىنویسد:«بیشتر فقهاى اهل سنت، شیخ را به سبب شیعه بودنش به کفر منسوب داشتهاند.» (18) و سید امین مىنویسد:
«نسبت شرب خمر به وى با وصیتى که شاگردش جوزجانى از او نقل مىکند منافات دارد.» (19) در لغت نامه آمده است:«و در مدت یکسال چندان اشتغال داشت که شبها به خواب نرفتى الآ باندازهاى که قواى نفسانى را ضرر نرسد و طعام نخوردى مگر بقدرى که بدن را ضرر نیاید و هرگاه خواب غلبه کردى از اشربه مرکبه قویه، نوشیدى.» (20) ا مرحوم سید امین در چند مورد پس از نقل مطلب، به نقد و نظر پرداخته و در واقع تعهد علمى و دینى خود را نشان داده است که ذیلا به چند مورد اشاره مىشود.
ابو على متهم است که کتابخانه منصور بن نوح سامانى را عمدا آتش زده است؛چنین نسبتى بهتان و دروغ محض است؛زیرا اولا شیخ اقرار دارد که حکمت را از این مخزن کتاب بدست آورده است و ثانیا دانشمندان به ارزش کتاب واقفترند و چنین کارى را نمىکنند.مرحوم سید امین، از«ذهبى»در «میزان اعتدال»، و از«ابن حجر»به نقل از غزالى در «لسان المیزان»و از«ابن اثیر»در«الکامل»و از صاحبان«بحار»و«در منثور»، کفر ابن سینا را نقل کرده و سپس افزوده است:«در جهان اسلام، زود تکفیر کردن رایج بوده در حالى که چنان کارى، سهل و آسان نیست و با توجه به سخن رسول اکرم(ص)که فرمود:«من کفر مسلما فقد باء به احدهما(هر کس مسلمانى را تکفیر کند یکى از آن دو، بار کفر به دوش کشیده است)، نباید در حکم به تکفیر اشخاص، عجله کرد، مگر آنکه مسئله همانند آفتاب در آسمان، واضح و آشکار باشد؛اما خردهگیران بر ابن سینا به مطالب نظرى، تکیه کرده و به حدس و گمان بسنده کردهاند.» (21)
4-درباره دایرة المعارف تشیع
در دایرة المعارف تشیع، قطع نظر از مباحث مربوط به تألیفات و بینش فلسفى ابن سینا درباره خدا، صفات خدا و عالم، نقش آدمى، نیروهاى نفس، تصوف و امثال آن-که در این نوشته از آنها سخنى نگفتهایم-درباره شرح حال، پس از اشارهاى مختصر به ولادت، تحصیلات، دوران خردسالى ابن سینا و حضور او در دربار شاهان وقت، درباره خصال او فقط به مسئله شرابخوارى و بدزبانى، آن هم با عبارتى اغراقآمیز اشاره شده و از آن همه مطالب دیگر که تراجمنگاران از قدیم و جدید راجع به او آوردهاند، اندکى هم مطرح نشده است، در حالى که این کتاب شریف به حکم عنوانش مىتوانست فرازهایى را در زندگى او برجستهتر سازد.
5-استنتاج و جمعبندى
ابن سینا مشرب فلسفى ارسطویى داشته و تصنیفاتش بر پایه آن مشرب بوده است.او از چهرههاى تشیع در قرن چهارم و پنجم هجرى بوده و احیانا عقیده دینى و مذهبى خود را در مواردى که با بینش فلسفى و یا مذهبى در تضاد بوده، مطابق اعتقادات شیعه ابراز کرده است؛مانند مسئله معاد جسمانى و حجیت تنصیص در مسئله خلافت و جانشینى رسول اکرم(ص).اتهام لهوگرایى و نسبت شرابخوارى به وى-با هر تعبیرى که باشد، اضافه بر تعبیرات من عندى و مبالغهآمیز-ضد و نقیض هم هست و احتمالا مثل نسبت کفر که از سوى برخى صورت گرفته، از روى حب و بغض و در ارتباط با تشیّع وى بوده است.توصیه او به شاگردان جوانش که شبى را در لهو گذرانده و به اصطلاح خوشگذرانى کرده بودند و درس استاد را چنانکه شایسته بود در نمىیافتند و افسوس او از اینکه آنان به جاى فراگرفتن مسائل علمى و دقایق معرفتى، عمر به لهو و باده گذراندهاند، به روشنى نادرست بودن نسبت میخوارگى به وى را نشان مىدهد.سخن نویسنده مقاله لغت نامه-چنانکه پیش از این به آن اشاره شد- دقیقتر به نظر مىرسد که او طبیب بود و براى رفع ضعف خویش شربت و نوشیدنیهاى مقوى تهیه کرده و شبها به هنگام خستگى زیاد از آن مىخورده است. او طبابت را حرفه و وسیله درآمد مادى قرار نداده بود بلکه آن را خدمت و نفعرسانى تلقى مىکرد.
روح تعبد و نزاهت ابن سینا در برخورد با مشکلات علمى قابل توجه بوده است.وضو ساختن و در مسجد جامع شهر، حضور پیدا کردن و نیایش به درگاه ربوبى و استمداد از الطاف خفیه ذات بارى تعالى، ظاهرا از خصلتهاى نیکوى او بوده است.توبه وانابه بیشتر به درگاه خداوندى، صله و صدقه و احسان، آزادى بردگان و زیردستان و بالأخره ختم قرآن در سه روز از رویدادهاى قابل ذکر حیات این دانشمند فرزانه بوده است و ناگفته گذاشتن این موارد دور از انصاف است.
یادداشتها:
(1)-بیان صادق، کیهان اندیشه، 16 فصلنامه، تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره 5.
(2)-تاریخ و فرهنگ معاصر، ش 13.
(3)-دایرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص 2.
(4)-دایرة المعارف تشیع، 1366، تهران، ج 1، ص 328.
(5)-دایرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص 2.
(6)-خوانسارى، سید محمد باقر، روضات الجنات، اسماعیلیان، قم، ج 3، ص 17.
(7)-ابن خلکان، وفیات الاعیان، دار صادر بیروت، ج 2، ص 158.
(8)-ر ک به:لغت نامه دهخدا(کلمه ابوعلى).الکنى و الاقاب، ج 1، ص 309.ریحانة الادب، ج 7، ص 585.اعیان الشیعه، ج 6، ص 69.روضات الجنات، ج 3، ص 170 و منابع دیگر.
(9)-دائرة المعارف بزرگ اسلامى، دائرة المعارف تشیع؛الاعلام، فرهنگ معین؛دانشنامه ایران و اسلام؛لغت نامه دهخدا؛ وفیان الاعیان و منابع دیگر.
(10)-اعیان الشیعه، ج 6، ص 96.ظاهرا این وصیت، جزء نامه اى است که میان ابو سعید ابو الخیر و ابن سینا مبادله شده و برخى پنداشتهاند که وصیت ابن سیناست.به هر حال این نوشته،
کلام حکیمانهاى است که میان دو انسان بزرگ مطرح شده و قابل توجه است.
(11)-لغت نامه دهخدا(کلمه ابو على)، نقل از نامه دانشوران(به اختصار).
(12)-ریحانة الادب، ج 7، ص 584.
(13)-تهرانى، آغا بزرگ، طبقات اعلام الشیعه(فرن پنجم)قم (افست)، ص 63.و الشفاء(الهیات)، ناصر خسرو، 1363، ص 452.
(14)-ابن اثیر، الکامل، ج 9، ص 456.
(15)-روضات الجنات، ج 3، ص 172، چنین عباراتى را در شفاء مطبوع نیافتیم، اما قریب به این مضمون در اول مبحث معاد آمده است.
(16)-وفیات الاعیان، ج 2، ص 158 و 161.
(17)-لسان المیزان، ج 2، ص 293.
(18)-لغت نامه دهخدا(کلمه ابو على)، (به نقل از مجالس المؤمنین).
(19)-اعیان الشیعه، ج 6، ص 71.
(20)-لغت نامه دهخدا، کلمه ابو على.
(21)-اعیان الشیعه، ج 6، ص 70 و 71.