آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

با مداقه و تعمق در ماهیت اعجاز و هم چنین کند و کاو در نظام حاکم بر طبیعت به این نکته رهنمون می‏شویم که تعریف شفاف معجزه، چندان هم سهل و آسان نیست، چرا که ارایه‏ی تعریف جامع و دقیق از اعجاز، در گرو پاسخ به سوءالات متعددی است از جمله این که: آیا در جهان امکان خصوصاً عامل طبیعت، نظام علیت حکم‏فرماست؟ یا این که اصل صدفه جاری است؟
و یا این که نظام حاکم صرف عادت الهی و یا رویه‏ی مداوم طبیعت است؟
بنابر فرض علیت، آیا علت‏های جاری منحصر به علت‏های طبیعی و شناخته شده است؟ یا این که علت‏های طبیعی ناشناخته و یا علت‏های فراطبیعی نیز در فعل و انفعالات جهان دارای نقش هستند؟ آیا هماهنگی امور، شگفت‏انگیز بودن، خروج از قدرت انسان، شرط اعجاز است یا نه؟ سرانجام آیا اعجاز، فعل خود پیامبر است یا فعل خداوند؟
اندیشوران متأله و ملحد پاسخ‏های مختلفی را عرضه داشته‏اند و این خود زمینه‏ی اختلاف و تکثر تعریف‏ها و دیدگاه‏ها را فراهم آورده است که در این جا به تحلیل و ارزیابی شش دیدگاه می‏پردازیم:
1.اعجاز معلول علت طبیعی ناشناخته
اوّلین رویکرد متعلق به طرفداران اصل علیت و انحصار فعل و انفعالات مادی به علل طبیعی است. برخی متألهان بر این باورند که آورنده‏ی معجزه، با شناخت و تسلط بر یک سلسله علل طبیعی که بر سایر انسان‏ها مجهول و ناشناخته مانده، دست به معجزه زده است. پس اعجاز مطابق قوانین علیت و طبیعت انجام می‏گیرد و در حقیقت، توقف و خرقی در بین نیست؛ مثلاً یک راه طبیعی تبدیل عصا به مار این است که عصا بعد از پوسیدن، خاک شدن، تبدیل به گیاه و خوردن حیوان طی سال‏های طولانی به مار تبدیل می‏شود.
راه دیگر آن که شناخت علت یا علت‏های طبیعی تبدیل مستقیم و سریع عصا به مار است که این راه برای دیگران پوشیده و راز آن تنها برای پیامبران کشف شده است.
عالمان غربی
قایلان دیدگاه فوق منکر معجزه‏هایی هستند که بر خلاف قانون طبیعت روی می‏دهد. در این جا برای توضیح بیشتر و هم چنین آشنایی با موافقان این دیدگاه به آرای بعضی از آنها اشاره می‏کنیم:
توماس آکویینی
وی در معنای معجزه می‏گوید:
معجزه به این معنا نیست که قانون طبیعی باطل شود یا موقوف و معطل گردد، معجزه خود طبق قانون اتفاق می‏افتد، امّا چون معجزه بسیار نادر است ما نه علل و نه عمل آن را می‏توانیم تحقیق کنیم.(1)
اسپینوزا
وی می‏گوید:
ما باید کاملاً مطمئن باشیم که هر حادثه‏ای که در کتاب مقدس آمده است، باید مثل هر چیز الزاماً طبق قانون طبیعت روی داده باشد و اگر بر اثر شرایطی خاص معلوم شود که این رویدادهای کتاب مقدس با نظام طبیعت متعارض‏اند یا نمی‏توان آنها را از آن استنتاج کرد، باید یقین داشته باشیم که بی‏دینان آن را در کتاب مقدس وارد کرده‏اند، زیرا هر چه که خلاف طبیعت باشد، خلاف عقل و هر چه که خلاف عقل باشد، پوچ و لغو است.(2)
قدیس اکوستین
وی می‏گوید:
به نظر ما چنین می‏نماید که گویی این حرکت (معجزه) در جهت مخالف نظم طبیعت واقع می‏شود و لکن آن را خدایی که خود وی احداث می‏کند، خلاف این نظم نمی‏داند، طبیعت برای خدا همیشه همان
_______________________________
1. فلسفه یا پژوهش حقیقت، به اهتمام پرفسور لوین، ص 151.
2. به نقل از: ویل دورانت، تاریخ تمدن:8/718.________________________________________
خواهد ماند که خود او چنان خواسته باشد. هر گاه چیزی بر خلاف طبیعت بینگاریم به خطا رفتیم.(3)
آیا ممکن است چیزی مطابق خواست خداوند اتفاق افتد و ضد طبیعت باشد؟(خیر)، چرا که اراده و خواست آفریننده، همانا طبیعت هر شی‏ء آفریده می‏باشد، بنابراین، معجزات مخالف طبیعت نیستند، بلکه مخالف طبیعت متعارف و معهود ما می‏باشد.(4)
شلایر ماخر(5)، چارلز براد(6)، هالند، مکینون(7)، والاس و ستانلی دی براث(8) از این دیدگاه جانب‏داری می‏کنند.
حکمای اسلامی و توسعه در علت طبیعی
عالمان اسلامی با گستردن علت طبیعی به اراده و نفس قوی پیامبران و صاحبان کرامت تلاش نمودند که از اعجاز تصویری عقلانی عرضه کنند. که توضیح آن در بخش پیشین گذشت. در این جا به دیدگاه برخی که قایل به وجود علت یا علت‏های طبیعی برای اعجاز هستند، اشاره می‏شود:
علاّمه طباطبایی
در جهان ماده برای حوادث مادیه، علل و اسباب مادیه موجود است که تحقق هر حادثه‏ای، متوقف به تحقق آنها بوده و هیچگونه تخلفی در کار نیست، خواه ما بدانیم یا ندانیم.(9)
هر معلول طبیعی یک علت طبیعی لازم دارد، ولی نمی‏توانیم ملتزم باشیم که علت طبیعی، همین چیزهایی است که ما آنها را به عنوان علل طبیعی شناخته‏ایم.(10)
_______________________________
3. به نقل از اتین ژیلسون، روح فلسفه در قرون وسطی، ص 573.
4. خدا، خلقت و طبیعت در فلسفه اکوستین، تاریخ فلسفه کمبریج، فصل26، ترجمه سعید رحیمیان، کیهان اندیشه، شماره‏ی 75، ص 31.
5. ر.ک: جلال الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص 215.
6. و.ت. استیس، عرفان و فلسفه، ص 12.
7. ر.ک: مایکل پترسون، عقل و اعتقاد دینی، ص 289و 290.
8. ر.ک: روءف عبید، انسان روح است، نه جسد، ص 1221.
9. علاّمه طباطبایی، اعجاز از نظر عقل و قرآن، ص 14.
10. همان، مجموعه مقالات، به کوشش سید هادی خسروشاهی:1/298.________________________________________
علاّمه در تفسیر قیّم خود تصریح می‏کند که معجزه مانند سایر امور خارق العاده به وسیله‏ی اسباب عادی و طبیعی انجام می‏گیرد، لکن بعضی از این اسباب باطنی و ناشناخته است.(11)
علاّمه شعرانی
وی دیدگاه مزبور(وجود علت طبیعت مخفی برای معجزه) را به معتزله و امامیه استناد می‏دهد و می‏گوید:
غیر اشاعره گویند: اسباب بر دو گونه است: اوّل اسباب معروف و عادی. دوم سبب نادر الوقوع و مخفی که خرق عادت است؛ مثلاً پیدایش جنین به مقارنت مرد و زن معهود است. کسی از دیدن آن تعجب نمی‏کند، چون امری مألوف دیده است. امّا پیدایش جنین در رحم زن بی‏مرد (مانند حضرت مریم) معهود نیست و عادت به دیدن آن نکرده‏ایم، لذا از آن تعجب می‏کنیم و آن سببی دارد خفی و نادر که از آن آگاه نیستیم.(12)
وی در موضع دیگر ضرورت وجود سبب فراطبیعی برای اعجاز را رد می‏کند.(13)
صاحب تفسیر المنار دیدگاه فوق را به بعض متکلمان نسبت می‏دهد.(14)
2. اعجاز معلول علت طبیعی تسخیر شده
در تقریر پیشین آورنده‏ی معجزه به جای استفاده از علت‏های طبیعی معمولی و شناخته شده از علت‏های جایگزین برای مقصود خود استفاده می‏کرد. که برای دیگران ناشناخته مانده بود. در این فرض پیامبر دست به تسخیر و تصرف علل معمول طبیعت نمی‏زند، بلکه از علل
_______________________________
11. «فقد تبین من الفصول السابقة من البحث انّ المعجزة کسائر الاُمور الخارقة للعادة لا تفارق الأسباب العادیة فی الاحتیاج إلی سبب طبیعی و انّ مع الجمیع أسباباً باطنیة والمعجزة مستندة إلی سبب طبیعی حقیقی بإذن الله وأمره»،(المیزان:1/82).
12. علاّمه شعرانی، راه سعادت، ص 172و 177.
13. همان، شرح فارسی بر کشف المراد، ص 448.
14. ر.ک: تفسیر المنار:1/315 و نیز: جوادی آملی، علی بن موسی الرضا والفلسفة الإلهیة، ص 139؛ سید علی اکبر قریشی، تفسیر احسن الحدیث:1/136.________________________________________
طبیعی سریع استفاده می‏کند. امّا مدعای دیدگاه فوق این است که پیغمبر با ولایت تکوینی خود، دست به تسخیر و تصرف علت‏های طبیعی و معمولی عالم طبیعت می‏زند و با دخل و تصرف، به فعل وانفعالات مادی آنها شتاب بخشیده و زمان معلولی را که بر حسب عادت تحقق آن منوط به گذشت زمان زیادی است، به حداقل ممکن تقلیل می‏دهد. این نوع اعجاز بر حسب عقلی ممکن بوده و هیچگونه استبعادی ندارد. مانند تغییر و تحولاتی که امروزه از سوی دانشمندان تجربی؛ مثلاً راهکارهایی که در زمینه‏ی کشاورزی به منظور به حداقل رساندن زمان رشد و باروری محصولات اعمال و استفاده می‏شود.
محمد غزالی
غزالی شاید از اوّلین اندیشورانی باشد که امکان معجزه از طریق فوق را تبیین کرد و در پاسخ انکار بعض فلاسفه متذکر شد که ماده قابلیت تبدل به اشکال و صورت‏های مختلف را دارد. وی برای اثبات امکان زنده کردن مرده به وجود مشابه آن در عالم طبیعت به تبدیل خاک به گیاه و گیاه به خون و منی حیوان و تولد انسان از منی جامد اشاره می‏کند.(15)
بعض معاصران
بعضی از محقّقان معاصر بعد از قول به عدم نقض اصل علیت به وسیله‏ی معجزه، در تبیین آن به تصرف آورنده‏ی معجزه در تقلیل زمان طولانی به حداقل ممکن اشاره می‏کند و تصریح می‏کند که اعجاز لازم نیست که حتماً خارق قوانین طبیعی باشد.
لا مانع من الاستلزام بثبوت العلة الطبیعیة فی باب المعجزة وخرق العادة انّما هو بلحاظ الغاء التدریج والتدرج وفی الحقیقة خروجها عن حدود القدرة البشریة انّما هو بلحاظ هذا الالغاء بحسب الزمان لا بلحاظ قطعها عن الارتباط بالعلّة الطبیعة.(16)
در تفسیر نمونه نیز با چنین تفسیری
_______________________________
15.ر.ک: تهافت الفلاسفة، ص 246، مسأله‏ی 17.
16. مدخل التفسیر، ص 25.________________________________________
مواجه هستیم:
مگر عصا و مار عظیم هر دو در گذشته‏های دور، از خاک گرفته نشده‏اند، البته شاید میلیون‏ها یا صدها میلیون سال طول کشید که از خاک این چنین موجوداتی به وجود آمد.
منتها کار اعجاز، در این مورد بوده است که آن مراحلی را که می‏بایست در طول سالیان دراز طی شود، در یک لحظه و در مدتی بسیار کوتاه انجام داده است.(17)
دیدگاه فوق کم و بیش در بین بعضی از معاصران طرفدارانی دارد.(18) بر دو دیدگاه فوق شبهات ذیل متوجه است:
الف) امکان علم به علل معجزه و انجام آن.
ب) خلاف طبیعی بودن.
ج) عدم دلالت بر نبوت.
توضیح و تحلیل شبهات فوق در حوصله این مقال نیست.
3. اعجاز نقض طبیعت
قرائت عمومی از معجزه، نقض و خرق قوانین طبیعت به وسیله‏ی اعجاز است با این توضیح که خداوند حکیم برای تدبیر عالم طبیعت یک سلسله قوانین و علت‏های تکوینی در آن نهاده است. به اصطلاح وقوع رویدادها نه صرف عادت و توالی محض که مکتب اشاعره است بلکه مستند به علت‏های پیشینی است که با تحقیق آنها، وجود حوادث پسین به عنوان معلول، ضرورت پیدا می‏کند؛ مثلاً ارتباط آتش با حرارت ارتباطی تکوینی «علی و معلولی» است. مقتضای قانون طبیعت ایجاب می‏کند که با وجود آتش، وصف احراق و سوزاندن نیز محقق گردد، چرا که تفکیک این دو محال است.
طرفداران این دیدگاه اضافه می‏کنند که اطلاق و ضرورت قوانین طبیعت نسبت
_______________________________
17.آیة الله ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه:13/182.
18. ر.ک: جوادی آملی، براهین اثبات خدا، ص 254. در کتاب «راز بعثت»، ص 69 نوشته‏ی ابوتراب هدایی، با اشاره به خلقت شتر از کوه در عصر حضرت صالح، آمده است: «این عمل به ظاهر غیر طبیعی جلوه می‏کند، در صورتی که کاملاً طبیعی است. به این تقریر که: سنگ خاک و خاک گیاه و گیاه حیوان می‏شود، لکن با طول مدت و تصرفات اجزای عالم در یکدیگر به فرمان صانع و پروردگارشان. کاری که رسول کرده، به واسطه‏ی قوه تصرف ولایتی که خدا به او عنایت فرموده، بطئی را سریع(حرکت کند را تند) و مدت دور را نزدیک نموده است». به علل طبیعی است و بدان معنا نیست که آنها مطلقاً استثنا بردار نیستند، چرا که در عالم امکان یک سلسله قوانین و علل مافوق طبیعت ؟فراطبیعی) وجود دارد که قدرت تأثیر بر قوانین طبیعت و توقف آنها را دارند. علاوه بر آن، مطلق قوانین طبیعی و فراطبیعی محکوم اراده و مشیت الهی هستند.
مطابق قرائت فوق، وقوع معجزه در عالم طبیعت، قوانین آن را نقض و خرق می‏کند، در عین حال، اتقان و اعتبار اصل علیت و استناد تمام پدیده‏ها به علت‏های خاص، به قوت خود باقی است و معجزه تنها خارق قانون طبیعت بوده و قوانین طبیعی را متوقف و ایستا می‏کند. علل فرا طبیعی در صورت حذف و توقف علت‏های طبیعی، جانشین آن می‏شود؛ مثلاً علت طبیعی شفای یک بیمار، مصرف داروی مخصوص در طول زمان است، امّا ممکن است این بهبودی با علتی فراطبیعی نیز به‏دست آید که تأثیر آن در زمان کمتری است، چنان که حضرت عیسی علیه السلام با الهام الهی از آن شیوه سود می‏برد.
حکمای اسلامی معمولاً با قول به تجرد نفس و ارتباط نفوس پیامبران واولیا با عالم غیب، نفوس انبیا را مظهر خلاقیت و قدرت الهی توصیف می‏کنند و با حفظ نظام عیت و در نهایت خرق قانون طبیعت دست به خوارق عادات می‏زنند.
مبنای فلسفی حکما در این قول، پذیرفتن قاعده‏ی «الواحد» و نظام‏مند بودن همه‏ی پدیده‏ها و رویدادهای عالم امکان است. توضیح بیشتر آن در بحث‏های پیشین گذشت در این جا می‏توان به فارابی(19)، بوعلی سینا(20)، شیخ اشراق(21)، صدر المتألهین(22) و از معاصران ابوالحسن شعرانی(23)، علاّمه طباطبایی(24)، شهید مطهری(25)، مصباح(26)، جعفر سبحانی(27) و جوادی
_______________________________
19. فصوص الحکم، فص32.
20. اشارات، نمط5.
21. مجموعه مصنفات:3/447و 1/97؛ المطارحات، ص 385.
22. الشواهد الربوبیة، ص 341؛ اسفار:8/60 و 2/204؛ مبدأ و معاد، ص 483.
23. تعلیقه بر شرح اصول کافی، مازندرانی:3/123و 234.
24. المیزان:1/331.
25. پاروقی‏های اصول فلسفه:3/510.
26. راهنما شناسی، ص 225.
27. الالهیات:3/76.________________________________________
آملی(28) اشاره کرد. در این جا به دلیل خوف از اطاله کلام تنها به موضع استاد مطهری بسنده می‏کنیم:
معجزه نه نفی قانون علیت است و نه نقض و استثنای آن، بلکه خرق ناموس طبیعت است. فرق است میان خرق قانون علیت و خرق ناموس طبیعت....(29)
وی در توضیح چگونگی انجام معجزه می‏گوید: وقوع آن از قلمرو علیت حتی نسبت به خداوند خارج نیست، امّا علل آن برای ما مجهول است. در جای دیگر می‏گوید:
برای این که مردم خیال نکنند حساب علت و معلول و اندازه‏گیری در کار عالم نیست و احیاناً خداوند کاری را بدون رابطه علت و معلول انجام می‏دهد، بلا فاصله می‏فرماید: «قد جعل لکلّ شی‏ء قدراً» ... خداوند هر گاه اراده کند، اشخاصی را که به رازهای علت و معلول آشنا می‏سازد و اگر کسی از ناحیه‏ی پروردگار به این رازها آشنا گردید، می‏تواند هر گونه تصرفی در کار عالم بکند.(30)
بیشتر متکلمان اسلامی، هم چنین متألهان یهودی و مسیحی، هر چند مانند حکما اعجاز را خرق طبیعت می‏دانند، امّا در تبیین آن به جای حفظ اصل علیت، قایل به خرق آن و مباشرت مستقیم الهی هستند که در پردازش دیدگاه بعد بدان خواهیم پرداخت.
فلاسفه‏ی ملحد غربی، مانند هیوم(31) ، راسل(32) و هاسپرز(33) نیز اعجاز را ناقض قوانین طبیعت توصیف می‏کنند.
4. اعجاز نقض علیت و فعل مستقیم خدا(جمع قاعده و استثنا)
بیشتر خدا باوران بر این باورند که معجزات مطابق قانون طبیعت و اصل علیت انجام نمی‏گیرد، تا بتوان با تعمیم علیت‏های فراطبیعی، به معجزه‏ها تصویر عقلانی و فلسفی بخشید، بلکه می‏بایست در تبیین آن تنها به دخالت مستقیم خداوند قادر همه توان در دستگاه آفرینش تکیه کرد.
به دیگر سخن، نظام عالم مبتنی بر
_______________________________
28. علی بن موسی الرضا، ص 139.
29. آشنایی با قرآن:2/209.
30. همان، ص 215.
31. دیوید هیوم، درباره‏ی معجزات، ص 410.
32. برتراند راسل، چرا مسیحی نیستم، ص 52.
33. جان هاسپرز، فلسفه‏ی دین،ص 85.________________________________________
اصل سببیت و علیت(قاعده) است که به اعتباری فعل غیر مستقیم خداوند به حساب می‏آید،امّا معجزات در حقیقت، فعل مستقیم خدا، استثنا و نقض قوانین حاکم بر طبیعت هست. پس می‏توان در توجیه و تبیین نظام عالم، «قاعده» و «استثنا» را جمع کرد.
متکلمان امامیه
اکثر متکلمان امامیه به دلیل انکار قاعده‏ی «الواحد» و ظواهر آیات و هم چنین قول به توحید افعالی و نفی تفویض به زعم خود، اعجاز مستقیم فعل را خداوند و ناقص علیت توصیف می‏کنند که در این جا می‏توان به شیخ طوسی(34)، شیخ طبرسی(35)، شیخ مفید(36)، ابو صلاح حلبی(37)، سید مرتضی(38)، حمصی رازی(39)، علاّمه مجلسی(40)، صفایی(41) و غیره اشاره کرد.
ابن حزم با پذیرش اصل علیت و طبایع، معجزات انبیا را خارج از آن توصیف می‏کند:
انّ معجز الأنبیاء هو خارج عن الرتب وعن طبائع کلّ فی العالم وعن بنیة العالم لا یجری شی‏ء من ذلک علی قانون ولا علی سنن معلوم لکن قلب عین واحالة ذاتیة کشق القمر.(42)
شیخ عبده نیز دیدگاه فوق را به مشهور استناد می‏دهد.(43) احمد صفایی از متکلمان معاصر با رد نظریه‏ی فلاسفه می‏گوید:
بعضی تصور کرده‏اند که خرق عادت انبیا هم مانند خرق ساحران دارای علل پنهانی و مرموز و از این راه امکان خرق عادت را اثبات کرده‏اند. چنان که از گفتار فیلسوف معروف شرق بوعلی سینا استفاده می‏شود... معجزه از دایره‏ی اسباب و مسببات جهانی بیرون است.(44)
_______________________________
34. الاقتصاد، ص 155؛ تفسیر التبیان ذیل آیه‏ی 60 بقره.
35. النکت الاعتقادیة، مجموعه مصنفات:10/35.
36. تفسیر مجمع البیان:1/121، ذیل آیه 60 بقره.
37. تقریب المعارف، ص 104.38. الذخیرة فی علم الکلام، ص 328.
39. المنقذ من التقلید:1/284.
40. مرآة العقول:3/143.
41. علم کلام:1، 2/76و 77.
42. الفصل:5/5.
43. «والمشهور انّ الله یخلقها بغیر سبب لتدل علی انّ السنن والنوامیس لا تحکم علی واضعها ومدبرها وهو إنّما الحاکم المتصرف بها»(المنار:1/315).
44. علم کلام:1، 2/76و 77.

تبلیغات