جایگاه عیسی (ع) در عقیده ی مسیحیان (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
رهیابی و فهم وحی مسیحی، لازم دارد که محقق، در راه تحقیق حقیقت وحی در آیین مسیحیت به شناخت و طرز اعتقاد مسیحیان درباره عیسی مسیح، اطلاع کافی داشته باشد. وجایگاه مسیح را در نظام هستی و رسالت او روشن سازد؛ زیرا به اعتقاد مسیحیان شخص مسیح، روشنترین ظهور الوهیت و کلمة الله است و این خدا است که فرود آمده و در پیکر عیسی متحد شده است.و یا مسیح علیه السلام همان وحی مجسّم میباشد که ذات الوهیت در پیکر او تبلور یافته است. آیا به راستی این عقیده ، در دوران مسیحیت نخستین، نیز چنین بود و یا این که بعدها در تاریخ آن آیین چنین اعتقادی به ظهور رسیده یا پدید آمده است؟
لذا جا دارد که عقیده مسیح را در تاریخ قوم اسراییل که جایگاه اوّلیهی عیسی مسیح است، ردیابی کرده و ظهور چنین اعتقاد (حلول) را در آیین عیسوی پیگیری نماییم.
عقیده به پیامبری و انسان بودن عیسی
بدون شک عیسی مسیح، خود را در نخستین روزهای قیام خود، انسان و بنده و فرستادهی خدا میدانست و یقین داشت که خداوند او را به پیامبری برانگیخته و مانند دیگر پیامبران بنیاسرائیل، موسی، اشعیاء، عاسوس، برای راهنمایی و ارشاد مردم آمده است.1
عیسی مسیح، شریعت موسی و یهود را قبول داشته و خود را «کامل کننده»ی آن
_______________________________
1. تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، فصل 3.
_______________________________
معرفی میکرد.
در عهد جدید: انجیل متی و لوقا، چنین آمده است :
«گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این احکام، کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد،در ملکوت آسمان، کمترین شمرده شود، امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خواهد شد».2
چنانچه ملاحظه میشود عیسی مسیح با صراحت تمام به انسان بودن و پیامبر بودن خود اعتراف میکند و بیان میدارد که او تکمیل کنندهی شریعت موسی علیه السلام میباشد.
در مطاوی عهد جدید، بارها میخوانیم که عیسی خود را بنده و فرستادهی خدا میداند و از دیگران هم میخواهد که خدای یگانه را بپرستند.
«ای اسراییل! بشنو، خداوندی که خدای ما است یک خداوند است»مرقس12:29.
«شما سامریان، آنچه را نمیشناسید، میپرستید امّا ما آنچه را که میشناسیم، عبادت میکنیم» یوحنا: 3 13.
«خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بنده خود عیسی را به جلال رسانیده است». اعمال رسولان: 263.
شواهد گویا بر انسان بودن مسیح
مطالعه اناجیل و عهد جدید، به روشنی مدلّل میدارد که عیسی مسیح، خود را بندهی خدا و پیامبر میدانسته است این حقیقت در مطاوی آیات زیاد عهد جدید، به وفور به چشم میخورد. اینک شواهد:
1. در انجیل متی، جریان تلاش ابلیس را در فریب او با این واکنش نقل
_______________________________
2.متی:5 17 19 و لوقا: 16 17.________________________________________
میکند که فرمود:
«دور شو ای شیطان، کتاب مقدس میفرماید: باید خداوند خود را بپرستی و فقط او را خدمت نمایی» متی:4 10 11.
2.در دیدگاه یهودیانِ مسیحی شدهی نخستین، عیسی یک پیامبر یهودی است و آنها، لقب پیامبران بنیاسرائیل ربّی و استاد به او میدادند و او را پسر انسان میخواندند.
«گفتند این است عیسی نبی از ناصره جلیل»؛ متی:21 12.
3. حتی در انجیل یوحنا، جریان ملاقات زن سامری را با عیسی چنین نقل میکند به عیسی گفت:
«ای آقا میبینم تو نبی هستی» یوحنا: 14: 19.
4. یهودیان مسیحی شده به رابطهی استاد و شاگردی میان خود و او را میدانستند.
«یکی از روحانیان بزرگ سامریان به عیسی گفت: ای استاد! ما روحانیان این شهر میدانیم که شما از طرف خدا برای هدایت ما آمدهاید» یوحنا: 3: 21.
5. در آغاز رسالت مسیح، تمام حواریون و شاگردان او، مسیح را به عنوان یکی از انبیای یهود میشناختند: یوحنا: 5: 36؛ اعمال رسولان: 17: 9.
مسیح در نخستین دوره از رسالت خود
اناجیل موجود و عهد جدید برای زندگانی حضرت عیسی مسیح، ادوار چندی را ترسیم میکنند:
1. دورهی تولد مسیح، 2. دوران کودکی، 3. دوران رسالت و موعظههای او، 4. دورهی مبارزه با امپراطوری روم، 5. جاسوسی شاگردان و گرفتاری او، 6. بالای دار رفتن، 7. سرانجام دفن و رستاخیز مسیح.
طبق شواهد اناجیل، عیسی مسیح در دورهی رسالت خود در میان حواریون و در سرزمین ماورای اردن و هنگامی که برای راهنمایی «گوسفندان» به شهرهای قیصریه، جلیله و دیگر شهرهای فلسطین میرود، تنها یک پیامبر بوده است. حتی اعتقاد حواریون و شاگردان او در این دوره، این بوده است که جانشین یحیی تعمید دهنده و ناجی بنیاسراییل است.
سخنان «پطرس» کلمنت اسکندرانی، این ادعا را ثابت میکند.3
حتی در اولین کلیسای اورشلیمی، تمام آداب و رسوم شریعت یهود به طور کامل رعایت میشود.4
تنها چیزی منشأ امتیاز نودینان از یهودیان سنتی به حساب میآید، عقیده به عیسی پیامبر به عنوان همان پیامبر موعود از نسل داوود است که در کتابهای انبیای بنیاسراییل بشارت داده شده است برای آنان مسیح علیه السلام موجود الهی نبوده است، بلکه پیغمبر پیشگویی شده انبیای سلف میباشد. در این جامعه یهودی مسیحی شده اسراییلی، (پیش از تحریر اناجیل جدید) توحید به عنوان یک اصل مسلم دینی به شمار میرود، اساساً چنین چیزی مطرح نیست که خداوند پسری دارد که هم ذات اوست.
ظاهراً پطرس و یعقوب طرفدار چنین عقیدهای هستند که بعدها مورد مخالفت پولس و یوحنا قرار میگیرند.5 مردم زمان او، او را پیامبری میدانند که موءید با معجزات و کرامات میباشد و آنها با شگفتی، ناتوان از تحلیل هستند.
دعوت مسیح در قیصریه
«و عیسی با شاگردان خود به روستاهای قیصریه فیلپس رفت و در راه از شاگردانش پرسید وگفت که مردم مرا چه کسی میدانند؟ ایشان جواب دادند که: یحیی تعمید دهنده و بعضی گویند: تو الیاس هستی و بعضی گویند: یکی از انبیا هستی. او از ایشان پرسید: شما مرا که میشناسید؟ پطرس درجواب او گفت: تو مسیح هستی. پس به آنان دستور داد که درباره او به هیچکس چیزی نگویند».6
«به شهر خود «ناصره» برگشت و به تعلیم دادن در عبادتگاههای آنها شروع کرد. مردم از این همه حکمت و معجزهای که از او میدیدند در حیرت افتادند و
_______________________________
3. به نقل از رامیار: نبوت اسراییلی/215 . Preachint of Peter:6:51.
4. تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم وایران، فصل 4.
5.الإسلام، دعوة نصرانیة: یوسف حدّاد، فصلهای اول و دوم، صفحه 60 97، لبنان.
6. انجیل مرقس: 8:27 30 و انجیل لوقا:9: 18 30.________________________________________
گفتند: چطور ممکن است چنین چیزی بشود. او پسر یک نجّار است و مادرش مریم را میشناسیم. برادرهایش هم که یعقوب ویوسف و شمعون ویهودا هستند. تمام خواهرهایش هم که همین جا زندگی میکنند، پس این چیزها را از کجا یاد گرفته؟ به این ترتیب به حرفهایش اعتنایی نکردند. آن وقت عیسی گفت: یک پیغمبر همه جا مورد احترام مردم است، جز در وطن خود و بین مردم خویش، پس عیسی به علت بیایمانی آنها معجزات زیادی در آنجا کرد».7
«عیسی پرسید: راجع به چه موضوعی این قدر سخت مشغول گفتگو هستید؟ چرا این قدر ناراحتید؟ یک لحظه ایستادند و به هم نگاه کردند. عیسی پرسید چه وقایعی؟ گفتند: آنچه برای عیسای ناصری اتفاق افتاد، او یک پیامبر و استاد توانایی بود، معجزههای باور نکردنی انجام میداد و مورد توجه خدا و انسان بود. ولی کاهنان اعظم و ...».8
او تنها یک پیامبر است
بنا به نوشتههای اناجیل و فرمودههای عیسی مسیح در عهد جدید، او جز یک پیامبر نبود و به مانند دیگر انبیای اولوا العزم رسالت رهنمایی و ارشاد و پیامرسانی خداوند متعال را انجام میداد و هرگز ادعایی همچون فرزندخدا و متحد ذات حق بودن، نداشته است.
«پس عیسی به ایشان فرمود: آنچه به شما میگویم، از فکر و نظر خودم نیست، بلکه از خدایی است که مرا فرستاده است. اگر کسی خواست واقعاً بخواهد، مطابق خواست خدا زندگی کند، فوراً میفهمد که آنچه من میگویم از زبان خدا است نه از خودم، کسی که نظر شخصی خودش را بگوید،معلوم میشود میخواهد، مورد توجه مردم قرار بگیرد، ولی کسی که بخواهد مردم خدا را تمجید و ستایش کنند، او شخصی درستکار و بیریا است».9
مسیح فقط پیامهای خداوند را میرساند و از خود چیزی ندارد:
«من حقایقی را که از خدا شنیدهام به
_______________________________
7. انجیل متی:13: 54 56. انجیل مرقس: 6: 2 6.
8. انجیل لوقا: 24: 17 21.
9. انجیل یوحنا: 7:16 19 و نیز انجیل مرقس: 9: 37(یوحنا:8: 16) ، (یوحنا: 11: 43)، (یوحنا:12: 44 50).
________________________________________
شما گفتهام و با این حال، شما میخواهید مرا بکشید. ابراهیم هرگز چنین نمیکرد، وقتی این طور میکنید، از پدر واقعیتان ، اطاعت میکنید. مردم جواب دادند: ما حرامزاده نیستیم، پدر ما، خدا است. عیسی جواب داد اگر خدا پدر شما میبود ، مرا دوست میداشتید. زیرا من از طرف خدا پیش شما آمدهام من خودسرانه پیش شما نیامدهام، بلکه خدا مرا پیش شما فرستاده است. چرا نمیتوانید حرفهای مرا بفهمید؟ زیرا از پدر واقعیتان ابلیس میباشید و میخواهید خواهشهای پدر خود را به عمل آورید، شیطان از همان اول قاتل بود و از حقیقت نفرت داشت. در وجود او، یک ذره، حقیقت هم پیدا نمیشود، چون ذاتاً دروغگو و پدر دروغگو است. به همین دلیل است که وقتی من حقیقت را به شما میگویم، نمیتوانید باور کنید. کدام یک از شما میتواند حتی یک گناه به من نسبت بدهد؟ هیچکدام...».10
با این اعترافات صریح، معلوم میشود که عیسای ناصری، یک بشر بود و هرگز ادّعا نکرد که او عنصری فراطبیعی و الوهی است.11
همچنین اعتقاد اصحاب وحواریون او نیز همین بوده است، آنها او را به پیامبری قبول داشتند نه به خدایی. جالب این که همهی اناجیل موجود، برای او نسبنامه خاصی مینویسند که او از نسل داوود و یا از مادری به نام مریم متولد شده است، جز این که مریم او را از روحالقدس باردار شده است.
این اعترافات در انجیل لوقا در رابطه با بشارت مریم چنین آمده است:
«روح القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند و به این سبب آن نوزاد مقدس پسر خدا نامیده میشود».12
_______________________________
10. انجیل یوحنا: 8: 4 47 نیز (یوحنا: 14: 24).
11. ر.ک: دائرة المعارف بریتانیکا: 5/636.
12. انجیل لوقا: 1: 28 36.________________________________________
تعبیر «پسر خدا بودن» در این عبارت جز یک عبارت تشریفاتی بیش نیست که به معنی بنده مقرب خداوند میباشد وگرنه او انسان بود فنا پذیر و زاییده از زن و مبتلا به حوادث گرما و سرما ... که البته پیامبر است(برنابا: 52: 10 20).
مسیح در معرفت قرآنی
از امتیازات قرآن کریم، این است که تاریخ انبیای گذشته را آنجا که جنبهی معرفی، تبلیغی و ارشادی دارد، بازگو میکند و به عنوان یک کتاب بازنگر و اصلاح کننده که نسبت به کتابهای مقدس دارد«میهمن»13، جنبههای غلوآمیز عهد عتیق و عهد جدید را انتقاد میکند و عقاید مشترک ادیان ابراهیمی را به عنوان یک بحث تطبیقی ادیان، نقل میکند.
از این جهت قرآن زندگی پیامبری و رسالتی عیسای مسیح و مادر بزرگوار او مریم مقدس را به تفصیل نقل میکند و انگیزههای انحرافی و تهمتهای ناروای بنیاسرائیل را نسبت به مسیح و مریم علیمها السلام ، بازگو کرده و رد میکند. اینک مجموع نظریات قرآن را درباره عیسای مسیح به طور اجمال در زیر میآوریم:
1. عیسی مسیح ، انسان، مخلوق و بنده خداوند است که آفرینش ویژه همانند آدم دارد. امّا وجود وی هرگز خارج از نظام طبیعت و تدبیر خداوند نیست. او در زمان خاصی تولد یافته و قانون عمومی مرگ شامل حال او نیز میباشد:
«اِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُکُنْ فَیَکُون» ( آل عمران/59).
«در واقع مثل عیسی پیش خداوند به مانند مثل (آفرینش) آدم است که او را از خاک آفرید، پس بدو گفت: «باش» پس وجود یافت».
_______________________________
13. مائده/52.
کلام اسلامی » شماره 30 (صفحه 105)
________________________________________
«...اِنَّ اللهَ یُبَشِّرُکَ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ آسْمُهُ الْمَسیحُ عِیسی ابنُ مَرْیَمَ...» (آلعمران/45).
«فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را به کلمهای از جانب خود که نامش مسیح عیسی پسر مریم است مژده میدهد».
«قالَ اِنّی عَبْدُ الله آتانِیَ الْکِتابَ وَجَعَلَنی نَبِیّاً» (مریم/30).
«عیسی گفت: منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است».
«لَنْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ اگنْ یَکُونَ عَبْداً للهِ...» (نساء/172).
«مسیح از این که بنده خدا باشد هرگز اِبا نمیکند».
«اِنْ هُوَ اِلاّعَبْد اگنْعَمْنا عَلَیْهِ وَجَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِی اِسْرائیلَ» (زخرف/59).
«عیسی جز بندهای که بر وی منت نهاده و او را برای فرزندان اسرائیل سرمشق و آیتی گردانیده است، نیست».
«وَالسَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَومَ اگمُوتُ وَیَومَ اُبْعَثُ حَیّاً» (مریم/33).
«درود بر من، روزی که تولد یافتم و روزی که میمیرم و روزی که زنده و برانگیخته میشوم».
2. عیسی، هرگز ادّعای الوهیت نکرد، آنهایی که او را به خدایی گرفتند، هوای نفس خود را به پرستش گرفتند نه عیسی را.
«وَاِذْ قالَ اللهُ یا عِیسَی ابن مَرْیَمَ ءَاگنْتَ قُلْتَ لِلّناسِ آتَّخذُونی وَاُمّی اِلهَیْنِ مِنْ دُونِ الله قالَسُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی اگنْ اگقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ اِنْ کُنْتُ قُلتُهُ فَقَدْعَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَلا اگعْلَمُ ما فی نَفْسِکَ اِنَّکَ اگنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ* ما قُلْتُ لَهُمْ اِلاّما اگمَرْتَنی بِهِ اگنِ آعْبُدُوا اللهَرَبِّی وَ رَبِّکُمْ ...» (مائده/116 117).
«یاد کن هنگامی را که خدا فرمود: ای عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفتی: من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بپرستید؟ عیسی گفت: منزّهی تو، من درباره خویش، چیزی را که حق نیست، بگویم. اگر آن را گفته بودم قطعاً آن را میدانستی. آنچه در نفس من است تو میدانی، و آنچه در ذات توست من نمیدانم. چرا که تو خود، دانای رازهای پنهانی، جز آنچه مرا بدان فرمان دادی، چیزی به آنان نگفتم. گفتم که خدا، پروردگار من و خدای خود را عبادت کنید...».
«لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا اِنَّ اللهَ هُوَالْمَسیحُابنُ مَرْیَمَ وَقالَ الْمَسیحُ یبَنِیاِسْرائیلَ آعْبُدُوا اللهَ رَبّی وَرَبَّکُمْ اِنَّهُ مَنْ یُشْرِک بِالله فَقَدْحَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ الجَنَّةَُ و َمَاْواهُالنّارُ وَما لِلظّالِمینَ مِنْ اگنْصارٍ* لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا اِنَّ اللهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ اِلهٍ اِلاّ إلؤ واحِد...» (مائده/72 73).
«کسانی که گفتند: خدا همان مسیح پسر مریم است، قطعاً کافر شدهاند، و حال آن که مسیح، میگفت: ای فرزندان اسرائیل، خدای من و خدای خودتان را بپرستید که هرکس به خدا شرک ورزد، قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جایگاهش آتش است و برای ستمکاران یاوران نیست .کسانی که به تثلیث قایل شده وگفتند: خدا سومین (شخص از ) سه اقنوم است، قطعاً کافر شدهاند و حال آن که هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست».
3. عیسی یک پیامبر، دارای رسالت و برخوردار از علم و حکمت است و کتاب او انجیل است.
«...وَآتَیْناهُ الاِنْجِیلَ فیهِ هُدًی وَ َنُور...» (مائده/46).
«و به او انجیل دادیم که در آن، هدایت و نور است».
«وَیُعَلِّمُهُ الکِتابَ وَالْحِکْمَة وَالتَّوراةَ وَالاِنْجِیلَ * وَرَسُولاً اِلی بَنِی اِسْرائیلَ...» (آلعمران/48 49).
«به او کتاب وحکمت، تورات و انجیل میآموزد و او را به عنوان پیامبری به سوی بنیاسرائیل میفرستد».
«وَاِذْ قالَ عِیسَی آبْنُ مَرْیَمَ یا بَنِی اِسْرائیلَاِنّی رَسُولُ اللهِ اِلَیْکُمْ...» (صف/6).
«یادآر هنگامی که عیسی پسر مریم گفت: ای بنیاسرائیل من پیامبر خدا به سوی شما هستم».
4. عیسی به مانند دیگر پیامبران است و در سلسله انبیای خدا است.
«وَ لَقَدْ اگرْسَلْنا نُوحاً وَاِبْراهیم و...* ثُمَّ قَفَّیْنا عَلی آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّیْنا بِعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَآتَیْناهُ الاِنْجِیلَ وَجَعَلْنا فِی قُلُوبِالَّذینَ آتَّبَعُوهُ رَاْفَةً وَ رََحْمَةً...»(حدید/26 27).
«ما نوح و ابراهیم را فرستادیم ... آنگاه به دنبال آنان پیامبران خود را پیدر پی ، آوردیم عیسی پسر مریم را به دنبال آنان آوردیم و به او انجیل دادیم و در دل کسانی که پیرو او بودند، مهربانی و محبت قرار دادیم».
«...وَ اگوْحَیْنا اِلی اِبْراهیمَ ... وَ عِیسی وَ اَیُّوبَ وَ یُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَیمانَ...» (نساء/163).
«ما به ابراهیم... و عیسی و ایوب و
یونس و هارون و سلیمان پیامبر وحی فرستادیم».
«...مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوراةِ وَ َلاُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ... » (آلعمران/50).
«میگوید: آمدهام تا تورات را که پیش از من نازل شده است تصدیق کنم و تا پارهای از آن چیزهایی که بر شما حرام شده، حلال گردانم».
5. عیسی، معجزات را به اجازه خداوند اقامه مینماید
«...وَ اُبْرِیُ الاگکْمَهَ وَ الاگبْرَصَ وَ اُحْیِ الْمَوتی بِاِذْنِ اللهِ وَ اُنَبِّئُکُمْ بِما تَاْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیُوتِکُمْ...»(آل عمران/49).
«و به اذن خدا نابینای مادرزاد ومبتلا به پیسی را شفا میبخشم و مردگان را زنده میگردانم و شما را از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید، خبر میدهم».
6. عیسی در قیامت شاهد مردم خواهد بود.
«وَ إِنْ مِنْ اگهْلِ الْکِتابِ إِلاّ لَیُوْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَومَ القِیامَة یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهیداً» (نساء/159).
«و از اهل کتاب ، کسی نیست مگر این که پیش از مرگ او به او ایمان میآورد و روز قیامت نیز عیسی بر آنان شاهد خواهد بود».
تطابق محتوای قرآن و انجیل
با کوچکترین ملاحظهی آیات قرآن کریم درباره عیسی مسیح، به خوبی روشن میشود، که تعالیم و معارف اسلامی در مورد مسیح علیه السلام ، کاملاً با مفاهیم و محتوای گزارشهای عهد جدید، تطابق دارد. هر دوی کتابهای مقدس (به زعم مسیحیان) به انسان بودن، پیامبر بودن و موءید بودن مسیح از طرف خداوند تأکید دارند و این که او، در سلسله انبیای بنیاسرائیل، متمم پیام و رسالت آنان بوده است. او و مادرش هرگز ادعای خدایی یا جزو ذات الوهیت نداشته و به جز بندگان مقرب درگاه الهی، چیزی نبودهاند.
نظارت و اصلاحگری و مهیمن بودن قرآن کریم نسبت به عهدین به ویژه عهد جدید، کاملاً روشن میسازد که چگونه قرآن عقاید مسیحیان را در مورد عیسی مسیح و پیام او، اصلاح میکند و او را به راستی یکی از پیامبران اولوا العزم الهی و مبشران رحمت خداوندی میداند.
لذا اگر ما، دربارهی او ادّعا کنیم، عیسی، پیامبر اسلام است، چندان ادّعای گزافی نبوده و او مبشر اسلام و پیامآور او بوده است.
از این جهت سرگذشت پدیده وحی در جهان مسیحیت و معانی و مفاهیم گونهگونی که درباره این پدیده اظهار میشود و سرگذشت تفسیر وحی به عنوان «وحی تجسم یافته» که خداوند از طریق عیسی مسیح خودش را به انسانها نشان میدهد، باعث نجات آنها میشود، انگیزهای بوده است که دانشمندان مسیحی در طول تاریخ آن، برداشتها و تفسیرهای مختلفی از آن ارایه بدهند و احیاناً سبب انحراف و انکار دین مسیحی شده و به ظهور و پدید آمدن عصر روشنگرایی و انکار معنویات در اروپای غربی منجر بشود. در پایان، مطالعهی کتاب ارزشمند «راهنمای الهیات پروتستان» (نوشته ویلیام هوردِرن و ترجمه ط میکائیلیان) را به خوانندگان محترم توصیه میکنیم.14
_______________________________
14. در این بخش از کتاب «تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت» استفاده شده است.
لذا جا دارد که عقیده مسیح را در تاریخ قوم اسراییل که جایگاه اوّلیهی عیسی مسیح است، ردیابی کرده و ظهور چنین اعتقاد (حلول) را در آیین عیسوی پیگیری نماییم.
عقیده به پیامبری و انسان بودن عیسی
بدون شک عیسی مسیح، خود را در نخستین روزهای قیام خود، انسان و بنده و فرستادهی خدا میدانست و یقین داشت که خداوند او را به پیامبری برانگیخته و مانند دیگر پیامبران بنیاسرائیل، موسی، اشعیاء، عاسوس، برای راهنمایی و ارشاد مردم آمده است.1
عیسی مسیح، شریعت موسی و یهود را قبول داشته و خود را «کامل کننده»ی آن
_______________________________
1. تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، فصل 3.
_______________________________
معرفی میکرد.
در عهد جدید: انجیل متی و لوقا، چنین آمده است :
«گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این احکام، کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد،در ملکوت آسمان، کمترین شمرده شود، امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خواهد شد».2
چنانچه ملاحظه میشود عیسی مسیح با صراحت تمام به انسان بودن و پیامبر بودن خود اعتراف میکند و بیان میدارد که او تکمیل کنندهی شریعت موسی علیه السلام میباشد.
در مطاوی عهد جدید، بارها میخوانیم که عیسی خود را بنده و فرستادهی خدا میداند و از دیگران هم میخواهد که خدای یگانه را بپرستند.
«ای اسراییل! بشنو، خداوندی که خدای ما است یک خداوند است»مرقس12:29.
«شما سامریان، آنچه را نمیشناسید، میپرستید امّا ما آنچه را که میشناسیم، عبادت میکنیم» یوحنا: 3 13.
«خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بنده خود عیسی را به جلال رسانیده است». اعمال رسولان: 263.
شواهد گویا بر انسان بودن مسیح
مطالعه اناجیل و عهد جدید، به روشنی مدلّل میدارد که عیسی مسیح، خود را بندهی خدا و پیامبر میدانسته است این حقیقت در مطاوی آیات زیاد عهد جدید، به وفور به چشم میخورد. اینک شواهد:
1. در انجیل متی، جریان تلاش ابلیس را در فریب او با این واکنش نقل
_______________________________
2.متی:5 17 19 و لوقا: 16 17.________________________________________
میکند که فرمود:
«دور شو ای شیطان، کتاب مقدس میفرماید: باید خداوند خود را بپرستی و فقط او را خدمت نمایی» متی:4 10 11.
2.در دیدگاه یهودیانِ مسیحی شدهی نخستین، عیسی یک پیامبر یهودی است و آنها، لقب پیامبران بنیاسرائیل ربّی و استاد به او میدادند و او را پسر انسان میخواندند.
«گفتند این است عیسی نبی از ناصره جلیل»؛ متی:21 12.
3. حتی در انجیل یوحنا، جریان ملاقات زن سامری را با عیسی چنین نقل میکند به عیسی گفت:
«ای آقا میبینم تو نبی هستی» یوحنا: 14: 19.
4. یهودیان مسیحی شده به رابطهی استاد و شاگردی میان خود و او را میدانستند.
«یکی از روحانیان بزرگ سامریان به عیسی گفت: ای استاد! ما روحانیان این شهر میدانیم که شما از طرف خدا برای هدایت ما آمدهاید» یوحنا: 3: 21.
5. در آغاز رسالت مسیح، تمام حواریون و شاگردان او، مسیح را به عنوان یکی از انبیای یهود میشناختند: یوحنا: 5: 36؛ اعمال رسولان: 17: 9.
مسیح در نخستین دوره از رسالت خود
اناجیل موجود و عهد جدید برای زندگانی حضرت عیسی مسیح، ادوار چندی را ترسیم میکنند:
1. دورهی تولد مسیح، 2. دوران کودکی، 3. دوران رسالت و موعظههای او، 4. دورهی مبارزه با امپراطوری روم، 5. جاسوسی شاگردان و گرفتاری او، 6. بالای دار رفتن، 7. سرانجام دفن و رستاخیز مسیح.
طبق شواهد اناجیل، عیسی مسیح در دورهی رسالت خود در میان حواریون و در سرزمین ماورای اردن و هنگامی که برای راهنمایی «گوسفندان» به شهرهای قیصریه، جلیله و دیگر شهرهای فلسطین میرود، تنها یک پیامبر بوده است. حتی اعتقاد حواریون و شاگردان او در این دوره، این بوده است که جانشین یحیی تعمید دهنده و ناجی بنیاسراییل است.
سخنان «پطرس» کلمنت اسکندرانی، این ادعا را ثابت میکند.3
حتی در اولین کلیسای اورشلیمی، تمام آداب و رسوم شریعت یهود به طور کامل رعایت میشود.4
تنها چیزی منشأ امتیاز نودینان از یهودیان سنتی به حساب میآید، عقیده به عیسی پیامبر به عنوان همان پیامبر موعود از نسل داوود است که در کتابهای انبیای بنیاسراییل بشارت داده شده است برای آنان مسیح علیه السلام موجود الهی نبوده است، بلکه پیغمبر پیشگویی شده انبیای سلف میباشد. در این جامعه یهودی مسیحی شده اسراییلی، (پیش از تحریر اناجیل جدید) توحید به عنوان یک اصل مسلم دینی به شمار میرود، اساساً چنین چیزی مطرح نیست که خداوند پسری دارد که هم ذات اوست.
ظاهراً پطرس و یعقوب طرفدار چنین عقیدهای هستند که بعدها مورد مخالفت پولس و یوحنا قرار میگیرند.5 مردم زمان او، او را پیامبری میدانند که موءید با معجزات و کرامات میباشد و آنها با شگفتی، ناتوان از تحلیل هستند.
دعوت مسیح در قیصریه
«و عیسی با شاگردان خود به روستاهای قیصریه فیلپس رفت و در راه از شاگردانش پرسید وگفت که مردم مرا چه کسی میدانند؟ ایشان جواب دادند که: یحیی تعمید دهنده و بعضی گویند: تو الیاس هستی و بعضی گویند: یکی از انبیا هستی. او از ایشان پرسید: شما مرا که میشناسید؟ پطرس درجواب او گفت: تو مسیح هستی. پس به آنان دستور داد که درباره او به هیچکس چیزی نگویند».6
«به شهر خود «ناصره» برگشت و به تعلیم دادن در عبادتگاههای آنها شروع کرد. مردم از این همه حکمت و معجزهای که از او میدیدند در حیرت افتادند و
_______________________________
3. به نقل از رامیار: نبوت اسراییلی/215 . Preachint of Peter:6:51.
4. تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم وایران، فصل 4.
5.الإسلام، دعوة نصرانیة: یوسف حدّاد، فصلهای اول و دوم، صفحه 60 97، لبنان.
6. انجیل مرقس: 8:27 30 و انجیل لوقا:9: 18 30.________________________________________
گفتند: چطور ممکن است چنین چیزی بشود. او پسر یک نجّار است و مادرش مریم را میشناسیم. برادرهایش هم که یعقوب ویوسف و شمعون ویهودا هستند. تمام خواهرهایش هم که همین جا زندگی میکنند، پس این چیزها را از کجا یاد گرفته؟ به این ترتیب به حرفهایش اعتنایی نکردند. آن وقت عیسی گفت: یک پیغمبر همه جا مورد احترام مردم است، جز در وطن خود و بین مردم خویش، پس عیسی به علت بیایمانی آنها معجزات زیادی در آنجا کرد».7
«عیسی پرسید: راجع به چه موضوعی این قدر سخت مشغول گفتگو هستید؟ چرا این قدر ناراحتید؟ یک لحظه ایستادند و به هم نگاه کردند. عیسی پرسید چه وقایعی؟ گفتند: آنچه برای عیسای ناصری اتفاق افتاد، او یک پیامبر و استاد توانایی بود، معجزههای باور نکردنی انجام میداد و مورد توجه خدا و انسان بود. ولی کاهنان اعظم و ...».8
او تنها یک پیامبر است
بنا به نوشتههای اناجیل و فرمودههای عیسی مسیح در عهد جدید، او جز یک پیامبر نبود و به مانند دیگر انبیای اولوا العزم رسالت رهنمایی و ارشاد و پیامرسانی خداوند متعال را انجام میداد و هرگز ادعایی همچون فرزندخدا و متحد ذات حق بودن، نداشته است.
«پس عیسی به ایشان فرمود: آنچه به شما میگویم، از فکر و نظر خودم نیست، بلکه از خدایی است که مرا فرستاده است. اگر کسی خواست واقعاً بخواهد، مطابق خواست خدا زندگی کند، فوراً میفهمد که آنچه من میگویم از زبان خدا است نه از خودم، کسی که نظر شخصی خودش را بگوید،معلوم میشود میخواهد، مورد توجه مردم قرار بگیرد، ولی کسی که بخواهد مردم خدا را تمجید و ستایش کنند، او شخصی درستکار و بیریا است».9
مسیح فقط پیامهای خداوند را میرساند و از خود چیزی ندارد:
«من حقایقی را که از خدا شنیدهام به
_______________________________
7. انجیل متی:13: 54 56. انجیل مرقس: 6: 2 6.
8. انجیل لوقا: 24: 17 21.
9. انجیل یوحنا: 7:16 19 و نیز انجیل مرقس: 9: 37(یوحنا:8: 16) ، (یوحنا: 11: 43)، (یوحنا:12: 44 50).
________________________________________
شما گفتهام و با این حال، شما میخواهید مرا بکشید. ابراهیم هرگز چنین نمیکرد، وقتی این طور میکنید، از پدر واقعیتان ، اطاعت میکنید. مردم جواب دادند: ما حرامزاده نیستیم، پدر ما، خدا است. عیسی جواب داد اگر خدا پدر شما میبود ، مرا دوست میداشتید. زیرا من از طرف خدا پیش شما آمدهام من خودسرانه پیش شما نیامدهام، بلکه خدا مرا پیش شما فرستاده است. چرا نمیتوانید حرفهای مرا بفهمید؟ زیرا از پدر واقعیتان ابلیس میباشید و میخواهید خواهشهای پدر خود را به عمل آورید، شیطان از همان اول قاتل بود و از حقیقت نفرت داشت. در وجود او، یک ذره، حقیقت هم پیدا نمیشود، چون ذاتاً دروغگو و پدر دروغگو است. به همین دلیل است که وقتی من حقیقت را به شما میگویم، نمیتوانید باور کنید. کدام یک از شما میتواند حتی یک گناه به من نسبت بدهد؟ هیچکدام...».10
با این اعترافات صریح، معلوم میشود که عیسای ناصری، یک بشر بود و هرگز ادّعا نکرد که او عنصری فراطبیعی و الوهی است.11
همچنین اعتقاد اصحاب وحواریون او نیز همین بوده است، آنها او را به پیامبری قبول داشتند نه به خدایی. جالب این که همهی اناجیل موجود، برای او نسبنامه خاصی مینویسند که او از نسل داوود و یا از مادری به نام مریم متولد شده است، جز این که مریم او را از روحالقدس باردار شده است.
این اعترافات در انجیل لوقا در رابطه با بشارت مریم چنین آمده است:
«روح القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند و به این سبب آن نوزاد مقدس پسر خدا نامیده میشود».12
_______________________________
10. انجیل یوحنا: 8: 4 47 نیز (یوحنا: 14: 24).
11. ر.ک: دائرة المعارف بریتانیکا: 5/636.
12. انجیل لوقا: 1: 28 36.________________________________________
تعبیر «پسر خدا بودن» در این عبارت جز یک عبارت تشریفاتی بیش نیست که به معنی بنده مقرب خداوند میباشد وگرنه او انسان بود فنا پذیر و زاییده از زن و مبتلا به حوادث گرما و سرما ... که البته پیامبر است(برنابا: 52: 10 20).
مسیح در معرفت قرآنی
از امتیازات قرآن کریم، این است که تاریخ انبیای گذشته را آنجا که جنبهی معرفی، تبلیغی و ارشادی دارد، بازگو میکند و به عنوان یک کتاب بازنگر و اصلاح کننده که نسبت به کتابهای مقدس دارد«میهمن»13، جنبههای غلوآمیز عهد عتیق و عهد جدید را انتقاد میکند و عقاید مشترک ادیان ابراهیمی را به عنوان یک بحث تطبیقی ادیان، نقل میکند.
از این جهت قرآن زندگی پیامبری و رسالتی عیسای مسیح و مادر بزرگوار او مریم مقدس را به تفصیل نقل میکند و انگیزههای انحرافی و تهمتهای ناروای بنیاسرائیل را نسبت به مسیح و مریم علیمها السلام ، بازگو کرده و رد میکند. اینک مجموع نظریات قرآن را درباره عیسای مسیح به طور اجمال در زیر میآوریم:
1. عیسی مسیح ، انسان، مخلوق و بنده خداوند است که آفرینش ویژه همانند آدم دارد. امّا وجود وی هرگز خارج از نظام طبیعت و تدبیر خداوند نیست. او در زمان خاصی تولد یافته و قانون عمومی مرگ شامل حال او نیز میباشد:
«اِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُکُنْ فَیَکُون» ( آل عمران/59).
«در واقع مثل عیسی پیش خداوند به مانند مثل (آفرینش) آدم است که او را از خاک آفرید، پس بدو گفت: «باش» پس وجود یافت».
_______________________________
13. مائده/52.
کلام اسلامی » شماره 30 (صفحه 105)
________________________________________
«...اِنَّ اللهَ یُبَشِّرُکَ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ آسْمُهُ الْمَسیحُ عِیسی ابنُ مَرْیَمَ...» (آلعمران/45).
«فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را به کلمهای از جانب خود که نامش مسیح عیسی پسر مریم است مژده میدهد».
«قالَ اِنّی عَبْدُ الله آتانِیَ الْکِتابَ وَجَعَلَنی نَبِیّاً» (مریم/30).
«عیسی گفت: منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است».
«لَنْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ اگنْ یَکُونَ عَبْداً للهِ...» (نساء/172).
«مسیح از این که بنده خدا باشد هرگز اِبا نمیکند».
«اِنْ هُوَ اِلاّعَبْد اگنْعَمْنا عَلَیْهِ وَجَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِی اِسْرائیلَ» (زخرف/59).
«عیسی جز بندهای که بر وی منت نهاده و او را برای فرزندان اسرائیل سرمشق و آیتی گردانیده است، نیست».
«وَالسَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَومَ اگمُوتُ وَیَومَ اُبْعَثُ حَیّاً» (مریم/33).
«درود بر من، روزی که تولد یافتم و روزی که میمیرم و روزی که زنده و برانگیخته میشوم».
2. عیسی، هرگز ادّعای الوهیت نکرد، آنهایی که او را به خدایی گرفتند، هوای نفس خود را به پرستش گرفتند نه عیسی را.
«وَاِذْ قالَ اللهُ یا عِیسَی ابن مَرْیَمَ ءَاگنْتَ قُلْتَ لِلّناسِ آتَّخذُونی وَاُمّی اِلهَیْنِ مِنْ دُونِ الله قالَسُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی اگنْ اگقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ اِنْ کُنْتُ قُلتُهُ فَقَدْعَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَلا اگعْلَمُ ما فی نَفْسِکَ اِنَّکَ اگنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ* ما قُلْتُ لَهُمْ اِلاّما اگمَرْتَنی بِهِ اگنِ آعْبُدُوا اللهَرَبِّی وَ رَبِّکُمْ ...» (مائده/116 117).
«یاد کن هنگامی را که خدا فرمود: ای عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفتی: من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بپرستید؟ عیسی گفت: منزّهی تو، من درباره خویش، چیزی را که حق نیست، بگویم. اگر آن را گفته بودم قطعاً آن را میدانستی. آنچه در نفس من است تو میدانی، و آنچه در ذات توست من نمیدانم. چرا که تو خود، دانای رازهای پنهانی، جز آنچه مرا بدان فرمان دادی، چیزی به آنان نگفتم. گفتم که خدا، پروردگار من و خدای خود را عبادت کنید...».
«لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا اِنَّ اللهَ هُوَالْمَسیحُابنُ مَرْیَمَ وَقالَ الْمَسیحُ یبَنِیاِسْرائیلَ آعْبُدُوا اللهَ رَبّی وَرَبَّکُمْ اِنَّهُ مَنْ یُشْرِک بِالله فَقَدْحَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ الجَنَّةَُ و َمَاْواهُالنّارُ وَما لِلظّالِمینَ مِنْ اگنْصارٍ* لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا اِنَّ اللهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ اِلهٍ اِلاّ إلؤ واحِد...» (مائده/72 73).
«کسانی که گفتند: خدا همان مسیح پسر مریم است، قطعاً کافر شدهاند، و حال آن که مسیح، میگفت: ای فرزندان اسرائیل، خدای من و خدای خودتان را بپرستید که هرکس به خدا شرک ورزد، قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جایگاهش آتش است و برای ستمکاران یاوران نیست .کسانی که به تثلیث قایل شده وگفتند: خدا سومین (شخص از ) سه اقنوم است، قطعاً کافر شدهاند و حال آن که هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست».
3. عیسی یک پیامبر، دارای رسالت و برخوردار از علم و حکمت است و کتاب او انجیل است.
«...وَآتَیْناهُ الاِنْجِیلَ فیهِ هُدًی وَ َنُور...» (مائده/46).
«و به او انجیل دادیم که در آن، هدایت و نور است».
«وَیُعَلِّمُهُ الکِتابَ وَالْحِکْمَة وَالتَّوراةَ وَالاِنْجِیلَ * وَرَسُولاً اِلی بَنِی اِسْرائیلَ...» (آلعمران/48 49).
«به او کتاب وحکمت، تورات و انجیل میآموزد و او را به عنوان پیامبری به سوی بنیاسرائیل میفرستد».
«وَاِذْ قالَ عِیسَی آبْنُ مَرْیَمَ یا بَنِی اِسْرائیلَاِنّی رَسُولُ اللهِ اِلَیْکُمْ...» (صف/6).
«یادآر هنگامی که عیسی پسر مریم گفت: ای بنیاسرائیل من پیامبر خدا به سوی شما هستم».
4. عیسی به مانند دیگر پیامبران است و در سلسله انبیای خدا است.
«وَ لَقَدْ اگرْسَلْنا نُوحاً وَاِبْراهیم و...* ثُمَّ قَفَّیْنا عَلی آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّیْنا بِعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَآتَیْناهُ الاِنْجِیلَ وَجَعَلْنا فِی قُلُوبِالَّذینَ آتَّبَعُوهُ رَاْفَةً وَ رََحْمَةً...»(حدید/26 27).
«ما نوح و ابراهیم را فرستادیم ... آنگاه به دنبال آنان پیامبران خود را پیدر پی ، آوردیم عیسی پسر مریم را به دنبال آنان آوردیم و به او انجیل دادیم و در دل کسانی که پیرو او بودند، مهربانی و محبت قرار دادیم».
«...وَ اگوْحَیْنا اِلی اِبْراهیمَ ... وَ عِیسی وَ اَیُّوبَ وَ یُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَیمانَ...» (نساء/163).
«ما به ابراهیم... و عیسی و ایوب و
یونس و هارون و سلیمان پیامبر وحی فرستادیم».
«...مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوراةِ وَ َلاُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ... » (آلعمران/50).
«میگوید: آمدهام تا تورات را که پیش از من نازل شده است تصدیق کنم و تا پارهای از آن چیزهایی که بر شما حرام شده، حلال گردانم».
5. عیسی، معجزات را به اجازه خداوند اقامه مینماید
«...وَ اُبْرِیُ الاگکْمَهَ وَ الاگبْرَصَ وَ اُحْیِ الْمَوتی بِاِذْنِ اللهِ وَ اُنَبِّئُکُمْ بِما تَاْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیُوتِکُمْ...»(آل عمران/49).
«و به اذن خدا نابینای مادرزاد ومبتلا به پیسی را شفا میبخشم و مردگان را زنده میگردانم و شما را از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید، خبر میدهم».
6. عیسی در قیامت شاهد مردم خواهد بود.
«وَ إِنْ مِنْ اگهْلِ الْکِتابِ إِلاّ لَیُوْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَومَ القِیامَة یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهیداً» (نساء/159).
«و از اهل کتاب ، کسی نیست مگر این که پیش از مرگ او به او ایمان میآورد و روز قیامت نیز عیسی بر آنان شاهد خواهد بود».
تطابق محتوای قرآن و انجیل
با کوچکترین ملاحظهی آیات قرآن کریم درباره عیسی مسیح، به خوبی روشن میشود، که تعالیم و معارف اسلامی در مورد مسیح علیه السلام ، کاملاً با مفاهیم و محتوای گزارشهای عهد جدید، تطابق دارد. هر دوی کتابهای مقدس (به زعم مسیحیان) به انسان بودن، پیامبر بودن و موءید بودن مسیح از طرف خداوند تأکید دارند و این که او، در سلسله انبیای بنیاسرائیل، متمم پیام و رسالت آنان بوده است. او و مادرش هرگز ادعای خدایی یا جزو ذات الوهیت نداشته و به جز بندگان مقرب درگاه الهی، چیزی نبودهاند.
نظارت و اصلاحگری و مهیمن بودن قرآن کریم نسبت به عهدین به ویژه عهد جدید، کاملاً روشن میسازد که چگونه قرآن عقاید مسیحیان را در مورد عیسی مسیح و پیام او، اصلاح میکند و او را به راستی یکی از پیامبران اولوا العزم الهی و مبشران رحمت خداوندی میداند.
لذا اگر ما، دربارهی او ادّعا کنیم، عیسی، پیامبر اسلام است، چندان ادّعای گزافی نبوده و او مبشر اسلام و پیامآور او بوده است.
از این جهت سرگذشت پدیده وحی در جهان مسیحیت و معانی و مفاهیم گونهگونی که درباره این پدیده اظهار میشود و سرگذشت تفسیر وحی به عنوان «وحی تجسم یافته» که خداوند از طریق عیسی مسیح خودش را به انسانها نشان میدهد، باعث نجات آنها میشود، انگیزهای بوده است که دانشمندان مسیحی در طول تاریخ آن، برداشتها و تفسیرهای مختلفی از آن ارایه بدهند و احیاناً سبب انحراف و انکار دین مسیحی شده و به ظهور و پدید آمدن عصر روشنگرایی و انکار معنویات در اروپای غربی منجر بشود. در پایان، مطالعهی کتاب ارزشمند «راهنمای الهیات پروتستان» (نوشته ویلیام هوردِرن و ترجمه ط میکائیلیان) را به خوانندگان محترم توصیه میکنیم.14
_______________________________
14. در این بخش از کتاب «تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت» استفاده شده است.