تربیت کودک در نگاه نبوی
منبع:
فرهنگ کوثر 1388 شماره 78
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی الگوها و عبرتهای شخصیتی و رفتاری
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
آرشیو
چکیده
متن
دانش روانشناختی امروز، تا آنجا که بر بهره از تعالیم بالنده اسلام و سخنان سازنده معصومان: استوار نیست؛ صوری و بدون ژرفنگری است. دانشمندان غرب تأثیرات در تربیت کودک را پس از تولد، و حتی در سنین شش ماهگی، ثمربخش میشمارند؛ اما تربیت کودک در سیره نبوی، به پیش از به دنیا آمدن بچه بر میگردد. به آغاز پیوند مقدس ازدواج، و حتی کمی فراتر از آن، به دوران انتخاب همسر مربوط میشود.
سرآغاز تربیت
رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: «اُنْظُرْ فی أیِّ نِصابٍ تَضَعُ وَلَدَکَ. فإنَّ العِرْقَ دَسّاسٌ ؛[1] بنگر که فرزند خود را در چه خانوادهای قرار میدهی، که خون (رگ،ژن) تأثیر خویش را میگذارد».
و معروف است که امیرمؤمنان (ع) از برادرش (عقیل) خواست تا زنی برایش برگزیند که فرزندانی شجاع و تنومند آورد. و عقیل، امالبنین ـ از قبیله بنی کلاب ـ را که دختری رشید و تنومند بود، پیشنهاد نمود و حضرت عباس و سه برادرش از او زاده شد.[2] این اقدام از سوی امیرمؤمنان(ع) سندی است روشن بر نقش مؤثر زن در ویژگیهای جسمی و روحی فرزند، که دانش امروز نیز بدان دست یازیده است.
سهم زن در شکلگیری جسمی و خُلق و خوی کودک ، بیشتر از مرد است. و خلق و خوی نیز، بستری مناسب برای تأثیر و پذیرش تعلیم و تربیت به شمار میآید؛ از این رو است که پیامبر(ص) علاوه بر راهنماییهای سازنده و بایسته در این زمینه، برخی انتخابهای ظاهرپسند را نکوهش مینماید و میفرماید: «ایّاکم و خضراءَ الدَّمَنِ المَرْأةُ الحَسْناءُِ فی مَنْبَةِ سوُءِ؛
بپرهیزید از خضراء الدمن ». گفته میشود که خضراء الدمن چیست؟! پیامبر خدا(ص) میفرماید: «زن زیبا و دلپذیر که در خانواده پست و ناپاک به وجود میآید».[3]
پیداست مراد آن حضرت، بیان معیار شرافت بر پایه قبیله، نژاد و توانگری از حیث اقتصادی و یا مقامات اداری و سیاسی و اجتماعی نیست. بلکه فضیلت از دیدگاه آن حضرت، همان مصداق بیان الهی در سوره حجرات (برترین فرد شما نزد خداوند، پرهیزکارترین فرد میباشد) [4] بوده، نه در تفاوتهای قشری و ظاهری. خانواده فرومایه در منظر پیامبر(ص) خانوادهای است بیقید به مسائل دینی و به ویژه آلوده به مفاسد جنسی و اجتماعی که برای رسیدن به سود بیشتر، بدون هیچ قید و بندی، به هر وسیلهای دست مییازد. و نیز میفرماید:
«ایّاکم و تزویج الحمقاء فانّ صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛[5] از ازدواج با مرد و زن احمق بپرهیزید؛ زیرا همنشینی با احمق، مایه اندوه و گرفتاری و فرزندش، فرومایه و بدبخت است».
خوردنیها و نوشیدنیها در تغییرات جسمی و روانی، نقش ویژهای دارد. چنانکه میفرماید:
«شارب الخمر لا یُزَوَّجْ اذا خطبُّ ؛ [6] به شراب خوار دختر ندهید».
دانش نیز ثابت کرده است که شراب در بروز عوارض عصبی و روانی درمان ناپذیر تأثیر خاصی دارد. [7] تأکید روایات بر پرهیز از ازدواج با مرد شرابخوار از باب غلبه جنس است و گرنه نقش زن آلوده به شراب در بروز عوارض روحی و روانی فرزند، هم اندازه و یا بیش از مرد میباشد و اهمیت دادن به آن بایسته مینماید.
پس از ازدواج هم رفتار پسندیده و یا خدای ناکرده، ناپسند پدر و مادر در بروز حالات روحی که پایه مستقیم در تربیت کودک به شمار میآید، نقشی ویژه دارد. و حتی غذاها و میوهها نیز علاوه بر وضعیت ظاهری، در طینت و روان افراد از نقشی کلیدی برخوردار است. دانش پزشکی ثابت کرده است که شصت و شش درصد کودکان مبتلا به امراض روحی و روانی، بیماری را از مادران خود به ارث میبرند. و چنانچه مادری سالم و بیعیب باشد، بچهاش هم دارای دستگاه عصبی سالم است، و اگر زنی واقعاً بخواهد بچهای سالم و شاداب و از نظر قوای عقلی بدون نقص داشته باشد؛ پیش از تولد کودک، باید در فکر سلامت خود باشد. با توجه به وضعیت جسمی و روحی و رفتار و کردار پدر و مادر، پیش از زادهشدن بچه، است که پیامبر(ص) میفرماید:
«السعیدُ سعیدٌ فی بطن امه، و الشقیُ شقیٌ فی بطن امه ؛ [8] خوشبخت، در شکم مادر خوشبخت است و بدبخت، در شکممادر بدبخت».
اهمیت تربیت پس از تولد
پس از تولد کودک، مسئولیت پدر و مادر در تعلیم و تربیت مضاعف میگردد. دوران کودکی انسان از همه حیوانات طولانیتر است.
نخستین گام در این مسیر طولانی (کودکی انسان) انتخاب نام نیکو است. پیغمبر(ص) میفرماید:
«من حقّ الولد علی والده ثلاثة یحسنُ اسمه و یعلمه الکتابةَ و یزوّجهُ اذا بلغ؛ [9] از حقوق فرزند بر پدر و مادرخود، سه چیز است: 1. انتخاب نام نیکو 2. آموزش دانش 3. چون به سن بلوغ رسید، وسایل ازدواج او را فراهم نماید».
پس از انتخاب همسر شایسته و توجه به آموزش و تربیت او، مهمترین وظیفه والدین، ایجاد محیط روانی شایسته و سالم در خانه است. این نخستین پایه در هر طرح تربیتی موفق است. هر کس دلسوز فرزند خود میباشد، پیش از هر کار باید بکوشد تا حد امکان فضایی آکنده از آرامش و مهرورزی پدید آورد. تا زمانی که کودک شما خود را در چنین فضایی نبیند، زمینهای برای شکوفایی استعدادهای خود نمییابد، و بیشترین توانش نیز صرف مبارزه با عوامل رنجآور زندگی میگردد. هر چه محیط آنان صمیمیتر و درسآموزتر، و روان ایشان هم مطمئنتر و بیهراستر باشد، آموزش و تربیت آنها هموارتر و آموختنهایشان از محیط، بیشتر و پایدارتر است. رسول خدا(ص) در این باره میفرماید:
«حق فرزند بر پدر این است که پدر، مادر او را تکریم و احترام کند».[10]
بیشک مادری که در خانه از احترام پدر محروم باشد، نخواهد توانست نقش مادری خود را به خوبی ایفا نماید و هرگاه که فرزند، مادر را در نگاه پدر محترم ببیند، احساس امنیت و آرامش میکند. و این برخورد مهرآمیز، در تربیت وی نقش مؤثر دارد.
پیشگیری بهتر از درمان
این اصل در روانشناختی تربیتی نقشی وِیژه دارد و کوشش میشود تا پیش از پدید آمدن ناهنجاریهای رفتاری، عوامل پدید آورنده آن شناسایی و پیشگیری شود. از طرفی امروز بسیاری از والدین از رفتار فرزندشان ناخشنود و امیدوارند که کسی از راه برسد و فرزندشان را به حقوق والدین آشنا سازد و حال آنکه کوتاهی خود والدین، سبب بروز چنین مشکلی است؛ زیرا در تربیت و پرورش فرزندان، بیقیدی و سهلانگاری کردهاند. چنانکه رسول خدا(ص) میفرماید:
«رحم الله من اعان ولده علی برّه ؛ خدا رحمت کند کسی را که فرزند خود را به نیکرفتاری کمک کند». از حضرت میپرسند: چگونه؟ میفرماید: «آنچه کودک در توان داشته و انجام داده، از او بپذیرند. 2. آنچه انجام آن در توانش نیست، از او نخواهند. 3. او را به گناه و طغیان وادار نسازند. 4. به او دروغ نگویند 5. رفتار نابخردانه نسبت به او در مقابلش انجام ندهند».[11]
شخصیت دادن به فرزند
احساس ضعف شخصیت، نه فقط بزرگسالان را رنج میدهد و به ناهنجاری در رفتار وامیدارد، کودکان را نیز دچار مشکل میکند. برخی چنین میپندارند که چون کودک پیکری کوچکتر از بزرگسالان دارد، شخصیت خود را هم کوچک میپندارد. حال آنکه چنین نیست و چه بسا بیتوجهی به شخصیت کودکان، زیانبارتر از بیتوجهی به شخصیت بزرگسالان باشد. زیرا احساس ضعف شخصیت در کودک، سبب بروز رفتارهایی ناصواب و ویرانگر در بزرگسالی است. از رفتارهای مستمر رسول اعظم(ص) نسبت به پاره تنش (حضرت فاطمه
3
( و نیز نوههای عزیزش (امام حسن و امام حسین(ع))، از قبیل بوسیدن و حتی برخاستن در برابر آنان و گاه که نوادگان خردسالش بر پشتش مینشینند، و سجده نماز را طولانیتر مینماید؛[12] پیداست که مسأله از اهمیتی ویژه برخوردار میباشد. از سیره آن حضرت است که هر صبح بر سر فرزندان و نوادگانش دست نوازش میکشید؛ به گونهای که عالمان مسلمان از سنّی و شیعه، مهربانی و عطوفت نسبت به کودکان را، جزئی از اخلاق و سیره جاری آن جناب میشمارند.[13]
توجه به بهداشت روانی کودکان
در دانش روانشناختی، در موضوع یادگیری (حافظه و فراموشی) به عوامل تأثیرگذار بر رشد بدن و حافظه پرداخته میشود و یادآوری میکنند که یکی از مهمترین پایههای اختلال در حواس و حافظه کودکان و مانع رشد و استعدادهای آنان و بلکه پایه عقبماندگی ذهنی آنها، محرومیت از «بهداشت روانی» است.
کودک به هر علت آرامش روانی خود را از دست دهد، بخشی از فعالیتهای مغزی که تنظیم کننده رشد ذهنی اوست، مختل و آینده وی دچار مخاطره میشود. مشکلات خانوادگی، فقر، بدرفتاری والدین با یکدیگر و با فرزندان، خشونت، تأکید بیاندازه بر رعایت نظم و مقررات و ترسهای موهوم، همه عواملی است که روان کودک را نابسامان مینماید.
اگر میبینیم رسول خدا(ص) هر صبحگاه که از خواب بر میخیزد، دست نوازش بر سر فرزندان و نوادگان خود میکشد، این رفتار از هر هدیه برای کودک مناسبتر است و ما به درستی نمیتوانیم تأثیر عمیق این رفتار ساده را لمس کنیم. کودکی که در آغاز صبح از چنین نوازشی بهرهمند شود، احساس آرامش و امنیّت و پذیرفتگی و امید و شادی میکند و اطمینان مییابد که وجودش در خانه، زاید نیست و جایگاهش در نزد والدین، شناخته شده و محفوظ و مورد توجه است.
مهرورزی؛ مهمترین ابزار تربیت
زمانی که آهن نرم و گداخته شود، به هر سو که بخواهیم شکل میپذیرد. مهرورزی به افراد و به ویژه کودکان ، همان حرارتی است که افراد را نرم و تسلیم و گوش به فرمان مینماید. لذا زمانی که رسول گرامی اسلام(ص) کودکان انصار را میبیند، بر سر آنان دست میکشد، به آنان سلام میکند، در حقشان دعا کرده و به نیکی میستاید.[14]
روزی پیامبر(ص) از راهی میگذرد، کودکانی را مشغول بازی میبیند. چون نگاهش به یکی از آنان میافتد، نزدش مینشیند و پیشانی او را میبوسد، با وی صحبت فراوان میکند و میفرماید:
«روزی دیدم این کودک با فرزندم حسین بازی میکند و خاکهای زیر پای حسین را برمیدارد و به صورت خود میمالد. و چون او از دوستان حسین (ع) است، من نیز او را دوست میدارم».[15]
پیداست حضرت در این منظر، در صدد بیان مقام معنوی امام حسین(ع) است، و میخواهد بدین گونه، هدایتگر امت به جانب عترتش به عنوان یگانه منجی مردم از گمراهی و ضلالت باشد، و خط «امامت و ولایت» را به عنوان تنها کشتی نجات به یاران معرفی نماید و گرنه سیره عملی آن حضرت چنان است که همه کودکان مسلمان و حتی غیر مسلمان را در گستره بیانتهای عشق و محبت خود جای میدهد و از جویبار رحمت خویش سیراب میسازد.
گاه کودکی را نزد آن حضرت میآوردند و ایشان او را در دامن مینشاند و کودک، دامن پیامبر(ص) را خیس میکرد، اطرافیان با پرخاش میکوشیدند از کار او جلوگیری نمایند و آن بچه را از دامن پیغمبر(ص) بردارند. ولی آن جناب(ص) ایشان را از این کار بازمیداشت و میفرمود: «با تندی از ادرار کردن کودک جلوگیری نکنید». و سپس بچه را به حال خود رها میکرد، تا با خیالی آسوده حاجتش برآورده گردد، و آنگاه میرفت و لباس خود را تطهیر میکرد.[16]
محبت ویژه به کودک
وقتی بزرگتری کودکی را میبوسد، بدین وسیله به او اظهار علاقه میکند و به کودک احساس آرامش، امید و شادابی دست میدهد. کودک با بوسه دیگران در مییابد، هستند کسانی که به وی علاقه دارند و خواهان اظهار محبّت به او میباشند. رسول خدا(ص) حسن و حسین(ع) را میبوسید. مردی به نام «اقرع بن حابس» که این محبت را از پیغمبر(ص) نسبت به نوادگانش میبیند، به حضرت می گوید: «من ده فرزند دارم و هرگز آنها را نبوسیدهام». پیامبر(ص) میفرماید: «ربطی به من ندارد که خداوند ریشه رحمت و شفقت را از قلب تو کنده است».[17]
مثل کودک شدن
کودکان بسیار زیرکتر از آن هستند که ما میپنداریم. آنان تا کسی از جنس خودشان نشود او را در جمع خود نمیپذیرند و با وی صمیمی نمیگردند. بارها اتفاق میافتاد که رسول گرامی اسلام(ص) کودکی را بر مرکب خود سوار نموده و لحظاتی چند با او هم سخن میشد. جابربن عبدالله انصاری میگوید:
«روزی نزد رسول خدا(ص) رفتم، دیدم آن بزرگوار به زانو خم شده است و دو نوهاش حسن و حسین(ع) را بر دوش گرفته، و در اطاق بر روی دست و پا راه میرود، و میفرماید: «وسیله سواری شما، خوب مرکبی است، و شما نیز خوب سوارانی میباشید».[18]
فیض کاشانی(ره) مینویسد: هر گاه پیغمبر(ص) از سفر باز میگشت و در راه به کودکان بر میخورد، لحظهای درنگ مینمود و به یکی از اطرافیان خود میفرمود تا یکایک بچهها را بلند کند و بر مرکب او بگذارد و برخی را پشت سر خود و بعضی را هم جلو مینشاند. هنگامی که بچهها پس از عبور پیامبر(ص) با یکدیگر خلوت میکردند، این خاطره را با لذّت از برای هم باز میگفتند، و برایشان جالب بود که آن حضرت با آن مقام والا با مشتی کودک که مشغول بازی میباشند، چنین بر خورد مینماید.[19]
رسول خدا(ص) میفرماید: «پنج چیز است که تا پایان زندگی ترک نمیکنم؛ یکی، سلام کردن به کودکان است».[20] آن هم در عصری که بزرگسالان برای یکدیگر ارزش و احترامی قائل نیستند، و حقوق یکدیگر را مراعات نمیکنند. چنانکه در احادیث میخوانیم: آن حضرت به کوچک و بزرگ سلام میکرد و در سلام کردن بر همگان و حتی کودکان پیشی میگرفت و با ایشان دست میداد و میفرمود:
«پیوسته در سلام کردن به بچهها مراقبت دارم، تا پس از من باقی بماند و در میان مسلمانان، سنّت گردد».[21]
پینوشتها
______________________________________
[1] . نهجالفصاحه، ابوالقاسم پاینده، ح564.
[2] .مقاتل الطالبیین، ج2، ص 198؛ منتهی الامآل، ج1، ص403.
[3] . نهجالفصاحه، ح1002.
[4] . حجرات /13.
[5] نهج الفصاحه، ص724.
[6] . گفتار فلسفی، کودک، ج1، ص86.
[7] . همان.
[8] . مکارم الاخلاق، ص88.
[9] . نهجالفصاحه، ص207.
[10] . اصول کافی، ج2، ص48، باب حق الاولاد؛ وسایل الشیعه، ج21، ص481.
[11] . بحارالانوار، ج4، ص86.
[12] . السیرة الحلبیّه، ج3، ص48.
[13] . المحجة البیضاء، ج3، ص366.
[14] . رفتار پیامبر با کودکان و نوجوانان، ص31.
[15] . بحارالانوار، ج44، ص242.
[16] . همان، ج6، ص240؛
المحجة البیضاء، ج3، ص367.
[17] . واعظ خانواده، ص103.
[18] . بحارالانوار، ج43، ص285.
[19] . المحجة البیضاء، ج 3، ص366.
[20] . بحارالانوار، ج16، ص215.
[21] . وسائل الشیعه، ج3، ص209.
سرآغاز تربیت
رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: «اُنْظُرْ فی أیِّ نِصابٍ تَضَعُ وَلَدَکَ. فإنَّ العِرْقَ دَسّاسٌ ؛[1] بنگر که فرزند خود را در چه خانوادهای قرار میدهی، که خون (رگ،ژن) تأثیر خویش را میگذارد».
و معروف است که امیرمؤمنان (ع) از برادرش (عقیل) خواست تا زنی برایش برگزیند که فرزندانی شجاع و تنومند آورد. و عقیل، امالبنین ـ از قبیله بنی کلاب ـ را که دختری رشید و تنومند بود، پیشنهاد نمود و حضرت عباس و سه برادرش از او زاده شد.[2] این اقدام از سوی امیرمؤمنان(ع) سندی است روشن بر نقش مؤثر زن در ویژگیهای جسمی و روحی فرزند، که دانش امروز نیز بدان دست یازیده است.
سهم زن در شکلگیری جسمی و خُلق و خوی کودک ، بیشتر از مرد است. و خلق و خوی نیز، بستری مناسب برای تأثیر و پذیرش تعلیم و تربیت به شمار میآید؛ از این رو است که پیامبر(ص) علاوه بر راهنماییهای سازنده و بایسته در این زمینه، برخی انتخابهای ظاهرپسند را نکوهش مینماید و میفرماید: «ایّاکم و خضراءَ الدَّمَنِ المَرْأةُ الحَسْناءُِ فی مَنْبَةِ سوُءِ؛
بپرهیزید از خضراء الدمن ». گفته میشود که خضراء الدمن چیست؟! پیامبر خدا(ص) میفرماید: «زن زیبا و دلپذیر که در خانواده پست و ناپاک به وجود میآید».[3]
پیداست مراد آن حضرت، بیان معیار شرافت بر پایه قبیله، نژاد و توانگری از حیث اقتصادی و یا مقامات اداری و سیاسی و اجتماعی نیست. بلکه فضیلت از دیدگاه آن حضرت، همان مصداق بیان الهی در سوره حجرات (برترین فرد شما نزد خداوند، پرهیزکارترین فرد میباشد) [4] بوده، نه در تفاوتهای قشری و ظاهری. خانواده فرومایه در منظر پیامبر(ص) خانوادهای است بیقید به مسائل دینی و به ویژه آلوده به مفاسد جنسی و اجتماعی که برای رسیدن به سود بیشتر، بدون هیچ قید و بندی، به هر وسیلهای دست مییازد. و نیز میفرماید:
«ایّاکم و تزویج الحمقاء فانّ صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛[5] از ازدواج با مرد و زن احمق بپرهیزید؛ زیرا همنشینی با احمق، مایه اندوه و گرفتاری و فرزندش، فرومایه و بدبخت است».
خوردنیها و نوشیدنیها در تغییرات جسمی و روانی، نقش ویژهای دارد. چنانکه میفرماید:
«شارب الخمر لا یُزَوَّجْ اذا خطبُّ ؛ [6] به شراب خوار دختر ندهید».
دانش نیز ثابت کرده است که شراب در بروز عوارض عصبی و روانی درمان ناپذیر تأثیر خاصی دارد. [7] تأکید روایات بر پرهیز از ازدواج با مرد شرابخوار از باب غلبه جنس است و گرنه نقش زن آلوده به شراب در بروز عوارض روحی و روانی فرزند، هم اندازه و یا بیش از مرد میباشد و اهمیت دادن به آن بایسته مینماید.
پس از ازدواج هم رفتار پسندیده و یا خدای ناکرده، ناپسند پدر و مادر در بروز حالات روحی که پایه مستقیم در تربیت کودک به شمار میآید، نقشی ویژه دارد. و حتی غذاها و میوهها نیز علاوه بر وضعیت ظاهری، در طینت و روان افراد از نقشی کلیدی برخوردار است. دانش پزشکی ثابت کرده است که شصت و شش درصد کودکان مبتلا به امراض روحی و روانی، بیماری را از مادران خود به ارث میبرند. و چنانچه مادری سالم و بیعیب باشد، بچهاش هم دارای دستگاه عصبی سالم است، و اگر زنی واقعاً بخواهد بچهای سالم و شاداب و از نظر قوای عقلی بدون نقص داشته باشد؛ پیش از تولد کودک، باید در فکر سلامت خود باشد. با توجه به وضعیت جسمی و روحی و رفتار و کردار پدر و مادر، پیش از زادهشدن بچه، است که پیامبر(ص) میفرماید:
«السعیدُ سعیدٌ فی بطن امه، و الشقیُ شقیٌ فی بطن امه ؛ [8] خوشبخت، در شکم مادر خوشبخت است و بدبخت، در شکممادر بدبخت».
اهمیت تربیت پس از تولد
پس از تولد کودک، مسئولیت پدر و مادر در تعلیم و تربیت مضاعف میگردد. دوران کودکی انسان از همه حیوانات طولانیتر است.
نخستین گام در این مسیر طولانی (کودکی انسان) انتخاب نام نیکو است. پیغمبر(ص) میفرماید:
«من حقّ الولد علی والده ثلاثة یحسنُ اسمه و یعلمه الکتابةَ و یزوّجهُ اذا بلغ؛ [9] از حقوق فرزند بر پدر و مادرخود، سه چیز است: 1. انتخاب نام نیکو 2. آموزش دانش 3. چون به سن بلوغ رسید، وسایل ازدواج او را فراهم نماید».
پس از انتخاب همسر شایسته و توجه به آموزش و تربیت او، مهمترین وظیفه والدین، ایجاد محیط روانی شایسته و سالم در خانه است. این نخستین پایه در هر طرح تربیتی موفق است. هر کس دلسوز فرزند خود میباشد، پیش از هر کار باید بکوشد تا حد امکان فضایی آکنده از آرامش و مهرورزی پدید آورد. تا زمانی که کودک شما خود را در چنین فضایی نبیند، زمینهای برای شکوفایی استعدادهای خود نمییابد، و بیشترین توانش نیز صرف مبارزه با عوامل رنجآور زندگی میگردد. هر چه محیط آنان صمیمیتر و درسآموزتر، و روان ایشان هم مطمئنتر و بیهراستر باشد، آموزش و تربیت آنها هموارتر و آموختنهایشان از محیط، بیشتر و پایدارتر است. رسول خدا(ص) در این باره میفرماید:
«حق فرزند بر پدر این است که پدر، مادر او را تکریم و احترام کند».[10]
بیشک مادری که در خانه از احترام پدر محروم باشد، نخواهد توانست نقش مادری خود را به خوبی ایفا نماید و هرگاه که فرزند، مادر را در نگاه پدر محترم ببیند، احساس امنیت و آرامش میکند. و این برخورد مهرآمیز، در تربیت وی نقش مؤثر دارد.
پیشگیری بهتر از درمان
این اصل در روانشناختی تربیتی نقشی وِیژه دارد و کوشش میشود تا پیش از پدید آمدن ناهنجاریهای رفتاری، عوامل پدید آورنده آن شناسایی و پیشگیری شود. از طرفی امروز بسیاری از والدین از رفتار فرزندشان ناخشنود و امیدوارند که کسی از راه برسد و فرزندشان را به حقوق والدین آشنا سازد و حال آنکه کوتاهی خود والدین، سبب بروز چنین مشکلی است؛ زیرا در تربیت و پرورش فرزندان، بیقیدی و سهلانگاری کردهاند. چنانکه رسول خدا(ص) میفرماید:
«رحم الله من اعان ولده علی برّه ؛ خدا رحمت کند کسی را که فرزند خود را به نیکرفتاری کمک کند». از حضرت میپرسند: چگونه؟ میفرماید: «آنچه کودک در توان داشته و انجام داده، از او بپذیرند. 2. آنچه انجام آن در توانش نیست، از او نخواهند. 3. او را به گناه و طغیان وادار نسازند. 4. به او دروغ نگویند 5. رفتار نابخردانه نسبت به او در مقابلش انجام ندهند».[11]
شخصیت دادن به فرزند
احساس ضعف شخصیت، نه فقط بزرگسالان را رنج میدهد و به ناهنجاری در رفتار وامیدارد، کودکان را نیز دچار مشکل میکند. برخی چنین میپندارند که چون کودک پیکری کوچکتر از بزرگسالان دارد، شخصیت خود را هم کوچک میپندارد. حال آنکه چنین نیست و چه بسا بیتوجهی به شخصیت کودکان، زیانبارتر از بیتوجهی به شخصیت بزرگسالان باشد. زیرا احساس ضعف شخصیت در کودک، سبب بروز رفتارهایی ناصواب و ویرانگر در بزرگسالی است. از رفتارهای مستمر رسول اعظم(ص) نسبت به پاره تنش (حضرت فاطمه
3
( و نیز نوههای عزیزش (امام حسن و امام حسین(ع))، از قبیل بوسیدن و حتی برخاستن در برابر آنان و گاه که نوادگان خردسالش بر پشتش مینشینند، و سجده نماز را طولانیتر مینماید؛[12] پیداست که مسأله از اهمیتی ویژه برخوردار میباشد. از سیره آن حضرت است که هر صبح بر سر فرزندان و نوادگانش دست نوازش میکشید؛ به گونهای که عالمان مسلمان از سنّی و شیعه، مهربانی و عطوفت نسبت به کودکان را، جزئی از اخلاق و سیره جاری آن جناب میشمارند.[13]
توجه به بهداشت روانی کودکان
در دانش روانشناختی، در موضوع یادگیری (حافظه و فراموشی) به عوامل تأثیرگذار بر رشد بدن و حافظه پرداخته میشود و یادآوری میکنند که یکی از مهمترین پایههای اختلال در حواس و حافظه کودکان و مانع رشد و استعدادهای آنان و بلکه پایه عقبماندگی ذهنی آنها، محرومیت از «بهداشت روانی» است.
کودک به هر علت آرامش روانی خود را از دست دهد، بخشی از فعالیتهای مغزی که تنظیم کننده رشد ذهنی اوست، مختل و آینده وی دچار مخاطره میشود. مشکلات خانوادگی، فقر، بدرفتاری والدین با یکدیگر و با فرزندان، خشونت، تأکید بیاندازه بر رعایت نظم و مقررات و ترسهای موهوم، همه عواملی است که روان کودک را نابسامان مینماید.
اگر میبینیم رسول خدا(ص) هر صبحگاه که از خواب بر میخیزد، دست نوازش بر سر فرزندان و نوادگان خود میکشد، این رفتار از هر هدیه برای کودک مناسبتر است و ما به درستی نمیتوانیم تأثیر عمیق این رفتار ساده را لمس کنیم. کودکی که در آغاز صبح از چنین نوازشی بهرهمند شود، احساس آرامش و امنیّت و پذیرفتگی و امید و شادی میکند و اطمینان مییابد که وجودش در خانه، زاید نیست و جایگاهش در نزد والدین، شناخته شده و محفوظ و مورد توجه است.
مهرورزی؛ مهمترین ابزار تربیت
زمانی که آهن نرم و گداخته شود، به هر سو که بخواهیم شکل میپذیرد. مهرورزی به افراد و به ویژه کودکان ، همان حرارتی است که افراد را نرم و تسلیم و گوش به فرمان مینماید. لذا زمانی که رسول گرامی اسلام(ص) کودکان انصار را میبیند، بر سر آنان دست میکشد، به آنان سلام میکند، در حقشان دعا کرده و به نیکی میستاید.[14]
روزی پیامبر(ص) از راهی میگذرد، کودکانی را مشغول بازی میبیند. چون نگاهش به یکی از آنان میافتد، نزدش مینشیند و پیشانی او را میبوسد، با وی صحبت فراوان میکند و میفرماید:
«روزی دیدم این کودک با فرزندم حسین بازی میکند و خاکهای زیر پای حسین را برمیدارد و به صورت خود میمالد. و چون او از دوستان حسین (ع) است، من نیز او را دوست میدارم».[15]
پیداست حضرت در این منظر، در صدد بیان مقام معنوی امام حسین(ع) است، و میخواهد بدین گونه، هدایتگر امت به جانب عترتش به عنوان یگانه منجی مردم از گمراهی و ضلالت باشد، و خط «امامت و ولایت» را به عنوان تنها کشتی نجات به یاران معرفی نماید و گرنه سیره عملی آن حضرت چنان است که همه کودکان مسلمان و حتی غیر مسلمان را در گستره بیانتهای عشق و محبت خود جای میدهد و از جویبار رحمت خویش سیراب میسازد.
گاه کودکی را نزد آن حضرت میآوردند و ایشان او را در دامن مینشاند و کودک، دامن پیامبر(ص) را خیس میکرد، اطرافیان با پرخاش میکوشیدند از کار او جلوگیری نمایند و آن بچه را از دامن پیغمبر(ص) بردارند. ولی آن جناب(ص) ایشان را از این کار بازمیداشت و میفرمود: «با تندی از ادرار کردن کودک جلوگیری نکنید». و سپس بچه را به حال خود رها میکرد، تا با خیالی آسوده حاجتش برآورده گردد، و آنگاه میرفت و لباس خود را تطهیر میکرد.[16]
محبت ویژه به کودک
وقتی بزرگتری کودکی را میبوسد، بدین وسیله به او اظهار علاقه میکند و به کودک احساس آرامش، امید و شادابی دست میدهد. کودک با بوسه دیگران در مییابد، هستند کسانی که به وی علاقه دارند و خواهان اظهار محبّت به او میباشند. رسول خدا(ص) حسن و حسین(ع) را میبوسید. مردی به نام «اقرع بن حابس» که این محبت را از پیغمبر(ص) نسبت به نوادگانش میبیند، به حضرت می گوید: «من ده فرزند دارم و هرگز آنها را نبوسیدهام». پیامبر(ص) میفرماید: «ربطی به من ندارد که خداوند ریشه رحمت و شفقت را از قلب تو کنده است».[17]
مثل کودک شدن
کودکان بسیار زیرکتر از آن هستند که ما میپنداریم. آنان تا کسی از جنس خودشان نشود او را در جمع خود نمیپذیرند و با وی صمیمی نمیگردند. بارها اتفاق میافتاد که رسول گرامی اسلام(ص) کودکی را بر مرکب خود سوار نموده و لحظاتی چند با او هم سخن میشد. جابربن عبدالله انصاری میگوید:
«روزی نزد رسول خدا(ص) رفتم، دیدم آن بزرگوار به زانو خم شده است و دو نوهاش حسن و حسین(ع) را بر دوش گرفته، و در اطاق بر روی دست و پا راه میرود، و میفرماید: «وسیله سواری شما، خوب مرکبی است، و شما نیز خوب سوارانی میباشید».[18]
فیض کاشانی(ره) مینویسد: هر گاه پیغمبر(ص) از سفر باز میگشت و در راه به کودکان بر میخورد، لحظهای درنگ مینمود و به یکی از اطرافیان خود میفرمود تا یکایک بچهها را بلند کند و بر مرکب او بگذارد و برخی را پشت سر خود و بعضی را هم جلو مینشاند. هنگامی که بچهها پس از عبور پیامبر(ص) با یکدیگر خلوت میکردند، این خاطره را با لذّت از برای هم باز میگفتند، و برایشان جالب بود که آن حضرت با آن مقام والا با مشتی کودک که مشغول بازی میباشند، چنین بر خورد مینماید.[19]
رسول خدا(ص) میفرماید: «پنج چیز است که تا پایان زندگی ترک نمیکنم؛ یکی، سلام کردن به کودکان است».[20] آن هم در عصری که بزرگسالان برای یکدیگر ارزش و احترامی قائل نیستند، و حقوق یکدیگر را مراعات نمیکنند. چنانکه در احادیث میخوانیم: آن حضرت به کوچک و بزرگ سلام میکرد و در سلام کردن بر همگان و حتی کودکان پیشی میگرفت و با ایشان دست میداد و میفرمود:
«پیوسته در سلام کردن به بچهها مراقبت دارم، تا پس از من باقی بماند و در میان مسلمانان، سنّت گردد».[21]
پینوشتها
______________________________________
[1] . نهجالفصاحه، ابوالقاسم پاینده، ح564.
[2] .مقاتل الطالبیین، ج2، ص 198؛ منتهی الامآل، ج1، ص403.
[3] . نهجالفصاحه، ح1002.
[4] . حجرات /13.
[5] نهج الفصاحه، ص724.
[6] . گفتار فلسفی، کودک، ج1، ص86.
[7] . همان.
[8] . مکارم الاخلاق، ص88.
[9] . نهجالفصاحه، ص207.
[10] . اصول کافی، ج2، ص48، باب حق الاولاد؛ وسایل الشیعه، ج21، ص481.
[11] . بحارالانوار، ج4، ص86.
[12] . السیرة الحلبیّه، ج3، ص48.
[13] . المحجة البیضاء، ج3، ص366.
[14] . رفتار پیامبر با کودکان و نوجوانان، ص31.
[15] . بحارالانوار، ج44، ص242.
[16] . همان، ج6، ص240؛
المحجة البیضاء، ج3، ص367.
[17] . واعظ خانواده، ص103.
[18] . بحارالانوار، ج43، ص285.
[19] . المحجة البیضاء، ج 3، ص366.
[20] . بحارالانوار، ج16، ص215.
[21] . وسائل الشیعه، ج3، ص209.