سیره قرآنی حضرت فاطمه (س)
آرشیو
چکیده
متن
از آنجا که طول عمر گل یاس پیامبر بسیار کوتاه، ولی فضایل او بسیار عمیق است، هنوز جز معصومان کسی نتوانسته به ژرفای وجودی آن حضرت پیببرد و فضایل او را بشناسد.
زهرای مرضیه(س) فرزند پدری است که نظام هستی به خاطرش پدید آمد «لو لاک لما خَلَقْتُ الأفلاک»[1] و مادرش اولین زن است که شهد اسلام را چشید و در میان نامردان با مال و جان خود از اسلام و آورنده آن دفاع کرد. نطفه پاک این بانو، پس از چهل روز عبادت شبانه روزی و بهرهمندی پدر بزرگوارش از فیوضات غیبی و تناول میوههای بهشتی منعقد گشت. نور پاک آن حضرت قبل از خلقت آسمان و زمین خلق شده بود: «خُلِقَ نور فاطمه قَبْلَ أن یَخْلُقَ الارضَ و السماء».[2]
فاطمه(س) در دورانی قدم به عرصه این جهان نهاد که پدرش به رسالت مبعوث گشته بود. او از مادری گرانقدر شیری آمیخته با ارزشها و فضیلتها نوشید و در خانهای که محل نزول قرآن بود، مراحل رشد و کمال را پیمود. معلم و مربی او پیامبر گرامی اسلام بود که در معارف الهی و آشنایی با اصول تربیتی پیشوای همه انسانهاست و در عمل، الگوی همه جهانیان به شمار میآید؛ چنان که قرآن کریم میفرماید:
)لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة(.[3]
فاطمه(س) در کنار پدر و مادر ایثارگرش شایستهترین درسهای توحیدگرایی و برترین دانشهای ایمان و یقین را فراگرفت و از هر فرصتی برای آشنایی و انس با عالم غیب و معارف قرآنی استفاده کرد. بین او و پدر چنان انس و الفتی بود که پیامبر(ص) وقتی به سفر میرفت، فاطمه(س) آخرین کسی بود که از پیامبر جدا میشد و وقتی از سفر بازمیگشت، فاطمه اولین کسی بود که پدر با او دیدار میکرد. او نور چشم و میوه دل پدر و عزیزترین فرد در نزد پیامبر(ص) بود.[4]
گستره علم فاطمه(س)
فاطمه زهرا(س) در آموزشگاه شخصیت ساز رسالت درس خواند و از دانشگاه وحی و نبوت فارغ التحصیل شد. پیامبر(ص) با تمام توان در تأدیب و تعلیم او کوشید و شهد شناخت معارف قرآنی را به کامش ریخت و احکام دین را یکایک به او آموخت؛ چنان که تاریخ بشریت چنان بانویی را از نظر فرهنگ و ادب و دانش و بینش به خود ندیده و نخواهد دید.
فاطمه(س) تمام ارزشها و دانشها را از پدر گرانمایهاش شنید و بسیاری از مقررات، احکام، دعاها و حکمتها را فراگرفت. خطبه آتشین او در آن شرایط سخت و شکننده، نشان دهنده دریای بیکران علم اوست. او در سراسر عمر پر برکتش تنها دو ساعت فرصت یافت تا باران معرفت و دانش خود را بر مزرعه بباراند. او پس از حمد و سپاس الهی و شهادت به واجب دین، از مبدأ تا معاد، و تصریح به تمام واجبات و مستحبات به معرفی خود پرداخت و از حق غصب شده شوهرش دفاع کرد و خلیفه مسلمین را از تحریف و تفسیر نادرست آیات قرآن درباره پیامبر و نسبت دروغ به آن حضرت برحذر ساخت و پس از آن سه بار با استناد به قرآن و حدیث، حقانیت خود را ثابت و انحراف اصحاب سقیفه را در تفسیر آیات الهی گوشزد کرد.
پیامبر درباره توانایی علمی فاطمه(س) میفرماید:
«إِنَّ الله جَعَلَ عَلِیَّاً وَ زَْوْجَتَهُ وَ أَبنائه وَ حُجَجَاً علی خَلْقِهِ وَ هُمْ أَبْوابُ العِلْمِ فِی أُمَّتی مَنِ اهْتَدی بِهِمْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم؛[5] یعنی خداوند متعال علی و همسر و فرزندانش را حجت مردم قرار داده و آنان درهای علم و آگاهی در میان امت من هستند. هر کس به آنان تمسک جوید، به راه راست هدایت یابد».
این حدیث، فاطمه(س) را مانند علی(ع) و سایر معصومان، دروازه علم و وسیله هدایت مردم شناسانده است. اما با تأثر و تاسف، از آن اقیانوس گسترده دانش و بینش، به دلیل شرایط ناهنجار و ظالمانه حاکم و تحولات نامطلوب پس از رحلت پیامبر(ص)، استفاده نشد و بشر از دریای علمش محروم ماند. اگر جامعه زمینه لازم را در اختیارش قرار میداد، جهان از دانش، فرهنگ و بینش او لبریز میشد و این بیعنایتی در حق فاطمه(س) پس از رحلت پیامبر(ص) ظلمی عظیم بر بشریت بود که جامعه را از حکمت و دانش ،عدل و رفاه تشنه گذاشت و به جای توجه به کمال و آسایش، جنگ و درگیری را به ارمغان آورد، چنان که سلمان پس از غصب حق علی(ع) میفرماید: مردم با چنین کاری درهای رحمت و حکمت را بروی خود بستند و خود را از کمال و آسایش محروم ساختند.[6]
حافظ محمد بن موسی شیرازی از ابن عباس نقل میکند مراد از اهل ذکر در آیه )فاسَأَلوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَموُن[7](؛ «از اهل ذکر بپرسید، اگر نمیدانید»، حضرت محمد علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) است. اینان اهل ذکر و عقل و بیان هستند».[8]
یکی وجه نامگذاری فاطمه به این اسم، آن است که خداوند از علم خود آنقدر به او نوشاند که از هر استادی بینیاز شد.[9] نیز فاطمه(س) را بدان سبب بتول نامیدند که از حیث فضل و دین و حسب، سرآمد تمامی زنان بود:
«سمیت فاطمة(س) البتول لانقطاعها عن نساء زمانها فضلاً و دیناً و حسباً».[10]
مصحف فاطمه(س)
در قسمتی از وصیتنامه امام خمینی آمده است: «ما مفتخریم که صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند متعال به زهرای مرضیّه است، از ماست».
ارتباط قلبی و عرفانی حضرت فاطمه زهرا(س) با خداوند در حیات پدر و حشر و نشر با فرشته وحی، جبرئیل امین، موجب شد تا پس از رحلت پیامبر با توجه به مقام و عظمت فاطمه(س) در نزد حق تعالی، این ارتباط استمرار یابد و بنا به نقل حضرت امام صادق(ع)، فاطمه (س) بعد از رحلت پیامبر(ص) بیش از 75 روز زنده نماند و غم جانسوز داغ پدر قلب او را لبریز کرده بود. از این رو، جبرئیل پی در پی به حضورش میآمد و او را در عزای پدر سلامت باد میگفت و گاه از حوادثی که بعد از رحلت او بر ذریّهاش وارد میشود، خبر میداد و امیرمؤمنان(ع) نیز آنچه جبرئیل املا میکرد، همه را مینوشت که این سخنان مصحف فاطمه(س) نامیده شد.[11]
نزول جبرئیل بر فاطمه(س) نشان از عظمت و وسعت روحی و علوّ معنوی او دارد. امام خمینی با اشاره به این امر میفرماید:
«مسئله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی میآید و امکان دارد، بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل میخواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است.... و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه(س) است».[12]
چنین کسی که فرشته وحی بر او نازل میشد، در صورت فراهم آمدن شرایط اجتماعی برای استمرار سیره نبوی، میتوانست جامعهای نمونه و آشنا به احکام نورانی قرآن پرورش دهد که نتیجه آن سعادت و رفاه، امت محمد(ص) بود و زمینه اقتدار حاکمان ستمگر اموی و عباسی فراهم نمیآمد.
عمل به قرآن
بزرگترین خدمت به قرآن، عمل به فرامین و احکام نورانی آن است و فاطمه زهرا(س) نمونهای کامل در این زمینه بود. او مهمترین شرط احیای قرآن و باقی ماندن احکام آن را، استمرار نبوت و ولایت میدانست و برای حفظ آن دو از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نمیورزید.
زمانی که طفل سه ساله بود و دشمن به اذیت و آزار پیامبر(ص) میپرداخت، پشتیبان پیامبر در خانه بود و با دستان کوچک خود خار و خاشاکی را که مشرکان از روی طعن و آزار بر سر و روی پیامبر(ص) میپاشیدند، کنار میزد و او را نوازش میکرد و دلگرمی میداد. به حدی این دلگرمی در روحیه پیامبر(ص) تأثیر میگذاشت که پیامبر او را در بغل میگرفت و به او میفرمود: «ام ابیها؛ یعنی ای مادر پدرش».
در دوران سخت مکه و به هنگام ستیزه و جنگ مدینه ،او همیشه آرامش بخش پیامبر بود، با دستان خود زخمهای پیامبر را مداوا میکرد و چهره مبارکش را که آغشته به خون بود، میشست. در عصر فقر و تنگدستی جنگ احزاب به ویژه هنگام کندن خندق، لقمه نانی که برای فرزندان دلبندش تدارک دیده بود، به پیامبر(ص) تقدیم میکرد و پیامبر آن لقمه را پس از سه روز گرسنگی تناول فرمود. مهرورزی فاطمه(س) به پدر بزرگوارش فراتر از رابطه فرزند و پدر بود؛ او به پیامبر(ص) به عنوان مراد و پیشوا مینگریست و برای حفظ این نگرش، بسیار تلاش میکرد؛ زیرا پیامبر(ص) آورنده قرآن و مجری آن در جامعه، و راه سعادت، اطاعت از پیامبر ذوب شدن در او بود.
در دفاع از ولایت نیز فاطمه(س) تلاش جانانهای کرد. او خوب میدانست که انحراف از مسیر ولایت برای امت مصیبتهایی به بار خواهد آورد و نهال کاشته شده به دست پیامبر(ص) جز با ولایت ثمر نخواهد داد. زمین شور و لم یزرعی که با کوششها و تلاشهای طاقتفرسای پیامبر به زمینی سرسبز و خرم تبدیل شده بود، باغبانی شایسته لازم داشت و این جز با ولایت میسر نبود. لذا فاطمه(س) برای حفظ و استمرار آن بسیار کوشید و حتی جان عزیزش را در این راه فدا کرد. گریهها و نالههای فاطمه، مناظرهها و قهرهای او با حاکمیت، همه سلاحهای برندهای بود که فاطمه(س) در دفاع از ولایت به کار برد. آخرین دفاع او، وصیت به غسل و کفن و دفن شبانه بود تا در طول تاریخ سندی برای دفاع از ولایت باقی بماند. زهرا(س) ولایت را تنها راه حاکمیت قرآن میدانست؛ چون قرآن بدون عترت به تفسیر رأی و تأویل منجر میشود.
پس از رحلت پیامبر(ص) جریان سقیفه با تظاهر به پاسداری از قرآن و با شعار «حسبنا کتاب الله؛ کتاب خدا ما را بس است»، به اغفال مردم و منزوی کردن حاملان دین و پاسداران واقعی قرآن پرداختند و در نتیجه بازار تفسیر به رأی، اظهار نظر شخصی و تغییر احکام الهی با تفسیرهای دروغین رونق گرفت. در این میانه، تنها یادگار پیامبر(ص) بود که وقتی دید دستاوردهای پدرش به فراموشی سپرده میشود و به یغما میرود، با استدلالهای محکم و قرآنی، مدعیان دروغین تفسیر قرآن رسوا کرد و با بیان جدایی ناپذیر بودن قرآن و عترت و به بازگویی خطرات جدایی آن دو، به دفاع از ولایت و عترت پرداخت. آن حضرت بدین طریق میخواست از شکاف به وجود آمده که تمدن و سعادت امت اسلامی را به مخاطره انداخته بود، جلوگیری نماید؛ ولی یاران اندک، فریبکاری دشمنان و بیتوجهی امت به خواستههای او، باعث شد تا کار او راه به جایی نبرد. با وجود این، او به تنهایی راه خود را ادامه داد تا نزد خدا و رسولش مسئول نباشد.
توصیه به قرائت قرآن
یکی دیگر از خدمتهای فاطمه زهرا(س) به قرآن، توصیه به قرآن است:
«حَبَّبَ إِلَیَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثلاثُ: تلاوة کِتابُ اللهِ وَ النَّظَرُ فی وَجْه رَسُولِ اللهِ وَ الإنفاقُ فی سبیل الله؛ از دنیای شما سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا(ص) و انفاق در راه خدا»[13]
آن حضرت با بیان فضایل تلاوت قرآن، مردم را به قرائت کتاب خدا دعوت میکرد و میفرمود: تلاوت کننده سورههای حدید، واقعه و الرحمن، در آسمان و زمین اهل بهشت خوانده میشود.[14] او حتی در آخرین لحظات عمر پر برکت خود به علی(ع) وصیت کرد:
«وَ أَجْلِسْ عِنْدَ رَأسی قِبَالَةَ وَجْهی فَأَکْثَر مِن تَلاوةِ القُرآنِ وَ الدُّعاءِ فَإنَّها سَاعَةٌ یُحْتاجُ اْلَمیِّتُ فیِها إلیِ أُنسِ الأحیاءِ؛ آن گاه که وفات کردم.... بر بالیم رو به روی من بنشین و فراوان قرآن تلاوت کن؛ زیرا در چنین لحظاتی مرده به انس گرفتن با زندگان بسی محتاج است».[15]
پرسش به سؤالات قرآنی و شرعی مردم از دیگر خدمات فاطمه زهرا(س) به قرآن است. از بعضی روایات استفاده میشود که زهرا(س) از طرف پدرش مرجع پاسخگویی به پرسشها و امور مربوط به مسائل زنان بود.[16] حتی اگر سؤالی را ده بار از او میپرسیدند، او با بشاشت و بدون ابراز ناراحتی، به آنها پاسخ میداد.
سیره فاطمه(س)، قرآن محور بود. در واقع زندگی او به قرآن عینیت میبخشید. خداشناسی، عبادت، صداقت، انفاق، ساده زیستی، و ... بیان احکام قرآن و نشر علوم قرآنی در مجالس به ویژه برای زنان از دیگر خدمات قرآنی این بانوی بزرگ دین است.[17] یک نمونه از شاگردان تربیت شده او، «فضّه» است. این زن بزرگ که خادم حضرت فاطمه زهرا(س) بود، تا بیست سال پس از درگذشت فاطمه(س) به قرآن سخن میگفت.[18]
فاطمه زهرا(س) بانویی است که در شأن او دهها آیه و سوره نازل شده که اکثر محدثان فریقین آنها را در کتب روایی خود آوردهاند و شأن و عظمت او بر هیچ مسلمان منصفی پوشیده نیست.
خدمات ارزنده آن بانو به قرآن کریم، در کتب تاریخی و روایات ذکر شده و یا به علل مختلف از میان رفته است. با وجود تألیفات، سخنرانیها و مرثیهسراییهای بسیار، هنوز تصویری درست از زندگانی ان حضرت در اذهان وجود ندارد و متأسفانه اکثر مضامین به لحظه بسیار کوتاهی از زندگیاش ختم میشود که آن هم برای طلب اشک از شنونده و برآورده شدن حاجات و رفع بلیّات است! بنا به روایت امام صادق(ع)، هر کسی به حقیقت وجود فاطمه زهرا(س) معرفت یابد، بیگمان شب قدر را درک خواهد کرد. با این همه، متأسفانه اطلاع ما از او به گریههای ممتد و طولانی او پس از مرگ پدر، مکان قبر او و غصب فدک محدود میشود و هنوز نتوانستهایم از فلسفه مبارزات، خدمات، خانهداری، فرزندداری و حیات سیاسی و اجتماعی او شناخت عمیق داشته باشیم؛ اما میتوان گفت که او با تلاشها و موضعگیریهای خود میخواست به بشریت بگوید که راه رسیدن به قلّه سعادت، پیروی از قرآن و عترت است.
پى نوشتها:
[1] . خداوند به پیامبرش فرمود: ای احمد! اگر تو نبودی، کران هستی را خلق نمیکردم و اگر علی نبود، تو را نمیآفریدم و اگر به خاطر عظمت فاطمه نبود، شما دو نفر را نمیآفریدم. مستدرک سفینة البحار، ماده خلق و قطم؛ ملتقی البحرین، ص14.
[2] . حدیث از پیامبر(ص) است که فرمود: نور فاطمه(س) قبل از آفرینش زمین و آسمان آفریده شد. بحارالانوار،ج42، ص22.
[3] . احزاب /33.
[4] . پیامبر در بارگاه الهی در مورد دخترش میفرمود: «اللهم هذا ابنَتیُ وَ اَحبُّ الخَلق إلَّی؛ بار خدایا! این دخترم فاطمه است و محبوبترین خلق در نزد من». بحارالانوار،ج43، ص96.
[5] . عوامل، ج11، ص78؛ تحلیل سیره فاطمه الزهرا، علی اکبر بابازاده، انصاریان، قم، 1374ش، ص140.
[6] . الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص152؛ نفس الرحمن، ص276؛ بحارالانوار، ج29، ص81؛ سلمان فارسی استاندار مدائن، احمد صادقی اردستانی، دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1376، ص139.
[7] . نحل/43؛ انبیا /7.
[8] . مجموعه مقالات الزهرا(س)، سید عبدالرزاق حسینی، علی اکبر نهاوندی، میقات تهران، 1367، ص113.
[9] . بحارالانوار، ج43، ص12.
[10] . همان، ص15.
[11] . همان، ص195؛ کافی، ج1، ص241.
[12] . صحیفه نور، ج19، ص278ـ279.
[13] . نهج الحیاه، محمد دشتی، مؤسسه تحقیقات امیرالمؤمنین7، قم، 1373، ص271، وقایع الایّام، خیابانی، ج صیام، ص295.
[14] . کنزالاعمال، ج1، ص582.
[15] . بحارالانوار، ج79، ص27؛ مسند فاطمه، مهدی جعفری، مرکز تحقیقاتی جلیل، تهران، 1373، ص440.
[16] . یسألونک عن الزهراء، جاسم الادیب، لجنة اصحاب الکساء، ص56.
[17] . بحارالانوار، ج43، ص54؛ وسائل، ج14، ص43؛ سیما و سیره ریحانه پیامبر(ص)، علی کرمی فریدونی، دلیل ما، قم، 1382، ص334.
[18] . بحارالانوار، ج43، بیت الاحزان، ص46؛ اعلام النساء المؤمنات، ص376؛ ریاحین الشریعه، ج2، ص317.
زهرای مرضیه(س) فرزند پدری است که نظام هستی به خاطرش پدید آمد «لو لاک لما خَلَقْتُ الأفلاک»[1] و مادرش اولین زن است که شهد اسلام را چشید و در میان نامردان با مال و جان خود از اسلام و آورنده آن دفاع کرد. نطفه پاک این بانو، پس از چهل روز عبادت شبانه روزی و بهرهمندی پدر بزرگوارش از فیوضات غیبی و تناول میوههای بهشتی منعقد گشت. نور پاک آن حضرت قبل از خلقت آسمان و زمین خلق شده بود: «خُلِقَ نور فاطمه قَبْلَ أن یَخْلُقَ الارضَ و السماء».[2]
فاطمه(س) در دورانی قدم به عرصه این جهان نهاد که پدرش به رسالت مبعوث گشته بود. او از مادری گرانقدر شیری آمیخته با ارزشها و فضیلتها نوشید و در خانهای که محل نزول قرآن بود، مراحل رشد و کمال را پیمود. معلم و مربی او پیامبر گرامی اسلام بود که در معارف الهی و آشنایی با اصول تربیتی پیشوای همه انسانهاست و در عمل، الگوی همه جهانیان به شمار میآید؛ چنان که قرآن کریم میفرماید:
)لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة(.[3]
فاطمه(س) در کنار پدر و مادر ایثارگرش شایستهترین درسهای توحیدگرایی و برترین دانشهای ایمان و یقین را فراگرفت و از هر فرصتی برای آشنایی و انس با عالم غیب و معارف قرآنی استفاده کرد. بین او و پدر چنان انس و الفتی بود که پیامبر(ص) وقتی به سفر میرفت، فاطمه(س) آخرین کسی بود که از پیامبر جدا میشد و وقتی از سفر بازمیگشت، فاطمه اولین کسی بود که پدر با او دیدار میکرد. او نور چشم و میوه دل پدر و عزیزترین فرد در نزد پیامبر(ص) بود.[4]
گستره علم فاطمه(س)
فاطمه زهرا(س) در آموزشگاه شخصیت ساز رسالت درس خواند و از دانشگاه وحی و نبوت فارغ التحصیل شد. پیامبر(ص) با تمام توان در تأدیب و تعلیم او کوشید و شهد شناخت معارف قرآنی را به کامش ریخت و احکام دین را یکایک به او آموخت؛ چنان که تاریخ بشریت چنان بانویی را از نظر فرهنگ و ادب و دانش و بینش به خود ندیده و نخواهد دید.
فاطمه(س) تمام ارزشها و دانشها را از پدر گرانمایهاش شنید و بسیاری از مقررات، احکام، دعاها و حکمتها را فراگرفت. خطبه آتشین او در آن شرایط سخت و شکننده، نشان دهنده دریای بیکران علم اوست. او در سراسر عمر پر برکتش تنها دو ساعت فرصت یافت تا باران معرفت و دانش خود را بر مزرعه بباراند. او پس از حمد و سپاس الهی و شهادت به واجب دین، از مبدأ تا معاد، و تصریح به تمام واجبات و مستحبات به معرفی خود پرداخت و از حق غصب شده شوهرش دفاع کرد و خلیفه مسلمین را از تحریف و تفسیر نادرست آیات قرآن درباره پیامبر و نسبت دروغ به آن حضرت برحذر ساخت و پس از آن سه بار با استناد به قرآن و حدیث، حقانیت خود را ثابت و انحراف اصحاب سقیفه را در تفسیر آیات الهی گوشزد کرد.
پیامبر درباره توانایی علمی فاطمه(س) میفرماید:
«إِنَّ الله جَعَلَ عَلِیَّاً وَ زَْوْجَتَهُ وَ أَبنائه وَ حُجَجَاً علی خَلْقِهِ وَ هُمْ أَبْوابُ العِلْمِ فِی أُمَّتی مَنِ اهْتَدی بِهِمْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم؛[5] یعنی خداوند متعال علی و همسر و فرزندانش را حجت مردم قرار داده و آنان درهای علم و آگاهی در میان امت من هستند. هر کس به آنان تمسک جوید، به راه راست هدایت یابد».
این حدیث، فاطمه(س) را مانند علی(ع) و سایر معصومان، دروازه علم و وسیله هدایت مردم شناسانده است. اما با تأثر و تاسف، از آن اقیانوس گسترده دانش و بینش، به دلیل شرایط ناهنجار و ظالمانه حاکم و تحولات نامطلوب پس از رحلت پیامبر(ص)، استفاده نشد و بشر از دریای علمش محروم ماند. اگر جامعه زمینه لازم را در اختیارش قرار میداد، جهان از دانش، فرهنگ و بینش او لبریز میشد و این بیعنایتی در حق فاطمه(س) پس از رحلت پیامبر(ص) ظلمی عظیم بر بشریت بود که جامعه را از حکمت و دانش ،عدل و رفاه تشنه گذاشت و به جای توجه به کمال و آسایش، جنگ و درگیری را به ارمغان آورد، چنان که سلمان پس از غصب حق علی(ع) میفرماید: مردم با چنین کاری درهای رحمت و حکمت را بروی خود بستند و خود را از کمال و آسایش محروم ساختند.[6]
حافظ محمد بن موسی شیرازی از ابن عباس نقل میکند مراد از اهل ذکر در آیه )فاسَأَلوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَموُن[7](؛ «از اهل ذکر بپرسید، اگر نمیدانید»، حضرت محمد علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) است. اینان اهل ذکر و عقل و بیان هستند».[8]
یکی وجه نامگذاری فاطمه به این اسم، آن است که خداوند از علم خود آنقدر به او نوشاند که از هر استادی بینیاز شد.[9] نیز فاطمه(س) را بدان سبب بتول نامیدند که از حیث فضل و دین و حسب، سرآمد تمامی زنان بود:
«سمیت فاطمة(س) البتول لانقطاعها عن نساء زمانها فضلاً و دیناً و حسباً».[10]
مصحف فاطمه(س)
در قسمتی از وصیتنامه امام خمینی آمده است: «ما مفتخریم که صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند متعال به زهرای مرضیّه است، از ماست».
ارتباط قلبی و عرفانی حضرت فاطمه زهرا(س) با خداوند در حیات پدر و حشر و نشر با فرشته وحی، جبرئیل امین، موجب شد تا پس از رحلت پیامبر با توجه به مقام و عظمت فاطمه(س) در نزد حق تعالی، این ارتباط استمرار یابد و بنا به نقل حضرت امام صادق(ع)، فاطمه (س) بعد از رحلت پیامبر(ص) بیش از 75 روز زنده نماند و غم جانسوز داغ پدر قلب او را لبریز کرده بود. از این رو، جبرئیل پی در پی به حضورش میآمد و او را در عزای پدر سلامت باد میگفت و گاه از حوادثی که بعد از رحلت او بر ذریّهاش وارد میشود، خبر میداد و امیرمؤمنان(ع) نیز آنچه جبرئیل املا میکرد، همه را مینوشت که این سخنان مصحف فاطمه(س) نامیده شد.[11]
نزول جبرئیل بر فاطمه(س) نشان از عظمت و وسعت روحی و علوّ معنوی او دارد. امام خمینی با اشاره به این امر میفرماید:
«مسئله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی میآید و امکان دارد، بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل میخواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است.... و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه(س) است».[12]
چنین کسی که فرشته وحی بر او نازل میشد، در صورت فراهم آمدن شرایط اجتماعی برای استمرار سیره نبوی، میتوانست جامعهای نمونه و آشنا به احکام نورانی قرآن پرورش دهد که نتیجه آن سعادت و رفاه، امت محمد(ص) بود و زمینه اقتدار حاکمان ستمگر اموی و عباسی فراهم نمیآمد.
عمل به قرآن
بزرگترین خدمت به قرآن، عمل به فرامین و احکام نورانی آن است و فاطمه زهرا(س) نمونهای کامل در این زمینه بود. او مهمترین شرط احیای قرآن و باقی ماندن احکام آن را، استمرار نبوت و ولایت میدانست و برای حفظ آن دو از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نمیورزید.
زمانی که طفل سه ساله بود و دشمن به اذیت و آزار پیامبر(ص) میپرداخت، پشتیبان پیامبر در خانه بود و با دستان کوچک خود خار و خاشاکی را که مشرکان از روی طعن و آزار بر سر و روی پیامبر(ص) میپاشیدند، کنار میزد و او را نوازش میکرد و دلگرمی میداد. به حدی این دلگرمی در روحیه پیامبر(ص) تأثیر میگذاشت که پیامبر او را در بغل میگرفت و به او میفرمود: «ام ابیها؛ یعنی ای مادر پدرش».
در دوران سخت مکه و به هنگام ستیزه و جنگ مدینه ،او همیشه آرامش بخش پیامبر بود، با دستان خود زخمهای پیامبر را مداوا میکرد و چهره مبارکش را که آغشته به خون بود، میشست. در عصر فقر و تنگدستی جنگ احزاب به ویژه هنگام کندن خندق، لقمه نانی که برای فرزندان دلبندش تدارک دیده بود، به پیامبر(ص) تقدیم میکرد و پیامبر آن لقمه را پس از سه روز گرسنگی تناول فرمود. مهرورزی فاطمه(س) به پدر بزرگوارش فراتر از رابطه فرزند و پدر بود؛ او به پیامبر(ص) به عنوان مراد و پیشوا مینگریست و برای حفظ این نگرش، بسیار تلاش میکرد؛ زیرا پیامبر(ص) آورنده قرآن و مجری آن در جامعه، و راه سعادت، اطاعت از پیامبر ذوب شدن در او بود.
در دفاع از ولایت نیز فاطمه(س) تلاش جانانهای کرد. او خوب میدانست که انحراف از مسیر ولایت برای امت مصیبتهایی به بار خواهد آورد و نهال کاشته شده به دست پیامبر(ص) جز با ولایت ثمر نخواهد داد. زمین شور و لم یزرعی که با کوششها و تلاشهای طاقتفرسای پیامبر به زمینی سرسبز و خرم تبدیل شده بود، باغبانی شایسته لازم داشت و این جز با ولایت میسر نبود. لذا فاطمه(س) برای حفظ و استمرار آن بسیار کوشید و حتی جان عزیزش را در این راه فدا کرد. گریهها و نالههای فاطمه، مناظرهها و قهرهای او با حاکمیت، همه سلاحهای برندهای بود که فاطمه(س) در دفاع از ولایت به کار برد. آخرین دفاع او، وصیت به غسل و کفن و دفن شبانه بود تا در طول تاریخ سندی برای دفاع از ولایت باقی بماند. زهرا(س) ولایت را تنها راه حاکمیت قرآن میدانست؛ چون قرآن بدون عترت به تفسیر رأی و تأویل منجر میشود.
پس از رحلت پیامبر(ص) جریان سقیفه با تظاهر به پاسداری از قرآن و با شعار «حسبنا کتاب الله؛ کتاب خدا ما را بس است»، به اغفال مردم و منزوی کردن حاملان دین و پاسداران واقعی قرآن پرداختند و در نتیجه بازار تفسیر به رأی، اظهار نظر شخصی و تغییر احکام الهی با تفسیرهای دروغین رونق گرفت. در این میانه، تنها یادگار پیامبر(ص) بود که وقتی دید دستاوردهای پدرش به فراموشی سپرده میشود و به یغما میرود، با استدلالهای محکم و قرآنی، مدعیان دروغین تفسیر قرآن رسوا کرد و با بیان جدایی ناپذیر بودن قرآن و عترت و به بازگویی خطرات جدایی آن دو، به دفاع از ولایت و عترت پرداخت. آن حضرت بدین طریق میخواست از شکاف به وجود آمده که تمدن و سعادت امت اسلامی را به مخاطره انداخته بود، جلوگیری نماید؛ ولی یاران اندک، فریبکاری دشمنان و بیتوجهی امت به خواستههای او، باعث شد تا کار او راه به جایی نبرد. با وجود این، او به تنهایی راه خود را ادامه داد تا نزد خدا و رسولش مسئول نباشد.
توصیه به قرائت قرآن
یکی دیگر از خدمتهای فاطمه زهرا(س) به قرآن، توصیه به قرآن است:
«حَبَّبَ إِلَیَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثلاثُ: تلاوة کِتابُ اللهِ وَ النَّظَرُ فی وَجْه رَسُولِ اللهِ وَ الإنفاقُ فی سبیل الله؛ از دنیای شما سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا(ص) و انفاق در راه خدا»[13]
آن حضرت با بیان فضایل تلاوت قرآن، مردم را به قرائت کتاب خدا دعوت میکرد و میفرمود: تلاوت کننده سورههای حدید، واقعه و الرحمن، در آسمان و زمین اهل بهشت خوانده میشود.[14] او حتی در آخرین لحظات عمر پر برکت خود به علی(ع) وصیت کرد:
«وَ أَجْلِسْ عِنْدَ رَأسی قِبَالَةَ وَجْهی فَأَکْثَر مِن تَلاوةِ القُرآنِ وَ الدُّعاءِ فَإنَّها سَاعَةٌ یُحْتاجُ اْلَمیِّتُ فیِها إلیِ أُنسِ الأحیاءِ؛ آن گاه که وفات کردم.... بر بالیم رو به روی من بنشین و فراوان قرآن تلاوت کن؛ زیرا در چنین لحظاتی مرده به انس گرفتن با زندگان بسی محتاج است».[15]
پرسش به سؤالات قرآنی و شرعی مردم از دیگر خدمات فاطمه زهرا(س) به قرآن است. از بعضی روایات استفاده میشود که زهرا(س) از طرف پدرش مرجع پاسخگویی به پرسشها و امور مربوط به مسائل زنان بود.[16] حتی اگر سؤالی را ده بار از او میپرسیدند، او با بشاشت و بدون ابراز ناراحتی، به آنها پاسخ میداد.
سیره فاطمه(س)، قرآن محور بود. در واقع زندگی او به قرآن عینیت میبخشید. خداشناسی، عبادت، صداقت، انفاق، ساده زیستی، و ... بیان احکام قرآن و نشر علوم قرآنی در مجالس به ویژه برای زنان از دیگر خدمات قرآنی این بانوی بزرگ دین است.[17] یک نمونه از شاگردان تربیت شده او، «فضّه» است. این زن بزرگ که خادم حضرت فاطمه زهرا(س) بود، تا بیست سال پس از درگذشت فاطمه(س) به قرآن سخن میگفت.[18]
فاطمه زهرا(س) بانویی است که در شأن او دهها آیه و سوره نازل شده که اکثر محدثان فریقین آنها را در کتب روایی خود آوردهاند و شأن و عظمت او بر هیچ مسلمان منصفی پوشیده نیست.
خدمات ارزنده آن بانو به قرآن کریم، در کتب تاریخی و روایات ذکر شده و یا به علل مختلف از میان رفته است. با وجود تألیفات، سخنرانیها و مرثیهسراییهای بسیار، هنوز تصویری درست از زندگانی ان حضرت در اذهان وجود ندارد و متأسفانه اکثر مضامین به لحظه بسیار کوتاهی از زندگیاش ختم میشود که آن هم برای طلب اشک از شنونده و برآورده شدن حاجات و رفع بلیّات است! بنا به روایت امام صادق(ع)، هر کسی به حقیقت وجود فاطمه زهرا(س) معرفت یابد، بیگمان شب قدر را درک خواهد کرد. با این همه، متأسفانه اطلاع ما از او به گریههای ممتد و طولانی او پس از مرگ پدر، مکان قبر او و غصب فدک محدود میشود و هنوز نتوانستهایم از فلسفه مبارزات، خدمات، خانهداری، فرزندداری و حیات سیاسی و اجتماعی او شناخت عمیق داشته باشیم؛ اما میتوان گفت که او با تلاشها و موضعگیریهای خود میخواست به بشریت بگوید که راه رسیدن به قلّه سعادت، پیروی از قرآن و عترت است.
پى نوشتها:
[1] . خداوند به پیامبرش فرمود: ای احمد! اگر تو نبودی، کران هستی را خلق نمیکردم و اگر علی نبود، تو را نمیآفریدم و اگر به خاطر عظمت فاطمه نبود، شما دو نفر را نمیآفریدم. مستدرک سفینة البحار، ماده خلق و قطم؛ ملتقی البحرین، ص14.
[2] . حدیث از پیامبر(ص) است که فرمود: نور فاطمه(س) قبل از آفرینش زمین و آسمان آفریده شد. بحارالانوار،ج42، ص22.
[3] . احزاب /33.
[4] . پیامبر در بارگاه الهی در مورد دخترش میفرمود: «اللهم هذا ابنَتیُ وَ اَحبُّ الخَلق إلَّی؛ بار خدایا! این دخترم فاطمه است و محبوبترین خلق در نزد من». بحارالانوار،ج43، ص96.
[5] . عوامل، ج11، ص78؛ تحلیل سیره فاطمه الزهرا، علی اکبر بابازاده، انصاریان، قم، 1374ش، ص140.
[6] . الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص152؛ نفس الرحمن، ص276؛ بحارالانوار، ج29، ص81؛ سلمان فارسی استاندار مدائن، احمد صادقی اردستانی، دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1376، ص139.
[7] . نحل/43؛ انبیا /7.
[8] . مجموعه مقالات الزهرا(س)، سید عبدالرزاق حسینی، علی اکبر نهاوندی، میقات تهران، 1367، ص113.
[9] . بحارالانوار، ج43، ص12.
[10] . همان، ص15.
[11] . همان، ص195؛ کافی، ج1، ص241.
[12] . صحیفه نور، ج19، ص278ـ279.
[13] . نهج الحیاه، محمد دشتی، مؤسسه تحقیقات امیرالمؤمنین7، قم، 1373، ص271، وقایع الایّام، خیابانی، ج صیام، ص295.
[14] . کنزالاعمال، ج1، ص582.
[15] . بحارالانوار، ج79، ص27؛ مسند فاطمه، مهدی جعفری، مرکز تحقیقاتی جلیل، تهران، 1373، ص440.
[16] . یسألونک عن الزهراء، جاسم الادیب، لجنة اصحاب الکساء، ص56.
[17] . بحارالانوار، ج43، ص54؛ وسائل، ج14، ص43؛ سیما و سیره ریحانه پیامبر(ص)، علی کرمی فریدونی، دلیل ما، قم، 1382، ص334.
[18] . بحارالانوار، ج43، بیت الاحزان، ص46؛ اعلام النساء المؤمنات، ص376؛ ریاحین الشریعه، ج2، ص317.