با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در سایه قرآن
منبع:
فرهنگ کوثر 1378 شماره 29
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبوت عامه و خاصه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره حضرت محمد(ص)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
آرشیو
چکیده
متن
در قرآن مىخوانیم: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، مراقب خویش باشید، هنگامى که شما هدایتیافتید، گمراهى کسانى که گمراه شدهاند به شما زیانى نخواهد رساند، بازگشت همه شما به سوى خداست و شما را از آنچه انجام مىدادید آگاه مىسازد.» آیا این آیه با اصل «امر به معروف و نهى از منکر» منافات دارد؟ «جبیر بن نفیل» مىگوید: در میان جمعى از یاران پیامبر اکرم (ص) نشسته بودم و از همه کم سن و سالتر بودم، صحبت از امر به معروف و نهى از منکر بود که من با تمسک به این آیه خواستم ضرورت امر به معروف و نهى از منکر را زیر سؤال ببرم که همگى یک صدا مرا سرزنش کردند و گفتند: آیهاى از قرآن را بدون اینکه به معنایش پى ببرى، از بقیه جدا کردهاى؟!» آرى! آیه فوق مربوط به شرائطى است که امر به معروف و نهى از منکر کارساز نیست و تاثیرى ندارد، در این مواقع است که انسان نباید نگران گردد، زیرا وظیفه خویش را در حد مقدورش انجام داده و گمراهى آنها به وى زیانى نخواهد رسانید. پیامبر اکرم (ص) در باره آیه فوق، فرمود: «امر به معروف و نهى از منکر کنید، اما هنگامى که دیدید مردم دنیا را مقدم کردهاند و بخل و هوى و هوس برآنها حاکم گشته و هرکس تنها به راى خویش عمل مىکند، (و به راى آمرین به معروف و ناهین از منکر وقعى نمىنهند.) به خویش بپردازید و عوام را رها کنید.»
یک سوم قرآن در دو سطر
گاه مىشود که یک کلمه، دنیایى از مفاهیم را در خود جمع مىکند و گوینده با آن یک کلمه، دریایى از معارف را به دیگرى منتقل مىنماید، در مورد قرآن چنین ادعایى، گزاف نخواهد بود چرا که کلمات و حروف آن از جانب حکیم على الاطلاق، صادر شده است، با تمام اینها برخى از سورهها ویژگیهاى ممتازى دارند، از جمله، «سوره توحید» است که مطالبى ژرف پیرامون خداوند متعال دارد، و از آنجا که اگر کل قرآن را در سه بخش (مبدا، معاد و آنچه میان این دو مىباشد.) تقسیم کنیم، چکیده معارف مربوط به مبداء متعال در این سوره، متجلى گشته، لذا پیامبر اکرم (ص) آن سوره را برابر با 13 قرآن دانسته و خطاب به اصحاب خویش چنین مىفرمود: «آیا از خواندن یک سوم قرآن در یک شب، عاجزید؟» یکى از حضار عرضه داشت: «اى رسول خدا! چه کسى توانایى آن را دارد؟» پیامبر (ص) فرمود: «سوره "قل هو الله" را بخوانید.»
احترام ملائکه به قارى قرآن
انس با قرآن و تلاوت آمیخته با فهم معانى و مفاهیم آن، انسان را در آسمان معرفت الهى به پرواز درمىآورد و با ملائکه هم سنخ مىکند و ملکوتیان به او عشق مىورزند، افزون بر این برخى سورههاى قرآن خواص ویژهاى نیز به همراه دارند، از جمله در روایتى که امام صادق (ع) نقل فرموده است چنین مىخوانیم: «پس از آنکه رسول خدا (ص) بر جنازه «سعد بن معاذ» نماز گزارد، فرمود: هفتاد هزار فرشته که در میان آنها جبرئیل نیز بود بر جنازه او نماز گزاردند. من از جبرئیل علت این احترام ملائکه را پرسیدم و او گفت: بخاطر اینکه او در همه حالات: در نشستن، ایستادن، سواره بودن، پیاده روى و رفت و آمد "قل هو الله احد" را تلاوت مىکرد.»
واى بر عیبجویان!
در قرآن مىخوانیم: «ویل لکل همزة لمزة» (واى بر هر عیبجوى مسخرهکنندهاى!) در حدیثى از پیامبر اکرم (ص) مىخوانیم: «در شب معراج گروهى از اهل دوزخ را دیدم که گوشت از پهلویشان مىچیدند و به آنها مىخوراندند، از جبرئیل در باره اینها پرسیدم: گفت: اینها گروهى از امت تو هستند که کارشان، عیبجویى و تمسخر بود.» در باره «همزه» گفته شده که از ماده «همز» به معناى «شکستن» مىباشد، و عیبجویان در حقیقت در پى شکستن شخصیت دیگران هستند. در باره عیبجویان پیامبر اکرم (ص) در حدیثى، چنین فرموده: «آیا شما را از شریرترین مردم آگاه نسازم؟» گفتند: «آرى، اى رسول خدا!» فرمود: «آنها که بسیار سخن چینى مىکنند و آنها که در میان دوستان، جدایى مىافکنند و آنها که براى افرادپاک، عیب مىتراشند.» و بالاخره در مورد کسانى که به دیگران بىاحترامى مىکنند فرمود: (اذل الناس من اءهان الناس) «ذلیلترین مردم، کسى است که به مردم اهانت کند.»
از کجا به دست آوردى و در کجا صرف نمودى؟
قرآن در باره کسانى که براى ریاکارى اموالى را در «امور خیر» صرف مىکردند و منت مىگذاشتند مىفرماید: «ا یحسب ان لم یره احد» (آیا گمان مىکند که کسى او را ندیده (و از نیت او آگاه نمىباشد)؟) آرى، خدا مىداند که اینان چگونه و از چه راهى مال به دست آورده و در چه راهى و با چه نیتى صرف کردهاند. پیامبر اکرم (ص) نیز فرمودهاند: «در قیامت هیچ بندهاى گام نمىنهد، مگر آنکه از وى در باره چهار چیز، سئوال گردد: 1- از عمرش، که در چه راهى آن را سپرى کرده. 2- از مالش، که از چه راهى بدست آورده، و در چه راهى مصرف نموده. 3- از عملش، که چه کارهایى انجام داده. 4- از محبت ما اهل بیت (علیهم السلام).
دست محبتبر سر یتیمان
در قرآن مىخوانیم: «فاما الیتیم فلا تقهر» (... پس یتیم را تحقیر مکن.) پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: «هنگامى که یتیم اشک ریزد، عرش خدا به لرزه در آید.» خداوند به فرشتگان مىفرماید: «اى ملائکه من! چه کسى این یتیم را که پدرش در خاک جاى گرفته، گریان نموده؟» ملائکه مىگویند: «پروردگارا! تو آگاهترى.» خداوند مىفرماید: «اى ملائکه من! شما را گواه مىگیرم که هرکس گریهاش را خاموش و قلبش را شاد سازد، در روز قیامت او را شاد خواهم کرد.» در حدیث دیگرى از یکى از یاران پیامبر (ص) چنین نقل شده: «ما خدمت رسول خدا (ص) نشسته بودیم، پسرکى نزد وى آمد و چنین گفت: «کودکى یتیم هستم با خواهرى یتیم و مادرى بیوه. از آنچه خدا به تو اطعام کرده به ما اطعام کن، تا خداوند از آنچه نزد اوستبحدى به توارزانى کند که خشنود گردى.» پیامبر (ص) فرمود: اى پسر! چه زیبا سخن گفتى! سپس رو به «بلال» کرده، فرمود: «برو و از آنچه نزد ماست، بیاور.» بلال بیست و یک خرما با خود آورد، پیامبر (ص) فرمود: «هفت دانه براى تو. هفت دانه براى خواهر و هفت دانه براى مادرت.» «معاذ بن جبل» برخاست و دستى بر سرکودک کشید و گفت: «خداوند یتیمى تو را جبران کند و تو را جانشین نیکوکارى براى پدرت قرار دهد.» پیامبر به معاذ فرمود: از این کار، چه هدفى داشتى؟» گفت: «محبت و رحمت.» پیامبر فرمود: «هر یک از شما که عهده دار سرپرستى یتیمى گردد و حق آن را ادا کند و دستبر سر وىکشد، خداوند به عدد هر موئى، حسنهاى براى او مىنویسد و به هر موئى، سیئهاى از او محو کند و به هرموئى، درجهاى به او عطا نماید.»
دست فقرا، دستخداست
در قرآن مىخوانیم: «از اموال آنها صدقه (زکات) بگیر تا به وسیله آن، آنها را پاکسازى و پرورش دهى...» «آیا نمىدانند که تنها خداوند است که توبه بندگانش را مىپذیرد و صدقات را مىگیرد؟!» زکات (که از آن در آیات فوق به «صدقه» تعبیر شده است.) یکى از احکام مهم اسلامى است که داراى فلسفه اخلاقى، اجتماعى، روانى و غیره مىباشد. انسان را از پستیها و بخل، پاک مىکند. و درختسخاوت و توجه به دیگران را آبیارى مىنماید و فاصلههاى طبقاتى مرتفع مىگردد و سبب پیشرفت جامعه اسلامى خواهد گشت. جالب این است که در آیه فوق، گیرنده صدقات (زکات)، خدا معرفى شده است. این تعبیر یکى از لطیفترین تعبیراتى است که شکوه و عظمت زکات را بیان مىدارد. لذا افراد نباید به کسى که فقیر استبا دیده تحقیر بنگرند و با دادن زکات، شخصیت آنها را درهم شکنند بلکه با این نگرش که در واقع، خدا گیرنده زکات استبا حالتخضوع، تواضع و ادب زکات را پرداخت نمایند. پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: «هیچ کس از شما صدقهاى از کسب حلال و پاکیزه نمىپردازد. که خداوند جز مال پاکیزه را نمىپذیرد. مگر اینکه خداوند با دست راستخویش آن را مىگیرد، حتى اگر یک دانه خرما باشد، سپس در دستخدا نمو و رشد مىکند تا از کوه هم بزرگتر مىگردد.» در حدیث دیگرى، پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: «صدقه پیش از آنکه در دست نیازمند قرار بگیرد، به دستخدا مىرسد.»
یک سوم قرآن در دو سطر
گاه مىشود که یک کلمه، دنیایى از مفاهیم را در خود جمع مىکند و گوینده با آن یک کلمه، دریایى از معارف را به دیگرى منتقل مىنماید، در مورد قرآن چنین ادعایى، گزاف نخواهد بود چرا که کلمات و حروف آن از جانب حکیم على الاطلاق، صادر شده است، با تمام اینها برخى از سورهها ویژگیهاى ممتازى دارند، از جمله، «سوره توحید» است که مطالبى ژرف پیرامون خداوند متعال دارد، و از آنجا که اگر کل قرآن را در سه بخش (مبدا، معاد و آنچه میان این دو مىباشد.) تقسیم کنیم، چکیده معارف مربوط به مبداء متعال در این سوره، متجلى گشته، لذا پیامبر اکرم (ص) آن سوره را برابر با 13 قرآن دانسته و خطاب به اصحاب خویش چنین مىفرمود: «آیا از خواندن یک سوم قرآن در یک شب، عاجزید؟» یکى از حضار عرضه داشت: «اى رسول خدا! چه کسى توانایى آن را دارد؟» پیامبر (ص) فرمود: «سوره "قل هو الله" را بخوانید.»
احترام ملائکه به قارى قرآن
انس با قرآن و تلاوت آمیخته با فهم معانى و مفاهیم آن، انسان را در آسمان معرفت الهى به پرواز درمىآورد و با ملائکه هم سنخ مىکند و ملکوتیان به او عشق مىورزند، افزون بر این برخى سورههاى قرآن خواص ویژهاى نیز به همراه دارند، از جمله در روایتى که امام صادق (ع) نقل فرموده است چنین مىخوانیم: «پس از آنکه رسول خدا (ص) بر جنازه «سعد بن معاذ» نماز گزارد، فرمود: هفتاد هزار فرشته که در میان آنها جبرئیل نیز بود بر جنازه او نماز گزاردند. من از جبرئیل علت این احترام ملائکه را پرسیدم و او گفت: بخاطر اینکه او در همه حالات: در نشستن، ایستادن، سواره بودن، پیاده روى و رفت و آمد "قل هو الله احد" را تلاوت مىکرد.»
واى بر عیبجویان!
در قرآن مىخوانیم: «ویل لکل همزة لمزة» (واى بر هر عیبجوى مسخرهکنندهاى!) در حدیثى از پیامبر اکرم (ص) مىخوانیم: «در شب معراج گروهى از اهل دوزخ را دیدم که گوشت از پهلویشان مىچیدند و به آنها مىخوراندند، از جبرئیل در باره اینها پرسیدم: گفت: اینها گروهى از امت تو هستند که کارشان، عیبجویى و تمسخر بود.» در باره «همزه» گفته شده که از ماده «همز» به معناى «شکستن» مىباشد، و عیبجویان در حقیقت در پى شکستن شخصیت دیگران هستند. در باره عیبجویان پیامبر اکرم (ص) در حدیثى، چنین فرموده: «آیا شما را از شریرترین مردم آگاه نسازم؟» گفتند: «آرى، اى رسول خدا!» فرمود: «آنها که بسیار سخن چینى مىکنند و آنها که در میان دوستان، جدایى مىافکنند و آنها که براى افرادپاک، عیب مىتراشند.» و بالاخره در مورد کسانى که به دیگران بىاحترامى مىکنند فرمود: (اذل الناس من اءهان الناس) «ذلیلترین مردم، کسى است که به مردم اهانت کند.»
از کجا به دست آوردى و در کجا صرف نمودى؟
قرآن در باره کسانى که براى ریاکارى اموالى را در «امور خیر» صرف مىکردند و منت مىگذاشتند مىفرماید: «ا یحسب ان لم یره احد» (آیا گمان مىکند که کسى او را ندیده (و از نیت او آگاه نمىباشد)؟) آرى، خدا مىداند که اینان چگونه و از چه راهى مال به دست آورده و در چه راهى و با چه نیتى صرف کردهاند. پیامبر اکرم (ص) نیز فرمودهاند: «در قیامت هیچ بندهاى گام نمىنهد، مگر آنکه از وى در باره چهار چیز، سئوال گردد: 1- از عمرش، که در چه راهى آن را سپرى کرده. 2- از مالش، که از چه راهى بدست آورده، و در چه راهى مصرف نموده. 3- از عملش، که چه کارهایى انجام داده. 4- از محبت ما اهل بیت (علیهم السلام).
دست محبتبر سر یتیمان
در قرآن مىخوانیم: «فاما الیتیم فلا تقهر» (... پس یتیم را تحقیر مکن.) پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: «هنگامى که یتیم اشک ریزد، عرش خدا به لرزه در آید.» خداوند به فرشتگان مىفرماید: «اى ملائکه من! چه کسى این یتیم را که پدرش در خاک جاى گرفته، گریان نموده؟» ملائکه مىگویند: «پروردگارا! تو آگاهترى.» خداوند مىفرماید: «اى ملائکه من! شما را گواه مىگیرم که هرکس گریهاش را خاموش و قلبش را شاد سازد، در روز قیامت او را شاد خواهم کرد.» در حدیث دیگرى از یکى از یاران پیامبر (ص) چنین نقل شده: «ما خدمت رسول خدا (ص) نشسته بودیم، پسرکى نزد وى آمد و چنین گفت: «کودکى یتیم هستم با خواهرى یتیم و مادرى بیوه. از آنچه خدا به تو اطعام کرده به ما اطعام کن، تا خداوند از آنچه نزد اوستبحدى به توارزانى کند که خشنود گردى.» پیامبر (ص) فرمود: اى پسر! چه زیبا سخن گفتى! سپس رو به «بلال» کرده، فرمود: «برو و از آنچه نزد ماست، بیاور.» بلال بیست و یک خرما با خود آورد، پیامبر (ص) فرمود: «هفت دانه براى تو. هفت دانه براى خواهر و هفت دانه براى مادرت.» «معاذ بن جبل» برخاست و دستى بر سرکودک کشید و گفت: «خداوند یتیمى تو را جبران کند و تو را جانشین نیکوکارى براى پدرت قرار دهد.» پیامبر به معاذ فرمود: از این کار، چه هدفى داشتى؟» گفت: «محبت و رحمت.» پیامبر فرمود: «هر یک از شما که عهده دار سرپرستى یتیمى گردد و حق آن را ادا کند و دستبر سر وىکشد، خداوند به عدد هر موئى، حسنهاى براى او مىنویسد و به هر موئى، سیئهاى از او محو کند و به هرموئى، درجهاى به او عطا نماید.»
دست فقرا، دستخداست
در قرآن مىخوانیم: «از اموال آنها صدقه (زکات) بگیر تا به وسیله آن، آنها را پاکسازى و پرورش دهى...» «آیا نمىدانند که تنها خداوند است که توبه بندگانش را مىپذیرد و صدقات را مىگیرد؟!» زکات (که از آن در آیات فوق به «صدقه» تعبیر شده است.) یکى از احکام مهم اسلامى است که داراى فلسفه اخلاقى، اجتماعى، روانى و غیره مىباشد. انسان را از پستیها و بخل، پاک مىکند. و درختسخاوت و توجه به دیگران را آبیارى مىنماید و فاصلههاى طبقاتى مرتفع مىگردد و سبب پیشرفت جامعه اسلامى خواهد گشت. جالب این است که در آیه فوق، گیرنده صدقات (زکات)، خدا معرفى شده است. این تعبیر یکى از لطیفترین تعبیراتى است که شکوه و عظمت زکات را بیان مىدارد. لذا افراد نباید به کسى که فقیر استبا دیده تحقیر بنگرند و با دادن زکات، شخصیت آنها را درهم شکنند بلکه با این نگرش که در واقع، خدا گیرنده زکات استبا حالتخضوع، تواضع و ادب زکات را پرداخت نمایند. پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: «هیچ کس از شما صدقهاى از کسب حلال و پاکیزه نمىپردازد. که خداوند جز مال پاکیزه را نمىپذیرد. مگر اینکه خداوند با دست راستخویش آن را مىگیرد، حتى اگر یک دانه خرما باشد، سپس در دستخدا نمو و رشد مىکند تا از کوه هم بزرگتر مىگردد.» در حدیث دیگرى، پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: «صدقه پیش از آنکه در دست نیازمند قرار بگیرد، به دستخدا مىرسد.»