دعا در قرآن(5)
آرشیو
چکیده
متن
در نوشتارهاى پیش سخن از «ارکان دعا» بود. ارکان دعا از این قرار است: 1-اعتقاد و توجه به ربوبیتخدا 2- احساس نیاز3- اعتقاد به اجابت الهى.
در این زمینه مباحثبسیارى وجود دارد همچون آداب و شرایط زمان و مکان دعا و غیر آن که با ظرفیت محدودمجله مجال بحث در همه آن موارد نیست و در این نوشتار پیرامون آنچه خداوند در این خصوص به عهده گرفته و آن «اجابت دعا» استبه گفتگو مىنشینیم.
اصل اجابت
بر اساس وعده الهى هرگاه از بندهاى دعا به وقوع بپیوندد اصل اجابت هم از طرف خداوند اجتنابناپذیر است.
موضوعى که برخى نسبتبه آن دچار اشتباه شدهاند، قیاس اجابت انسانها با اجابتخداست زیرا معمولا هرگاه انسانى از انسان دیگرى خواستهاى داشته باشد - اگر در توانش باشد - همان چیزى را که او درخواست کرده استبدون تاخیر و فوت وقت - بدون اینکه در این زمینه به مصالح مختلف احاطه داشته یا آن را در نظر بگیرد - عملى مىکند. و همین محدودیت اندیشه بشرى ذهن او را عادت داده است که اجابت الهى را نیز در همین دائره ارزیابى کند و خارج از آن را بىتوجهى خداوند نسبتبه خود دانسته و اجابت نداند. و گاهى نیز تا آنجا در این اشتباه پیش مىرود که در وعده الهى به تردید افتاده و در فهم آن دچار اشکال مىشود.
در صورتى که موضوع اجابت در مورد خدا با آنچه بین بندگان او مطرح است، تفاوت بسیار دارد.
او براى استجابت دعاى بنده خود، با احاطهاى که به تمامى مصالح و مفاسد امور دارد با توجه به رحمت عام و نیز لطف ویژهاش نسبتبه سائلان، آنچه به صلاح آنان بداند عملى مىکند.
به عنوان مثال مریضى را در نظر بگیرید که به شدت تشنه است و پى در پى به آه و ناله و اصرار تقاضاى آب مىکند، در همین حال اگر یکى از بستگان او که از وضع او بىخبر استبا او ملاقات کند بدیهى است اولین کارى که براى او انجام خواهد داد سیراب کردن اوست در حالى که ممکن استبا همین آب دادن، حیات او را نیز در معرض خطر قرار دهد. در صورتى که اگر دکتر معالج او در این وضع او را ببیند با احاطهاى که به مرض و نوع آن دارد و آب را براى چنین مریضى خطرناک مىداند، تن به این خواسته نخواهد داد و یا حداقل آن را براى مدت معینى به تاخیر خواهد انداخت. و اگر ممکن باشد از راه دیگرى براى تخفیف تشنگى او اقدام خواهد کرد.
این بىتوجهى به تقاضاى مریض نیستبلکه خود عین اجابتبا در نظر گرفتن مصلحت اوست. خداوند متعال نیز، هرگاه دعایى - با توجه به ارکان آن - از بندهاش ابراز شود، قطعا بدان پاسخ خواهد داد، ولى اینکه شخص «دعاکننده» اجابت دعاى خود را در به اجرا درآوردن مو به موى خواسته خود از سوى خدا بداند اندیشهاى غلط، انتظارى بیجا و از باب قیاس خالق به خلق است.
انواع اجابت
اجابت الهى با توجه به مجموعه مصالح و مفاسد تحقق مىپذیرد و بدیهى است چنین کارى صورتهاى مختلف دارد که در هر خواستهاى با توجه به اوضاع و مناسبات خاص آن، به صورت ویژهاى جلوه مىکند که به برخى از آنها مىپردازیم.
البته آنچه اینجا بدان مىپردازیم به غیر از نوع روشن و رایج آن است که برآمدن حاجت دائمى به همان صورت مطلوب اوست.
1- جلب رحمت
از نتایجبسیار مهم دعا جلب توجه و عنایت ویژه الهى است که سراسر زندگى و لحظه لحظه عمر دعاکننده را فرا مىگیرد.
بر طبق آیات قرآن کریم، خداوند بزرگ رساندن رحمت را به بندگان، بر خود مقرر فرموده و مقصود از آفرینش آنان را نیز همین امر، اعلام کرده است ولى بهرهمندى از آن را به تقاضا و درخواستآنهااز خودمنوطدانستهاست.
شخص «دعاکننده» نباید در کار دعا تنها به برآمدن حاجتخود قناعت ورزد تا اگر محقق نشد دست از طلب بردارد بلکه باید با نظرى بلند و در افقى بسیار وسیعتر و فراتر از برخى خواستههاى محدود بدین عمل دستیازد.
البته خواستههاى کوچک را هم باید از خدا خواست. بلکه بنا به روایتى از امام صادق(ع) تمامى امور از کوچک و بزرگ را باید از او طلب کرد زیرا همان کسى که صاحب اختیار کارهاى بزرگ است، سررشته کارهاى کوچک را نیز در دستخود دارد.
ولى سخن این است که همواره باید امور محدود و جزیى را در پرتو عنایت کلى الهى خواست و به وسیله دعا عنایت و توجه عام و رضایتخداوند را به سوى خود جلب کرد.
قرآن مجید از قول حضرت ابراهیم(ع) خطاب به مشرکان عصر خود اینچنین مىفرماید: «واعتز لکم و ما تدعون من دون الله و ادعو ربى عسى الا اکون بدعاء ربى شقیا» من از شما و آنچه مىپرستید کناره مىگیرم و پروردگار خود را مىخوانم بدین امید که به وسیله این کار - رحمتخدا را در همه حال به سوى خود جلب کنم و در پیشگاه او - محروم و مطرود نباشم.
امام صادق(ع) از نبى اکرم(ص) نقل مىکند که آن حضرت فرمودند:
«رحم الله عبدا طلب من الله عز و جل حاجة فالح فى الدعاء استجیب له ام لم یستجیب [له]، و تلا هذه الآیة ...»
سایه رحمت الهى بر سر آن بندهاى باد که حاجتخویش را از خدا بخواهد و در آن اصرار بورزد خواه آن خواستهاش محقق شود و خواه عملى نگردد. آنگاه حضرت همین آیه را به عنوان شاهد کلام خود ذکر فرمود.
باز در حدیث دیگرى حضرت صادق(ع) فرمودند: ان الله عز و جل یقول: من شغل بذکرى عن مسالتى اعطیته افضل ما اعطى من سالنى.
خداى متعال مىفرماید: کسى که به یاد من مشغول شود و از عرض حاجتخود باز ماند - با جلب رحمتخود به سوى او - بهترین عطایاى خویش را که بهسائلان مىدهم بدو نیزخواهمبخشید.
و نیز همان حضرت فرمودند: «هیچ بندهاى دستخود را به سوى خدا نگشود مگر اینکه خداوند بزرگ از این که آن دست را خالى برگرداند حیا مىکند و از رحمتخود آنچه بخواهد بدو عنایت مىکند. پس هرگاه کسى از شما دستبه دعا برداشت آن را بر سر و صورت خود بکشاند.»
بنابراین بهترین و سودمندترین پاسخ الهى به بنده نیایشگر خود سرازیر کردن رحمتبىپایان خویش به سوى اوست و از باب اینکه: «چون که صد آمد نود هم پیش ماست» در پرتو آن تمامى مشکلات مادى و معنوى رو به سامان خواهد گذاشت و هیچ دعایى از مؤمن، خالى از این بهره گرانسنگ نخواهد بود، چه دعاگر حاجت مورد نظر خود را نیز بگیرد یا به مصالحى بدان دست نیابد.
در این زمینه مباحثبسیارى وجود دارد همچون آداب و شرایط زمان و مکان دعا و غیر آن که با ظرفیت محدودمجله مجال بحث در همه آن موارد نیست و در این نوشتار پیرامون آنچه خداوند در این خصوص به عهده گرفته و آن «اجابت دعا» استبه گفتگو مىنشینیم.
اصل اجابت
بر اساس وعده الهى هرگاه از بندهاى دعا به وقوع بپیوندد اصل اجابت هم از طرف خداوند اجتنابناپذیر است.
موضوعى که برخى نسبتبه آن دچار اشتباه شدهاند، قیاس اجابت انسانها با اجابتخداست زیرا معمولا هرگاه انسانى از انسان دیگرى خواستهاى داشته باشد - اگر در توانش باشد - همان چیزى را که او درخواست کرده استبدون تاخیر و فوت وقت - بدون اینکه در این زمینه به مصالح مختلف احاطه داشته یا آن را در نظر بگیرد - عملى مىکند. و همین محدودیت اندیشه بشرى ذهن او را عادت داده است که اجابت الهى را نیز در همین دائره ارزیابى کند و خارج از آن را بىتوجهى خداوند نسبتبه خود دانسته و اجابت نداند. و گاهى نیز تا آنجا در این اشتباه پیش مىرود که در وعده الهى به تردید افتاده و در فهم آن دچار اشکال مىشود.
در صورتى که موضوع اجابت در مورد خدا با آنچه بین بندگان او مطرح است، تفاوت بسیار دارد.
او براى استجابت دعاى بنده خود، با احاطهاى که به تمامى مصالح و مفاسد امور دارد با توجه به رحمت عام و نیز لطف ویژهاش نسبتبه سائلان، آنچه به صلاح آنان بداند عملى مىکند.
به عنوان مثال مریضى را در نظر بگیرید که به شدت تشنه است و پى در پى به آه و ناله و اصرار تقاضاى آب مىکند، در همین حال اگر یکى از بستگان او که از وضع او بىخبر استبا او ملاقات کند بدیهى است اولین کارى که براى او انجام خواهد داد سیراب کردن اوست در حالى که ممکن استبا همین آب دادن، حیات او را نیز در معرض خطر قرار دهد. در صورتى که اگر دکتر معالج او در این وضع او را ببیند با احاطهاى که به مرض و نوع آن دارد و آب را براى چنین مریضى خطرناک مىداند، تن به این خواسته نخواهد داد و یا حداقل آن را براى مدت معینى به تاخیر خواهد انداخت. و اگر ممکن باشد از راه دیگرى براى تخفیف تشنگى او اقدام خواهد کرد.
این بىتوجهى به تقاضاى مریض نیستبلکه خود عین اجابتبا در نظر گرفتن مصلحت اوست. خداوند متعال نیز، هرگاه دعایى - با توجه به ارکان آن - از بندهاش ابراز شود، قطعا بدان پاسخ خواهد داد، ولى اینکه شخص «دعاکننده» اجابت دعاى خود را در به اجرا درآوردن مو به موى خواسته خود از سوى خدا بداند اندیشهاى غلط، انتظارى بیجا و از باب قیاس خالق به خلق است.
انواع اجابت
اجابت الهى با توجه به مجموعه مصالح و مفاسد تحقق مىپذیرد و بدیهى است چنین کارى صورتهاى مختلف دارد که در هر خواستهاى با توجه به اوضاع و مناسبات خاص آن، به صورت ویژهاى جلوه مىکند که به برخى از آنها مىپردازیم.
البته آنچه اینجا بدان مىپردازیم به غیر از نوع روشن و رایج آن است که برآمدن حاجت دائمى به همان صورت مطلوب اوست.
1- جلب رحمت
از نتایجبسیار مهم دعا جلب توجه و عنایت ویژه الهى است که سراسر زندگى و لحظه لحظه عمر دعاکننده را فرا مىگیرد.
بر طبق آیات قرآن کریم، خداوند بزرگ رساندن رحمت را به بندگان، بر خود مقرر فرموده و مقصود از آفرینش آنان را نیز همین امر، اعلام کرده است ولى بهرهمندى از آن را به تقاضا و درخواستآنهااز خودمنوطدانستهاست.
شخص «دعاکننده» نباید در کار دعا تنها به برآمدن حاجتخود قناعت ورزد تا اگر محقق نشد دست از طلب بردارد بلکه باید با نظرى بلند و در افقى بسیار وسیعتر و فراتر از برخى خواستههاى محدود بدین عمل دستیازد.
البته خواستههاى کوچک را هم باید از خدا خواست. بلکه بنا به روایتى از امام صادق(ع) تمامى امور از کوچک و بزرگ را باید از او طلب کرد زیرا همان کسى که صاحب اختیار کارهاى بزرگ است، سررشته کارهاى کوچک را نیز در دستخود دارد.
ولى سخن این است که همواره باید امور محدود و جزیى را در پرتو عنایت کلى الهى خواست و به وسیله دعا عنایت و توجه عام و رضایتخداوند را به سوى خود جلب کرد.
قرآن مجید از قول حضرت ابراهیم(ع) خطاب به مشرکان عصر خود اینچنین مىفرماید: «واعتز لکم و ما تدعون من دون الله و ادعو ربى عسى الا اکون بدعاء ربى شقیا» من از شما و آنچه مىپرستید کناره مىگیرم و پروردگار خود را مىخوانم بدین امید که به وسیله این کار - رحمتخدا را در همه حال به سوى خود جلب کنم و در پیشگاه او - محروم و مطرود نباشم.
امام صادق(ع) از نبى اکرم(ص) نقل مىکند که آن حضرت فرمودند:
«رحم الله عبدا طلب من الله عز و جل حاجة فالح فى الدعاء استجیب له ام لم یستجیب [له]، و تلا هذه الآیة ...»
سایه رحمت الهى بر سر آن بندهاى باد که حاجتخویش را از خدا بخواهد و در آن اصرار بورزد خواه آن خواستهاش محقق شود و خواه عملى نگردد. آنگاه حضرت همین آیه را به عنوان شاهد کلام خود ذکر فرمود.
باز در حدیث دیگرى حضرت صادق(ع) فرمودند: ان الله عز و جل یقول: من شغل بذکرى عن مسالتى اعطیته افضل ما اعطى من سالنى.
خداى متعال مىفرماید: کسى که به یاد من مشغول شود و از عرض حاجتخود باز ماند - با جلب رحمتخود به سوى او - بهترین عطایاى خویش را که بهسائلان مىدهم بدو نیزخواهمبخشید.
و نیز همان حضرت فرمودند: «هیچ بندهاى دستخود را به سوى خدا نگشود مگر اینکه خداوند بزرگ از این که آن دست را خالى برگرداند حیا مىکند و از رحمتخود آنچه بخواهد بدو عنایت مىکند. پس هرگاه کسى از شما دستبه دعا برداشت آن را بر سر و صورت خود بکشاند.»
بنابراین بهترین و سودمندترین پاسخ الهى به بنده نیایشگر خود سرازیر کردن رحمتبىپایان خویش به سوى اوست و از باب اینکه: «چون که صد آمد نود هم پیش ماست» در پرتو آن تمامى مشکلات مادى و معنوى رو به سامان خواهد گذاشت و هیچ دعایى از مؤمن، خالى از این بهره گرانسنگ نخواهد بود، چه دعاگر حاجت مورد نظر خود را نیز بگیرد یا به مصالحى بدان دست نیابد.