سیماى علىبنابراهیم
آرشیو
چکیده
متن
شهر قم همواره خاستگاه و پناهگاه اصحاب و راویان امامان مکتب ناب تشیع و بزرگانى چون زکریا بنادریس، زکریا بنآدم، ابراهیم بنهاشم و جمع بسیارى دیگر از رادمردان مکتب امامت و ولایتبوده است.
على بنابراهیم، یکى دیگر از فرزانگان نامدار و راویان معروف و پرآوازه جهان تشیع است.
اینک به دوردستهاى تاریخ نظر افکنده، به زیارت یکى از نامآوران تشیع در قرن سوم و چهارم هجرى مىرویم و به تماشاى سیماى على بنابراهیم مىنشینیم. على فرزند ابراهیم بنهاشم، از راویان مشهور و قابل اعتماد است و کنیهاش را ابوالحسن دانستهاند.
اثر بسیار معروف و ارزشمند او - تفسیر على بنابراهیم - موجب شده است تا وى را «مفسر قمى» بنامند. قبل از اینکه به شرح حال او پردازیم، به پاس احترام به مقام علمى و معنوى پدرش، ابتدا نگاهى اجمالى به سیماى پدر بزرگوارش - ابراهیم بنهاشم - مىافکنیم تا از منظر او، شناختبهترى به فرزند پیدا کنیم.
ابراهیم بنهاشم
ابراهیم بنهاشم پدر بزرگوار على بنابراهیم و کنیهاش «ابواسحاق قمى» است وى در اصل از بزرگان شیعیان کوفه بوده است و سپس به شهر قم مهاجرت کرده است. او از اصحاب امام رضا(ع) و امام جواد(ع) است.
در بارهاش گفتهاند:
ابراهیم بنهاشم اولین کسى بود که احادیث ائمه بزرگوار تشیع را که در میانراویان کوفى رایجبود، به شهر قم نقل و منتشر کرده است. و از اینرو مىتوان او را پیشگام حدیث در قم دانست. شیخ طوسى، او را از شاگردان یونس بنعبدالرحمان - از اصحاب امام رضا(ع) - دانسته است و مىگوید: ابراهیم بنهاشم به ملاقات امام رضا(ع) رسیده و محضر او را درک کرده است.
ایشان کتابهاى متعددى دارد که از جمله آنها «النوادر» و «قضایا امیرالمؤمنین(ع)» است ابراهیم بنهاشم، از طریق نقل روایات و احادیث ائمه علیهم السلام، خدمات بیشمارى به اسلام کرده و عشق و علاقه خویش را به مکتب ائمه معصومین(ع) ابراز کرده است اگر چه ابراهیم بنهاشم را در زمره یاران امام رضا(ع) بشمار آوردهاند اما هیچ روایتى از امام رضا(ع) و نیز یونس بنعبدالرحمان به نقل از او یافت نشده است اما روایات متعددى را از امام جواد(ع) نقل کرده است که در کتب حدیث معروف تشیع به ثبت رسیده است.
وى از بزرگان بسیارى استفاده کرده و نزد آنان حدیثشنیده و نقل کرده است که تعدادشان حدود 160 نفر مىباشد. از جمله آن بزرگان، محمد بنابىعمیر است که تعداد 2921 روایت را از وى نقل کرده است.
مجموع روایاتى که از ابراهیم بنهاشم قمى نقل شده است و در کتابهاى معتبر وجود دارد،6416 مورد مىباشد.
علامه حلى در باره اعتبار علمى روایات نقل شده از سوى او مىگوید: هیچ کس از یاران و اصحاب در باره نفى یا تعدیل روایات وى، مطلبى را نگفتهاند ولى روایات او بیشمار است و قبول کردن روایاتش نزد من ارجحیت دارد.
این مسئله در میان بزرگان علم رجال مورد نقد و بررسى قرار گرفته است و بزرگمردانى چون شهید ثانى احادیث او را معتبر و صحیح دانسته، آنها را مورد قبول خود مىدانند.
محقق عالى مقام - آیت الله خویى - مىگوید: سزاوار نیست در باره موثق بودن ابراهیم بنهاشم شک و تردید به خود راه داد.
على بنابراهیم
نام این راوى عالیقدر، در شمار اصحاب حضرت امام هادى(ع) قرار گرفته است. شیخ طوسى به این مساله اشاره کرده است. سپس نجاشى به پیروى از شیخ طوسى در باره على بنابراهیم مىگوید:
او از افراد مورد وثوق و قابل اعتماد در احادیث و روایات مىباشد و مذهب و افکار اعتقادى او کاملا صحیح است.
على بنابراهیم علاوه بر عصر امام هادى(ع)، در دوران حیات پر برکت امام حسن عسکرى(ع) و نیز زمان غیبت صغرى زندگى مىکرده است. البته در کتابهاى معتبر تشیع هیچ روایتى از امام هادى و نیز دیگر امامان معصوم علیهم السلام به نقل از على بنابراهیم یافت نشده است. آیت الله خویى در این باره مىگوید: نبودن روایت مستقیم از ائمه علیهم السلام منافاتى با این مطلب ندارد که نامش در زمره اصحاب امام هادى(ع) باشد.
علاقه و دلدادگى او نسبتبه سرچشمههاى زلال امامت، به اندازهاى بود که نه تنها شیعیان، بلکه دانشمندان اهل سنت نیز به این مساله اشاره کردهاند. ابن حجر عسقلانى که از دانشمندان نامدار اهل سنت در علم رجال است، از على بنابراهیم در کتاب خویش نام برده، سپس مىگوید: او از شیعیان سرسخت است. سرسختى و ارادت او نسبتبه پیشوایان معصوم، در لابلاى روایاتى که على بنابراهیم نقل کرده بخوبى آشکار است.
همچنین تلاش بىوقفه و زحمات طاقتفرساى او در شنیدن، بدست آوردن، یادگیرى و منتشر ساختن روایات و احادیث، این محبت و علاقمندى را شفافتر ساخته است. این تلاش بىوقفه به حدى بوده است که على بنابراهیم توفیق یافته تا تعداد 7140 روایت را نقل کند.
کتاب «کافى» تالیف حدیثشناس بزرگ ثقةالاسلام کلینى، مملو از روایات و احادیث على بنابراهیم استبه گونهاى که مىتوان آن کتاب را «مسند على بنابراهیم» بشمار آورد.
کلینى خود در این باره مىگوید: تمام احادیثى را که در کتاب خود (کافى) آوردهام به نقل از بزرگانى چون على بنابراهیم، محمد بنیحیى، على بنموسى کمیدانى، داوود بن کوره و احمد بنادریس است.
از این تعداد (7140) روایاتى که وى نقل کرده است، تعداد 6214 مورد از آن را از پدرش ابراهیم بنهاشم و او نیز از محمد بنابىعمیر نقل کرده است. تعداد بیشمار روایات على بنابراهیم، ستایش و تمجید همگان را بار آورده است. از اینرو عمر رضا کحاله - از دانشمندان اهل سنت - ضمن معرفى او مىگوید:
على بنابراهیم شخصیتى فقیه، مفسر قرآن و اخبارى است (کسى که احادیثبسیارى را نقل مىکند) و کلینى از او وایتبرگرفته است.
به یقین این فقیه قمى، براى بدست آوردن و گردآورى این حجم بسیار زیاد از احادیث و سخنان پیشوایان دین، به نقاط مختلفى مسافرت کرده است و در راه رسیدن به این مهم زحمات زیادى را بر خود هموار کردهاند.
او در این راه علاوه بر استفاده از محضر بزرگان شیعه، نزد حافظان و راویان اهل سنت رفته و از آنان احادیثى را ثبت و ضبط کرده است.
ابنحجر عسقلانى در این باره
مىگوید: على بنابراهیم از برخى علماى اهل سنت چون ابوداود سیستانى، ابنعقده و افراد دیگر، روایت نقل کرده است.
مفسر قمى در اواسط زندگى پرافتخارش، نعمتبینایى خود را از دست داد و تا پایان عمر با دلى روشن و قلبى حقبین به حیات با برکتخویش ادامه داد اما او با این حالت جسمانى خویش، از پاى ننشست و همچنان در دریاى عمیق روایت و حدیثشنا مىکرد تا از این طریق معارف انسانساز شریعت را به کمک و یارى امامت گردآورده و آن را به آیندگان بسپارد.
بنابراین بزرگترین امتیاز وى و زرینترین صفحه زندگىاش را مىبایست، گردآورى، تدوین، تالیف و نقل و نشر روایات امامان معصوم علیهم السلام بر شمرد. از اینرو بر ما سیرابشدگان از زمزم زلال «کافى» وظیفه است تا این تلاش عظیم و مقدس را ارج نهیم.
آثار و تالیفات
راویان و اصحاب امامان معصوم علیهم السلام، به منظور ثبت و ضبط معارف ناب مکتب تشیع و انتقال آن به نسلهاى آتى، احادیث معتبر را از نزدیکترین و مطمئنترین یاران ائمه دریافت مىکردند سپس آنها را در موضوعات مختلف دستهبندى و تنظیم کرده و هر موضوعى را در کتابى مستقل با نامى ویژه به نگارش در مىآوردند. على بنابراهیم هاشم که از معروفترین راویان تشیع مىباشد و روایات بسیار زیادى (بیش از 7000 حدیث) را نقل کرده است، به این امر مهم (دستهبندى موضوعى روایات) همت گمارده استبه گونهاى که نام 14 کتاب او بدین شرح به ثبت رسیده است. شیخ طوسى پنج کتاب او را چنین نام مىبرد: 1- التفسیر 2- الناسخ و المنسوخ3- قرب الاسناد 4- الشرایع 5- المغازى ابنالندیم - دانشمند بزرگ اهل سنت - در کتاب خویش، از على بنابراهیم قمى، تحت عنوان فقهاء و محدثان و علماى شیعه، نام برده و علاوه بر «قرب الاسناد» نام دو کتاب دیگر وى را چنین مىنویسد:
1- المناقب 2- اختیار القرآن
دانشمند بزرگ علم رجال - نجاشى علاوه بر هفت کتاب نامبرده فوق، از دیگر کتابهاى وى چنین نام مىبرد:
1- التوحید و الشرک 2- فضائل امیرالمؤمنین(ع)3- الانبیاء(ع) 4- المشذر 5- الحیض6- رسالهاى در معناى هشام و یونس(ع)- جواب مسائل محمد بنبلال.
اگر چه هر یک از کتابهاى این فقیه بزرگ اسلام، خود گنجینهاى ارزشمند است اما کتاب تفسیر على بنابراهیم قمى از امتیاز ویژه و موقعیتبرجستهاى برخوردار است که نگاهى به آن کتاب ضرورى مىنماید.
تفسیر نور با نور
از خدمات ارزنده این شخصیت نستوه، تالیف کتاب تفسیر قرآن است. از آنجا که کتاب «تفسیر القمى» از مزایاى خاصى برخوردار است، به مطالبى چند از این تفسیر اشاره مىشود تا از آن طریق، گوشهاى دیگر از زندگى این راوى نور آشکار گردد.
علىبنابراهیم قمى در این کتاب، براى توضیح و تفسیر هر یک از آیات نورانى حق، روایات متعددى از امام صادق(ع) را به نقل از پدرش ذکر کرده است. پدرش نیز آن روایات را از طریق ابن ابىعمیر و برخى دیگر از بزرگان بیان نموده است.
اما پس از چندى یکى از شاگردان على بنابراهیم، روایاتى دیگر از امام محمد باقر(ع) را در تفسیر و توضیح آیات قرآن، به آن تفسیر اضافه مىکند و با اضافه کردن آن روایات، ساختار کتاب تفسیر از اوائل سوره آل عمران (و انباکم بما تاکلون و ما تدخرون فى بیوتکم) تا آخر قرآن تغییر مىیابد. در واقع تفسیر موجود که به «تفسیر قمى» معروف است، تفسیر امام باقر و امام صادق علیهما السلام مىباشد.
شیوه این تفسیر بصورتى است که به مناسبت هر آیه قرآن، حدیثى از امام صادق و امام باقر(ع) در ذیل آن بیان شده و از این طریق شرح و توضیح داده شده است. این تفسیر، از تفسیر معروف به عسکرى جدا بوده و همچنین تفسیرى به نام تفسیر کبیر و صغیر نیز وجود ندارد.
آن دسته از روایاتى که از سوى امام صادق(ع) در این تفسیر وجود دارد، از طریق على بنابراهیم نقل شده و دسته دیگر که از سوى امام باقر(ع) است از طریق ابىالجارود نقل شده است.
«تفسیر القمى» از منابع بسیار قدیمى و معتبر شیعه استبطوریکه منبع تفاسیر بعدى قرار گرفته و علامه طبرسى و دیگر مفسران از آن بهرهمند شدهاند. در باره تفسیر على بنابراهیم مطالب بسیارى از سوى بزرگان و پژوهشگران مختلف نقل شده است که مشتاقان مىتوانند بدانجا مراجعه نمایند.
تفسیر القمى در دو جلد به چاپ رسیده است. این تفسیر اولین بار در سال1313 قمرى با چاپ سنگى، در دسترس عموم قرار گرفت.
و تا کنون با تصحیح و حواشى جدید، چندین بار بصورت مجدد چاپ شده است.
بستگان
به یقین بخشى از هویت مذهبى، علمى و اجتماعى هر شخص، از آیینه شفاف خانواده، بستگان و نزدیکان او آشکار مىگردد. این اصل مهم در همگان قابل بررسى و مطالعه است.
از آنجا که على بنابراهیم قمى نیز از این قاعده مستثنى نبوده است، نگاهى هر چند مختصر به بستگان وى ضرورى مىنماید.
على بنابراهیم علاوه بر پدرى فرزانه، برادران و فرزندانى داشته است که همگان از راویان مشهور و معروف شیعه بودهاند.
برادران او عبارتند از:
1 - اسحاق بنابراهیم - بنظر مىآید وى برادر بزرگ على بنابراهیم بوده است زیرا کنیه پدرشان (ابراهیم) «ابواسحاق» بوده است. از آنجایى که کنیه هر شخصى معمولا بر اساس نام فرزند اول آن شخص بوجود مىآمده استبنابر این احتمال مىرود که اسحاق برادر بزرگ على بنابراهیم است. همچنین روایت کردن على بنابراهیم از برادرش اسحاق این ادعا را قوت بخشید. چنانچه شیخ عباس قمى مىگوید، از برخى روایات معلوم مىشود که على بنابراهیم، برادرى به نام اسحاق داشته است و او از برادرش اسحاق روایاتى را نقل کرده است. محقق پرتلاش - آیت الله خویى - نیز این مطلب را یادآورى کرده است.
از دیگر برادران وى چندان اطلاعى در دست نیست.
فرزندان او عبارتند از:
1- احمد بنعلى بنابراهیم - وى از بزرگان شیعه بوده و شیخ صدوق با عبارت «رضى الله عنه» از او به نیکى نام برده و روایات بسیارى را از وى نقل کرده است.
شان و مقام والاى او به حدى بوده است که یکى از دانشمندان اهل سنت در کتاب خود - لسان المیزان - از وى یاد کرده، مىگوید: احمد بنعلى در «رى» سکونت داشته است و کنیهاش ابوعلى بوده است. او از پدرش - على - و نیز چند تن دیگر از بزرگان همچون سعد بنعبدالله، عبدالله بنجعفر حمیرى و احمد بنادریس، احادیثى شنیده و نقل کرده است.
روایات این فرزانه قمى، در کتاب بحارالانوار به چشم مىخورد.
2- محمد بنعلى - او از استادان شیخ صدوق بشمار مىآید به گونهاى که آن فقیه بزرگ شیعه از محمد بنعلى بنابراهیم قمى روایاتى را نقل کرده است.
محمد کتابهایى را مشتمل بر احادیث ائمه معصومین تنظیم و تهیه کرده است.
علامه مجلسى، پس از نام على بنابراهیم، آورده است «... و کتاب العلل لولده الجلیل محمد» و بدین طریق از کتاب وى به نام «العلل» یاد شده است.
3- ابراهیم بنعلى - او از دیگر فرزندان فرزانه مفسر - على بنابراهیم - است و روایاتى را به نقل از پدرش بیان و منتشر کرده است.
شیخ عباس قمى مىگوید: از مقدمه کتاب بحارالانوار، چنین برمىآید که ابراهیم بنعلى، از محدثانى بوده است که روایات زیادرى را نقل نموده است.
پرواز به بیکران
از تاریخ وفات على بنابراهیم قمى اطلاع دقیقى یافت نشده است اما پژوهشگران بر اساس روایتى که شیخ صدوق در باره وى در کتاب «عیون اخبار الرضا» نقل کرده است، چنین استفاده کردهاند که على بنابراهیم تا سال307 قمرى زنده بوده است و وفاتش پس از این تاریخ واقع شده است.
سرانجام روحملکوتىآنفرزانهدوران، به بیکرانهها پرواز کرد و پیکر پاکش در شهر قم به خاک سپرده شد و بدان سرزمین مقدس، شرافتى دیگر بخشید.
هم اکنون مقبره آن فقیه بزرگ و مفسر اندیشمند، در پارک ملى شهر، روبروى مدرسه آیت الله العظمى گلپایگانى، واقع در خیابان ارم(آیة الله العظمى نجفى مرعشى)، زیارتگاه عاشقان کوثر مىباشد.
على بنابراهیم، یکى دیگر از فرزانگان نامدار و راویان معروف و پرآوازه جهان تشیع است.
اینک به دوردستهاى تاریخ نظر افکنده، به زیارت یکى از نامآوران تشیع در قرن سوم و چهارم هجرى مىرویم و به تماشاى سیماى على بنابراهیم مىنشینیم. على فرزند ابراهیم بنهاشم، از راویان مشهور و قابل اعتماد است و کنیهاش را ابوالحسن دانستهاند.
اثر بسیار معروف و ارزشمند او - تفسیر على بنابراهیم - موجب شده است تا وى را «مفسر قمى» بنامند. قبل از اینکه به شرح حال او پردازیم، به پاس احترام به مقام علمى و معنوى پدرش، ابتدا نگاهى اجمالى به سیماى پدر بزرگوارش - ابراهیم بنهاشم - مىافکنیم تا از منظر او، شناختبهترى به فرزند پیدا کنیم.
ابراهیم بنهاشم
ابراهیم بنهاشم پدر بزرگوار على بنابراهیم و کنیهاش «ابواسحاق قمى» است وى در اصل از بزرگان شیعیان کوفه بوده است و سپس به شهر قم مهاجرت کرده است. او از اصحاب امام رضا(ع) و امام جواد(ع) است.
در بارهاش گفتهاند:
ابراهیم بنهاشم اولین کسى بود که احادیث ائمه بزرگوار تشیع را که در میانراویان کوفى رایجبود، به شهر قم نقل و منتشر کرده است. و از اینرو مىتوان او را پیشگام حدیث در قم دانست. شیخ طوسى، او را از شاگردان یونس بنعبدالرحمان - از اصحاب امام رضا(ع) - دانسته است و مىگوید: ابراهیم بنهاشم به ملاقات امام رضا(ع) رسیده و محضر او را درک کرده است.
ایشان کتابهاى متعددى دارد که از جمله آنها «النوادر» و «قضایا امیرالمؤمنین(ع)» است ابراهیم بنهاشم، از طریق نقل روایات و احادیث ائمه علیهم السلام، خدمات بیشمارى به اسلام کرده و عشق و علاقه خویش را به مکتب ائمه معصومین(ع) ابراز کرده است اگر چه ابراهیم بنهاشم را در زمره یاران امام رضا(ع) بشمار آوردهاند اما هیچ روایتى از امام رضا(ع) و نیز یونس بنعبدالرحمان به نقل از او یافت نشده است اما روایات متعددى را از امام جواد(ع) نقل کرده است که در کتب حدیث معروف تشیع به ثبت رسیده است.
وى از بزرگان بسیارى استفاده کرده و نزد آنان حدیثشنیده و نقل کرده است که تعدادشان حدود 160 نفر مىباشد. از جمله آن بزرگان، محمد بنابىعمیر است که تعداد 2921 روایت را از وى نقل کرده است.
مجموع روایاتى که از ابراهیم بنهاشم قمى نقل شده است و در کتابهاى معتبر وجود دارد،6416 مورد مىباشد.
علامه حلى در باره اعتبار علمى روایات نقل شده از سوى او مىگوید: هیچ کس از یاران و اصحاب در باره نفى یا تعدیل روایات وى، مطلبى را نگفتهاند ولى روایات او بیشمار است و قبول کردن روایاتش نزد من ارجحیت دارد.
این مسئله در میان بزرگان علم رجال مورد نقد و بررسى قرار گرفته است و بزرگمردانى چون شهید ثانى احادیث او را معتبر و صحیح دانسته، آنها را مورد قبول خود مىدانند.
محقق عالى مقام - آیت الله خویى - مىگوید: سزاوار نیست در باره موثق بودن ابراهیم بنهاشم شک و تردید به خود راه داد.
على بنابراهیم
نام این راوى عالیقدر، در شمار اصحاب حضرت امام هادى(ع) قرار گرفته است. شیخ طوسى به این مساله اشاره کرده است. سپس نجاشى به پیروى از شیخ طوسى در باره على بنابراهیم مىگوید:
او از افراد مورد وثوق و قابل اعتماد در احادیث و روایات مىباشد و مذهب و افکار اعتقادى او کاملا صحیح است.
على بنابراهیم علاوه بر عصر امام هادى(ع)، در دوران حیات پر برکت امام حسن عسکرى(ع) و نیز زمان غیبت صغرى زندگى مىکرده است. البته در کتابهاى معتبر تشیع هیچ روایتى از امام هادى و نیز دیگر امامان معصوم علیهم السلام به نقل از على بنابراهیم یافت نشده است. آیت الله خویى در این باره مىگوید: نبودن روایت مستقیم از ائمه علیهم السلام منافاتى با این مطلب ندارد که نامش در زمره اصحاب امام هادى(ع) باشد.
علاقه و دلدادگى او نسبتبه سرچشمههاى زلال امامت، به اندازهاى بود که نه تنها شیعیان، بلکه دانشمندان اهل سنت نیز به این مساله اشاره کردهاند. ابن حجر عسقلانى که از دانشمندان نامدار اهل سنت در علم رجال است، از على بنابراهیم در کتاب خویش نام برده، سپس مىگوید: او از شیعیان سرسخت است. سرسختى و ارادت او نسبتبه پیشوایان معصوم، در لابلاى روایاتى که على بنابراهیم نقل کرده بخوبى آشکار است.
همچنین تلاش بىوقفه و زحمات طاقتفرساى او در شنیدن، بدست آوردن، یادگیرى و منتشر ساختن روایات و احادیث، این محبت و علاقمندى را شفافتر ساخته است. این تلاش بىوقفه به حدى بوده است که على بنابراهیم توفیق یافته تا تعداد 7140 روایت را نقل کند.
کتاب «کافى» تالیف حدیثشناس بزرگ ثقةالاسلام کلینى، مملو از روایات و احادیث على بنابراهیم استبه گونهاى که مىتوان آن کتاب را «مسند على بنابراهیم» بشمار آورد.
کلینى خود در این باره مىگوید: تمام احادیثى را که در کتاب خود (کافى) آوردهام به نقل از بزرگانى چون على بنابراهیم، محمد بنیحیى، على بنموسى کمیدانى، داوود بن کوره و احمد بنادریس است.
از این تعداد (7140) روایاتى که وى نقل کرده است، تعداد 6214 مورد از آن را از پدرش ابراهیم بنهاشم و او نیز از محمد بنابىعمیر نقل کرده است. تعداد بیشمار روایات على بنابراهیم، ستایش و تمجید همگان را بار آورده است. از اینرو عمر رضا کحاله - از دانشمندان اهل سنت - ضمن معرفى او مىگوید:
على بنابراهیم شخصیتى فقیه، مفسر قرآن و اخبارى است (کسى که احادیثبسیارى را نقل مىکند) و کلینى از او وایتبرگرفته است.
به یقین این فقیه قمى، براى بدست آوردن و گردآورى این حجم بسیار زیاد از احادیث و سخنان پیشوایان دین، به نقاط مختلفى مسافرت کرده است و در راه رسیدن به این مهم زحمات زیادى را بر خود هموار کردهاند.
او در این راه علاوه بر استفاده از محضر بزرگان شیعه، نزد حافظان و راویان اهل سنت رفته و از آنان احادیثى را ثبت و ضبط کرده است.
ابنحجر عسقلانى در این باره
مىگوید: على بنابراهیم از برخى علماى اهل سنت چون ابوداود سیستانى، ابنعقده و افراد دیگر، روایت نقل کرده است.
مفسر قمى در اواسط زندگى پرافتخارش، نعمتبینایى خود را از دست داد و تا پایان عمر با دلى روشن و قلبى حقبین به حیات با برکتخویش ادامه داد اما او با این حالت جسمانى خویش، از پاى ننشست و همچنان در دریاى عمیق روایت و حدیثشنا مىکرد تا از این طریق معارف انسانساز شریعت را به کمک و یارى امامت گردآورده و آن را به آیندگان بسپارد.
بنابراین بزرگترین امتیاز وى و زرینترین صفحه زندگىاش را مىبایست، گردآورى، تدوین، تالیف و نقل و نشر روایات امامان معصوم علیهم السلام بر شمرد. از اینرو بر ما سیرابشدگان از زمزم زلال «کافى» وظیفه است تا این تلاش عظیم و مقدس را ارج نهیم.
آثار و تالیفات
راویان و اصحاب امامان معصوم علیهم السلام، به منظور ثبت و ضبط معارف ناب مکتب تشیع و انتقال آن به نسلهاى آتى، احادیث معتبر را از نزدیکترین و مطمئنترین یاران ائمه دریافت مىکردند سپس آنها را در موضوعات مختلف دستهبندى و تنظیم کرده و هر موضوعى را در کتابى مستقل با نامى ویژه به نگارش در مىآوردند. على بنابراهیم هاشم که از معروفترین راویان تشیع مىباشد و روایات بسیار زیادى (بیش از 7000 حدیث) را نقل کرده است، به این امر مهم (دستهبندى موضوعى روایات) همت گمارده استبه گونهاى که نام 14 کتاب او بدین شرح به ثبت رسیده است. شیخ طوسى پنج کتاب او را چنین نام مىبرد: 1- التفسیر 2- الناسخ و المنسوخ3- قرب الاسناد 4- الشرایع 5- المغازى ابنالندیم - دانشمند بزرگ اهل سنت - در کتاب خویش، از على بنابراهیم قمى، تحت عنوان فقهاء و محدثان و علماى شیعه، نام برده و علاوه بر «قرب الاسناد» نام دو کتاب دیگر وى را چنین مىنویسد:
1- المناقب 2- اختیار القرآن
دانشمند بزرگ علم رجال - نجاشى علاوه بر هفت کتاب نامبرده فوق، از دیگر کتابهاى وى چنین نام مىبرد:
1- التوحید و الشرک 2- فضائل امیرالمؤمنین(ع)3- الانبیاء(ع) 4- المشذر 5- الحیض6- رسالهاى در معناى هشام و یونس(ع)- جواب مسائل محمد بنبلال.
اگر چه هر یک از کتابهاى این فقیه بزرگ اسلام، خود گنجینهاى ارزشمند است اما کتاب تفسیر على بنابراهیم قمى از امتیاز ویژه و موقعیتبرجستهاى برخوردار است که نگاهى به آن کتاب ضرورى مىنماید.
تفسیر نور با نور
از خدمات ارزنده این شخصیت نستوه، تالیف کتاب تفسیر قرآن است. از آنجا که کتاب «تفسیر القمى» از مزایاى خاصى برخوردار است، به مطالبى چند از این تفسیر اشاره مىشود تا از آن طریق، گوشهاى دیگر از زندگى این راوى نور آشکار گردد.
علىبنابراهیم قمى در این کتاب، براى توضیح و تفسیر هر یک از آیات نورانى حق، روایات متعددى از امام صادق(ع) را به نقل از پدرش ذکر کرده است. پدرش نیز آن روایات را از طریق ابن ابىعمیر و برخى دیگر از بزرگان بیان نموده است.
اما پس از چندى یکى از شاگردان على بنابراهیم، روایاتى دیگر از امام محمد باقر(ع) را در تفسیر و توضیح آیات قرآن، به آن تفسیر اضافه مىکند و با اضافه کردن آن روایات، ساختار کتاب تفسیر از اوائل سوره آل عمران (و انباکم بما تاکلون و ما تدخرون فى بیوتکم) تا آخر قرآن تغییر مىیابد. در واقع تفسیر موجود که به «تفسیر قمى» معروف است، تفسیر امام باقر و امام صادق علیهما السلام مىباشد.
شیوه این تفسیر بصورتى است که به مناسبت هر آیه قرآن، حدیثى از امام صادق و امام باقر(ع) در ذیل آن بیان شده و از این طریق شرح و توضیح داده شده است. این تفسیر، از تفسیر معروف به عسکرى جدا بوده و همچنین تفسیرى به نام تفسیر کبیر و صغیر نیز وجود ندارد.
آن دسته از روایاتى که از سوى امام صادق(ع) در این تفسیر وجود دارد، از طریق على بنابراهیم نقل شده و دسته دیگر که از سوى امام باقر(ع) است از طریق ابىالجارود نقل شده است.
«تفسیر القمى» از منابع بسیار قدیمى و معتبر شیعه استبطوریکه منبع تفاسیر بعدى قرار گرفته و علامه طبرسى و دیگر مفسران از آن بهرهمند شدهاند. در باره تفسیر على بنابراهیم مطالب بسیارى از سوى بزرگان و پژوهشگران مختلف نقل شده است که مشتاقان مىتوانند بدانجا مراجعه نمایند.
تفسیر القمى در دو جلد به چاپ رسیده است. این تفسیر اولین بار در سال1313 قمرى با چاپ سنگى، در دسترس عموم قرار گرفت.
و تا کنون با تصحیح و حواشى جدید، چندین بار بصورت مجدد چاپ شده است.
بستگان
به یقین بخشى از هویت مذهبى، علمى و اجتماعى هر شخص، از آیینه شفاف خانواده، بستگان و نزدیکان او آشکار مىگردد. این اصل مهم در همگان قابل بررسى و مطالعه است.
از آنجا که على بنابراهیم قمى نیز از این قاعده مستثنى نبوده است، نگاهى هر چند مختصر به بستگان وى ضرورى مىنماید.
على بنابراهیم علاوه بر پدرى فرزانه، برادران و فرزندانى داشته است که همگان از راویان مشهور و معروف شیعه بودهاند.
برادران او عبارتند از:
1 - اسحاق بنابراهیم - بنظر مىآید وى برادر بزرگ على بنابراهیم بوده است زیرا کنیه پدرشان (ابراهیم) «ابواسحاق» بوده است. از آنجایى که کنیه هر شخصى معمولا بر اساس نام فرزند اول آن شخص بوجود مىآمده استبنابر این احتمال مىرود که اسحاق برادر بزرگ على بنابراهیم است. همچنین روایت کردن على بنابراهیم از برادرش اسحاق این ادعا را قوت بخشید. چنانچه شیخ عباس قمى مىگوید، از برخى روایات معلوم مىشود که على بنابراهیم، برادرى به نام اسحاق داشته است و او از برادرش اسحاق روایاتى را نقل کرده است. محقق پرتلاش - آیت الله خویى - نیز این مطلب را یادآورى کرده است.
از دیگر برادران وى چندان اطلاعى در دست نیست.
فرزندان او عبارتند از:
1- احمد بنعلى بنابراهیم - وى از بزرگان شیعه بوده و شیخ صدوق با عبارت «رضى الله عنه» از او به نیکى نام برده و روایات بسیارى را از وى نقل کرده است.
شان و مقام والاى او به حدى بوده است که یکى از دانشمندان اهل سنت در کتاب خود - لسان المیزان - از وى یاد کرده، مىگوید: احمد بنعلى در «رى» سکونت داشته است و کنیهاش ابوعلى بوده است. او از پدرش - على - و نیز چند تن دیگر از بزرگان همچون سعد بنعبدالله، عبدالله بنجعفر حمیرى و احمد بنادریس، احادیثى شنیده و نقل کرده است.
روایات این فرزانه قمى، در کتاب بحارالانوار به چشم مىخورد.
2- محمد بنعلى - او از استادان شیخ صدوق بشمار مىآید به گونهاى که آن فقیه بزرگ شیعه از محمد بنعلى بنابراهیم قمى روایاتى را نقل کرده است.
محمد کتابهایى را مشتمل بر احادیث ائمه معصومین تنظیم و تهیه کرده است.
علامه مجلسى، پس از نام على بنابراهیم، آورده است «... و کتاب العلل لولده الجلیل محمد» و بدین طریق از کتاب وى به نام «العلل» یاد شده است.
3- ابراهیم بنعلى - او از دیگر فرزندان فرزانه مفسر - على بنابراهیم - است و روایاتى را به نقل از پدرش بیان و منتشر کرده است.
شیخ عباس قمى مىگوید: از مقدمه کتاب بحارالانوار، چنین برمىآید که ابراهیم بنعلى، از محدثانى بوده است که روایات زیادرى را نقل نموده است.
پرواز به بیکران
از تاریخ وفات على بنابراهیم قمى اطلاع دقیقى یافت نشده است اما پژوهشگران بر اساس روایتى که شیخ صدوق در باره وى در کتاب «عیون اخبار الرضا» نقل کرده است، چنین استفاده کردهاند که على بنابراهیم تا سال307 قمرى زنده بوده است و وفاتش پس از این تاریخ واقع شده است.
سرانجام روحملکوتىآنفرزانهدوران، به بیکرانهها پرواز کرد و پیکر پاکش در شهر قم به خاک سپرده شد و بدان سرزمین مقدس، شرافتى دیگر بخشید.
هم اکنون مقبره آن فقیه بزرگ و مفسر اندیشمند، در پارک ملى شهر، روبروى مدرسه آیت الله العظمى گلپایگانى، واقع در خیابان ارم(آیة الله العظمى نجفى مرعشى)، زیارتگاه عاشقان کوثر مىباشد.