نماز در سیره امامان معصوم(علیهم السلام)
آرشیو
چکیده
متن
در شماره پیشین به یکى از اصول زیارت بنام الهام از اسوهها پرداختیم و در تبیین و توضیح اینکه چگونه زیارت منبع و مرکز این الهام استبه ویژگیهاى اسوه در فرهنگ عظیم و خلاق زیارت اشاره نمودیم ویژگیهایى که هر زائر و عاشق و شیفته کوى دوست آن را در قالب زیارتنامهها بر مراد و محبوب خویش عرضه مىدارد و ایدهآل و اسوه خویش را در آن مجموعه و صفات مىنگرد - و در این نگاه نمونههایى را مطرح مىکنیم که در تمامى زیارتنامهها بر آن تاکید شده است که این بخش به جلوههاى نماز در سیره امامان معصوم (علیهم السلام) مىپردازد همانى که زائر با جمله «اشهد انک قد اقمت الصلاة» آن را زمزمه مىکند و عبودیت و بندگى و عشق به الله را از او الهام مىگیرد تا خود فلسفه اصیل بر حرکت عرفانى و دلانگیز زائر به سوى دیار قبور اولیاء الهى بوده باشد.
امام، قرآن ناطق است، زندگىاش جلوهاى عملى از کتاب نورانى خداوند است و بالاتر اینکه نفس عمل و رفتارش شان نزول بعضى از آیات حق قرار گرفته است. به نقل بسیارى از نویسندگان شیعه و سنى آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة» ولى امر و سرپرستشما تنها خدا و رسولش و آن مؤمنانى هستند که نماز به پاى مىدارند; در باره امیر مؤمنان على - علیه السلام - نازل شده است.
امام آن عاشق شیفته و لداده حق است که بر قلههاى عرفان و عشق و عبودیت استقرار یافته، نیایش و نمازش مظهرى از سیر و سلوک معرفتى و شهودى اوست. از آنجا که نماز حضور است، شهود و ظهور زیباترین جلوههاى اصیل فطرى انسان و هنگامه ایستادن او بر جایگاه ذکر یار و مکالمه با رب الارباب است، اسوه مىطلبد و دلیل راه تا با الهام گرفتن از سیر و سلوک او به چشمهسار پاکى و عبودیتحق هر چه بیشتر نزدیک شد. بر این اساس شناختسیره عملى امامان معصوم زادراه هر سالک الى الله بوده و خواهد بود که در حدیث آمده است: بعلى قامت الصلاة; نماز به على(ع) استوار شده است. اکنون به نظاره گوشههایى از کردار زیبا و پرمعناى آن پاکان مىنشینیم.
1. اوج اخلاص و عشق در نماز معصومین علیهم السلام
محتوا و مشخصه اصلى عمل «نیت» و انگیزه انجام دادن آن است. در بسیارى از موارد صورت کارها یکى است، ولى از جهت هویت و واقعیت فاصله فراوان بین آنهاست. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که، دو نفر از امت من به نماز مىایستند رکوع و سجودشان یکى است، ولى میان نماز آنها مثل مسافتبین زمین و آسمان فاصله است.
آن بزرگوار با توجه بدین حقیقت فرمود: براى هر کس همان چیزى است که نیت کرده است. پس هر که مقصدشخدا و رسول او باشد هجرتش به سوى خدا و رسول اوست و کسى که هجرتش براى رسیدن به دنیا یا ازدواج با زنى مىباشد هجرتش به سوى همان چیز است.
امام خمینى در این باره مىنویسد: «کمال عمل اولیاء علیهم السلام به واسطه جهات باطنیه آن بوده و الا صورت عمل چندان مهم نیست مثلا ورود چندین آیه شریفه از سوره مبارکه «هل اتى» در مدح على علیه السلام و اهل بیت طاهرینش علیهم السلام به واسطه چند قرص نان و ایثار آنها نبوده بلکه براى جهات باطنیه و نورانیت صورت عمل بوده، چنانچه در آیه شریفه اشارهاى به آن فرموده آنجا که فرماید: انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا: ما فقط براى وجه خدا «رضاى خدا» شما را اطعام مىکنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم. بلکه یک ضربت على علیه السلام که افضل از عبادت ثقلین مىباشد نه به واسطه همان صورت دنیایى عمل بوده که کسى دیگر اگر آن ضربت را زده بود باز افضل بود... ولى عمده فضیلت و کمال عمل آن حضرت به واسطه حقیقتخلوص و حضور قلب آن حضرت بوده در انجام این وظیفه الهیه.
این اوج اخلاص و عشق و عبودیت را هنگامى درک مىکنیم که بدانیم آن بزرگواران عبادات خویش را نه به خاطر ترس از دوزخ یا اشتیاق به بهشت، بلکه به خاطر شناخت عمیق و معرفتبالایى که از خداوند متعال داشتند، انجام مىدادند. بخشى از ویژگیهاى عبادت معصومان(ع) چنین است:
الف) عبادت به خاطر شایستگى و استحقاق ذات بارىتعالى
امام على - علیه السلام - در این زمینه مىفرمایند: خدایا، من تو را به خاطر ترس از دوزخ و یا اشتیاق به بهشت عبادت نمىکنم، بلکه «وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک; من تو را شایسته عبادت و بندگى یافتم و عبادتت را برگزیدم».
ب) شکرگزارى پروردگار
در روایتى این چنین مىخوانیم: روزى جابر به دیدن امام زین العابدین رفت و گفت: فرزند رسول خدا، مگر نمىدانى که خدا بهشت را براى شما و دوستدارانتان و دوزخ را براى دشمنان شما آفریده است؟ این چه رنجى است که بر خود هموار مىکنى و خود را چنین به سختى مىافکنى؟ امام پاسخ داد: اى یار رسول خدا(ص)، نمىدانى که پروردگار گناهان رسول خدا را بخشید ولى او کوشش خود در عبادت را از دست نداد و چندان خدا را عبادت کرد که ساقهایش متورم شد؟ او در پاسخ کسانى که مىگفتند: تو چنین مىکنى در حالى که خدا گناهان گذشته و آیندهات را آمرزیده است. فرمود: آیا بنده سپاسگزارى نباشم; «افلا اکون عبدا شکورا».
ج) عشق و محبت الهى
امام صادق - علیه السلام - فرمود: مردم عبادت خداى عز و جل را به سه گونه انجام مىدهند: یک طبقه براى رغبت و میل به ثواب عبادت مىکنند; این عبادت حریصان است و خود طمع است. دستهاى دیگر به خاطر ترس از آتش عبادت مىکنند; این عبادت بندگان است و خود ترس است. و لکنى اعبده حبا له عز و جل; ولى من خدا را براى عشق و محبتبه او عبادت مىکنم; این عبات کریمان و مایه امنیت و آرامش است. چنانکه خداوند متعال مىفرماید: «و هم من فزع یومئذ آمنون; آنها از هول و هراس روز قیامت ایمن باشند.
این همان فرهنگ ناب اسلامى است که در چهره اهل بیت پیامبر(ص) تجلى یافته است. زیارتکننده بر این ارزش الهى تاکید مىورزد و در زیارتنامه معصومین(ع) مىگوید: فعظمتم جلاله و اکبرتم شانه و مجدتم کرمه; شما جلال خدا را به عظمتیاد کردید و مقام او را بزرگ داشته، لطف و کرمش را به مجد و بزرگى ستودید.
این همان نماز قرآن کریم است که مىفرماید: اقم الصلاة لذکرى; نماز را براى ذکر و یاد من به پا دار.
2. اهتمام به وقت در نماز معصومان(ع)
نماز راه یافتن به بارگاه یار و سر بر آستان حضرت دوست نهادن است. نماز معراج انسان مؤمنى است که با براق نیایش به سوى کمال و قرب الهى پرواز مىکند. وقت نماز زمان ظهور بارقههاى عشق و قرار گرفتن در معرض تابش انوار الهى است. بدین جهت اولیاى الهى فرا رسیدن وقت نماز و لحظههاى اولیه آن را پاس مىداشتند و براى آن منزلت ویژهاى قایل بودهاند. یکى از زنان رسول خدا(ص) مىگوید: آن بزرگوار با ما مشغول صحبتبود و ما هم با او مکالمه مىکردیم ولى همین که وقت نماز داخل مىشد گویا ما را نمىشناخت و ما او را نمىشناختیم; از همه چیز روى برمىتافت و به حق مشغول مىشد. همین شیفتگى و شیدایى را در سیره امیرمؤمنان، این بنده دلداده حق رسته از همه وابستگیهاى مادى، مشاهده مىکنیم. در کتاب ارشاد القلوب مىنویسد: در یکى از روزها در جنگ صفین امیر مؤمنان - علیه السلام - در حال جنگ بودند اما همواره خورشید را مورد نظر و مراقبت ویژه قرار مىداد. ابنعباس علت را از حضرت جویا شد، امام(ع) فرمود: این کار براى این است که بدانم کى وقت نماز فرا مىرسد تا آن را انجام دهیم. ابنعباس با تعجب پرسید: آیا اکنون وقت نماز است در حالى که جنگ ما را از نماز باز مىدارد; حضرت پاسخ داد: «انما نقاتلهم على الصلاة; ما براى نماز با اینها مىجنگیم همچنین از امیرمؤمنان روایتشده که چون وقت نماز فرا مىرسید مضطرب مىشد و چهرهاش تغییر مىکرد. وقتى علت این امر را از حضرت پرسیدند، فرمود: وقت امانتى که خداوند آن را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشت اما آنها از به دوش کشیدن سرباز زدند، فرا رسید. اینک نمىدانم که در این امانت نیکوکار خواهم بود یا نه.
در ظهر عاشورا، در حالى که اهل بیتسختترین لحظات را مىگذراند و تیرهاى دشمن قامت راست قامتان جاودانه تاریخ را نشانه گرفته بود، ابوثمامه صیداوى به حضرت عرض کرد: وقت نماز است و دوست دارم در حالى شهید شوم که نماز خود را خوانده باشم. حضرت فرمود: نماز را به یادم آوردى خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد. سپس پیشاپیش اصحاب خویش به نماز ایستاد. نمازى که تبلور زیباترین روح نیایش انسانى و ظهور معنویت متعالى او در قرآن ناطق امام حسین(ع) است. در این نماز یکى از یاوران حضرت به نام سعید ابن عبدالله حنفى شهید شد.
به گفته بعضى از راویان وقتى حضرت و اصحاب شرایط سخت کارزار دیدند و در یافتند که نمىتوانند طبق معمول نماز بخوانند با اشاره و به صورت فرادى نماز را گزاردند.
آنها نماز خواندند تا این پیام را به همه جهانیان ابلاغ کنند که شقایقهاى سرخفام کربلا در سایه عبادت و نماز به زندگى و نیکبختى جاودان دستیافتند.
امام صادق(ع) و وقت نماز
آنها که قلبى نورانى و دیدهاى حقیقتبین دارند نزول برکات الهى و حقیقت اعمال را احساس مىکنند. اینان همان خاندان وحى و صاحبان آیه تطهیرند که صفحه دل آنها جام جهانبین و آیینه تمامنماى آفرینش است. امام صادق(ع) مىفرماید: هنگامى که وقت نماز فرا مىرسد، درهاى آسمان گشوده مىشود و من دوست ندارم که عملى قبل از عمل من بالا رود و کارى زودتر از کار من در صحیفه اعمال نگاشته شود.
و پیامبر گرامى اسلام(ص) فرمود: هیچگاه وقت نماز فرا نمىرسد مگر اینکه یکى از فرشتگان فریاد مىزند: اى مردم بشتابید به سوى آتشهایى که برافروختید و آن را با نماز خود خاموش سازید.
امام رضا(ع) و وقت نماز
دلدادگان به حق و عاشقان لقاى خداوند هیچ چیز را با نیایش و نماز معاوضه نمىکنند. ذکر الهى براى آنان اصل است. نوع عمل امام رضا(ع) هنگام فرا رسیدن وقت نماز براى دوستداران و پیروان اهل بیت و زائران کوى ملکوتىاش سرمشقى نیکوست. در روایتى چنین مىخوانیم: روزى امام رضا(ع) براى استقبال یکى از بستگانش به بیرون شهر رفت. وقت نماز فرا رسید; هنوز گروهى در راه بودند که مىبایستبه امام(ع) ملحق شوند. حضرت محلى را براى اقامه نماز انتخاب کرد و به یکى از همراهان دستور داد اذان بگوید. آن فرد از امام خواست که جهت پیوستن دیگران نماز را به تاخیر اندازد. حضرت پاسخ داد:
غفر الله لک، لا تؤخرن صلاة عن اول وقتها الى آخر وقتها من غیر علة علیک ابدا باول الوقت; خدا تو را بیامرزد، نماز را بدون عذر از اول وقت آن به آخر وقت تاخیر مینداز. بر تو باد به اقامه نماز در اول وقتش.
رواى مىگوید: در این زمان بود که من اذان گفتم و نماز را همراه حضرت به جاى آوردیم.
اسوههاى زیارت الهامبخش عبادت و بندگى و نیایش به درگاه الهىاند و زائر با زیارت خویش و یادآورى این ویژگیها به روح و جان خویش طراوت و نشاط بیشتر مىبخشد و این گونه است که در گرداگرد قبور اولیاى الهى همچنان آهنگ روحنواز نیایش و نماز حاکم است.
3. خوف و خشیت الهى در نماز معصومین(ع)
انسان فطرتا به خدا گرایش دارد خداخواهى در عمق وجود هر انسان ریشه دارد; آن فرد که حضور خدا را در تمامى لحظههاى زندگىاش احساس نمىکند چشم دلش بر روى حقیقتها بسته شده است. او چنان است که در بیانات امام موحدان، حسینابنعلى - علیه السلام - آمده است: که «عمیت عین لا تراک علیها رقیبا; آن چشمى که تو را بر خود نگاهبان نمىبیند، نابینا است. ارزش و کمال هر انسان در معرفت و شناختى است که از ذات مقدس احدیت دارد هر قدر این معرفت و شناختبیشتر شود خوف و خشیت الهى بر قلب و دل انسان عارف بیشتر تجلى مىکند. چنانکه قرآن کریم مىفرماید: «انما یخشى الله من عباده العلماء; فقط بندگان عالم و دانشور از خداوند مىترسند. از آنجا که نماز حضور در مقابل پروردگار و کرنش در آستان خداى یکتاى هستى است این خوف و خشیت در نماز عارفان و مخصوصا معصومین - علیهما السلام - ظهور بیشترى پیدا مىکند; البته این خوف نه به خاطر هراس از بىمهرى خدا است; که نمازگزار خدا را چندین بار به «رحمان و رحیم» یاد مىکند، بلکه علت آن عواملى است که بیشتر به درک عظمتبىمنتهاى الهى ارتباط پیدا مىکند. اکنون به این عوامل در سیره معصومین(ع) مىنگریم:
جلوههاى درک عظمت الهى در خوف و خشیت معصومین در نماز
یکى از جلوههاى خوف الهى درک مقام و عظمتخداوند متعال است. چنانکه در آیه شریفه خوف از «مقام رب» مطرح شده است: «و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى الماوى» این امر در آستانه ورود معصومین به نماز و هنگام نماز به خوبى مشهود است. در روایت مىخوانیم: على (ع) همواره هنگام نماز خواندن این آیه را تلاوت مىکرد: «وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض; صورت خویش را متوجه آفریدگار آسمانها و زمینها کردم. هنگام تلاوت این آیه، رخسارش متغیر مىشد به گونهاى که هر بینندهاى آن را درمىیافت.
وقتى امام حسن(ع) وضو مىگرفت رنگش تغییر مىکرد و مفاصلش مىلرزید. سبب این امر را حضرت پرسیدند. فرمود: کسى که در مقابل صاحب عرش مىایستد، شایسته است رنگش زرد شود و مفاصلش بلرزد.
نظیر همین حالت در باره امام حسین(ع) نیز نقل شده است. در باره سید الساجدین نقل شده که چون على ابنالحسین وضو مىگرفت رنگش زرد مىشد. از او پرسیدند: شما را چه مىشود؟ فرمود: مىدانید مىخواهم پیش چه کسى بایستم؟
مرحوم سید ابنطاووس در باره امام صادق(ع) مىنویسد: هنگام نماز حالتبیهوشى بر امام(ع) عارض مىشد. چون علت این امر را جویا شدند، فرمود: در اثر تکرار آیات الهى این حالتبر من عارض شد. فلم تقم القوة البشریة بمکاشفة الجلالة الالهیة; چون قدرت بشرى در برابر مکاشفه و ظهور عظمت الهى تاب نیاورد این حالتبه من دست داد.
تجلى خوف از قیامت در نماز معصومین
قرآن کریم آنجا که حالات و انگیزههاى اهل بیت عصمت و طهارت را در انفاق به یتیم و مسکین و اسیر بیان مىکند این سخن را از آنان حکایت مىکند که مىگفتند: «انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا; ما از پروردگار خود در روزى که از رنج و سختىاش رخسار خلق درهم کشیده و غمگین است مىترسیم. و این حالت در جاىجاى رفتار و کردار آنان، مخصوصا نماز، ظهور و حضور دارد. یکى از اصحاب على(ع) به نام «ضرار» در باره حضرتش چنین مىگوید: در یکى از شبها او را در محراب عبادتش دیدم، در حالى که دستبر محاسن مبارک خویش گرفته بود، به خود مىپیچید، سخت مىگریست و مىگفت: اى دنیا، آیا به سوى من میل کردهاى؟ بدان که مرا به تو حاجتى نیست و من تو را سه طلاقه کردم.
سپس گفت: «واه واه لبعد السفر و قلة الزاد و خشونة الطریق; آه آه از دورى سفر آخرت، کمى توشه و سختى راه آخرت.
در باره امام زینالعابدین(ع) وارد شده است که هنگام نماز عبارت «مالک یوم الدین» سوره حمد را آن قدر تکرار مىکرد که بیننده گمان مىکرد مشرف بر مرگ شده است.
«طاووس فقیه» مىگوید: او را دیدم از شامگاه تا سحر و عبادت مىکرد. چون اطراف خود را خالى دید به آسمان نگریست و گفت: خدایا ستارههاى آسمانت فرو رفتند و دیدههاى آفریدگانتخفتند، درهاى تو بر وى خواهندگان باز است. نزد تو آمدم تا مرا بیامرزى، بر من رحمت کنى و در عرصات قیامت چهره جدم محمد(ص) را به من بنمایانى. سپس گریست و گفت: به عزت و جلالتسوگند! با معصیتخود قصد نافرمانى تو را نداشتم، در باره تو تردید نداشته، به کیفر تو جاهل نبودم... . اگر رشته پیوند خود را با من ببرى به رشته چه کسى دست زنم؟ چه فرداى زشتى در پیش دارم که باید پیش روى تو بایستم، روزى که به سبکباران مىگویند بگذرید و به سنگین باران مىگویند فرود آیید. آیا با سبکباران خواهم گذشتیا با سنگین باران فرود خواهم آمد... .
سپس به سجده رفت من نزد او رفتم سرش را بر زانوى خود نهادم و چندان گریستم که اشکم بر گونههایش روان شد. برخاست، نشست و گفت: کیست که مرا از یاد پروردگار باز مىدارد؟ گفتم من طاووس هستم اى فرزند رسول خدا، این جزع و فزع چیست؟ ما باید چنین زارى کنیم; نه شما که پدرت حسین بنعلى، مادرت فاطمه زهرا و جدت رسول خداست. به من نگریست و گفت: طاووس، هیهات، هیهات...
مگر کلام خدا را نشنیدهاى که فرمود: زمانى که در صور دمیده شودمیان آنان پیوند نباشد و یکدیگر را نپرسند. به خدا سوگند! فردا جز عمل صالح چیزى برایتسود ندارد.
هراس از فراق
یکى دیگر از عوامل خوف معصومین - علیهم السلام - هراس از جدایى از درگاه ایزد منان به شمار مىرود. این مطلب چنان امامان معصوم را بىتاب و بىقرار مىکرد که بستر و استراحت را رها مىکردند. در دعاى کمیل آمده است: فهبنى صبرت عذابک فکیف اصبر على فراقک; خدایا! اگر من بتوانم بر حرارت آتش جهنم صبر کنم چگونه فراق تو را تحمل کنم.
«حبه عرنى» مىگوید: من و نوف بکائى در صحن خانهاى که مقر خلافت امیر مؤمنان بود، خوابیده بودیم. چون پاسى از شب گذشت، آن حضرت را دیدیم که برخاسته است، آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت مىکند و بىقرار و بىتاب مىگذرد. به من فرمود: بیدارى یا خواب؟ گفتم: بیدارم، شما که این گونه با خدا مناجات مىکنید پس ما چه کنیم؟ حضرت گریه کرد و فرمود: همه ما در پیشگاه خدا موقفى خواهیم داشت و هیچیک از اعمال ما بر او مخفى نیست. اى حبه، خدا از رگ گردن به من و تو نزدیکتر است. اى حبه، هرگز من و تو از دید خداوند ناپیدا و مخفى نیستیم. سپس حال نوف را جویا شد، نوف گفت: بیدارم، از این حالت و گفتار شما گریهام بسیار شد. فرمود: اکنون اگر گریهات از خوف خدا طولانى شود فردا در روز قیامت چشم تو روشن خواهد شد. سپس در حالى که با خدا مناجات مىکرد گذشت: مناجاتى که نشانه ترس و هراس از فراق است. او مىفرمود: لیتشعرى فى غفلاتى ا معرض انت عنى ام ناظر الى; اى کاش مىدانستم که به هنگام غفلتهایم از من روى برگرداندهاى یا به سوى من نظرخواهى افکند. اى کاش مىدانستم از خوابهاى طولانى و کمى سپاسگزارىام حالم نزد تو چگونه است.
راوى مىگوید: حال آن بزرگوار چنین بود، تا سپیدهدم آشکار شد.
هر چند در این فصل پرداختن به امورى چون «اهتمام به نوافل» «کیفیت انجام نماز شب در سیره معصومین - علیهم السلام -» و ... سودمند مىنماید:
یک عمر مىتوان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است
ولى با توجه به محدودیت مقاله فقط به دو فراز از آنچه در زیارتنامهها آمده است، مىپردازیم: یکى در صلوات خاصه امام موسى ابنجعفر - علیه السلام - که مىخوانیم: و صل على موسى ابن جعفر - علیهما السلام - وصى الابرار... الذى کان یحیى اللیل بالسهر الى السحر بمواصلة الاستغفار حلیف السجدة الطویلة و الدموع الغزیرة و المناجات الکثیرة; خدایا، بر موسىبنجعفر(ع) وصى و جانشین نیکویان درود فرست. بزرگوارى که شبها تا صبح بیدار و شب زندهدار بود و پیوسته استغفار مىکرد و در سجده طولانى، با چشم اشکبار، با خدا مناجات و راز و نیاز بسیار مىکرد.
امام، قرآن ناطق است، زندگىاش جلوهاى عملى از کتاب نورانى خداوند است و بالاتر اینکه نفس عمل و رفتارش شان نزول بعضى از آیات حق قرار گرفته است. به نقل بسیارى از نویسندگان شیعه و سنى آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة» ولى امر و سرپرستشما تنها خدا و رسولش و آن مؤمنانى هستند که نماز به پاى مىدارند; در باره امیر مؤمنان على - علیه السلام - نازل شده است.
امام آن عاشق شیفته و لداده حق است که بر قلههاى عرفان و عشق و عبودیت استقرار یافته، نیایش و نمازش مظهرى از سیر و سلوک معرفتى و شهودى اوست. از آنجا که نماز حضور است، شهود و ظهور زیباترین جلوههاى اصیل فطرى انسان و هنگامه ایستادن او بر جایگاه ذکر یار و مکالمه با رب الارباب است، اسوه مىطلبد و دلیل راه تا با الهام گرفتن از سیر و سلوک او به چشمهسار پاکى و عبودیتحق هر چه بیشتر نزدیک شد. بر این اساس شناختسیره عملى امامان معصوم زادراه هر سالک الى الله بوده و خواهد بود که در حدیث آمده است: بعلى قامت الصلاة; نماز به على(ع) استوار شده است. اکنون به نظاره گوشههایى از کردار زیبا و پرمعناى آن پاکان مىنشینیم.
1. اوج اخلاص و عشق در نماز معصومین علیهم السلام
محتوا و مشخصه اصلى عمل «نیت» و انگیزه انجام دادن آن است. در بسیارى از موارد صورت کارها یکى است، ولى از جهت هویت و واقعیت فاصله فراوان بین آنهاست. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که، دو نفر از امت من به نماز مىایستند رکوع و سجودشان یکى است، ولى میان نماز آنها مثل مسافتبین زمین و آسمان فاصله است.
آن بزرگوار با توجه بدین حقیقت فرمود: براى هر کس همان چیزى است که نیت کرده است. پس هر که مقصدشخدا و رسول او باشد هجرتش به سوى خدا و رسول اوست و کسى که هجرتش براى رسیدن به دنیا یا ازدواج با زنى مىباشد هجرتش به سوى همان چیز است.
امام خمینى در این باره مىنویسد: «کمال عمل اولیاء علیهم السلام به واسطه جهات باطنیه آن بوده و الا صورت عمل چندان مهم نیست مثلا ورود چندین آیه شریفه از سوره مبارکه «هل اتى» در مدح على علیه السلام و اهل بیت طاهرینش علیهم السلام به واسطه چند قرص نان و ایثار آنها نبوده بلکه براى جهات باطنیه و نورانیت صورت عمل بوده، چنانچه در آیه شریفه اشارهاى به آن فرموده آنجا که فرماید: انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا: ما فقط براى وجه خدا «رضاى خدا» شما را اطعام مىکنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم. بلکه یک ضربت على علیه السلام که افضل از عبادت ثقلین مىباشد نه به واسطه همان صورت دنیایى عمل بوده که کسى دیگر اگر آن ضربت را زده بود باز افضل بود... ولى عمده فضیلت و کمال عمل آن حضرت به واسطه حقیقتخلوص و حضور قلب آن حضرت بوده در انجام این وظیفه الهیه.
این اوج اخلاص و عشق و عبودیت را هنگامى درک مىکنیم که بدانیم آن بزرگواران عبادات خویش را نه به خاطر ترس از دوزخ یا اشتیاق به بهشت، بلکه به خاطر شناخت عمیق و معرفتبالایى که از خداوند متعال داشتند، انجام مىدادند. بخشى از ویژگیهاى عبادت معصومان(ع) چنین است:
الف) عبادت به خاطر شایستگى و استحقاق ذات بارىتعالى
امام على - علیه السلام - در این زمینه مىفرمایند: خدایا، من تو را به خاطر ترس از دوزخ و یا اشتیاق به بهشت عبادت نمىکنم، بلکه «وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک; من تو را شایسته عبادت و بندگى یافتم و عبادتت را برگزیدم».
ب) شکرگزارى پروردگار
در روایتى این چنین مىخوانیم: روزى جابر به دیدن امام زین العابدین رفت و گفت: فرزند رسول خدا، مگر نمىدانى که خدا بهشت را براى شما و دوستدارانتان و دوزخ را براى دشمنان شما آفریده است؟ این چه رنجى است که بر خود هموار مىکنى و خود را چنین به سختى مىافکنى؟ امام پاسخ داد: اى یار رسول خدا(ص)، نمىدانى که پروردگار گناهان رسول خدا را بخشید ولى او کوشش خود در عبادت را از دست نداد و چندان خدا را عبادت کرد که ساقهایش متورم شد؟ او در پاسخ کسانى که مىگفتند: تو چنین مىکنى در حالى که خدا گناهان گذشته و آیندهات را آمرزیده است. فرمود: آیا بنده سپاسگزارى نباشم; «افلا اکون عبدا شکورا».
ج) عشق و محبت الهى
امام صادق - علیه السلام - فرمود: مردم عبادت خداى عز و جل را به سه گونه انجام مىدهند: یک طبقه براى رغبت و میل به ثواب عبادت مىکنند; این عبادت حریصان است و خود طمع است. دستهاى دیگر به خاطر ترس از آتش عبادت مىکنند; این عبادت بندگان است و خود ترس است. و لکنى اعبده حبا له عز و جل; ولى من خدا را براى عشق و محبتبه او عبادت مىکنم; این عبات کریمان و مایه امنیت و آرامش است. چنانکه خداوند متعال مىفرماید: «و هم من فزع یومئذ آمنون; آنها از هول و هراس روز قیامت ایمن باشند.
این همان فرهنگ ناب اسلامى است که در چهره اهل بیت پیامبر(ص) تجلى یافته است. زیارتکننده بر این ارزش الهى تاکید مىورزد و در زیارتنامه معصومین(ع) مىگوید: فعظمتم جلاله و اکبرتم شانه و مجدتم کرمه; شما جلال خدا را به عظمتیاد کردید و مقام او را بزرگ داشته، لطف و کرمش را به مجد و بزرگى ستودید.
این همان نماز قرآن کریم است که مىفرماید: اقم الصلاة لذکرى; نماز را براى ذکر و یاد من به پا دار.
2. اهتمام به وقت در نماز معصومان(ع)
نماز راه یافتن به بارگاه یار و سر بر آستان حضرت دوست نهادن است. نماز معراج انسان مؤمنى است که با براق نیایش به سوى کمال و قرب الهى پرواز مىکند. وقت نماز زمان ظهور بارقههاى عشق و قرار گرفتن در معرض تابش انوار الهى است. بدین جهت اولیاى الهى فرا رسیدن وقت نماز و لحظههاى اولیه آن را پاس مىداشتند و براى آن منزلت ویژهاى قایل بودهاند. یکى از زنان رسول خدا(ص) مىگوید: آن بزرگوار با ما مشغول صحبتبود و ما هم با او مکالمه مىکردیم ولى همین که وقت نماز داخل مىشد گویا ما را نمىشناخت و ما او را نمىشناختیم; از همه چیز روى برمىتافت و به حق مشغول مىشد. همین شیفتگى و شیدایى را در سیره امیرمؤمنان، این بنده دلداده حق رسته از همه وابستگیهاى مادى، مشاهده مىکنیم. در کتاب ارشاد القلوب مىنویسد: در یکى از روزها در جنگ صفین امیر مؤمنان - علیه السلام - در حال جنگ بودند اما همواره خورشید را مورد نظر و مراقبت ویژه قرار مىداد. ابنعباس علت را از حضرت جویا شد، امام(ع) فرمود: این کار براى این است که بدانم کى وقت نماز فرا مىرسد تا آن را انجام دهیم. ابنعباس با تعجب پرسید: آیا اکنون وقت نماز است در حالى که جنگ ما را از نماز باز مىدارد; حضرت پاسخ داد: «انما نقاتلهم على الصلاة; ما براى نماز با اینها مىجنگیم همچنین از امیرمؤمنان روایتشده که چون وقت نماز فرا مىرسید مضطرب مىشد و چهرهاش تغییر مىکرد. وقتى علت این امر را از حضرت پرسیدند، فرمود: وقت امانتى که خداوند آن را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشت اما آنها از به دوش کشیدن سرباز زدند، فرا رسید. اینک نمىدانم که در این امانت نیکوکار خواهم بود یا نه.
در ظهر عاشورا، در حالى که اهل بیتسختترین لحظات را مىگذراند و تیرهاى دشمن قامت راست قامتان جاودانه تاریخ را نشانه گرفته بود، ابوثمامه صیداوى به حضرت عرض کرد: وقت نماز است و دوست دارم در حالى شهید شوم که نماز خود را خوانده باشم. حضرت فرمود: نماز را به یادم آوردى خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد. سپس پیشاپیش اصحاب خویش به نماز ایستاد. نمازى که تبلور زیباترین روح نیایش انسانى و ظهور معنویت متعالى او در قرآن ناطق امام حسین(ع) است. در این نماز یکى از یاوران حضرت به نام سعید ابن عبدالله حنفى شهید شد.
به گفته بعضى از راویان وقتى حضرت و اصحاب شرایط سخت کارزار دیدند و در یافتند که نمىتوانند طبق معمول نماز بخوانند با اشاره و به صورت فرادى نماز را گزاردند.
آنها نماز خواندند تا این پیام را به همه جهانیان ابلاغ کنند که شقایقهاى سرخفام کربلا در سایه عبادت و نماز به زندگى و نیکبختى جاودان دستیافتند.
امام صادق(ع) و وقت نماز
آنها که قلبى نورانى و دیدهاى حقیقتبین دارند نزول برکات الهى و حقیقت اعمال را احساس مىکنند. اینان همان خاندان وحى و صاحبان آیه تطهیرند که صفحه دل آنها جام جهانبین و آیینه تمامنماى آفرینش است. امام صادق(ع) مىفرماید: هنگامى که وقت نماز فرا مىرسد، درهاى آسمان گشوده مىشود و من دوست ندارم که عملى قبل از عمل من بالا رود و کارى زودتر از کار من در صحیفه اعمال نگاشته شود.
و پیامبر گرامى اسلام(ص) فرمود: هیچگاه وقت نماز فرا نمىرسد مگر اینکه یکى از فرشتگان فریاد مىزند: اى مردم بشتابید به سوى آتشهایى که برافروختید و آن را با نماز خود خاموش سازید.
امام رضا(ع) و وقت نماز
دلدادگان به حق و عاشقان لقاى خداوند هیچ چیز را با نیایش و نماز معاوضه نمىکنند. ذکر الهى براى آنان اصل است. نوع عمل امام رضا(ع) هنگام فرا رسیدن وقت نماز براى دوستداران و پیروان اهل بیت و زائران کوى ملکوتىاش سرمشقى نیکوست. در روایتى چنین مىخوانیم: روزى امام رضا(ع) براى استقبال یکى از بستگانش به بیرون شهر رفت. وقت نماز فرا رسید; هنوز گروهى در راه بودند که مىبایستبه امام(ع) ملحق شوند. حضرت محلى را براى اقامه نماز انتخاب کرد و به یکى از همراهان دستور داد اذان بگوید. آن فرد از امام خواست که جهت پیوستن دیگران نماز را به تاخیر اندازد. حضرت پاسخ داد:
غفر الله لک، لا تؤخرن صلاة عن اول وقتها الى آخر وقتها من غیر علة علیک ابدا باول الوقت; خدا تو را بیامرزد، نماز را بدون عذر از اول وقت آن به آخر وقت تاخیر مینداز. بر تو باد به اقامه نماز در اول وقتش.
رواى مىگوید: در این زمان بود که من اذان گفتم و نماز را همراه حضرت به جاى آوردیم.
اسوههاى زیارت الهامبخش عبادت و بندگى و نیایش به درگاه الهىاند و زائر با زیارت خویش و یادآورى این ویژگیها به روح و جان خویش طراوت و نشاط بیشتر مىبخشد و این گونه است که در گرداگرد قبور اولیاى الهى همچنان آهنگ روحنواز نیایش و نماز حاکم است.
3. خوف و خشیت الهى در نماز معصومین(ع)
انسان فطرتا به خدا گرایش دارد خداخواهى در عمق وجود هر انسان ریشه دارد; آن فرد که حضور خدا را در تمامى لحظههاى زندگىاش احساس نمىکند چشم دلش بر روى حقیقتها بسته شده است. او چنان است که در بیانات امام موحدان، حسینابنعلى - علیه السلام - آمده است: که «عمیت عین لا تراک علیها رقیبا; آن چشمى که تو را بر خود نگاهبان نمىبیند، نابینا است. ارزش و کمال هر انسان در معرفت و شناختى است که از ذات مقدس احدیت دارد هر قدر این معرفت و شناختبیشتر شود خوف و خشیت الهى بر قلب و دل انسان عارف بیشتر تجلى مىکند. چنانکه قرآن کریم مىفرماید: «انما یخشى الله من عباده العلماء; فقط بندگان عالم و دانشور از خداوند مىترسند. از آنجا که نماز حضور در مقابل پروردگار و کرنش در آستان خداى یکتاى هستى است این خوف و خشیت در نماز عارفان و مخصوصا معصومین - علیهما السلام - ظهور بیشترى پیدا مىکند; البته این خوف نه به خاطر هراس از بىمهرى خدا است; که نمازگزار خدا را چندین بار به «رحمان و رحیم» یاد مىکند، بلکه علت آن عواملى است که بیشتر به درک عظمتبىمنتهاى الهى ارتباط پیدا مىکند. اکنون به این عوامل در سیره معصومین(ع) مىنگریم:
جلوههاى درک عظمت الهى در خوف و خشیت معصومین در نماز
یکى از جلوههاى خوف الهى درک مقام و عظمتخداوند متعال است. چنانکه در آیه شریفه خوف از «مقام رب» مطرح شده است: «و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى الماوى» این امر در آستانه ورود معصومین به نماز و هنگام نماز به خوبى مشهود است. در روایت مىخوانیم: على (ع) همواره هنگام نماز خواندن این آیه را تلاوت مىکرد: «وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض; صورت خویش را متوجه آفریدگار آسمانها و زمینها کردم. هنگام تلاوت این آیه، رخسارش متغیر مىشد به گونهاى که هر بینندهاى آن را درمىیافت.
وقتى امام حسن(ع) وضو مىگرفت رنگش تغییر مىکرد و مفاصلش مىلرزید. سبب این امر را حضرت پرسیدند. فرمود: کسى که در مقابل صاحب عرش مىایستد، شایسته است رنگش زرد شود و مفاصلش بلرزد.
نظیر همین حالت در باره امام حسین(ع) نیز نقل شده است. در باره سید الساجدین نقل شده که چون على ابنالحسین وضو مىگرفت رنگش زرد مىشد. از او پرسیدند: شما را چه مىشود؟ فرمود: مىدانید مىخواهم پیش چه کسى بایستم؟
مرحوم سید ابنطاووس در باره امام صادق(ع) مىنویسد: هنگام نماز حالتبیهوشى بر امام(ع) عارض مىشد. چون علت این امر را جویا شدند، فرمود: در اثر تکرار آیات الهى این حالتبر من عارض شد. فلم تقم القوة البشریة بمکاشفة الجلالة الالهیة; چون قدرت بشرى در برابر مکاشفه و ظهور عظمت الهى تاب نیاورد این حالتبه من دست داد.
تجلى خوف از قیامت در نماز معصومین
قرآن کریم آنجا که حالات و انگیزههاى اهل بیت عصمت و طهارت را در انفاق به یتیم و مسکین و اسیر بیان مىکند این سخن را از آنان حکایت مىکند که مىگفتند: «انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا; ما از پروردگار خود در روزى که از رنج و سختىاش رخسار خلق درهم کشیده و غمگین است مىترسیم. و این حالت در جاىجاى رفتار و کردار آنان، مخصوصا نماز، ظهور و حضور دارد. یکى از اصحاب على(ع) به نام «ضرار» در باره حضرتش چنین مىگوید: در یکى از شبها او را در محراب عبادتش دیدم، در حالى که دستبر محاسن مبارک خویش گرفته بود، به خود مىپیچید، سخت مىگریست و مىگفت: اى دنیا، آیا به سوى من میل کردهاى؟ بدان که مرا به تو حاجتى نیست و من تو را سه طلاقه کردم.
سپس گفت: «واه واه لبعد السفر و قلة الزاد و خشونة الطریق; آه آه از دورى سفر آخرت، کمى توشه و سختى راه آخرت.
در باره امام زینالعابدین(ع) وارد شده است که هنگام نماز عبارت «مالک یوم الدین» سوره حمد را آن قدر تکرار مىکرد که بیننده گمان مىکرد مشرف بر مرگ شده است.
«طاووس فقیه» مىگوید: او را دیدم از شامگاه تا سحر و عبادت مىکرد. چون اطراف خود را خالى دید به آسمان نگریست و گفت: خدایا ستارههاى آسمانت فرو رفتند و دیدههاى آفریدگانتخفتند، درهاى تو بر وى خواهندگان باز است. نزد تو آمدم تا مرا بیامرزى، بر من رحمت کنى و در عرصات قیامت چهره جدم محمد(ص) را به من بنمایانى. سپس گریست و گفت: به عزت و جلالتسوگند! با معصیتخود قصد نافرمانى تو را نداشتم، در باره تو تردید نداشته، به کیفر تو جاهل نبودم... . اگر رشته پیوند خود را با من ببرى به رشته چه کسى دست زنم؟ چه فرداى زشتى در پیش دارم که باید پیش روى تو بایستم، روزى که به سبکباران مىگویند بگذرید و به سنگین باران مىگویند فرود آیید. آیا با سبکباران خواهم گذشتیا با سنگین باران فرود خواهم آمد... .
سپس به سجده رفت من نزد او رفتم سرش را بر زانوى خود نهادم و چندان گریستم که اشکم بر گونههایش روان شد. برخاست، نشست و گفت: کیست که مرا از یاد پروردگار باز مىدارد؟ گفتم من طاووس هستم اى فرزند رسول خدا، این جزع و فزع چیست؟ ما باید چنین زارى کنیم; نه شما که پدرت حسین بنعلى، مادرت فاطمه زهرا و جدت رسول خداست. به من نگریست و گفت: طاووس، هیهات، هیهات...
مگر کلام خدا را نشنیدهاى که فرمود: زمانى که در صور دمیده شودمیان آنان پیوند نباشد و یکدیگر را نپرسند. به خدا سوگند! فردا جز عمل صالح چیزى برایتسود ندارد.
هراس از فراق
یکى دیگر از عوامل خوف معصومین - علیهم السلام - هراس از جدایى از درگاه ایزد منان به شمار مىرود. این مطلب چنان امامان معصوم را بىتاب و بىقرار مىکرد که بستر و استراحت را رها مىکردند. در دعاى کمیل آمده است: فهبنى صبرت عذابک فکیف اصبر على فراقک; خدایا! اگر من بتوانم بر حرارت آتش جهنم صبر کنم چگونه فراق تو را تحمل کنم.
«حبه عرنى» مىگوید: من و نوف بکائى در صحن خانهاى که مقر خلافت امیر مؤمنان بود، خوابیده بودیم. چون پاسى از شب گذشت، آن حضرت را دیدیم که برخاسته است، آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت مىکند و بىقرار و بىتاب مىگذرد. به من فرمود: بیدارى یا خواب؟ گفتم: بیدارم، شما که این گونه با خدا مناجات مىکنید پس ما چه کنیم؟ حضرت گریه کرد و فرمود: همه ما در پیشگاه خدا موقفى خواهیم داشت و هیچیک از اعمال ما بر او مخفى نیست. اى حبه، خدا از رگ گردن به من و تو نزدیکتر است. اى حبه، هرگز من و تو از دید خداوند ناپیدا و مخفى نیستیم. سپس حال نوف را جویا شد، نوف گفت: بیدارم، از این حالت و گفتار شما گریهام بسیار شد. فرمود: اکنون اگر گریهات از خوف خدا طولانى شود فردا در روز قیامت چشم تو روشن خواهد شد. سپس در حالى که با خدا مناجات مىکرد گذشت: مناجاتى که نشانه ترس و هراس از فراق است. او مىفرمود: لیتشعرى فى غفلاتى ا معرض انت عنى ام ناظر الى; اى کاش مىدانستم که به هنگام غفلتهایم از من روى برگرداندهاى یا به سوى من نظرخواهى افکند. اى کاش مىدانستم از خوابهاى طولانى و کمى سپاسگزارىام حالم نزد تو چگونه است.
راوى مىگوید: حال آن بزرگوار چنین بود، تا سپیدهدم آشکار شد.
هر چند در این فصل پرداختن به امورى چون «اهتمام به نوافل» «کیفیت انجام نماز شب در سیره معصومین - علیهم السلام -» و ... سودمند مىنماید:
یک عمر مىتوان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است
ولى با توجه به محدودیت مقاله فقط به دو فراز از آنچه در زیارتنامهها آمده است، مىپردازیم: یکى در صلوات خاصه امام موسى ابنجعفر - علیه السلام - که مىخوانیم: و صل على موسى ابن جعفر - علیهما السلام - وصى الابرار... الذى کان یحیى اللیل بالسهر الى السحر بمواصلة الاستغفار حلیف السجدة الطویلة و الدموع الغزیرة و المناجات الکثیرة; خدایا، بر موسىبنجعفر(ع) وصى و جانشین نیکویان درود فرست. بزرگوارى که شبها تا صبح بیدار و شب زندهدار بود و پیوسته استغفار مىکرد و در سجده طولانى، با چشم اشکبار، با خدا مناجات و راز و نیاز بسیار مىکرد.