قرآن و دانش/قرآن دانی و معنادرمانی
آرشیو
چکیده
متن
در مقاله ای که در شماره گذشت تحت عنوان«قرآن دانی و معنا درمانی» به چاپ رسید، به بخشی از سخنان یک روان پزشک به نام دکتر فرانکل در مورد معنا درمانی و عملکرد او در این زمینه و مقایسه این سخنان و رفتارها با فرمودههای قرآن پرداختیم،حال در این مقال،ادامه آن را میآوریم.
دکتر فرانکل در بخشی دیگر از کتاب خویش با عنوان «جوهر وجود» چنین میگوید:
«لوگوتراپی سعی و کوشش دارد که بیمار را کاملاً از وظیفه مسئولیتپذیری خودآگاه سازد؛ از اینرو، این وظیفه را برعهده بیمار میگذارد که خود، «انتخاب» کند،انتخابِ اینکه در برابر چه کسی و چه چیزی تا چه حد مسئول است. لوگوتراپیست کمتر از هر رواندرمانگر دیگر،معیارها و ارزشهای خود را به بیمار تحمیل میکند و هرگز زیر بار این خواسته بیمار نمیرود که بهجای او بر اریکه داوری بنشیند.این بر عهده بیمار است که تصمیم بگیرد،در برابر وظیفهای که زندگی بر عهده او نهاده است،پاسخگوی چه کسی باشد؟ جامعه یا وجدان خویش؟ اکثر مردم خود را مسئول و پاسخگوی خداوند میدانند. آنان نه تنها خود را مسئول انجام وظیفهای میدانند،بلکه بر این باورند که این خداوند است که این مسئولیت را برایشان تعیین کرده است.
کار لوگوتراپی نه تدریس است و نه موعظه.همان اندازه که از استدلالهای منطقی دوری میکند، از پندهای اخلاقی نیز روی گردان است. در مقام مقایسه،کار لوگوتراپیست،بیش از اینکه شبیه یک نقّاش باشد،شبیه به کار یک چشمپزشک است.هر چه نقاش سعی دارد تصویر جهانی را که میبیند به ما منتقل کند،چشمپزشک میکوشد به ما امکان بیشتری دهد که جهان را آنگونه که هست ببینیم. نقش لوگوتراپیست،وسعت بخشیدن به میدان دید بیمار است،تا آن جایی که «معنی» و «ارزشها» در حیطه دید خودآگاه بیمار قرار گیرد».1
نکته بسیار مهم دیگر،سخن مؤلّف کتاب فوق درباره نحوه عملکرد «معنادرمانی» است که وظیفه آن را تدریس و موعظه و تحمیل عقاید به بیمار و حتی تعریف کردن «معنی» و «ارزش» و مفاهیمی نظیر فداکاری،استقامت و مانند آن نمیداند.بلکه نقش «معنادرمانگر» را وسعت بخشیدن به میدان دید بیمار میداند تا جایی که «معنی» و «ارزشها» در حیطه دید خودآگاه بیمار قرار گیرد.این سخن در مقام فرضیه و نظر، سخنی زیبنده و ارزشمند است و آنچه مهم است،امکان وقوع آن در عالم خارج و توفیق معنیدرمانگر و وسعت میدان عمل او در اجرای این روش بر طیف افراد است.از نظر ما آنچه جای هیچ شک و شبههای ندارد، عملکرد و اثری است که قرآن کریم در این زمینه و در مورد همه انسانها،به نحو احسن و اکمل دارد.قرآن کریم به دلیل جامعیت و «نور» بودن خود، راه حلّ مشکلات را برابر دیدگان طالب نور و در حیطه دید خودآگاه وی قرار میدهد. حقیقتی که به گویاترین شکل،در ایه ذیل و ایات دیگر آمده است:)أو من کان میتا فأحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی النّاس کمن مثله فی الظّلمات لیس بخارج منها کذلک زین للکافرین ماکانوا یعملون)(سوره انعام، ایه 122)
امام صادق(ع)فرمود: «إِنَّ هذا القرآنَ فیه مَنارُ الهدی و مَصابیحُ الدُّجی فَلیجلِ جالٍ بَصَره و لیفتح للضّیاءِ نَظَره؛ در این قرآن مشعل هدایت و چراغهای فروزنده در تاریکی است،حال،آن کس که طالب حقیقت است باید دیده خود را باز کند و چشم خویش را برای کسب نور بگشاید».2
به موجب این حدیث،قرآن عمل روشنگرانه خود مبنی بر عرضه حقایق را به انجام میرساند و تنها وظیفه جوینده حق،همانا گشودن دیده و دل خود در برابر این کتاب آسمانی است و به راستی چه چیزی بهتر از قرآن کریم میتواند این علم وسیع و فضل عظیم الهی را به میدان دید بیمار ببخشد و «اصر» و «اغلال» را از دست و پای دیده و خرد وی بگشاید تا جایی که «معنی» و «ارزشها» در حیطه دید خودآگاه او قرار گیرد.
دکتر فرانکل در باره علایق مذهبی زندانیان میگوید:
«علایق مذهبی زندانیان که با سرعت جان میگرفت،چنان نشانی از صمیمیت آنان داشت که در تصور نمیگنجید.ژرفا و نیروی ایمان مذهبی،اغلب تازهواردان را به شگفتی وا میداشت. آنچه در این رابطه سخت، انسان را تحت تأثیر قرار میداد،دعاها و مراسم مذهبی بود که زندانیان از خود ابداع کرده بودند و در گوشه کلبهای یا در تاریکی کامیون قفل شده ویژه چهارپایان که ما را از محل کار دور افتادهای،خسته و گرسنه و منجمد در جامههای ژنده به اردوگاه باز میگرداند به جای میآوردند».3
دکتر فرانکل،از یکسو،از قدرت شگفتانگیز نیروی ایمان و باور مذهبی و مؤثّر بودن دعاها و مراسم مذهبی سخن میگوید و از سوی دیگر به «ابداعی بودن» این مراسم از سوی زندانیان اشاره میکند.حال ایا میتوان به محاسبه نیرویی پرداخت که در شرایط گوناگون،از جمله در شرایطی نظیر شرایط فوق،از «قرآنی» بر میخیزد که در سینه جای گرفته و به جای آلوده بودن به صفات نقص و محدودیت بشری و ابداع شدن از سوی او،عزیز است و حکیم،مبین است و مجید و کریم و… و همواره بر ارتباط و اتصال مستقیم خود با خالق هستی تأکید و تصریح کرده است؟ اهمّیت این موضوع کم نیست که قاری قرآن،در این جهان پهناور،همواره خود را در محضر پدیدهای از جنس «قرائت» و «صوت» مییابد که بدون هیچ تغییری،به طور مستقیم از جانب پروردگار متعال به سوی او آمده و هر ایه از آنرا که میخواند، به دلیل همین خصوصیت فوق،همواره در او ایمانی افزونتر و برتر به وجود میآورد:
)إنّما المؤمنون الّذین إذا ذکر اللّه وجلت قلوبهم و إذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایمانا و علی ربّهم یتوکّلون.ألّذین یقیمون الصّلاة و ممّا رزقناهم ینفقون.أولئک هم المؤمنون حقّا لهم درجات عند ربّهم ومغفرة ورزق کریم).(سوره انفال، ایات 24)
1. فرانکل، ویکتور، انسان در جست و جوی معنی، ص 166.
2.کلینی، کافی، ج 2، کتاب فضل القرآن، ص 600.
3.فرانکل، ویکتور، انسان در جست و جوی معنی، ص 55
دکتر فرانکل در بخشی دیگر از کتاب خویش با عنوان «جوهر وجود» چنین میگوید:
«لوگوتراپی سعی و کوشش دارد که بیمار را کاملاً از وظیفه مسئولیتپذیری خودآگاه سازد؛ از اینرو، این وظیفه را برعهده بیمار میگذارد که خود، «انتخاب» کند،انتخابِ اینکه در برابر چه کسی و چه چیزی تا چه حد مسئول است. لوگوتراپیست کمتر از هر رواندرمانگر دیگر،معیارها و ارزشهای خود را به بیمار تحمیل میکند و هرگز زیر بار این خواسته بیمار نمیرود که بهجای او بر اریکه داوری بنشیند.این بر عهده بیمار است که تصمیم بگیرد،در برابر وظیفهای که زندگی بر عهده او نهاده است،پاسخگوی چه کسی باشد؟ جامعه یا وجدان خویش؟ اکثر مردم خود را مسئول و پاسخگوی خداوند میدانند. آنان نه تنها خود را مسئول انجام وظیفهای میدانند،بلکه بر این باورند که این خداوند است که این مسئولیت را برایشان تعیین کرده است.
کار لوگوتراپی نه تدریس است و نه موعظه.همان اندازه که از استدلالهای منطقی دوری میکند، از پندهای اخلاقی نیز روی گردان است. در مقام مقایسه،کار لوگوتراپیست،بیش از اینکه شبیه یک نقّاش باشد،شبیه به کار یک چشمپزشک است.هر چه نقاش سعی دارد تصویر جهانی را که میبیند به ما منتقل کند،چشمپزشک میکوشد به ما امکان بیشتری دهد که جهان را آنگونه که هست ببینیم. نقش لوگوتراپیست،وسعت بخشیدن به میدان دید بیمار است،تا آن جایی که «معنی» و «ارزشها» در حیطه دید خودآگاه بیمار قرار گیرد».1
نکته بسیار مهم دیگر،سخن مؤلّف کتاب فوق درباره نحوه عملکرد «معنادرمانی» است که وظیفه آن را تدریس و موعظه و تحمیل عقاید به بیمار و حتی تعریف کردن «معنی» و «ارزش» و مفاهیمی نظیر فداکاری،استقامت و مانند آن نمیداند.بلکه نقش «معنادرمانگر» را وسعت بخشیدن به میدان دید بیمار میداند تا جایی که «معنی» و «ارزشها» در حیطه دید خودآگاه بیمار قرار گیرد.این سخن در مقام فرضیه و نظر، سخنی زیبنده و ارزشمند است و آنچه مهم است،امکان وقوع آن در عالم خارج و توفیق معنیدرمانگر و وسعت میدان عمل او در اجرای این روش بر طیف افراد است.از نظر ما آنچه جای هیچ شک و شبههای ندارد، عملکرد و اثری است که قرآن کریم در این زمینه و در مورد همه انسانها،به نحو احسن و اکمل دارد.قرآن کریم به دلیل جامعیت و «نور» بودن خود، راه حلّ مشکلات را برابر دیدگان طالب نور و در حیطه دید خودآگاه وی قرار میدهد. حقیقتی که به گویاترین شکل،در ایه ذیل و ایات دیگر آمده است:)أو من کان میتا فأحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی النّاس کمن مثله فی الظّلمات لیس بخارج منها کذلک زین للکافرین ماکانوا یعملون)(سوره انعام، ایه 122)
امام صادق(ع)فرمود: «إِنَّ هذا القرآنَ فیه مَنارُ الهدی و مَصابیحُ الدُّجی فَلیجلِ جالٍ بَصَره و لیفتح للضّیاءِ نَظَره؛ در این قرآن مشعل هدایت و چراغهای فروزنده در تاریکی است،حال،آن کس که طالب حقیقت است باید دیده خود را باز کند و چشم خویش را برای کسب نور بگشاید».2
به موجب این حدیث،قرآن عمل روشنگرانه خود مبنی بر عرضه حقایق را به انجام میرساند و تنها وظیفه جوینده حق،همانا گشودن دیده و دل خود در برابر این کتاب آسمانی است و به راستی چه چیزی بهتر از قرآن کریم میتواند این علم وسیع و فضل عظیم الهی را به میدان دید بیمار ببخشد و «اصر» و «اغلال» را از دست و پای دیده و خرد وی بگشاید تا جایی که «معنی» و «ارزشها» در حیطه دید خودآگاه او قرار گیرد.
دکتر فرانکل در باره علایق مذهبی زندانیان میگوید:
«علایق مذهبی زندانیان که با سرعت جان میگرفت،چنان نشانی از صمیمیت آنان داشت که در تصور نمیگنجید.ژرفا و نیروی ایمان مذهبی،اغلب تازهواردان را به شگفتی وا میداشت. آنچه در این رابطه سخت، انسان را تحت تأثیر قرار میداد،دعاها و مراسم مذهبی بود که زندانیان از خود ابداع کرده بودند و در گوشه کلبهای یا در تاریکی کامیون قفل شده ویژه چهارپایان که ما را از محل کار دور افتادهای،خسته و گرسنه و منجمد در جامههای ژنده به اردوگاه باز میگرداند به جای میآوردند».3
دکتر فرانکل،از یکسو،از قدرت شگفتانگیز نیروی ایمان و باور مذهبی و مؤثّر بودن دعاها و مراسم مذهبی سخن میگوید و از سوی دیگر به «ابداعی بودن» این مراسم از سوی زندانیان اشاره میکند.حال ایا میتوان به محاسبه نیرویی پرداخت که در شرایط گوناگون،از جمله در شرایطی نظیر شرایط فوق،از «قرآنی» بر میخیزد که در سینه جای گرفته و به جای آلوده بودن به صفات نقص و محدودیت بشری و ابداع شدن از سوی او،عزیز است و حکیم،مبین است و مجید و کریم و… و همواره بر ارتباط و اتصال مستقیم خود با خالق هستی تأکید و تصریح کرده است؟ اهمّیت این موضوع کم نیست که قاری قرآن،در این جهان پهناور،همواره خود را در محضر پدیدهای از جنس «قرائت» و «صوت» مییابد که بدون هیچ تغییری،به طور مستقیم از جانب پروردگار متعال به سوی او آمده و هر ایه از آنرا که میخواند، به دلیل همین خصوصیت فوق،همواره در او ایمانی افزونتر و برتر به وجود میآورد:
)إنّما المؤمنون الّذین إذا ذکر اللّه وجلت قلوبهم و إذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایمانا و علی ربّهم یتوکّلون.ألّذین یقیمون الصّلاة و ممّا رزقناهم ینفقون.أولئک هم المؤمنون حقّا لهم درجات عند ربّهم ومغفرة ورزق کریم).(سوره انفال، ایات 24)
1. فرانکل، ویکتور، انسان در جست و جوی معنی، ص 166.
2.کلینی، کافی، ج 2، کتاب فضل القرآن، ص 600.
3.فرانکل، ویکتور، انسان در جست و جوی معنی، ص 55