آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

بررسی آیات قرآن و روایات معصومان(ع) نشان می دهد، اسلام به موضوع گفتگو و مناظره به عنوان ابزاری مناسب برای برقراری ارتباط بین فرهنگ‌ها و ادیان توجه ویژه‌ای دارد.چنانکه می‌توان گفت اسلام «آئین گفتگو» و قرآن، «کتاب گفتگوست»؛گفتگوی خداوند با پیامبر(ص)، فرشتگان، مؤمنان و کافران.
در این میان گفتگوی هابیل و قابیل را می‌توان نمادی عینی از نخستین برقراری ارتباط و گفتگو در زندگانی ابنای بشر دانست.در قرآن کسانی که به گفتار و سخنان دیگران گوش فرا می‌دهند و از بهترین کلام پیروی می‌کنند،هدایت شدگان و خردمندان معرفی شده‌اند:«الّذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه اولئک الّذین هدیهم الله و اولئک هم اولواالألباب».(سوره زمر، آیه 18)
روشن است که شنیدن سخنان دیگران و گزینش بهترین آنها، در صورتی امکان پذیر است که زمینه طرح نظرها و اندیشه‌های گوناگون وجود داشته باشد و این امر،خود مستلزم برقراری ارتباط و گفتگو با دیگران است.علاوه بر آن اگر آزادی طرح اندیشه‌های گوناگون وجود نداشته باشد، امکان آن نیست که مردم سخنان متفاوت را بشنوند و آنها را با هم مقایسه کنند و قدرت انتخاب بهترین گفتارها را بیابند.
اسلام حتی سرسخت‌ترین دشمنان و سردمداران کفر را به گفتگو دعوت کرده است.این نکته در سیره معصومان (ع) نیز به روشنی مشهود است.آنان هر کدام به تناسب فضای فرهنگی زمان خود، با تشکیل جلسات گفتگو و مناظره با صاحبان عقاید مختلف،گفتگو می‌کردند و با آنان به بحث و محاجّه می‌پرداختند.
انواع گفتگوهای فرهنگی
الف ـ انواع گفتگو به لحاظ مخاطب:در قرآن، گفتگوهای متعددی بین دو یا چند مخاطب نقل شده است.این گفتگوها، گاه بین خداوند وپیامبران و اولیای الهی با فرشتگان است و گاه میان خداوند و آدمیان؛زمانی نیز بر عکس بین پیامبران، فرشتگان و بنی آدم با خداوند. همچنین در قرآن، گفتگوهای متعدد پیامبران با اقوام و گروه‌های گوناگون گزارش شده است.
گفتگوهای نوح و موسی و دیگر پیامبران با اقوام خود؛گفتگوهای پیامبر(ص) با مؤمنان، کافران ،مشرکان، اهل کتاب و منافقان؛گفتگوهای پیامبران با طاغیان و سرکشان، نمونه‌هایی از این گفتگوهاست.از دیگر موارد، گفتگوهای اقوام و گروه ها و مردم، با پیامبران الهی و با یکدیگر است.
آیاتی که با «اذکروا» آغاز می‌شود و یا انسان را به تعقل و تفکر ترغیب می‌کند و نفس آدمی مخاطب قرار می‌گیرد، دعوت به نوعی گفتگوی درونی است.علاوه بر اینها، در قرآن کریم، گفتگوهای متعددی بین اهل بهشت و دوزخ، اشرار در روز قیامت، عاقلان و سفیهان و عاقلان و عاقلان، گزارش شده است.
ب ـ انواع گفتگو به لحاظ روش:با دقت در آیاتی که در آنها الفاظ قال،قیل، قل، قالوا، یقولون و… به کار رفته است، می‌توان انواع متعددی از گفتگوها را مشاهده کرد.
هر چند غالب آیات قرآن از نوعی گفتمان، سؤال و جواب و یا سؤالات در تقدیر حکایت دارد؛اما در یک نگاه کلی می‌توان به نمونه‌هایی از این گفتگوها اشاره کرد:
1. گفتگوهای تبلیغی:پاره‌ای از آیات، دلالت بر ابلاغ دارد، پیام‌های هدایتی و برنامه‌های خداوند از طریق پیامبران به مردم ابلاغ گردیده است.
2. گفتگوهای ارشادی:در آیاتی دیگر سخن از ارشاد است. در این آیات، عموماً لحن کلام، با هدف پیامگذار، هماهنگی دارد و با مرونت و نرمی همراه است.
3. گفتگوهای استفهامی:در آیاتی از قرآن در پاسخ به سؤالات مطرح شده با پیامبر(ص) توضیحاتی بیان می‌شود.آیاتی که الفاظ «یستفتئونک» یا «یسئلونک» در آنها بکار رفته، از این قبیل است.
همچنین آیاتی از قرآن که در ضمن آنها، مطالبی پس از فعل امر «قل» بیان شده از اینگونه است.بدین معنا که سؤالات مقدّر یا مذکوری در میان بوده است و آنگاه جواب آنها پس از «قل» ارائه شده است.
4. گفتگوهای استدلالی:مهم‌ترین بخش گفتگوهاست.در بسیاری از آیات قرآن و مناظرات معصومان(ع) استفاده از استدلال و برهان مورد تأکید قرار گرفته و با ذکر دلایل عقلانی و منطقی، طرف مقابل دعوت به تفکر شده و سرانجام قانع گردیده است.
ج ـ انواع گفتگو به لحاظ موضوع:از آنجا که مخاطبان اسلام کسانی هستند که قابلیت هدایت و پذیرش دارند، هر موضوعی که مرتبط با انسان و در مسیر هدایت و تکامل او باشد، می‌تواند موضوع گفتگو قرار گیرد.در گفتگوهای دینی، موضوعات محدود و خاصی مطرح نشده است.این گفتگوها را می‌توان به لحاظ موضوع، این گونه دسته بندی کرد.:
1. گفتگو درباره توحید، خداپرستی، نفی شرک و تعدّد الهه، طرح عقاید و باورهای مشرکان درباره اثبات وجود خدا، تعقل و تفکر در وحدانیت خدا، اوصاف خداو …
2. گفتگو درباره معاد و روز جزا، ثواب و عقاب، بهشت و دوزخ و توصیف این دو، اثبات معاد و زنده شدن مردگان و…
3. گفتگو در زمینه قرآن و حقانیت آن،عدم تحریف و ویژگی‌های این کتاب الهی و…
4. گفتگو درباره حرام‌ها و حلال‌های الهی، آداب و رسوم حاکم بر زمان، احکام و حدود الهی و تکالیف و وظایف ایمان آورندگان و…
همچنین وقتی گفتگوها از طریق سؤال و جواب انجام می شود، موضوعات متعددی مورد سؤال قرار می‌گیرد:زمان برپا شدن قیامت(اعراف، 187 و احزاب، 63) کیفیت روح (اسراء، 85) خمر و میسر(بقره، 219) جنگ در ماه‌های حرام(بقره، 217) غنائم جنگی(انفال، 1) امور خاص زنان (بقره، 223) کوه‌ها(طه، 105) انفاق(بقره، 215) و ذوالقرنین (کهف، 18) و…
با‌مطالعه‌آیات‌قرآن،همچنین‌می‌توان‌به‌دو اسلوب‌متفاوت‌در گفتگوها پی‌برد. یکی اسلوب خشن و تند که در برخی گفتگوهای قرآن با کافران و مشرکان به چشم می‌خورد.دراین گفتگوها معمولاً سخنانی تند در نکوهش و نفی آرا و اندیشه‌های باطل ایراد شده است.بکارگیری این تعبیرات در قرآن،به منظور انذار و هشدار به مخالفان فکری و بیم دادن آنان از عذاب اخروی است.در مقابل،اسلوب توأم با مرونت و نرمی است که در اغلب گفتگوهای دینی به ویژه گفتگوها و مناظرات معصومان(ع) مشاهده می‌شود.
معصومان و پیامبران الهی و بالاترین مرتبه سعه صدر و ادب و احترام را در مواجهه با مخالفان فکری از خود نشان داده‌اند، پیامبر (ص) در فضای شرک آلود جاهلیت عرب، توانست انسان‌های بی‌شماری را جذب تعالیم اسلام کند،این همه،بر اثر برخوردهای شایسته‌ای بود که آن حضرت(ص) به ویژه در گفتگوهای اعتقادی از خود نشان می‌داد.پیامبر(ص) و معصومان(ع) با کافران، مشرکان، علمای یهود و نصارا، ساعت‌ها به بحث و گفتگو می‌نشستند و با احترام به هویت فرد، به تصحیح اندیشه‌ها و باورهای غلط آنان می‌پرداختند و در فضایی آرام به سخنان آنان گوش فرا می‌دادند.در این مجالس، رنج کنایه‌ها و برخوردهای ناپسند مخالفان را به جان می‌خریدند؛زیرا آنان به خوبی می‌دانستند که اغلب این مخالفت‌ها و سرکشی‌ها، از روی جهالت و نادانی است و از اصلاح اندیشه آنان نباید نومید گشت.این بزرگواران تنها زمانی که از هدایت عده‌ای قطع امید می‌کردند و پس از در پیش گرفتن همه روش‌ها، جز عناد و سرکشی از آنان چیزی نمی‌دیدند؛به نفرین و درخواست عذاب متوسل می‌شدند.
در گفتگوهای پیامبران الهی با اقوام خود، نهایت ادب، تواضع، شجاعت و سعه صدر به چشم می‌خورد.نمونه‌های متعددی از این برخوردها، در داستان‌ها و سرگذشت اقوام گذشته در قرآن، گزارش شده است.
حضرت هود، در مواجهه با قوم خود، آنان را دعوت به عبادت خدا و تقوای الهی می‌کرد،ولی سران قوم، پیامبر خود را مردی سفیه و کم عقل و دروغگو خطاب می‌کردند و می‌گفتند:«انّا لنریک فی سفاهة و انّا لنظنّک من الکاذبین»(اعراف، آیه 66) در حقیقت ما تو را در نوعی سفاهت می‌بینیم و جداً تو را از دروغگویان می پنداریم.اما هود در پاسخ، ادب و احترام را فراموش نمی کند و با کلامی لین و آرام می‌گوید:«یا قوم لیس بی‌سفاهة و لکنّی رسول من ربّ العالمین».(اعراف، آیه 67) ای قوم من، در من سفاهتی نیست،ولی من فرستاده‌ای از جانب پروردگار جهانیانم.
علامه طباطبایی ذیل این آیه می‌نویسد:تعبیر «یا قوم» لحن کسی است که نهایت درجه مهربانی و حرص بر نجات مردمش دارد.هود در رد تهمت سفاهت از خود و اثبات دعوی رسالت خویش،هیچ تأکیدی به کار نبرد؛ تا اولاً:در مقابل مردی لجوج،لجبازی و اصرار نکرده باشد و دوم آنکه بفهماند، دعوی وی اینقدر روشن است که هیچ احتیاجی به تأکید ندارد.
این ادب و احترام و صبر و حلم را می‌توان در گفتگوهای شعیب با قوم خود (سوره هود،آیه 88)، نوح با مردم زمان خود و دیگر پیامبران الهی مشاهده کرد.
دایره این احترام و دوستی در گفتگوهای معصومان با مخالفان فکری تا بدانجاست که این بزرگواران، درگفتگو با کافران و مشرکان، از تعبیراتی چون «یا اخا اهل مصر»، «یا اخا العرب»، «یا اخوة الیهود» و… استفاده می‌کردند.این تعابیر، نشان از حاکم بودن روح اخوّت و برادری بر گفتگوهای اسلامی دارد.گفتگوهایی که با هدف اثر گذاری و امتناع مخاطبان و اصلاح و دگرگونی در نگرش‌ها و باورهای آنان انجام می‌گرفته است.تا مخالفان فکری به تفکر و اندیشه روی آورند، مجذوب پیام‌های قرآن و اسلام گردند، شناخت و معرفتشان فزونی یابد و در مسیر هدایت و سعادت قرار گیرند.

تبلیغات