نزول اجمالی و نزول تفصیلی
آرشیو
چکیده
متن
بنابر اشارههی خود قرآن و رویات متواتر و قطعی تاریخ ، یات و سورههی قرآن مجید برخلاف کتابهی انبیی پیشین، یکباره نازل نگردید. نزول قرآن با آغاز بعثت رسول اکرم(ص) در 27رجب شروع و در طول دوران رسالت آن حضرت(ص) به اقتضی پیشرفت نهضت اسلام و نیازهی عینی جامعه به تدریج کامل گردید.
همین موضوع، خود امری نو و بیسابقه، درفریند بعثت و دستاویزی بری بهانهگیری و اعتراض معاندان رسالت حضرت محمد(ص) بشمار میآمد. «وَقالَ الّذینَ کَفَرُوا لَولا نُزِّل علیه القرآن جُملةً واحدةً». (سوره فرقان، یه32)
با ین وجود، در یاتی از قرآن شریف، ملاحظه میکنیم که نزول قرآن را در ماه رمضان میداند، حتی در پارهی یات، شب نزول آن را نیز معین کرده است. «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن». (سوره بقره، یه 185) «انّا انزلناه فی لیلة القدر» .(سوره قدر، یه 1)
از ینروی ،بالطبع در ینجا ین پرسش پدید می آید که ین دو موضوعِ متمیز چگونه با هم سازگار و قابل تبیین است؟ پاسخ به ین پرسش را از بیان یکی از قرآن شناسان بزرگ شیعه، مفسر نامور، مؤلف تفسیر ارزشمند المیزان، اقتباس می کنیم و با توضیحات ضروری شرح میدهیم.
علامه طباطبیی (ره) براساس یک سلسله قرین و شواهد، عقیده دارند(1) که قرآن کریم داری یک حقیقت والا، روح باطنی و وجود بسیط (در مرحله علم الهی) است، همانگونه که یک وجود تفصیل یافته در قالب الفاظ و کلمات است. برین اساس یک بار همان حقیقت بسیط و متعالی، از لوح محفوظ که مرتبهی از علم الهی است به صورت اجمالی و یکجا برروان پیامبراکرم(ص) تجلّی نموده است. به عبارت دیگر، رسول اکرم(ص) در صعود ملکوتی و مقام الهی خود، آن را دریافت داشته است. «وَانّک لَتَلقَّی القرآن مِن لَدُن حَکیم عَلیم». (سوره نمل، یه6) زیرا کسی که معلم و مربّی و بشیر و نذیر جهانیان است، بید سرفصلها و اهداف اساسی دعوت و پیام آسمانی خویش را به صورت کلّی بداند و برمعارف عظیم الهی و یین هدیت و حقیق عالی خلقت و اسرار کینات، آگاهی و اشراف یابد.
بار دیگر همان حقیق پس از تفصیل و پذیرش لباس واژگان و عبارات در ظرف مدت رسالت نبوی، متناسب با نیازهی هدیتی، در جیگاه مناسب و تأثیر آفرین برقلب و روح آن بزرگوار، جاری و نازل گردید تا به مردم که گیرنده و مقصد نهیی وحی هستند، ابلاغ گردد.
با مطالعه متن قرآن کریم، میبینیم که مفاد برخی از یات به وضوح نشانگر آن است که رسول خدا(ص) پیش از فرود تدریجی و تفصیلی یات نسبت به آنها آگاهی داشتهاند. ین آگاهی در پرتو همان آموزهی ویژه و دریافت پیشین صورت بسته است. «وَلا تَعجَل بِالقرآنِ مِن قَبل اَن یقضی اِلیک وحیه» .(سوره طه، یه114)
همانطور که مفاد و محتوی برخی یات گویی آن است که قرآن واجد دو ویژگی مترتب برهم است، یکی اِحکام و بساطت، و دیگر تفصیلیابی و جایگیری در آریه عبارات و واژگان.
«کِتابُ احکِمَت یاتهُ ثُمّ فُصَِّلت مِن لَدُن حَکیمٍ خبیر». (سوره هود، یه1)
«اِنّا جَعَلناهُ قُرآناً عَرَبیاً لَعَلّکُم تَعقِلُون وَانّه فی امِّ الکتاب لَدَینا لَعَلی حکیم». (سوره زخرف، یه403)
همانطور که ملاحظه گردید ین رهیافت قرین حکمت و مصلحت است. همانگونه که با ظاهر رویات شیعه و اهل سنت که نزول نخست، یعنی اجمالی را مربوط به «بیتالمعمور» یا «بیتالعزّه» ذکر کردهاند، نمیباشد. زیرا محتمل است، ین گونه تعابیر کنیه از آن باشد که قرآن به مرتبهی از هستی ظهور فعلی یافته که مشهود پیامبر گردید، چنانکه شیخ صدوق(ره) به همین معنا تصریح دارند. «اِنَّ اللّهَ اعْطی نَبِیه الْعِلْمَ جُمْلةً». (2)
حکمتهای نزول تدریجی
اکنون پرسش دیگری پیش می آید که اساساً چرا خداوند قرآن را همانند سیر پیامهی آسمانی ،یک جا و یکباره نفرستاد؟ سزاست با تکیه بریات شریفه قرآن، به پاسخ ین پرسش بپردازیم:
1 ـ اقتضی قانون تعلیم و تربیت و آمادگی مردم
میدانیم که افعال خدی حکیم همه براساس اهدافی حکیمانه انجام میگیرد. از ینروی میتوان گفت، یکی از اسرار مهم نزول تدریجی قرآن ،اقتضی قانون تعلیم و تربیت و آمادگی فکری و روانی مخاطبان بری دریافت و پذیرش مفاهیم گسترده و والی قرآن و تأثیر پذیری از آن بوده است. «وَقُرآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلی النّاسِ عَلی مُکْثٍ؛ و این قرآنی است که آن را بخش بخش فرو فرستاده و چنانکه شیسته است نازل کردهیم تا آن را به درنگ برمردم بخوانی». (سوره اسراء، یه 106)
طبیعی است که نزول و ابلاغ تدریجی قرآن ،شریط فهم و دریافت بهتر آن را فراهم و زمینه عمل کردن به یین سعادت آفرین آن را میسّر میسازد و هدف نزول آن را تحقق میبخشد.
قرآن با نزول تدریجی خویش، آرام آرام اندیشهها را دگرگون ساخت، عقید نادرست و آداب و سنن شرک آلود و رفتارها و عادات ناشیست و خرافات نهفته در ذهن و رفتار را از صحنه جان و زندگی مردم روزگار جاهلیت ،دور کرد، آنگاه بذر توحید را همراه با نشانههی گویا و مستدل در وجودشان تثبیت کرد و اصول و قوانین فطری انسان را ،همپی موقعیتهی ویژه اجتماعی و کمال فکری و معنوی جامعه، تا آنجا پیش برد که پیوسته یات قرآن ژرفی وجود مخاطبان را تسخیر کرد و از یشان انسانهیی ساخت که در عرصه فضیل اخلاق، صفا و وارستگی سرآمد روزگاران شدند. «اوّل دلم را صفا داد، یینهام را جلا داد، آنگه وجودم زمن برد».
2 ـ ارتباط پیوسته با پیامبر
جز آنچه اشاره شد، نزول مکرّر و هماره وحی در خلال فراز و نشیبهی گوناگون رسالت نبوی، شور و نشاط ویژهی را به رسول خدا(ص) میبخشید و یشان را در انجام این رسالت خطیر توانا مینمود. چه ینکه آن وجود گرامی انسانی بوده با قلبی سرشار از عواطف و دلسوزی و احساس مسؤولیت، رسالتی دشوار و شریطی نامساعد در پیشروی و یارانی اندک و دشواریهیی سترگ را مینگریست. کارشکنیهی بی شمار دشمنان و لجاجت گمراهان و نسبتهی ناروا و آزار و آسیب پیروان و… کار را برآن گرامی، دشوار مینمود. هربار در فرازی از فرایند طولانی و پر مخاطره این رسالت توان فرسا، خدی مهربانش، بوسیله یات نوید بخش و امید آفرین ،قلب پاک او را پیدار و اطمینان خاطر او را فراهم میآورد. سزاست به نمونه برخی از یاتی را که خطاب به پیامبر رحمت است، با جان شنوا باشیم، باشد که نوید بخش و تأثیر آفرین زندگی یمانی ما رهروان آن برترین برگزیده پروردگار گردد.
«وَاصْبِرْ علی ما یقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً؛ وبرآنچه میگویند شکیبیی کن و از آنان به نیکویی دوری کن».(سورهمزمل، یه 10)
«قَدْ نَعْلَمُ انّه لیحْزنکَ الّذی یقُولُونَ فَاِنَّهُمْ لا یکَذِّبُونَکَ وَلکِنّ الظّالِمِینَ بِیات اللّه یجْحَدُونَ وَلَقَدْ کُذّبتِ رسل منْ قَبْلکَ فَصَبَرُوا عَلی ما کذّبوا واوذوا حتّی أتاهم نصرنا؛ نیک میدانیم که آنچه یشان میگویند ،اندوه گین میکند؛ بدان که یشان تو را دروغگو نمیانگارند، بلکهکفر پیشگان, یات الهی را انکار میکنند و پیامبران پیش از تو نیز دروغگو انگاشته شدند، ولیبرآن انکار و آزاری که دیدند شکیبیی ورزیدند تا یاری ما به یشان رسید». (سوره انعام، یات 33 و34)
«وقال الذین کفروا لولا نُزّل علیه القرآن جملةً واحدةً کذلک لنثبّت به فؤادک ورتَّلناه ترتیلاً؛
و کافران گویند چرا قرآن یکباره براو نازل نمیشود؟ بدینسان [نازل میشود] تا دل تو را به آن استوار داریم و آن را چنانکه بید و شید بخوانیم».(سوره فرقان،یه32)
3 ـ اثبات اعجاز و حقانیت قرآن
قرآن برمخاطبانی نازل شد که از سویی نقّاد، سخن سنج و خردهگیر هرگویندهی بودند، و از سوی دیگر مردمی دیر باور، لجوج و متعصّب بودند (سوره مریم، یه97)، (سوره زخرف،یه 58)، کسانی که بری پیشگیری از نشر پیام قرآن حاضر شدند به هرحیلهی تمسک جویند و از هروسیلهی بهره گیرند. «لا تسمَعوا لِهذا القرآن وَالغُو فیه لَعَلَّکُم تَغلِبُون؛ و کافران گویند به قرآن گوش مسپارید و در اثنی خواندن آن سخنان بیهوده بگویید، باشد که پیروز شوید. (سوره فصّلت، یه26)
با ین همه والیی، قرآن آن سان چیره کننده بود که هیچ فرا دستی در مقابل خویش باقی نگذاشت.
قرآن با آهنگ دل آری خود دلهی سخت و سترون را شکوفا و بارور کرد و با نشانههی روشنگر پیوستهاش همگان را به ناتوانی نشاند.
«اَم یقُوُلُونَ تقوّله بَل لا یؤمِنُون. فَلیأتُوا بحِدَیثٍ مثِلْه اِنْ کانوُا صادِقین؛ یا گویند آن را از خود بربافته است، حق ین است که یمان نمیورزند. پس اگر راستگو هستند مانند آن را بیاورند».(سوره طور، یات33ـ34)
«اَم یقُولُونَ افتَراهُ قُل فَأتُوا بِعَشْر سُوَرٍ مِْثله مُفْتَرَیاتَ وادْعُوا مَنِ اسْتَطَعُْتُمْ مِنْ دُونِ اللّه اِنْ کُنْتُمْ صادِقین. فَاِلَّم یسْتَجیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا اِنّما اُنْزِلَ بِعِلْمِ اللّه…؛ یا میگویند آن [قرآن] را برساخته است؛ بگو اگر راست میگویید، ده سوره برساخته همانند آن بیاورید، و هرکسی را که میتوانید در برابر خداوند به یاری بخوانید. آنگاه اگر از عهده پاسخ شما برنیامدند، بدانید که آن به علم الهی نازل شده است».
«ام یقُولُونَ افتراهُ قُل فَأتوا بِسُورةٍ مثله وَادُعوا مَن استَطَعتم مِن دونِ اللّه اِن کُنتُم صادِقین؛ یا میگویند که [پیامبر] آن را برساخته، بگو اگر راست میگویید ،سوره ی همانند آن بیاورید و هرکس را که میتوانید در برابر خداوند [به کمک] بخوانید». (سوره یونس، یه 38)
گفت اگر آسان نمید ین به تو ین چنین آسان یکی سوره بگو
عرضه و ابلاغ معارف بی کران، باز گشیی رازهی پنهان تاریخ و حقیق رخ نا نموده ینده و جز ین که در فرازهی گوناگون مواجهه طولانی پیامبر با مشرکان، نازل گردید، همه و همه حکیت اعجاز و سترگی قرآن، و تثبیت کننده خدیی بودن ین پیام بود، و ین همه ،در پرتو نزول تدریجی، در بستر زمان، چهره میگشود.
(1) تفسیر المیزان، ج2/15، ج18/83.
(2) شیخ صدوق، الاعتقادات، باب 31، فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج1،ص42.
همین موضوع، خود امری نو و بیسابقه، درفریند بعثت و دستاویزی بری بهانهگیری و اعتراض معاندان رسالت حضرت محمد(ص) بشمار میآمد. «وَقالَ الّذینَ کَفَرُوا لَولا نُزِّل علیه القرآن جُملةً واحدةً». (سوره فرقان، یه32)
با ین وجود، در یاتی از قرآن شریف، ملاحظه میکنیم که نزول قرآن را در ماه رمضان میداند، حتی در پارهی یات، شب نزول آن را نیز معین کرده است. «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن». (سوره بقره، یه 185) «انّا انزلناه فی لیلة القدر» .(سوره قدر، یه 1)
از ینروی ،بالطبع در ینجا ین پرسش پدید می آید که ین دو موضوعِ متمیز چگونه با هم سازگار و قابل تبیین است؟ پاسخ به ین پرسش را از بیان یکی از قرآن شناسان بزرگ شیعه، مفسر نامور، مؤلف تفسیر ارزشمند المیزان، اقتباس می کنیم و با توضیحات ضروری شرح میدهیم.
علامه طباطبیی (ره) براساس یک سلسله قرین و شواهد، عقیده دارند(1) که قرآن کریم داری یک حقیقت والا، روح باطنی و وجود بسیط (در مرحله علم الهی) است، همانگونه که یک وجود تفصیل یافته در قالب الفاظ و کلمات است. برین اساس یک بار همان حقیقت بسیط و متعالی، از لوح محفوظ که مرتبهی از علم الهی است به صورت اجمالی و یکجا برروان پیامبراکرم(ص) تجلّی نموده است. به عبارت دیگر، رسول اکرم(ص) در صعود ملکوتی و مقام الهی خود، آن را دریافت داشته است. «وَانّک لَتَلقَّی القرآن مِن لَدُن حَکیم عَلیم». (سوره نمل، یه6) زیرا کسی که معلم و مربّی و بشیر و نذیر جهانیان است، بید سرفصلها و اهداف اساسی دعوت و پیام آسمانی خویش را به صورت کلّی بداند و برمعارف عظیم الهی و یین هدیت و حقیق عالی خلقت و اسرار کینات، آگاهی و اشراف یابد.
بار دیگر همان حقیق پس از تفصیل و پذیرش لباس واژگان و عبارات در ظرف مدت رسالت نبوی، متناسب با نیازهی هدیتی، در جیگاه مناسب و تأثیر آفرین برقلب و روح آن بزرگوار، جاری و نازل گردید تا به مردم که گیرنده و مقصد نهیی وحی هستند، ابلاغ گردد.
با مطالعه متن قرآن کریم، میبینیم که مفاد برخی از یات به وضوح نشانگر آن است که رسول خدا(ص) پیش از فرود تدریجی و تفصیلی یات نسبت به آنها آگاهی داشتهاند. ین آگاهی در پرتو همان آموزهی ویژه و دریافت پیشین صورت بسته است. «وَلا تَعجَل بِالقرآنِ مِن قَبل اَن یقضی اِلیک وحیه» .(سوره طه، یه114)
همانطور که مفاد و محتوی برخی یات گویی آن است که قرآن واجد دو ویژگی مترتب برهم است، یکی اِحکام و بساطت، و دیگر تفصیلیابی و جایگیری در آریه عبارات و واژگان.
«کِتابُ احکِمَت یاتهُ ثُمّ فُصَِّلت مِن لَدُن حَکیمٍ خبیر». (سوره هود، یه1)
«اِنّا جَعَلناهُ قُرآناً عَرَبیاً لَعَلّکُم تَعقِلُون وَانّه فی امِّ الکتاب لَدَینا لَعَلی حکیم». (سوره زخرف، یه403)
همانطور که ملاحظه گردید ین رهیافت قرین حکمت و مصلحت است. همانگونه که با ظاهر رویات شیعه و اهل سنت که نزول نخست، یعنی اجمالی را مربوط به «بیتالمعمور» یا «بیتالعزّه» ذکر کردهاند، نمیباشد. زیرا محتمل است، ین گونه تعابیر کنیه از آن باشد که قرآن به مرتبهی از هستی ظهور فعلی یافته که مشهود پیامبر گردید، چنانکه شیخ صدوق(ره) به همین معنا تصریح دارند. «اِنَّ اللّهَ اعْطی نَبِیه الْعِلْمَ جُمْلةً». (2)
حکمتهای نزول تدریجی
اکنون پرسش دیگری پیش می آید که اساساً چرا خداوند قرآن را همانند سیر پیامهی آسمانی ،یک جا و یکباره نفرستاد؟ سزاست با تکیه بریات شریفه قرآن، به پاسخ ین پرسش بپردازیم:
1 ـ اقتضی قانون تعلیم و تربیت و آمادگی مردم
میدانیم که افعال خدی حکیم همه براساس اهدافی حکیمانه انجام میگیرد. از ینروی میتوان گفت، یکی از اسرار مهم نزول تدریجی قرآن ،اقتضی قانون تعلیم و تربیت و آمادگی فکری و روانی مخاطبان بری دریافت و پذیرش مفاهیم گسترده و والی قرآن و تأثیر پذیری از آن بوده است. «وَقُرآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلی النّاسِ عَلی مُکْثٍ؛ و این قرآنی است که آن را بخش بخش فرو فرستاده و چنانکه شیسته است نازل کردهیم تا آن را به درنگ برمردم بخوانی». (سوره اسراء، یه 106)
طبیعی است که نزول و ابلاغ تدریجی قرآن ،شریط فهم و دریافت بهتر آن را فراهم و زمینه عمل کردن به یین سعادت آفرین آن را میسّر میسازد و هدف نزول آن را تحقق میبخشد.
قرآن با نزول تدریجی خویش، آرام آرام اندیشهها را دگرگون ساخت، عقید نادرست و آداب و سنن شرک آلود و رفتارها و عادات ناشیست و خرافات نهفته در ذهن و رفتار را از صحنه جان و زندگی مردم روزگار جاهلیت ،دور کرد، آنگاه بذر توحید را همراه با نشانههی گویا و مستدل در وجودشان تثبیت کرد و اصول و قوانین فطری انسان را ،همپی موقعیتهی ویژه اجتماعی و کمال فکری و معنوی جامعه، تا آنجا پیش برد که پیوسته یات قرآن ژرفی وجود مخاطبان را تسخیر کرد و از یشان انسانهیی ساخت که در عرصه فضیل اخلاق، صفا و وارستگی سرآمد روزگاران شدند. «اوّل دلم را صفا داد، یینهام را جلا داد، آنگه وجودم زمن برد».
2 ـ ارتباط پیوسته با پیامبر
جز آنچه اشاره شد، نزول مکرّر و هماره وحی در خلال فراز و نشیبهی گوناگون رسالت نبوی، شور و نشاط ویژهی را به رسول خدا(ص) میبخشید و یشان را در انجام این رسالت خطیر توانا مینمود. چه ینکه آن وجود گرامی انسانی بوده با قلبی سرشار از عواطف و دلسوزی و احساس مسؤولیت، رسالتی دشوار و شریطی نامساعد در پیشروی و یارانی اندک و دشواریهیی سترگ را مینگریست. کارشکنیهی بی شمار دشمنان و لجاجت گمراهان و نسبتهی ناروا و آزار و آسیب پیروان و… کار را برآن گرامی، دشوار مینمود. هربار در فرازی از فرایند طولانی و پر مخاطره این رسالت توان فرسا، خدی مهربانش، بوسیله یات نوید بخش و امید آفرین ،قلب پاک او را پیدار و اطمینان خاطر او را فراهم میآورد. سزاست به نمونه برخی از یاتی را که خطاب به پیامبر رحمت است، با جان شنوا باشیم، باشد که نوید بخش و تأثیر آفرین زندگی یمانی ما رهروان آن برترین برگزیده پروردگار گردد.
«وَاصْبِرْ علی ما یقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً؛ وبرآنچه میگویند شکیبیی کن و از آنان به نیکویی دوری کن».(سورهمزمل، یه 10)
«قَدْ نَعْلَمُ انّه لیحْزنکَ الّذی یقُولُونَ فَاِنَّهُمْ لا یکَذِّبُونَکَ وَلکِنّ الظّالِمِینَ بِیات اللّه یجْحَدُونَ وَلَقَدْ کُذّبتِ رسل منْ قَبْلکَ فَصَبَرُوا عَلی ما کذّبوا واوذوا حتّی أتاهم نصرنا؛ نیک میدانیم که آنچه یشان میگویند ،اندوه گین میکند؛ بدان که یشان تو را دروغگو نمیانگارند، بلکهکفر پیشگان, یات الهی را انکار میکنند و پیامبران پیش از تو نیز دروغگو انگاشته شدند، ولیبرآن انکار و آزاری که دیدند شکیبیی ورزیدند تا یاری ما به یشان رسید». (سوره انعام، یات 33 و34)
«وقال الذین کفروا لولا نُزّل علیه القرآن جملةً واحدةً کذلک لنثبّت به فؤادک ورتَّلناه ترتیلاً؛
و کافران گویند چرا قرآن یکباره براو نازل نمیشود؟ بدینسان [نازل میشود] تا دل تو را به آن استوار داریم و آن را چنانکه بید و شید بخوانیم».(سوره فرقان،یه32)
3 ـ اثبات اعجاز و حقانیت قرآن
قرآن برمخاطبانی نازل شد که از سویی نقّاد، سخن سنج و خردهگیر هرگویندهی بودند، و از سوی دیگر مردمی دیر باور، لجوج و متعصّب بودند (سوره مریم، یه97)، (سوره زخرف،یه 58)، کسانی که بری پیشگیری از نشر پیام قرآن حاضر شدند به هرحیلهی تمسک جویند و از هروسیلهی بهره گیرند. «لا تسمَعوا لِهذا القرآن وَالغُو فیه لَعَلَّکُم تَغلِبُون؛ و کافران گویند به قرآن گوش مسپارید و در اثنی خواندن آن سخنان بیهوده بگویید، باشد که پیروز شوید. (سوره فصّلت، یه26)
با ین همه والیی، قرآن آن سان چیره کننده بود که هیچ فرا دستی در مقابل خویش باقی نگذاشت.
قرآن با آهنگ دل آری خود دلهی سخت و سترون را شکوفا و بارور کرد و با نشانههی روشنگر پیوستهاش همگان را به ناتوانی نشاند.
«اَم یقُوُلُونَ تقوّله بَل لا یؤمِنُون. فَلیأتُوا بحِدَیثٍ مثِلْه اِنْ کانوُا صادِقین؛ یا گویند آن را از خود بربافته است، حق ین است که یمان نمیورزند. پس اگر راستگو هستند مانند آن را بیاورند».(سوره طور، یات33ـ34)
«اَم یقُولُونَ افتَراهُ قُل فَأتُوا بِعَشْر سُوَرٍ مِْثله مُفْتَرَیاتَ وادْعُوا مَنِ اسْتَطَعُْتُمْ مِنْ دُونِ اللّه اِنْ کُنْتُمْ صادِقین. فَاِلَّم یسْتَجیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا اِنّما اُنْزِلَ بِعِلْمِ اللّه…؛ یا میگویند آن [قرآن] را برساخته است؛ بگو اگر راست میگویید، ده سوره برساخته همانند آن بیاورید، و هرکسی را که میتوانید در برابر خداوند به یاری بخوانید. آنگاه اگر از عهده پاسخ شما برنیامدند، بدانید که آن به علم الهی نازل شده است».
«ام یقُولُونَ افتراهُ قُل فَأتوا بِسُورةٍ مثله وَادُعوا مَن استَطَعتم مِن دونِ اللّه اِن کُنتُم صادِقین؛ یا میگویند که [پیامبر] آن را برساخته، بگو اگر راست میگویید ،سوره ی همانند آن بیاورید و هرکس را که میتوانید در برابر خداوند [به کمک] بخوانید». (سوره یونس، یه 38)
گفت اگر آسان نمید ین به تو ین چنین آسان یکی سوره بگو
عرضه و ابلاغ معارف بی کران، باز گشیی رازهی پنهان تاریخ و حقیق رخ نا نموده ینده و جز ین که در فرازهی گوناگون مواجهه طولانی پیامبر با مشرکان، نازل گردید، همه و همه حکیت اعجاز و سترگی قرآن، و تثبیت کننده خدیی بودن ین پیام بود، و ین همه ،در پرتو نزول تدریجی، در بستر زمان، چهره میگشود.
(1) تفسیر المیزان، ج2/15، ج18/83.
(2) شیخ صدوق، الاعتقادات، باب 31، فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج1،ص42.