قرآن در کانون دلها
آرشیو
چکیده
متن
بگذر از گل، گلسِتان مقصود تست این زیان پیـرایه بند سـود تـوست
همـچو جـو سـرمایه ازباران مخـواه بیکران شو در جهان پایان مخواه
گر تـو میخـواهی مسلمـان زیستن نیست ممکن جز به قرآن زیستن1
در میان کتابهای آسمانی، صرف نظر از خصوصیتهای معنایی و لفظی که قرآن را تنها نسخه منحصر به فرد در جهان قرار داده است، از جهت تدبیرهای خارجی و زمینههای نزول و ابلاغ به مردم نیز ویژگیهای منحصر به فردی برای حفظ کردن قرآن کریم وجود داشته است. قرآن به تدریج نازل میشد و در کانون دلها و ذهنها مینشست و حتی در ضبط، حفظ، قرائت و جایگاه حروف آن، نهایت دقّت به کار برده میشد و حافظان، مهمترین عامل نشر و گسترش قرآن بودند.
عوامل و انگیزههای حفظ قرآن در سینهها
1ـ قرآن، قانون اساسی زندگی، کتاب علم و دانش و الگویی برای رهبری دین و دنیای مسلمانان بوده و هست. از این رو، در جوامع اسلامی جایگاهی گرانمایه و مقامی بلند داشت و مسلمین همچون جان، آن را عزیز میداشتند و به گنجینه ذهن خویش میسپردند.
2ـ قرآن عالیترین نشان فصاحت و بلاغت و شیواترین کلام حفظ پذیری بود که عرب آن را دیده و دلباختهاش شده بود. تازیان که مردمی ادب دوست و شعر پرور و سخن سنج بودند، وقتی با قرآن روبهرو شدند، اسلوب و نظم و آهنگ، بیان دلربای مفاهیم والای آن، به طور ناخود آگاه، ضمیر ایشان را شیفته و مبهوت خود ساخت. این حقیقت چنان جلوهگر شد که حتی دشمنان سرسخت پیامبر از شدت تأثیر قرآن در دلها، مردم را از شنیدن آن باز میداشتند و در حالی که خود نمیتوانستند از شنیدن آن دل برگیرند، شب هنگام، پنهان از همدیگر، مخفیانه به آوای روح بخش قرآن از زبان پیامبر اکرم(ص) گوش میسپردند و وقتی یکدیگر را میدیدند، به سرزنش هم میپرداختند و متعهد میشدند که دیگر چنین کاری تکرار نگردد، اما بار دیگر همان داستان تکرار میشد! برخی از مسلمانان پیش از آنکه به حضور پیامبر گرامی اسلام رسیده باشند، مقداری از قرآن را حفظ کرده بودند. «زید بن ثابت انصاری» نوجوان بود که وقتی نخستین بار خدمت پیامبر خدا(ص) میرسید، هفده سوره را از حفظ بود. «فروة بن مُسیک مرادی» شاعر اشراف قبیله کنده یمن، اندکی از قرآن را از کاروانیان ورهگذران شنیده و شیفته آن گردید و سال دهم هجری خود را به رسول خدا(ص) رساند و پیوسته در مجلس آن حضرت حاضر میشد و قرآن میخواند.2 دانشمند بزرگ شیعه، سید مرتضی میگوید: «در زمان رسول خدا قرآن را می خواندند و به حافظه میسپردند و برخی صحابه، مانند: عبداللّه بن مسعود و اُبی بن کعب چند نوبت قرآن را نزد پیامبر اکرم(ص) ختم کردند».
3 حافظان قرآن در میان مسلمانان و به ویژه پیامبر اکرم(ص) از جایگاهی بلند و مقامی والا برخوردار بودند و این عامل بسیار مهمّی برای کوشش مسلمانان در حفظ و به خاطر سپردن قرآن بود. پیامبر فرمود: «اشراف امّتی حملة القرآن واصحاب اللیل». نیز از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «بهترین عبادت امت من، قرائت قرآن است».3
آن حضرت، عملاً در محفل قرائت قرآن حضور مییافت و با دقت به قرائت قاریان گوش میسپرد. زمانی به ابن مسعود فرمود: از قرآن برایم بخوان، وی خودداری ورزیده، عرض کرد: قرآن برشما نازل شده است، من بخوانم؟ فرمود: دوست دارم که قرآن را از دیگران هم بشنوم، حتّی در جنگ اُحُد، در خاک سپاری پیکر شهیدان4، کسانی تقدّم داشتند که بیشتر قرآن میدانستند.
4ـ از سویی به خاطر کمبود ابزار و وسایل نوشتاری در آن عصر، عموم افراد در کسب دانش برحافظه متکی بودند، از سوی دیگر، حافظه عرب در حدّ کمال بود و از آن در نگهداشتن و حفظ اشعار و قصیدهها و اصل و نسب قبیلهها، به نحو شگفتآوری بهرهمیگرفتند و حافظه آنان، دیوان شعر و مایه فخرشان محسوب میگردید. بسیار میشد که افرادی مطلبی را با یک بار شنیدن حفظ میکردند.
ابن عباس را مَثَل زدهاند که قصیدهای هشتاد بیتی را با یک بار شنیدن به خاطر میسپرد. در مورد حفظ حدیث گفتهاند: «بخاری» مؤلف یکی از صحاح ستّه اهل سنت، یکصد هزار حدیث صحیح از حفظ بود و «ابن عُقده» چهار صد هزار حدیث را.5 بنابراین، امروزه اعجاب انگیز نیست که میبینیم «سید محمد حسین طباطبایی» کودک پنج سالهای که هنوز به مدرسه نرفته، حافظ تمام قرآن است و آن گونه به مضامین آیات احاطه دارد که درباره هرموضوعی که از وی پرسش شود، با تأمّل، آیاتی مناسب آن قرائت میکند؛ علاوه بر این، روایتهای بسیار و اشعار و سخنان گزیده فراوان دیگر نیز در حافظه این کودک خرد سال است!
در صدر اسلام، حفظ کردن قرآن، برای مردمی که بیشترشان امّی و از نوشتن بیبهره بودند و صرف با تکرار و شنیدن آیات از دیگران، قرآن میآموختند، کار چندان آسانی نبود، اما از آنجا که انگیزه قوی و عشق نیرومندی در ایشان وجود داشت، این دشواری را بر آنها آسان کرده بود، به خصوص که قرآن و حفظ آن، از قداست و منزلت بسیار بالایی برخوردار بود. مالک بن انس میگفت: «کسی که سوره بقره و آلعمران ر «حفظ» داشت، در میان ما منزلت ویژهای داشت».6
ابن مسعود میگفت:«ما قرآن را دشوار میآموزیم، آسان عمل میکنیم، لیکن آیندگان ما آسان میآموزند و دشوار عمل خواهند کرد».7
1. علامه اقبال لاهوری.
2. سیره ابن هشام، ج4، ص228.
3. اصول کافی، کتاب فضل قرآن.
4. سیره ابن هشام، ج3، ص104.
5. فهرست شیخ طوسی، ص28؛ اعیان الشیعه، ج9، ص428.
6. الاتقان سیوطی، ج1، ص229.
7. قرطبی، الجامع، مقدمه.
همـچو جـو سـرمایه ازباران مخـواه بیکران شو در جهان پایان مخواه
گر تـو میخـواهی مسلمـان زیستن نیست ممکن جز به قرآن زیستن1
در میان کتابهای آسمانی، صرف نظر از خصوصیتهای معنایی و لفظی که قرآن را تنها نسخه منحصر به فرد در جهان قرار داده است، از جهت تدبیرهای خارجی و زمینههای نزول و ابلاغ به مردم نیز ویژگیهای منحصر به فردی برای حفظ کردن قرآن کریم وجود داشته است. قرآن به تدریج نازل میشد و در کانون دلها و ذهنها مینشست و حتی در ضبط، حفظ، قرائت و جایگاه حروف آن، نهایت دقّت به کار برده میشد و حافظان، مهمترین عامل نشر و گسترش قرآن بودند.
عوامل و انگیزههای حفظ قرآن در سینهها
1ـ قرآن، قانون اساسی زندگی، کتاب علم و دانش و الگویی برای رهبری دین و دنیای مسلمانان بوده و هست. از این رو، در جوامع اسلامی جایگاهی گرانمایه و مقامی بلند داشت و مسلمین همچون جان، آن را عزیز میداشتند و به گنجینه ذهن خویش میسپردند.
2ـ قرآن عالیترین نشان فصاحت و بلاغت و شیواترین کلام حفظ پذیری بود که عرب آن را دیده و دلباختهاش شده بود. تازیان که مردمی ادب دوست و شعر پرور و سخن سنج بودند، وقتی با قرآن روبهرو شدند، اسلوب و نظم و آهنگ، بیان دلربای مفاهیم والای آن، به طور ناخود آگاه، ضمیر ایشان را شیفته و مبهوت خود ساخت. این حقیقت چنان جلوهگر شد که حتی دشمنان سرسخت پیامبر از شدت تأثیر قرآن در دلها، مردم را از شنیدن آن باز میداشتند و در حالی که خود نمیتوانستند از شنیدن آن دل برگیرند، شب هنگام، پنهان از همدیگر، مخفیانه به آوای روح بخش قرآن از زبان پیامبر اکرم(ص) گوش میسپردند و وقتی یکدیگر را میدیدند، به سرزنش هم میپرداختند و متعهد میشدند که دیگر چنین کاری تکرار نگردد، اما بار دیگر همان داستان تکرار میشد! برخی از مسلمانان پیش از آنکه به حضور پیامبر گرامی اسلام رسیده باشند، مقداری از قرآن را حفظ کرده بودند. «زید بن ثابت انصاری» نوجوان بود که وقتی نخستین بار خدمت پیامبر خدا(ص) میرسید، هفده سوره را از حفظ بود. «فروة بن مُسیک مرادی» شاعر اشراف قبیله کنده یمن، اندکی از قرآن را از کاروانیان ورهگذران شنیده و شیفته آن گردید و سال دهم هجری خود را به رسول خدا(ص) رساند و پیوسته در مجلس آن حضرت حاضر میشد و قرآن میخواند.2 دانشمند بزرگ شیعه، سید مرتضی میگوید: «در زمان رسول خدا قرآن را می خواندند و به حافظه میسپردند و برخی صحابه، مانند: عبداللّه بن مسعود و اُبی بن کعب چند نوبت قرآن را نزد پیامبر اکرم(ص) ختم کردند».
3 حافظان قرآن در میان مسلمانان و به ویژه پیامبر اکرم(ص) از جایگاهی بلند و مقامی والا برخوردار بودند و این عامل بسیار مهمّی برای کوشش مسلمانان در حفظ و به خاطر سپردن قرآن بود. پیامبر فرمود: «اشراف امّتی حملة القرآن واصحاب اللیل». نیز از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «بهترین عبادت امت من، قرائت قرآن است».3
آن حضرت، عملاً در محفل قرائت قرآن حضور مییافت و با دقت به قرائت قاریان گوش میسپرد. زمانی به ابن مسعود فرمود: از قرآن برایم بخوان، وی خودداری ورزیده، عرض کرد: قرآن برشما نازل شده است، من بخوانم؟ فرمود: دوست دارم که قرآن را از دیگران هم بشنوم، حتّی در جنگ اُحُد، در خاک سپاری پیکر شهیدان4، کسانی تقدّم داشتند که بیشتر قرآن میدانستند.
4ـ از سویی به خاطر کمبود ابزار و وسایل نوشتاری در آن عصر، عموم افراد در کسب دانش برحافظه متکی بودند، از سوی دیگر، حافظه عرب در حدّ کمال بود و از آن در نگهداشتن و حفظ اشعار و قصیدهها و اصل و نسب قبیلهها، به نحو شگفتآوری بهرهمیگرفتند و حافظه آنان، دیوان شعر و مایه فخرشان محسوب میگردید. بسیار میشد که افرادی مطلبی را با یک بار شنیدن حفظ میکردند.
ابن عباس را مَثَل زدهاند که قصیدهای هشتاد بیتی را با یک بار شنیدن به خاطر میسپرد. در مورد حفظ حدیث گفتهاند: «بخاری» مؤلف یکی از صحاح ستّه اهل سنت، یکصد هزار حدیث صحیح از حفظ بود و «ابن عُقده» چهار صد هزار حدیث را.5 بنابراین، امروزه اعجاب انگیز نیست که میبینیم «سید محمد حسین طباطبایی» کودک پنج سالهای که هنوز به مدرسه نرفته، حافظ تمام قرآن است و آن گونه به مضامین آیات احاطه دارد که درباره هرموضوعی که از وی پرسش شود، با تأمّل، آیاتی مناسب آن قرائت میکند؛ علاوه بر این، روایتهای بسیار و اشعار و سخنان گزیده فراوان دیگر نیز در حافظه این کودک خرد سال است!
در صدر اسلام، حفظ کردن قرآن، برای مردمی که بیشترشان امّی و از نوشتن بیبهره بودند و صرف با تکرار و شنیدن آیات از دیگران، قرآن میآموختند، کار چندان آسانی نبود، اما از آنجا که انگیزه قوی و عشق نیرومندی در ایشان وجود داشت، این دشواری را بر آنها آسان کرده بود، به خصوص که قرآن و حفظ آن، از قداست و منزلت بسیار بالایی برخوردار بود. مالک بن انس میگفت: «کسی که سوره بقره و آلعمران ر «حفظ» داشت، در میان ما منزلت ویژهای داشت».6
ابن مسعود میگفت:«ما قرآن را دشوار میآموزیم، آسان عمل میکنیم، لیکن آیندگان ما آسان میآموزند و دشوار عمل خواهند کرد».7
1. علامه اقبال لاهوری.
2. سیره ابن هشام، ج4، ص228.
3. اصول کافی، کتاب فضل قرآن.
4. سیره ابن هشام، ج3، ص104.
5. فهرست شیخ طوسی، ص28؛ اعیان الشیعه، ج9، ص428.
6. الاتقان سیوطی، ج1، ص229.
7. قرطبی، الجامع، مقدمه.