۱.
عقیده به شفاعت در میان مسلمانان آن چنان راسخ است که از هر عالِم و عامی در این باره بپرسیم آن را از عقاید دین اسلام می داند و در دعاها به شفاعت اولیای الهی متوسل می شود. در این مقاله امکان وقوع شفاعت با دلایل عقلی و به روش توصیفی تحلیلی به اثبات می رسد و از آن جا که مخاطب این نوشتار مسلمانان می باشند و به جهت تأیید مباحث، اشاراتی به آیات قرآن کریم نیز شده است؛ سپس عقاید فرقه وهابیت در خصوص شفاعت را در قالب اشکالاتی مورد نقد قرار داده و به بررسی و پاسخ گویی آنها پرداخته و نادرستی هر یک را بر اساس برهان عقلی و یا جدال احسن مستدل ساخته ایم. شبهات اساسی وهابیت با پاسخ هرکدام که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است، به طورخلاصه عبارتند از: 1- چرا خداوند عادل از عقاب گناهکار، با شفاعت شفیع گذشت می کند و او را می بخشد؟ جواب: اسقاط حق خود برای هر عاقلی درست است و خداوند هم با مواجه با هر صفت موجودی (قابلیت و استعداد) با صفت فعلی خاص او برخورد می کند و در اینجا با فضل خود به جای عدلش، گناهکار مستعد شفاعت را می بخشد. 2- شفاعت موجب جرأت پیداکردن گناهکاران برانجام سیئات می شود و این نقض غرض (هدف) است؟ جواب: توبه و مغفرت الهی نیز این چنین هستند، اما این امور و شفاعت موجب امید گناهکار می شود. 3- چرا شفاعت را از خود خدا تقاضا نکنیم و در غیر این صورت شریک برای او قائل شده ایم؟ جواب: مسیری که قانون ملکوتی عالَم مشخص کرده است و خداوند آن را تشریع نموده است، از کانال معصومین عبور می کند تا ارادت و محبت و الگو پذیری ما نسبت به ایشان افزایش یابد. ضمناً شرک در عبادت با این توضیح منتفی است، زیرا معصومین را مستقل در خضوع نداسته، بلکه به وابسته ی فرمان همان خدا، طلب شفاعت از ولی اش داریم.
۲.
آیین ها و فرهنگ ها و نیز ادوار تاریخی گوناگون، از جایگاه و حقوق یکسانی برخوردار نبوده اند. گستره حقوق آنان در همه جوامع به شرایطی مانند مناسبات اعتقادی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی هر دوره بستگی داشته است. موضوع حقوق کودک امروزه در نظام های حقوقی گوناگون و مقررات بین المللی مورد توجه ویژه قرار گرفته است. ضرورت به رسمیت شناختن حقوق برای کودک، از یک سو، در این اندیشه ریشه دارد که عدالت ورزی بشر برای رسیدن او به سعادت فردی و اجتماعی دارای نقشی اساسی و محوری است، و از سوی دیگر، از ضعف و رشدنیافتگی فیزیکی و ذهنی کودک در استیفای حقوق خود و درنتیجه، نیاز او به حمایت ها و مراقبت های ویژه پیش و پس از تولد ناشی می شود. این حقوق از جنبه های گوناگون و در شاخه های مختلف حقوق بررسی شده و دارای ابعاد حقوقی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در عرصه ملی و بین المللی است. کودک به معنای انسانِ کم سِنی است که هنوز بزرگ و بالغ نشده است. واژه بچه (اگر به معنای فرزند نباشد) نیز بیش تر به همین معنا به کار می رود. واژه شیرخوار، معنایی خاص تر دارد و صرفاً به دوره شیرخوارگی کودک گفته می شود. نوزاد نیز به دوره شیرخوارگی و اندکی پس از آن اطلاق می شود. در عربی، واژه های طفل و صغیر مترادف کودک، واژه رضیع به معنای شیرخوار، و واژه صبیّ نیز گاه به معنای کودک و گاه به معنای شیرخوار است. در نظام های حقوقی گوناگون، کودک با معیارهای متفاوتی تعریف شده است. در اغلب نظام های جدیدِ حقوقی، تعریف کودک ناظر بر سن انسان است و سن، تنها عامل تمایز دوره کودکی از بزرگسالی است؛ ولی در فقه و حقوق اسلامی، پایان کودکی، ناظر بر بلوغ فرد است که مراد از آن، آغاز مرحله ای از زندگی است که از یک سو، با پدیدآمدن برخی دگرگونی های جسمی، از جمله شکوفایی غریزه جنسی، آمادگی توالد و تناسل به وجود می آید و از سوی دیگر، قوای عقلی، ادراکی و روانی رشد می یابد. بالغ شدن، معیار ورود از دوره کودکی به بزرگسالی است و سن فقط یکی از اَماره های بلوغ است. در این پژوهش بطور مشروح به حقوق کودکان از دیدگاه فقه اسلامی و حقوق موضوعه جمهوری اسلامی ایران خواهیم پرداخت.
۳.
یکی از موضوعات مهم مورد توجه جامعه حقوقی حمایت از کودکان در مقابل آسیب های جسمی است. قوانین متعددی در این خصوص در سازمان های بین المللی و مجلس شورای اسلامی تصویب شده است. چرا که آن ها اشخاصی ناتوان در تشخیص و دفاع از خود در مقابل خطرات ناشی از اشیاء پیرامونی اند که نیازمند حمایت هستند. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد به قصور والدین در قبال فرزندان غیر ممیز که منجر به فوت آن ها می شود در حالی که وظیفه نگهداری او را برعهده دارند، بپردازیم و مسولیت قانونی نهادهای عمومی در پیشگیری و مجازات مرتکبین را بررسی نماییم. سؤالی که مطرح می شود تقصیر والدین در این خصوص جرم است؟ اگر جرم باشد قانون گذار چه مجازاتی برای آن در نظر گرفته است و اینکه مدعی العموم می تواند رأساً موضوع را پیگیری نماید یا نیازمند شکایت شاکی خصوصی است؟ به عبارت دیگر جرم جنبه عمومی دارد یا خیر؟ در این موارد کودکان غیر ممیز به عللی ناشی از حوادث غیر طبیعی دچار مرگ می شوند و پرونده معمولاً تحت عنوان مرگ مشکوک با گزارش موضوع از ضابطین دادگستری به دادسرا جهت صدور جواز دفن فوتی با معرفی وی به پزشکی قانونی به جریان می افتد. لذا موضوع بحث جایی است که تقصیر متوجه والدین کودک باشد. ضرورت های عرفی، انصاف و ارزش های اخلاقی، بدلیل شرایط خاص فرزندان و والدین، مسولیت کیفری پدر و مادررا در قبال فرزندان کاهش می دهد و موجب می شود، جامعه با مسامحه نسبت به موضوع برخورد کند. از سوی دیگر وجود پاره ای واقعیت های اجتماعی ناگوار مانند کودکان بد سرپرست، اقتضا دارد مسئولیت والدین جنبه کاربردی داشته باشد.
۴.
ظهور مفهوم شهروندی را می توان مصادف با پیدایش نخستین حکومت ها دانست. حکومت ها اعتبار و قدرت خود را از شهروندان می گیرند و در مقابل نسبت به شهروندان دارای وظایف و مسئولیت هایی هستند. شهروند نیز تکالیف متقابل در ارتباط با دولت دارد. امام خمینی، بنیان گذار فقید جمهوری اسلامی ایران، در رابطه با حقوق شهروندان دارای دیدگاه های بنیادین است. رویکرد نظری ایشان بر مبنای حقوق امت استوار شده است. نگارندگان بر پایه این بینش سه حق محوری مطرح در حوزه حقوق شهروندی (آزادی، عدالت و امنیت) و حقوق مشتق از آنها را با تکیه بر اندیشه های امام مورد بررسی و کاوش قرار می دهند.
۵.
انسان تنها مخلوق خداوند است که با توجه به اختیارش، برای رسیدن به سعادت وکمال نیاز به قانون و برنامه ای جامع دارد که با توجه به همه ابعاد وجودیش بتواند او را به غایت برساند. فقه و اخلاق مجموعه ای از قوانین را تشکیل می دهند که واضع آن ها خداوند بوده و با توجه به تمام ابعاد وجودی انسان و افعال اختیاری او، آن ها را وضع کرده است. بدین جهت از اهمیت وجایگاه خاصی برخوردار می باشند. در مورد رابطه اخلاق با فقه سه صورت قابل تصور است: تمایز اخلاق وفقه، تعارض اخلاق وفقه و مکمل بودن اخلاق وفقه. با بررسی های انجام شده، رابطه سوم بین این دو علم صحت دارد و دراثبات آن می توان به دلایلی اشاره کرد: از جمله این که اخلاق مبتنی برفقه است زیرا تصفیه درون بدون اصلاح برون امکان پذیر نیست و این که اخلاق با اعتقادات انسان رابطه مستقیم و از جهتی با فقه ارتباط غیر مستقیم دارد و نیز ذکر آموزه های اخلاقی در کنار احکام فقهی بهترین ضمانت اجرایی برای عمل به احکام فقهی است. برای بررسی رابطه این دو علم بایکدیگر از آن جایی که نیاز به اطلاعاتی در مورد آن ها بوده ابتدا به ذکر مقدماتی در ارتباط با موضوع، روش وغایت این دو علم و در مرحله بعد به بررسی رابطه این دو علم پرداخته شده است. امروزه اخلاق و احکام با هم در آمیخته اند. البته این آمیختگی به معنای رعایت کامل اخلاق در سیاست نیست بلکه منظور نسبتی است که حتما بین این دو وجود دارد. یا رعایت اخلاق می شود یا نمی شود . این دغدغه امروز هم در جامعه وجود دارد. می توان گفت در اسلام همواره به رعایت اخلاق و عدالت و انسانیت در مباحث احکام و فقه و حقوق سفارش شده است.
۶.
ابضاع در اصطلاح فقیهان، به معناى سپردن سرمایه به دیگرى براى تجارت است، بدون این که عامل، در سود و زیانِ آن، سهیم یا اجرتى براى او تعیین شود، بر خلاف مُضاربه که عامل، در سود تجارت شریک است. در این مقاله با هدف بررسی مفهوم عقد ابضاع از منظر فقه امامیه، سعی بر آن شده است که ضمن بررسی مفهوم عقد ابضاع، مشخصات عقد مذکور، مستندات مشروعیت آن را تبیین نماید، و از رهگذر این بررسی، ارکان، شرایط تحقق این عقد مشخص شده است.