صلح و دوستی از دیدگاه مولانا
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
123 - 134
حوزه های تخصصی:
واژه های صلح، دوستی و آشتی از آغاز تاریخ بشر تا کنون جزء پرکاربردترین واژگان به شمار آمده اند؛ چنان که درکتاب های آسمانی مانند قرآن مجید، انجیل، تورات و کتاب های عرفانی، فلسفی، حکمی و ادبی نیز به فراوانی از آن یاد شده و در اندیشه های عارفان، ادیبان، حکیمان، شاعران و عالمان گوناگون جا گرفته است. در ادبیّات عرفانی نیز، عارفان به وصف کردن واژه های صلح و آشتی و دوستی اهمّیّت زیادی داده و در متون عرفانی خود، مکرّر انسان ها را به صلح و دوستی دعوت کرده اند. مولانا جلاالدین رومی یکی از این مهم ترین و معروف ترین عارفان قرن سیزدهم میلادی می باشد که با آثار گران بها و افکار ارزشمند عرفانی خود در همه جهان نور عرفانی، آشتی، و دوستی را پراکنده است. مولانا در آغاز مثنوی، وجود انسان را به نی ای مانند کرده که از نیستان و اصل خود جدا افتاده و به سبب این جدایی، فریاد شکایت سرداده است. پس انسان باید تلاش کند تا از قید و بندهای دنیایی ببُرد و سرانجام به اصل خود بازگردد. چنین انسانی در طول زندگی خود فردی بی آزار و صلح جو خواهد بود. با توجّه به این نکته، نگارنده در این مقاله سعی کرده است نظر و اندیشه های مولانا را در سروده هایش درباره صلح و دوستی بررسی کند.