محمد رعایت جهرمی

محمد رعایت جهرمی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، ایران، قزوین

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۴ مورد از کل ۲۴ مورد.
۲۱.

تأملی در فلسفۀ تحلیلی و قاره ای؛ نهیلیسم، میراثی از عصر روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آگاهی فاهمه نیرو خودآگاهی ایده آلیسم دیالکتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۴۴
در این نوشتار تلاش بر آن داریم تا با تأکید بر زمینه و زمانه ای که منجر به پیدایش دو نحلة تحلیلی و قاره ای گردید به بررسی خاستگاه های اصلی و بنیادیِ پیدایش آن ها در فلسفة کانت و چالش ها و نقاط ضعف و قوت آن ها نزدیک شویم تا هم به وجوه ایجابی و سازنده و هم به وجوه سلبی میراث فلسفی کانت بپردازیم. در راه نیل به این مقصود ابتدا از شرح اجمالی برخی ویژگی ها و افتراقات این دو نحلة فلسفی آغازیده و سپس با پرداختن به برخی مقدمات لازم، سراغ کلیت فلسفة کانت رفته تا از مدخل عمارت مستحکم فلسفی او به دو خروجی کلانِ تحلیلی و قاره ای برسیم. بدین سیاق از نزاع حکمت و شناخت در تعریف «فلسفه» تا دوالیسم «نومن-فنومن» کانت پیش خواهیم رفت و به میراث ناخواندة فلسفة او یعنی «نهیلیسم» نزدیک می شویم تا مواجهة دو نحلة بزرگ تحلیلی و قاره ای را به بوتة بررسی و آزمون بگذاریم. در پایان نیز تلاش می کنیم گمانه هایی چند را در خصوص ضرورت همراهی و هم یاری دستاوردهای هر دو نحله، مطرح سازیم.
۲۲.

پدیدارشناسیِ ساختارِ صوری سوژه در نظام های ساختار باور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صورت خیال ناخودآگاهی تجربه نماد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۵۲
ساختار صوری سوژه در سطح گسترده ای قابل بحث است، چرا که اساس «سوژه» در تمایز «من/ جهان» شکل گرفته و چگونه ساختار صوری می تواند بدون جدایی افکندن میان «این و آن» و افزودن امور انضمامیِ متکثر پایدار بماند؟ سوژه در ابتدای امر تنها فضایی خالی است که به غیر ، مجالِ ورود می دهد، نمی توان مشخص کرد که این «نفوذ سوژه است یا نفوذ شیء» اما به هر صورت ساختاری است که پای غیر را به «امر نفسانی» باز می کند و مرحله ی بیگانگی را رقم می زند مرحله ای که برای «ظهورِ صوریِ سوژه» ضروری است. سوژه تداومِ تحلیلیِ این تصور است که مبنای آگاهی از هیچ بستری برنخواسته و گاه آغازی کاملا تهی دارد، ما این را پذیرفتیم، چرا که سوژه هرچند در مقام خیال، اما نقشی بسیار پررنگ دارد و از طرف دیگر اگر برای ظهورِ سوژه عقیده به بستری داشته باشیم، امکانِ دریافت طبیعیِ آگاهی را به صورتی که سوژه آن را تنها با پدید آمدن و ناپدید شدن ایجاد می کند، از دست می دهیم (نقشِ کاتالیزوریِ سوژه). پس «سوژه نه تاریخی است و نه زبانی، زیرا اساسِ پیوند طبیعی و ارجاع های طبیعی ربطی به تاریخ و زبان ندارد» اما نکته ی مهم اینجاست که سوژه جهان را به ورطه ی ساحتِ نمادین و قابل ادراک می کشد و این یعنی نشانه ها را به صورتِ گسترده واردِ سطح آگاهی می کند و آنجا که چیزی نمادین نشود ناخودآگاه باقی می ماند.
۲۳.

امکان سنجی تأثیرکاتارسیس بر مخاطب تراژدی در نسبت با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو کاتارسیس تراژدی ملاصدرا حرکت جوهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۳۵
هر اثر نمایشی با عناصر ویژه ای که در بر دارد در صدد آن است که بهترین نوع ارتباط را با مخاطب خویش برقرار نموده و وجوه مختلف انسانی او را درگستره ای از تار و پود فهم و تجربه در حوزه تماشا به چالش بکشد! پرسش اینجاست که این نوع مواجهه چگونه می تواند این گونه بر روح و جان آدمی مؤثر واقع گردیده و لااقل فراتر از آنچه در آغاز، درام تصور می شده عمل نماید؟ کاتارسیس مفهومی است که برای اولین بار به صورت امری انضمامی توسط ارسطو در تراژدی و به تبع آن درآثار دراماتیک، به صورت جدی مطرح شده، وارد مفاهیم کلان فلسفه غرب شده و متفکرین، ازگذشته تا به امروز مباحث و رویکردهای مختلفی را برای تبیین آن ارائه داده اند. بر همین اساس یکی از رویکردهایی که می تواند در این زمینه مورد بحث و توجه قرارگیرد، اصل حرکت جوهری ملاصدرا است. از نظر او حدوث تدریجی حقیقتِ جوهر است و این امر به صورت حرکت تدریجی شیء از قوه به فعل صورت می پذیرد. او حرکت جوهری را فرایندی مبتنی بر وحدت اتصالی می داند؛ به این معنا که از نظر ملاصدرا جهان با تمام اجزایش، در سیلان و جریان دائمی به سر می برد. موضوع محوری نوشتار حاضر از این قرار است که آیا کاتارسیس می تواند با تأثیر بر جوهر آدمی، باعث حرکت او به سوی تعالی شده و شأن وجودی اش را در سیری تطوری که در مدار زمان و مکان در صیرورت است ارتقاء بخشد؟
۲۴.

تأثیر فلسفه نقّادیِ کانت بر صورت بنیادی (فُرمالیسم) در موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادوارد هانسلیک صورت یا فُرم صورت بنیادی یا فُرمالیسم فلسفه ی نقادیِ کانت نقد زیباشناسانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۹
ادوارد هانسلیک، نخستین متفکر صورت بنیاد یا فُرمالیست در حوزه موسیقی، بر آن بود که موسیقی صورت ها یا فُرم های متحرک طنین ها یا نُت هاست. وی این گزاره را مبنا قرار می دهد و چنین استدلال می کند که موسیقی چیزی جز فرم نیست و محتوا یا درون مایه ای بیرون از فرم یا صورت خود ندارد. ازاین رو، موسیقی نمی تواند احساسی را که از بیرون بر آن وارد می شود بیان کند، بلکه اگر احساسی نیز وجود دارد، برآیند خود صورت ها و ساختار موسیقی است. تفاوت موسیقی با دیگر هنرها در همین است که نمی تواند بازنماینده واقعیت باشد. بنابراین، قضاوت زیباشناختی درباره موسیقی باید اندیشه ورزانه و مبتنی بر تأمّل باشد و نه احساس. درون مایه موسیقی نیز نمی تواند مفهومی باشد و ،ازاین رو، زیبایی موسیقی غایتمند نیست و امری خودمختار و خودبسنده است. ردّپای تمام این اندیشه های هانسلیک را می توان در نقد سوم ایمانوئل کانت با عنوان سنجش داوری زیباشناختی یافت. کانت بر آن بود که زیبایی در صورت پدیده هاست و هرگونه داوری زیباشناختی باید صرفاً برمبنای صورت انجام پذیرد. همچنین کانت اعتقاد دارد که قضاوت زیباشناسانه نباید برمبنای غرض و علاقه شخصی و یا غایتی خاص باشد، بلکه باید کلیت و عمومیت داشته باشد تا بتواند به مثابه حکمی کلی عرضه گردد، یعنی احساسات فردی و شخصی نباید در قضاوت دخیل گردد. رویکرد هانسلیک به نقد موسیقی نیز بر همین مبناست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان